بر هر انسان تحصیل کرده امروز مشخص و مبین است که جنگ اقتصادی ویرانگر تر با تلفات انسانی بیشتر و نتایج وحشتناکتر از جنگ نظامی متعارف و حتی غیر متعارف است
امروز دشمن با توسل به حربه های سیاسی و اقتصادی ( تحریم ) می تواند خسارتی بالاتر از جنگهای
متعارف به ما وارد کند
نگاهی به تعریف جنگ از دید ژنرال کارل فون کلاوزویتس (نظریه پرداز و فرمانده پروسی) می گوید جنگ عملی مبتنی بر زور است تا دشمن را مجبور به انجام خواسته مان کنیم
بین این تعریف از جنگ و تعریف از جنگ اقتصادی هیچ تفاوتی وجود ندارد؟
در واقع هر دو یک منظور دنبال می کنند؟
هر دو برای از پای در آوردن دشمن طراحی شده اند
خوب اکنون که چنین است چرا باید فرماندهی قوای اقتصادی کشور همانند قوای نظامی کشور بصورت متمرکز و موثر در دست فرماندهی کل قوا ( رهبری ) قرار نگیرد
حداقل تا زمانی که جنگ اقتصادی و تحریم در کار است این اقتصاد کشور باید در دست یک فرماندهی متمرکز و قدرتمند قرار گیرد
چرا چنین پیشنهادی اکنون باید عملی گردد.
به دلایل زیر
1- سیستم و چهار چوب فعلی اقتصاد کشور ( وزارت اقتصاد دارایی / صنعت تجارت معدن ) هماهنگ و مثمر ثمر نیستند هر سازمان یک سازی می زند
2- سیستم اقتصادی فعلی به اقتصاد مقاومتی عقیده ندارد ( به تبع عملی برای به سامان رسیدن آن انجام نمی دهد
3- وزیران مربوطه هر کدام یک نوع برداشت نوعا" لیبرالی دارند اصلا" قائل به جنگ اقتصادی نیستند
به تبع با چنین وزیرانی ما هم اکنون شکست خورده ایم ( جنگ شروع نکرده شکست قبول کرده ایم)
4- نگاهی به ادبیات دولت مردان در هشت سال گذشته نشان از
عدم درک وضعیت وخیم اقتصادی
عدم درک مشکلات اقتصادی
تملق گویی
به قول دکتر بروجردی " اغراق گزاف گویی ریاکاری برخورد شعاری " عکس العمل کسانی است که باید به اقتصاد مقاومتی جامعه عمل بپوشانند
در واقع الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری
خوب در این وضعیت خطیر بهتر است بسرعت این چند وزارتخانه از دولت جدا به نیروهای مسلح کشور تحت فرماندهی مقام معظم رهبری اضافه شوند تا پایان چنگ اقتصادی