راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگترین مشکلات کشور نبود مرکز رسمی قانونی و شرعی عیب یابی در سیستم حکومت است ؟

همه می دانیم کشور دچار مشکلات بسیار عظیمی در حوزه های متععدد است از جمله ناترازی انرژی ناترازی بودجه ناترازی سرمایه اجتماعی دولت ناترازی آب ناترازی سرمایه ای اعم از بانکی سازمانهای بازنشستگی و تامین اجتماعی و هزاران مشکل دیگر رنج می برد . همه این ناترازی یک عامل بیشتر ندارد و آن ناترازی عقلانیت در حکومت و دولت است؟

یعنی اگر ما در زمینه عقلانیت اندیشه و مدیریت تراز بودیم فجایع بالا به وقوع نمی پیوست.

می خواهم بگویم ما سی سال از از بعضی مشکلات رنج می بریم اما سیستم حاکمیتی فاقد عیب یابی و عکس العمل به موقع است همچنان شاهدیم که عیوب از ما کشتار می گیرد خسارتهای عمیق مالی روانی وارد می کند اما سیستم قادر به تشخیص به موقع و اتخاذ مواضع تدافعی و عکس العمل نیست.

ما سی سال است از بحران عدم تولید عدم سرمایه گذاری عدم توزیع مناسب نان مواد غذایی و غیره رنج می بریم اما واگذاری امور به اشخاص نا مطلع ناوارد و بی کفایت موجبات سرگردانی مردم و بالاتر از آن مشروعیت زدایی حکومت شده است و سیستم قادر به درمان نیست همه حرف می زنند اما کیفیت سخنان مخدوش است و عمل کننده بسیار نادر و هم او هم قادر به رفع مشکلات نیست؟

این بلای عظیم ناترازی عقلانیت به کجا باید شکایت برد به خدا؟ به رهبری یا به پیشگاه بزرگ ملت ایران.

البته یک تلاشهای هست مانند مرکز پژوهشهای مجلس یا مرکز تحقیقات شورای مصلحت نظام و حتی بعضی از مشاوران رهبری و دولت اما ابزار کار ندارند یعنی تشخیص شان خوب منتشر نمی شود بعد هم ابزار قانونی برای دخالت ارائه راه حل ندارند و نمی توانند مثمر ثمر واقع شوند.

در مواقع عادی می شد مشکلات را یک جوری لاپوشانی کرد چه بسا که سالها مشکلات با جارو به زیر فرش گسیل کردیم.

اما اکنون یک طرف گاز انبر آمریکا است و طرف دیگر گاز انبر اروپا است با سیستم اسنک بک یا سیستم ماشه است که حتما استفاده خواهد کرد.

حالا در این وسط معرکه بعضی از رسانه ها سعی دارند نسخه های تقلبی خود را به عنوان نسخه نجات قالب کنند.

این دیگر بسیار مخدوش کننده است .

اولا در غیاب دکتر مورد اعتماد مستخدم سفارت خارجی چکاره است برای حاکمیت ایران نسخه نویسی کند ثانیا سابقه آغشته به اهداف سیاسی جناحی و حتی اقتصادی بسیاری از روزنامه های کشور اصلا جای بحث ندارد .

اینان صلاح همچیز همه کس را می خواهند الا آیران و جمهوری اسلامی ایران؟

در اوج فاجعه بس که این روزنامه های ( اکثر فاسد و دارای اغراض مختلف) ثابت کرده اند هیچگاه خیر خواه ملت نیستند؟

هم اینان بودند که فجایع شورشهای انتخاباتی سال 1388 و آبانماه 1398 و بسیار دیگر رقم زدند.

و حتی خود در بسیاری از ناترازی ها نقش اساسی دارند.

آما چه باید کرد بهترین گزینه ایجاد یک مرکز پژوهشها تحت نظر رهبری است ( که از دخالت سه قوه مبرا باشد)

دوم اینکه از افراد مطمئن و با سواد کشور تشکیل شود سوم اینکه نتایج کار به سرعت عملیاتی گردد.

اخیرا یکی از همین روزنامه های نه چندان معتبر به همراه گروه پشتیبانی خود تنها راه نجات کشور را در تمکین به مذاکرات با ترامپ منحصر کرده و عنوان می کند تنها راه نجات اقتصاد کشور همین است.

و متاسفانه نشریات هم گروه هم به عناوین مختلف در همین شیپور می دمند.

بی مناسبت نیست که هشدار دهم دولت مستقر هم کم بیش دارد تسلیم می شود تا هست نیست کشور به آمریکا بدهد تا شاید نجات پیدا کند.

ایجاد دو گانه مذاکرات یا نابودی کشور می تواند به قیمت بسیار سنگین تری تمام شود .

من به بیست دلیل ثابت می کنم که نتجه مذاکرات تاثیر بسیار کمی در اقتصاد ایران دارد.

شاید نتایج روانی مقداری به نفع اقتصاد کشور تمام شود اما شاهد نتایج عملی و دراز مدت نخواهیم بود.

بخصوص اینکه طرف مقابل مشغول زمان سوزی و بازی با مذاکرات است و بازی می شود نمی شود را به راه انداخته تا از حواشی مذاکرات به تسلیم ایران برسد تا از اصل خود مذاکرات.

شواهد زیادی وجود دارد که این نسخه پیچی ها با اهداف آمریکا و اسرائیل هم خوانی عجیبی دنبال می کند .

اما دلایل :

1- فروش نفت هرگز به جریان سالهای گذشته باز نخواهد گشت چون هم بازارهای ایران تصرف شده اند هم اروپا آمریکا کماکان ایران در محدودیت های مختلف حقوق بشری و غیره نگه خواهند داشت.

2-در بازار بین المللی ایران یک کشور پر ریسک شناخته می شود لذا امکان استفاده از اعتبار و همینطور تسهیلات بانکی و حتی سرمایه گذاری خارجی ایران محروم خواهد بود بخصوص با یکه تازی حماقت بار دولتها و تامین اجتماعی در بازار کار ایران.

دولت ابزار مالیات مبهم و مخدوشی دارد راهبری می کند.

همینطور سازمان تامین اجتماعی و سازمانهای عمومی مانند شهرداریها دارند صورتحساب ورشکستگی خود را بر گردن مشتری منتقل می کنند .

3-بخش خصوص داخلی هنوز قادر به سرمایه گذاری آزاد نیست خطر و ریسک بسیار بالا است حتی خطر مصادره اموال وجود دارد. قوانین اصلا به بخش خصوصی نظری ندارند.

4-مدیران کم سواد و کم تجربه هنوز دارند کشتار می کنند هم با خودسری ها و هم با عدم مدیریت درست.

5-سیستم قضایی هم دارد همچنان مسیر خدمت به اغنیا را دنبال می کند .

6-مجلس همچنان با ترکیب نه چندان جالب خود دارد قوانین غیر عاقلانه را تصویب می کند.

 7- سیستم بانکی همچنان مشغول تخریب بنگاه داری و عامل اساسی افزایش طلا و ارز و تورم خواهد بود.

8-دولت فاقد برنامه و عقلانیت کماکان دست به عصا باقی خواهد ماند.

9-شدت اسراف انرژی و سوخت کماکان سرمایه های کشور به نابودی خواهد کشاند.

10 -آثار خشک سالی کماکان بیش از 18 میلیون ایرانی را بیشتر و بیشتر به عدم درآمد و فقر فزاینده تهدید خواهد کرد.

11-افزایش هزینه های نان یارانه ها و صندوق های بازنشستگی بیش از بیش کشورد در معرض خطر ورشکستگی قرار خواهد داد.

12-افزایش فرسودگی وسایل نقلیه عمومی ناوگان حمل نقل باری مسافربری قطاری تقاضا برای ارز خارجی به شدت افزایش خواهد داد.

13- فرصت سوزی های مدیریتی و سیستمی.

14-پایان ذخایر آبی کشور بخصوص در شهرهای بزرگ خود به زلزله های بزرگی منتج خواهد شد.

15-کسری تراز پرداخت ها به شدت افزایش پیدا خواهد کرد.

16- مشکلات زیستی درمانی بیمه ای بیمارستانی با هجوم بیماران ناشی از کمبود مواد غذایی به شدت عود خواهد کرد.

17-هجوم جوانان دههای هشتاد و نود به بازار تقاضا و مشکلات بی حجابی و بیکاری ونبود ازدواج زمینه های وسیع فساد را فراهم خواهد کرد.

18-افزایش فرو نشست زمین و بارانهای سیل آسا و مهاجرتهای ناشی از تغییرات اقلیمی و حتی افزایش زلزله و سوانح طبیعی بیش از بیش کشور در محاق فرو خواهد برد.

19-افزایش نا امنی و سرقت ناشی از فقر و قاچاق سوخت و قاچاق کالا همینطور نارضایتی از عملکرد ماموران رشوه بگیر فضای ملتهب امنیتی در شهرهای مرزی و حتی قومیت ها فاجعه بار خواهد شد.

20-عملکرد بی موقع ناقص بدون اطلاع رسانی کامل عدم استفاده از کارشناسان مستقل خارج از دولت و حتی خارج از جناح حاکم می تواند کشور به شورش و وضعیت بسیار وخیم سوق دهد همانطور که در افزایش نرخ گازوئیل شاهد آن بودیم .

این مسئله نشان داد که دولت چقدر در مقابل مشکلات بسته فکر می کند عمل می کند و این یک نشانه بسیار خطرناکی است دولت نشان داد که نه تنها کارشناسان محل اعتنا ندارد بلکه بسیار بی محابا عمل می کند و نتایج کار را نمی تواند بررسی کند.این شکست بسیار بزرگ و عمیقی است. ( این موضوع نشان داد دولت به تنهایی قادر نیست هم کمک می خواهد هم باید  مجاب شود همکاری فرا حوضه ای عملیاتی کند که کار و مشکل عمیق تر از آن است که فکر می کرد و باید از دیگران ولو مخالفان کمک فکری  و عملی بگیرد .) 

و بسیاری دیگر از مشکلات ناشی از عود و سرکشی در ماههای آتی هستند چه کسی باید حل کند پیش بینی کند راه حل جلوی پای کشور بگذارد نکند منتظری آمریکا یا سیستم پادشاهی باز گردد تا مشکلات حل شود یا منتظرید آمام زمان ظهور کند تا اینان حل شوند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مذاکرت جدید دولت پزشکیان و آمریکای ترامپ برای ایران بسیار زیانبار و خسارت آمیز است اما برای آمریکا نافع و مطبوع است صرف نظر از اینکه به نتیجه ای برسد یا نرسد.

قبل از هر چیزی باید یاد آور شد که این مذاکرات در حالی آغاز می شود که جبهه مقاومت در زیر بار شدیدترین تهاجم آمریکایی اسرائیلی از بدو تاسیس تا به امروز قرار دارد

تا جایی که طرف اسرائیلی به شدت منفعل و حتی سر افکنده نا امید شده اما در اوج چنین جنگی شروع مذاکرات اصلا صلاح نبود و نیست پیامی که هر روز از طرف آمریکایی مخابره می شود اینست که رئیس شما که ایران است دارد با ما صلح می کند شما برای چه کسی جنگ می کنید؟

از سمت دیگر دو طرف روی موضوعات و موارد مورد مذاکره توافق ندارند هر طرف مسئله خودش را مطرح می کند.

بخصوص روایت طرف آمریکایی بسیار مخدوش و زیاده خواهانه رسانه ای می شود.

همانطور که بعد از انعقاد برجام گفتند ایران تسلیم شد.

ایران هم موارد مورد انتظار خود را مرتب در داخل و رسانه ها مطرح می کند بدیهی است روایت آمریکایی بر روایت ایرانی برتری رسانه ای سیاسی و اثر گذاری بیشتری دارد .

اما انتظارات آمریکا از این مذاکرات چند هدف همزمان است هم نمایش صلح خواهی است هم تحت فشار قرار دادن بیشتر جبهه مقاومت و ایران است هم ایجاد شکاف در ساختار دو جناحی حکومت است هم اثر گذاری بر مردم ایران برای اهداف شوم شورشهای داخلی است ( به نظر می رسد که اندیشکده های آمریکا روی این شورش در ماههای آتی بسیار حساب باز کرده اند و پیش بینی می کنند ایران در چند ماه آتی مجبور به تجدید نظر در نرخ سوخت انرژی و بنزین خواهد بود و این مذاکرات می تواند به منزله آتش تهیه قبل از شورش ها عمل کند )

از طرف دیگر به توافق رسیدن در این بحبوعه جنگ غزه و شکاف حکومتی داخلی و فرو ریزی مقاومت اقتصادی دولت و مردم بسیار سخت خواهد بود.

ساختار دولت در ایران مایل نیست امتیازات را به بخش خصوصی در داخل بدهد حتی تا لب مرگ هم حاضر به تعویض قدرت اقتصادی نیست به قول اصفهانی ها پول مگر جان است که آدم بدهد . ( خلاصه مطلب اینکه می شود جان به عزرائیل داد اما مال و قدرت دادن میسر نیست نه در فکر نه در عمل؟

پس طرف آمریکایی فعلا نیازی به این توافق ندارد.

اما بازی با روح و جان به لب آمده مردم ایران می تواند برایشان راه گشا باشد.

ایجاد انتظارات گسترده مردمی و بهتر شدن وضع اقتصادی یکی از همین اهداف است.

متاسفانه ساختار دولت پزشکیان واقعیات خارجی را درک نمی کند بر اساس پیش ساخته های ذهنی چند ساله گذشته جناح خویش عمل می کند در حالیکه در وضعیت فعلی محلی از اعراب ندارد.

از سمت دیگر فشار جناح اصول گرایان مجلس هم آرامش فکری مذاکره کننده گان را مخدوش کرده.

اولین پیشنهاد این است تا موارد مورد مذاکره دقیقا مشخص نشده مذاکره متوقف شود.

دومین پیشنهاد ایجاد تغییرات اساسی در اقتصاد و حکمرانی داخلی است تا زمینه های تحت فشار گذاشتن روانی شورشی کشور به شدت تقلیل یابد حداقل هفتاد تغییر قانونی کلیدی که باید در واگذاری اقتصاد به مردم باید انجام می داد و تا کنون انجام نداده است هم دولت اصول گرا هم دولت اصلاح طلب حاضر به دادن کوچکترین امتیازات به مردم نیستند؟

حاضرند بیشترین امتیازات به آمریکا اروپا بدهند اما به مردم هرگز.

نا گفته نماند که ماهیت اعتراضات بهتر شدن وضع اقتصادی و گرنه عمومیت مردم نه خواهان برکناری حکومت هستند نه خواهان تعویض رژیم ( بر خلاف آنچه رسانه های خارجی عنوان می کنند )

حتی اگر مذاکرات به نتیجه هم برسد و قرادادی هم منعقد شود باز هم وضعیت تغییری نخواهد کرد شکاف اجتماعی عظیم بین دولت و مردم ترمیم نخواهد شد اثر چنین توافقی فقط چند روز حداکثر 50 روز بیشتر دوام نخواهد یافت یک تقلیل قیمت ارز خواهیم داشت مانند قطعنامه 598 جنگ تحمیلی بعد دوباره همه چیز به جای خودش باز خواهد گشت دوباره فشار گرانی فشار بیکاری فشار رکود و تورم کمر شکن بروز مضاعف خواهد یافت.

حتی این بار ارز گرانتر از قبل داشته باشیم حتی با وجود انعقاد قرار داد با آمریکا کماکان اقتصاد تضعیف شده ایران کار را سخت یا حتی غیر ممکن کند و انتظار مردم برای خوب شدن وضعیت برآورده نسازد باز هم شورش در راستای کار قرار گیرد.

عدم حصول توافق با آمریکا هم دولت را بیش از بیش در فشار قرار خواهد داد.

باز هم جامعه را در معرض آسیب خواهد گذاشت .

من شخصا بارها از رهبری و مجموعه رهبری تقاضا کردم که در اقتصاد دخالت کرده و امتیازاتی را که دولت حاضر به دادن به مردم نیست تحت عنوان ستاد فرماندهی اقتصاد کشور به مردم بدهد. ( با استفاده از قانون اساسی بند 8 اصل 110 ) 

رهبری و مشاوران ایشان تا کنون با این درخواست مخالفت کرده اند اما اینجا یاد آور می شوم بهر حال هر آنچه که اتفاق بیفتد پای رهبری به میدان خواهد کشاند حالا در مورد اقتصاد نشد در مورد شورشها حتما دخالت ایشان اتفاق خواهد افتاد اینبار نه با دواطلبی بلکه با الزام و خونریزی آغشته خواهد بود.

لذا این مذاکرات فقط حکم تسریع کننده را دارد آب از سر گذشته فقط شجاعت و درایت می خواهد از فاجعه جلوگیری کرد.

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

خرمشهر همچنان در اشغال است در خرداد سال 1361 از دستان رژیم بعث گرفته شد اما به اشغال مسئولان نالایق ایرانی درآمد.

در واقع یک انتقال سیاسی نظامی بود از باطل خارجی به باطل داخلی ؟

در واقع چشمان حریص سمت پرستان داخلی و گروههای قومی مسلط در نظام اداری ایران سالها که خرمشهر اشغال کرده و حتی دست از این خرابه بر نمی دارد.

بخیلان قومی که  بر خرمشهر استیلا یافتند نه در فاصله سالهای 1361 تا 1367 خرمشهر آباد کردند نه در بعد از جنگ هنوز خرمشهر در خاک فقر بی آبی و فقدان توسعه حداقلی دارد دست پا می زند بیهوده نیست که بسیاری از نشریات مطرح کشور از جملات دو گانه از خرمشهر یاد می کنند مانند " خرمشهر آزاد شد اما آباد نشد " یا " خرمشهر هنوز بوی باروت می دهد"

یا " نوبت به خرمشهر نرسید" خرمشهر لکه ننگی بر تارک اروند رود"

دولت در سالهای بعد از آزاد سازی خرمشهر بودجه ای قابل صرف برای بازسازی خرمشهر نداشت حداکثر تخصیص سالهای اول 250 میلیون تومان بود که بیشتر برای ایجاد جاده و تردد هزینه شد در سالهای بعد از جنگ هم خرمشهر فراموش شد فراموش ابدی.

در ابتدای پس از پایان جنگ دولت برای بازسازی خرمشهر امد یک منطقه ویژه گمرگی با 30 در صد تخفیف در نظر گرفت که این موضوع هم به نتیجه نرسید اولا زیر ساخت های گمرگ کشتیرانی و اسکله ای آماده نبود  ( همه در جنگ از بین رفته بود ) ثانیا مسئولان گمرگ برای ترخیص کالا بسیار بیشتر از گمرگ شهید رجایی سخت گیری می کردند نتیجه این شد این مزیت هم به نتیجه نرسید؟

با وجودی که خرمشهر برای گمرگ اصلی ایران ارجحیت داشت نسبت به بند عباس حدود هزار کیلومتر به تهران نزدیک تر بود این یعنی ارزانی حمل کالا در همه سیستم های حمل نقلی اعم از ریلی کامیونی هوایی  و همینطور مزیت زمانی بسیار بهتر حداکثر یک روز تا تهران که عرف مقصدی است برای کالاهای ترخیصی.

بعد مسئولان به فکر منطقه آزاد افتادند امدند یک کپی فیسی آز آنچه در امارات دوبی و جبل علی می گذشت آوردند تا بلکه با هزینه های بدست آمده بتوانند خرمشهر آباد کنند .

منطقه آزاد تجاری صنعتی اروند حاصل این تفکر بود اما اینجا هم مسئولان یکی یکی از مزیت های منطقه آزاد عقب نشینی کردند اصلا موجودیت منطقه آزاد مزیت های آن است که موجب رشد و توسعه اقتصادی منطقه می شود تا عده زیادی در منطقه حضور پیدا کنند اما عقب نشینی های گام به گام نتیجه خجالت آوری رقم زد منطقه آزاد شده تیول عده ای خاص نه فقط اروند که این موضوع در تمام مناطق 8 گانه آزاد شاهد هستیم .

فرض کنیم که منطقه شده تیول لرها یک منطقه شده تیول ترکهای خاص یک منطقه شده تیول کردهای خاص عجیب اینجاست که رئیس بعدی منطقه آزاد هم باید به این خصوصیت تن بدهد وگرنه بر کنار می شود ( ناگفته ةای سردار محمد) 

یعنی حتی ادارات دیگر مانند وزارت کشور اداره کل گمرگات اداره کل شهر سازی مسکن هم باید به این قواعد تن بدهند.

خوب نتیجه چه می شود یک عده خاص بر مناطق بسیار مهم و استراتژیک کشور مسلط می شوند و مشغول ثروت اندوزی هستند بقیه فقط باید سماق بمکند .

این موضوع فقط مختص مناطق آزاد ایران نیست مناطق و شهرها استانداریها بخش ها هم به این ویروس مهلک به شدت آلوده شده اند بطور مثال در شهر جدید التاسیس پرند فقط 20 در صد لرها ساکن هستند اما در ادارات گاهی تا 80 درصد روسا و معاونین لر هستند و عجیب به هم نان قرض می دهند اصلا شهر پرند را تصرف کرده اند حتی اشغال فیزیک صورت داده اند ؟

یک مورد عجیب در انتخابات شورای شهر پرند یک لر بدون اقامت قبلی در پرند با رزومه سازی تقلبی و هزینه کردن چهارصد پنجاه میلیون تومان توانست برنده رای گیری شود خوشبختانه با شکایت بعضی از مردم و تحقیق به موقع وزرات کشور ایشان از انتخابات حذف و نفر بعدی جایگزین شد.

این هزینه های سنگین برای عضویت حتی در شورای شهر چه مفهومی دارد مگر نه اینکه آقایان اصرار دارند بعدا سوء استفاده کنند که مرتب می کنند ؟

مثلا در پرند بازار تره بار شهرداری موجود نیست شهرداری اهتمامی در این مورد ندارد اما تا دلتان بخواهد میوه فروشی لر و کرد وجود دارد و میوه را بسیار گرانتر از تهران می فروشند آن هم برای مردمی که نوعا کارگر و کارمند جزء هستند. 

این گاو پلنگ شتر تنها محصول ایران است بس نتیجه این می شود که هیچ یک از مناطق آزاد کشور به اهداف خود نرسیده

هیچ طرحی و اصلاحی در کار نیست حتی یک گام خطرناک در ابتدای دولت شهید رئیسی در مجلس بوجود آمد که قانون ارزش افزوده را در این مناطق قانونی و لازم اجراء دانست .

نتیجه چه شد خروج دست جمعی سرمایه گذاران در این مناطق به خارج از کشور ؟

این ارزش افزوده ده درصد نیم  به تنهای پتانسیل نابود کردن کل اقتصاد ایران دارد همانطور که منهدم کرده است.

ما آمار دقیق نداریم چه خوب بود که از یک دانشگاه کشور خواسته شود در این مورد تحقیقات مفصلی انجام دهد .

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

ایران مدعی قدرت تاثیر گذاری در قرن جاری شده اما در عمل دارد به عنف با زور تمکین می کند. این نامعادله تسلیم در عمل و تکذیب در خبر چه کسی باید حل کند آنان که در مقام انتخابات خبر از حل تمام مشکلات با کمک کارشناسان می زدند امروز برای تحصیل حداقل ها در مقابل قدرت آمریکا زانو زده اند.

در داخل شعار های بزرگ می دهند اما در عمل حاضرند تمام امتیازات کشور بدهند تا بقاء سیاسی و انتفاع اقتصادی خود را مدامت ببخشند؟

آنچه دولت را بر صندلی رضایت بر مذاکره نشانده نه مصلحت مردم که مصلحت جناح خویش است حتی جناح اصول گرایان هم از این اندیشه بری نیست که بارهها تقاضای مذاکره ( حتی به هر قیمتی ) مطرح کرده اند هم در صنف خویشان هم در رسانه های کشور؟

جالب اینجاست که توافق با آمریکا هم مشکلات داخلی را رفع نخواهد کرد .

با وجود استمرار بخل در بازیگران داخلی هیچ مشکلی حل نخواهد شد آنان که به غنی سازی ارونیوم بدون بهرگیری قدرت رضایت دادند باید در آینده نچندان دور به قدرت آتمی غرب تسلیم شوند و حتی تصفیه شوند حتی برکنار شوند آن هم با چراغ سبز بمب اتمی داران جهان و اینک شفق سپیده دم چنین تصمیماتی در عمان قابل مشاهد است.

دو جناح سیاسی کشور نه قادر به حل مشکلات اقتصادی هستند نه قادر به تعویض اختیارات به شخص یا گروهی که بتواند این مشکلات حل کند هستند در سخت ترین شرایط حتی حاضرنشدند کوچکترین استان کشور به یک آدم توانا تعویض اختیار کنند؟

این موضوع به رهبری باز نمی گردد. چون رهبری خود در دام چنین وضعیتی خود گرفتار شده وگرنه رضایت به این اعمال نیست.

شرایط نابخردی جناحی این شرایط را بر کشور و ایشان تحمیل کرده است.

چه کسی است که نداند دل رهبری از غم ناتوانی و بخل ایشان در حل مشکلات خون است.

نه خود می توانند حل کنند نه رضایت به واگذاری و استعفاء دارند و نه حاضرند شخص غیر جناحی دیگری در مقام اجراء بپذیرند.

این حاصل سالها بخل در حکومت و منافع آن است که بر ایشان حق مسلم ( تصوری ) ساخته است .

بار دیگر گوشزد می کنم رضایت به هر گونه قراداد مذاکره ای ذلیلانه فقط برای حفظ ریاست و تسلط جناحی است .

نه حل مشکلات اقتصادی کشور .

حل اقتصادی مشکلات کشور نیاز به آزاد سازی همگان سازی اقتصاد دارد نیازی که انگار نه انگار دولت و دو جناح هرگز حاضر به واگذاری آن نیستند .

حتی حاضرند جان بدهند اما رها سازی اقتصاد هرگز ؟

باید سرمنشاء قدرت واگذاری اقتصاد امضاء های طلایی باشد که برای هم جناحی ها بارش بدون وقفه بر مردم بخل حتی به اندازه یک چکه باران بر چیده شود.

لذا این وضعیت هرگز بهتر نخواهد شد.

مگر با انبوه رها سازی همگان سازی تساوی در مجوزات و دیدن همه آحاد مردم.

ادامه این وضعیت حتی با قرادادهای بزرگ تسلیم سازی با امریکا به شورش ها اعتراضات و حتی تخلیه شهرها منجر خواهد شد.

دور نباشد که هرج و مرج اقتصادی نا امنی همه شهرهای کشور درهم کوبد؟

سخنرانی های قشنگ هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد تا وقتی اقدامهای اصولی انجام گیرد باقی باد معده است که خارج می شود .

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

بیش از یکصد سال  تجربه گمرک در ایران  نتوانست خدمتی به انقلاب اسلامی ایرا ن  بکند گمرک همواره مانند یک زخم باز همواره برای کشور و استقلال سیاسی و اقتصادی ما هزینه آفرین بوده است چه در جنگ تحمیلی چه بعد از جنگ گمرک به مانند یک فیلتر و مانع در جهت رشد و اعتلای کشور عمل کرده است چه در زمان نیاز فراوان ارزی گمرک به ترخیص کثیف ترین کالاهای مصرفی  مبادرت کرده و در راه ورود ماشین آلات تولیدی و خدمت به مردم به عنوان یک مانع برخورد کرده است ؟

همواره گمرک در فساد غوطه ور بوده است و بتدریج در خدمت مافیای واردات در آمده و نقش  ستون پنجم دشمن در ایران پیاده کرده است در سالهای 1390 تا به امروز که ایران درگیر شدید ترین تحریم های غرب بوده است گمر حداقل سالیانه بیش از سی میلیارد دلار ( کمترین مبلغ در 15 سال گذشته و بیشترین تا دو برابر ) کالای مصرفی از مجاری  مختلف خود ترخیص نموده است و بیشترین رسوب کالا  در دنیا داشته است متاسفانه طبق یک تحقیق مشخص شده است که بیشترین رسوب کالا متعلق به فقیر ترین وارد کنندگان بوده که قادر به ایفای نقش شیرین رشوه  و ارتباط دسترسی نبوده اند.

این رسوب کالا بقدری وسیع و غیر قابل باور بوده که حتی دولت دکتر رئیسی و قوه قضاییه وقت بارها به میدان کشاند اما این اخطارها نتوانست در رویه های جاری گمرک تغییری ایجاد کند رسوب 140000 هزار عدد کانتینر در گمرک ایران چه مفهومی دارد غیر فساد

اصلا مافیا واردات نقش خود را بخوبی اجراء می کند و کمترین رسوب دارد می داند چه موقعی باید عمل کند چگونه اظهار کند ( چه کالای بجای چه کالای دیگری جا بزند ) با کدام ارزیاب وارد مذاکره شود و در کمترین زمان ممکن کالای خود را از گمرک خارج کند حتی پذیرش کد های استاندارد HS نتوانست تغییری در رویه ها ایجاد کند ( کد های استاندارد کدهای بین المللی هستند که برای هر کالا استفاده می شوند و بسیار دقیق هستند اما در ایران این موضوع مورد سوءاستفاده گسترده قرار گرفت ؟

بطور کلی گمرک ایران در رده بندی فساد و مشکلات ترخیص یکی از بالاترین رتبه های جهانی را کسب کرده است بطوریکه حتی شرکت های حمل سریع بین المللی و جهانی هیچ کدام حاضر به قبول تحویل کالا بعد از گمرک در ایران نیستند حتی در زمینه اقلام سبک پستی نیز فاجعه بسیار غم انگیز است.

شرکت های DHL/TNT/FedEX/Aramex/UPS/Posta Italiana بعضی که تا 50 سال سابقه فعالیت دارند حاضر به فعالیت کامل نیستند 

بطور گلی فعالیت این شرکت ها در هر کشوری نشان دهنده تسهیلات گمرکی است اما عدم پذیرش فعالیت کامل به منزله فساد عدم سرمایه گذاری خارجی و گزارش های بسیار مخاطره آمیز از مناسبات دولت ها در گمرکات خواهد بود .و متاسفانه این گزارش برای ایران بسیار پر رنگ بوده است و مسئولان وقت شرکت های بین المللی بالا نقش تسهیل کننده سرمایه گذاری خارجی یا ممانعت از هر گونه سرمایه گذاری را دارند. و متاسفانه انعکاس فساد گمرک ایران نقش مخربی را در مناسبات اقتصادی ایران و دنیا داشته است.

گمرک به منزله دروازه ورود به اقتصاد هر کشور دارد فساد در گمرک فاجعه ای نابخشودنی است که امروز منجر به انفجار اموال مردم شده است.

تجمیع اینقدر کالا در گمرک چه مفهومی دارد. غیر از سخت گیری غیر لازم اصلا چرا وارد کنندگان اینقدر اصرار دارند کالای خود را از بندر شهید رجایی ترخیص کنند و گمرکات دیگر استقبال کمتری دارند .

پاسخ روشن است در بندر شهید رجایی با پرداخت وجه می توان کالا را ترخیص کرد ( وجوه غیر لازم و غیر شرعی ) اما در گمرکات دیگر شرایط بسیار سخت تر از بندر شهید رجایی است.

اصلا یکی از اصلی ترین زمینه های قاچاق همین عدم کارکرد صحیح گمرک است.

یکی دیگر از نتایج سخت گیری فاسدانه گمرک تفاوت چند برابری نرخ کالا در داخل با خارج کشور است در حالیکه یک کالای معمولی در کشور تا پنج برابر نسبت به حتی دلار آزاد نرخ دارد نشان از خیانت عظیم گمرک است .

شاید به قاطعیت بتوان گفت حداقل یکصد درصد تورم در کشور نتیجه خیانت گمرک به انقلاب اسلامی ایران است.

بحث نیست که این کالا باید وارد بشود یا نباید وارد بشود بحث اینست که سخت گیری و عدم گردش صحیح کالا در گمرک چنین نتایجی را به بار آورده است حتی در مورد کالاهای عادی و دم دستی مردم.

سخت گیری عظیم  و طلب سهم ارث فراتر از حقوق دولتی و عوارض مصوب و رسوب عظیم کالا زمینه را برای شیطنت دولتهای مهاجم مانند آمریکا و اسرائیل فراهم می کند تا خباثت خود را بروز دهند و بیچاره ملت که باید خسارت مالی و جانی چنین نابخردی ها را پرداخت کند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

رهبر فرزانه انقلاب سال 1404 را سال سرمایه گذاری برای تولید نام گذاری کردندطبق عرف چند ساله اخیر یک مدتی مانند مد جدید مسئولان هی مرتب شعار سرمایه گذاری مطرح می کنند تا کم کم این بحث فروکش کند و به فراموشی سپرده شود.

این رویه وحشتناک سالهای اخیر بوده بله قربان گویی می کنند تا موضوع را پشت گوش انداخته و به پرونده های عمل نکرده سالهای قبل ضمیمه کنند؟

مشکل کجا است مشکل اساسی اینجاست که بدنه کارشناسی دولت تولید در ایران را نمی خواهد.

این بدنه کارشناسی اعتقادی به رشد توسعه داخلی ندارد به چند دلیل واضح ؟

اول اینکه اینان تحصیل کرده غرب هستند و اعتقاد دارند مانند تقی زاده برای رشد و وتوسعه ما باید سرتا پا فرنگی شویم.

اینان واقعا اعتقاد دارند توسعه یعنی غرب یعنی آمریکا یعنی اروپا اصلا قبله آمال آنان آنجا است درس خواندنشان حتی اگر در دانشگاههای داخلی هم بوده باشد تربیتاشان غربی بوده و هست.

دوم اینکه اینان سر سپرده سرمایه داران بزرگ داخلی و حتی خارجی هستند با نفوذ اینان سمت گرفته و در کشور کارشناس های تصمیم گیر شده اند اینان دارند به وارد کنندگان بزرگ وفا داری و خدمت  می کنند.

سوم اینکه اینان می خواهند کشور در همین وضعیت بسر ببرد تا مرتب متخصصان داخلی سر کیسه کنند می خواهند تولید درمرحله  مجوز محور و موافقت های اصولی در صف باقی بماند و برای اندک مجوز صادر شده وجوه کلان رشوه بگیرند.

چهارم اینکه صدور مجوز برای اینان هدایت و امتداد وابستگی را آسانتر خواهد کرد. صدها مجوز تولید فرش ماشینی صادر کنند اما دریغ از 5 عدد مجوز تولید نخ فرش و تولید نخ نساجی و فرش ماشینی و حتی نخ های مصنوعی در ایران برای امتداد وابستگی کشور به خارج 

پنجم اینکه اینان خود را دانا ترین اشخاص موجود در صنعت و کشاورزی و معدن ایران می دانند خود را حتی به نوعی مالک می شمارند .

به همین خاطر دارند سهم افسانه ای از خیانت به بک کشور می برند چرا باید مسند و صندلی خود را رها کنند.

به همین خاطر است که می بینیم چقدر حلقه های مفقوده در تولید کشور وجود دارد هزاران مرغداری داریم ده عدد تولید دانه های صنعتی دام مرغ نداریم هزاران مصرف کننده نیاز به دان خارجی دارند در حالیکه قسمت اعظم مواد کشاورزی زائد و تفله های صنایع تبدیلی بسیاری قابل تبدیل به دان هست نداریم .

هزاران معدن و موافقت استخراج بدون چرخه کامل تولید مجوز داده شده است .

هزاران صنعت مفقوده در چرخه کامل تولیدات کشاورزی فلزی پتروشیمی پلاستیکی خودرویی و معدنی به وضوح و عمدی وجود دارد. تا چرخه پازل تحریم تداوم ببخشد.

حتی در آهن فولاد و مس روی ؟

این کاریکاتور صنعتی تولیدی کشاورزی فقط حاصل خدمت اینان است.

وجود حفره های عمیق و غیر قابل پرشدنی که سالها  استمرار داشته دارند. 

تا وقتی قدرت تصمیم گیری در دستان اینان است کشور راه تولید را نخواهد دید.

وقتی شما در سلسله فرماندهی تولید کشور خائن و سر سپرده غرب را دارید نمی توانید با غرب درگیری و جنگ پیروز داشته باشید.

تولید با اینان هرگز به ثمر نخواهد نشست؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

یکی از عمیق ترین مشکلات کشور این است که دولت ها قادر به شناخت عمیق تهدیدات نیستند و تازه بعد از درک هم قادر به عکس العمل به موقع و مناسب نیستند. مشکل نه تنها به سستی و کمبود اراده باز می گردد بلکه ریشه در ناتوانی ذهنی عملی و توان مالی دارد. اینکه هر مسئولی در مقابل سوال اظهار می کند بودجه بدهید گویای همین گزاره است ناتوانی و دولت درمانده ؟ فقدان مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک .( در این مورد نگاه کنید به راهبرد 580)

بر هیچ کسی پوشیده نیست که اکنون وضع اقتصادی بسیار وخیم است و با تهدیدات جدید ترامپ بدتر هم خواهد شد.

اما راه حل وجود دارد در دسترس هم هست اگرچه به سختی و کوشش اما ترجیح اینست که مسئولان به اکراه و کندی حرکت کنند تا شاید خود به خود فرجی شود.

اندیشه ناپخته ای که ریشه در فرهنگ دولتهای گذشته دارد نقل است به شاه سلطان حسین صفوی  در اصفهان می گفتند افغانها دارند می آیند هی مرتب می گفت یخچی اما عکس العمل مناسب انجام نمی داد تا آنجا رفت که به انقراض سلسه صفوی منجر شد و شورشی محمد افغان اصفهان فتح کرد.

اما حمله اقتصادی دشمن راه حل دارد حتی راه حل عاجل اگر همت و غیرتی باشد؟

در سالهای اخیر بسته های نجات متعددی توسط افراد و حتی مجموعه های مختلفی برای اقتصاد ایران عرضه شده است اگرچه پیشنهادهای جالبی در بعضی از نسخ وجود دارد اما همگی دارای نقض های فاحشی هستند .

بگونه ای که بسیاری رفع مشکلات را منوط کرده اند به مذاکرات با آمریکا یا عده ای نظرات غیر ممکنی برای ایران مطرح می کنند نظیر افزایش شدید قیمت انرژی و مالیات حتی بعضی سخن از تغییر راه و روش سیاسی را مطرح کرده اند یا روش تجدید نظر طلبی مطلق ایران پیشنهاد می کنند

بطور کلی پیشنهادات یا بیشتر نظری هستند ( پیشنهادات دانشگاهی یا تحصیل کرده گان جوان بدون تجربه کار ) یا پیشنهاد های خیالی هستند قابلیت اجرای نیستند مگر اینکه دولت دیگری بر مسند کار باشد ( دولت غرب گرا ) در مجموع هیچ پیشنهادی با قابلیت عملی روی میز نیست.

این پیشنهاد این مزیت را دارد که با وضع موجود و حتی عدم رفع تحریم ها بتواند اقتصاد و کشور ایران مقتدر کند.

در بحرانهای اقتصادی معمولا جراحی های عظیمی رخ می دهد گاهی چنان این پیشنهادات جانگاه هستند که تا بیست سال می توانند کشور را درگیر کنند مانند بحران مالی یونان یا بحرانهای آرژنتین و مالزی کره جنوبی .

اما این پیشنهاد قادر است بدون درگیر کردن کشور در کوتاهترین مدت ممکن ( زیر یک سال ) و بدون قروض داخلی یا خارجی یا حتی تغییرات آنچنانی و فشار به دولت یا مردم مشکلات را حل کند.

اگرچه دولت دو مشکل اساسی دارد اول اینکه در توهمات مسئولین گرفتار است اینکه مرتب می گویید می توانیم یا خواهیم ساخت ریشه در ذهن زمان رقابت ها دارد و هنوز شروع نکرده ( فقدان برنامه )

دوم اینکه مرتب می گویید کارشناسان بیایند نشان می دهد علاوه بر برنامه فاقد اشخاص کارشناس یا فرمانده مورد اطمینان هم هست ؟

نه برنامه دارد نه نیروی عملیاتی این مختص به دولت فعلی نیست دولت قبلی هم در همین مشکلات عدم برنامه و عدم نیرو دست پا می زد؟

اگرچه من کماکان معتقدم باید اقتصاد حداقل در تحریم به رهبری واگذار کنیم بهتر است ( شرح کامل در راهبرد 599)

اما دشمن دقیقا برنامه دارد و می داند چه می کند  وزیر خزانه داری جدید ترامپ ( اسکات بسنت ) اعلام کرد که دولت ایران گرفتار بحران شدید اقتصادی است و فشار حداکثری می تواند به فرو ریزی اقتصادی ایران منجر شود.

پس دشمن دو هدف دارد اول ادامه فشار اقتصادی روانی دوم فروپاشی اقتصادی ایران.

رصد گفتار دولت مردان اروپایی و آمریکایی هم نشان از همین اهداف را دارد. 

متاسفانه حرکات اخیر دشمن کار ساز بوده و نشان داد می تواند حاکمیت ریال را از دولت سلب کند در جریان گران شدن اخیر ارز ریال داشت بصورت کامل حذف می شد در صورت وقوع چنین گزینه ای دولت ابزار مالی و پولی و حتی مالیاتی خود را از دست خواهد داد.

اما چاره کار دولت ایران باید با انتخاب یک وزیر اقتصاد تجربه دار به عنوان فرمانده جنگ اقتصادی برنامه زیر دنبال کند.

وزیر اقتصاد مجرب یعنی وزیری که تجربه گرانبار اقتصادی داشته باشد نه تحصیل کرده صفر منظور مار خورده افعی شده بازار باشد رها کنید مسئولین لباس شیک ( سابقه ساز یا رزومه دار ) باید رفت طرف مردان با تجربه جنگ دیده از ورشکستگی گریخته نه دکترهای بی تجربه دانشگاهی لازمه جنگ اقتصادی مردان با تجربه کاری است از قبیل مرحوم عالی نسب.

این قطعی ترین گزینه روی میز است اگر شما سراغ ندارید من سراغ دارم تمام کمالش را هم سراغ دارم به شرطی که دنبال هم جناحی نباشید.

اما برنامه شامل یک بسته به هم پیوسته است که باید باهم اجرایی گردد به قول خارجی ها یک پکیچ است.

بشرح ذیل اول تشکیل یک فرماندهی اقتصادی با داشتن 6 مشاور اقتصادی و یک فرمانده تصمیم گیر که مصداق تک روی های گذشته نشود هر تصمیم فقط با اکثریت آرا این هفت نفر اجرایی گردد. ( بدون فرماندهی بدون داشتن مشاوران آگاه بقیه کار ابتر است ) پیشنهاد می شود از دانشگاه یک مشاور اقتصادی از حوزه یک نفر از صنعت ( همگی از بخش خصوصی ) یک نفر از کشاورزی یک نفر از صنعت IT یک نفر از صنعت نفت پتروشیمی یک نفر 

تشکیل ستاد فرماندهی جنگ اقتصادی می تواند مزایای بیشماری داشته باشد از جمله تمرکز تصمیم گیری کوتاه کردن زمان هماهنگی اطلاعاتی عملیاتی و اقدامات به موقع و موثر.

دوم تغییر فاز مالیات گیری از وضع فعلی به یک درصد از هر نقل انتقال مالی  ( این گزینه شاه بیت این تصمیم گیری است که در درجه اول وزارت اقتصاد و اداره دارایی با آن مخالفت می کند .کارشناسان اصلی میانی و حتی درجه پایین این وزراتخانه بعلت تعارض منافع مخالف هستند چون تعیین مالیات بوسیله کارشناس دارایی ذی نفع متعدد دارد .

اما مالیات یک درصد منافع عظیم دارد از قبیل  رفع کسری عظیم بودجه  ایجاد عدالت مالیاتی عدم نیاز به کارشناس خاصیت فقر زدایی دارد اشخاصی که کمتر از دو میلیون در سال مالیات پرداخت می کنند بایدمالیاتشان عودت داده شود و حمایت شوند یکسان سازی می کند نیاز به دادگاه ها و کمسیون های ارزیابی منتفی می کند و منافع عظیم دیگر که در راهبرد    573 توضیح کامل دادم

اما سومین اقدام یک موضوع فراموش شده دولتها در ایران اینست که دولت علاوه بر فرماندهی اقتصادی دولت و سرمایه های دولتی وظیفه هدایت و همکاری سرمایه های مردمی و ملی را نیز به عهده دارد.

لذا باید سرمایه های مردمی و ملی را به سمت تولید و اهداف ملی رهنمون کند این وظیفه تنها به توصیه ختم نمی شود بلکه باید کانال این هدایت هم ایجاد شود

تخمین زده می شود سرمایه های مردمی در ایران 5000 برابر سرمایه های دولتی باشند فراهم آوردن امکان فعالیت این سرمایه ها در راه مبارزه با تحریم هم می تواند به بازدهی عظیم این سرمایه ها منجر شود و هم اشتغال فراوانی ایجاد کند و هم تنگنا ها را رفع کند.

لذا پیشنهاد می شود پانزده شرکت عظیم تولید توسط سهام مردمی ایجاد شود ( شرکتهای تولید مادر )

بشرح ذیل الف- شرکت تولید کامیون ملی ( تماما ساخت ایران با ایجاد خوشه های صنعتی ) این شرکت می تواند در مدت کوتاهی نیاز یک میلیون کامیون سبک و سنگین کشور برطرف کند.

ب- شرکت بزرگ و سهامی نفت گاز شمال برای بهربرداری از مخازن عظیم چالوس در دریای خزر و حتی شرکت های مشابه برای بهره برداری از معادن نفت استان ایلام دولت در سالهای قبل در قرارداد توتال تا 49 درصد منافع به این شرکت واگذار کرده بود چرا همین مقدار به بخش سهامی ملی و ایرانی واگذار نکنیم ؟ این شرکت ها می توانند بشدت GDP کشور افزایش دهند قادر خواهند بود بسرعت ناترازی انرژی ایران برطرف کنند

پ-شرکت عظیم تولید اتوبوس و مینی بوس ملی

ت-شرکت عظیم تولید قطار ملی برای راه آهن و مترو

ج-شرکت عظیم تولید هواپیما ملی هم مسافر بری هم باری حمل کارگو ( شرح کامل در راهبرد شماره 578 )

چ-شرکت عظیم اتومبیل سواری هیبریدی و برقی ملی

ح-شرکت عظیم کشتی سازی و صنایع دریایی ملی 

خ-شرکت عظیم سردخانه ای و توزیعی محصولات کشاورزی برای حفاظت به موقع از کشاورزان در خرید به موقع تولید و حمایت از مصرف کننده برای عرضه متوازن در طول سال ( جایگزین شرکت تعاونی روستایی که اکنون به شدت ضعیف و حتی ناکارآمد شده ) حجم 120 میلیون تن تولیدات کشاورزی ایران اکنون با 30 درصدتلفات مواجه است که این شرکت می تواند تا 20 درصد کارآیی آن بالا ببرد.

د-شرکت عظیم تولید ماشین آلات راه سازی و معدنی ملی ( نیاز فعلی کشور صد برابر تولید هپکو اراک است )

ذ-شرکت عظیم تولید موتوهای بزرگ صنعتی و ژنراتورهای مختلف ( نیاز سالیانه به 200 هزار عدد می رسد)

ر-شرکت عظیم استخراج معدنی فلزی برای رونق بخشیدن به استخراج معادن عظیم کشور که اکنون فقط 5% درصد کار شده 

ز-شرکت عظیم  صنایع نفت .پتروشیمی ( تولید راکتورها و ماشین آلات مورد نیاز صنایع پتروشیمی و تصفیه نفت )  

س-شرکت عظیم پالایشگاهی بخش سهامی برای تصفیه سریع نفت در نقاط مختلف جهت جلوگیری از صدور نفت خام

اگر چه تعداد شرکت های عظیم مورد نیاز کشور بیش از اینها است و کارشناسان پیشنهاد 30 شرکت بزرگ و تخصصی سرمایه گذاری مطرح می کنند که باید مورد حمایت دولت قرار گیرند حمایت بدون چون چرا اعم از اهدا زمین رایگان در مناطق محروم اعطا اعتبار ( حتی اعتبار نامحدود برای صنایع کلیدی مانند هواپیما سازی یا کامیون سازی و غیره )

چهارمین اقدام دولت باید ایجاد واحد آموزش همگانی کاربردی در کشاورزی و صنعت باشد.

تاسف بزرگ اینجاست که تولید گندم اینک در دنیا در هر هکتار بین نه تا بیست تن در هکتار متغیر است در کشور ما تولید گندم در هکتار بطور متوسط به 2/5 تن می رسد در حالیکه آموزش و حمایت می تواند این مقدار تا 5 برابر افزایش دهد حتی در کوتاه مدت هم می توان به دو تا سه برابر رسید 

متاسفانه در بخش صنعت هم همین مشکل وجود دارد در حالیکه یک کارگاه کوچک با ماشین آلات مشابه در ایران روزی دویست تا سیصد درب کابینت تولید می کند همین کارگاه حتی با مساحت کمتر و نفرات مشابه در ژاپن تا 8000 عدد کلگیر تویوتا کرولا تولید می کند حتی با کارگر مهاجر و گاها ایرانی؟

آموزش کلید گمشده بخش کشاورزی و صنعت بخش خصوصی ایران است .

5همت هزینه در آموزش می تواند 5000 همت تولیدات ملی را در ایران افزایش دهد حتی با همین امکانات موجود بخش خصوصی.

این رسانه ملی دهها کانال درست کرده چه عیبی دارد یک کانال اختصاصی آموزش کشاورزی یا یک کانال آموزش صنعتی برای عموم مردم ایران ایجاد کند؟ ( در حالیکه امکانات ستادی آموزشی موجود است از جمله واحد آموزش و ترویچ جهاد کشاورزی یا سازمان آموزش فنی حرفه ای کشور هر کدام با صدها مربی و مهندس )

پنجمین نیاز کشور ایجاد یک بانک توسعه اسلامی است با خاصیت وام دهی عمومی می توان برای شروع از صندوق ذخیره ارز ملی استفاده کرد ( منابع این صندوق باید بصورت عمومی و خرد در اختیار مردم قرار گیرد نه اینکه بصورت کلان مورد سوءاستفاده دولت ها و بخش های بزرگ کشور قرار گیرد) در غیبت بانک در ایران ( بانکها در ایران بکلی نا کارآمد و حتی به ضد خود بدل شده اند و کارکرد خود را صد در صد از دست داده اند ) این بانک می تواند معجزه کند.

ششمین نیاز کشور ایجاد حصار و دیوار در تمام مرزهای کشور است برای مقابله با قاچاق و انتقال اتباع بیگانه.

هفتین نیاز کشور مدیریت انرژی کشور با ایجاد یک حداقل سهمیه برای هر خانواده و افزایش شدید نرخ برای مصارف خارج از عرف و اسراف که در راهبرد  646 توضیح کامل دادم

هشتمین نیاز کشور به مدیریت مالی سرمایه های عمومی کشور اعم از سرمایه های مردمی نظیر ایجاد صندوق سرمایه گذاری سهامی عمومی  و سرمایه های بخش خصولتی مانند بنیادها و صنایع بزرگ فولاد معادن مس و غیره به منظور تجمیع و تخصیص به موقع برای  تولید کشاورزی صنعتی کلیدی ( باز شدن تنگنا ها  و تجمیع و تخصیص بهینه سرمایه های موجود.)

نهمین نیاز کشور ایجاد سازمان بسیج اقتصادی برای توزیع سریع و به موقع حداقل های  امنیت غذایی و حمایتی همگانی

دهمین نیاز کشور مدیریت واردات کشور و هدایت 67 درصد سرمایه های کشور در این بخش به تولید و تجارت داخلی همگام با منافع ملی ( حذف هزاران قلم اقلام وارداتی لوکس غیر لازم و مصرفی ) این مدیریت فشار از روی ارز برداشته و کشور به سمت تولید داخلی رهنمون خواهد کرد.

یازدهمین نیاز کشور توقف سفته بازی و خرید فروش مکرر مستغلات و مسکن زمین است از طریق ایجاد مالیات 20 درصدی برای معاملات کمتر از یک سال زمین مسکن و یک شیب سالیانه تنزلی دو درصدی برای هر سال تاخیر در خرید و فروش املاک به شکلی که بعد از ده سال مالیات نقل انتقال ملک فقط دو درصد مالیات اخذ گردد و حتی یک درصد برای سال یازدهم به بعد بخش خصوصی را تشویق خواهد کرد که سرمایهای خود را به بخش دیگری منتقل کنند از جمله تولید.

دوازدهمین نیاز کشور ایجاد یک کانال کشتیرانی از دریای عمان تا دریای خزر است با حداقل عرض 1000 متر تا هم بتوان با ستفاده از آب شیرین کن های نیرو گاههای اتمی نیاز آبی کشور فراهم کرد هم بتوان از طریق تردد کشتی ها عوارض عبور ارزی برای کشور تهیه کرد. ( در این مورد در راهبرد 492 شرح بیشتری داده شده )

بدیهی است کندن این کانال سرمایه گذاری عظیمی می طلبد که اینک در اختیار دولت ایران نیست اما فراهم کردن آن به راحتی امکان پذیر است اولا این کانال برای کشور روسیه خیلی اهمیت دارد شواهد حاکی از آن است که می توان روسیه را به تهیه سرمایه کلان آن متقاعد کرد حتی تا اعتبار 100 میلیارد دلار بازهم شرایط این کانال عظیم به ایران این امکان می دهد که ما کشور بزرگ چین را هم در این کار عظیم در گیر کنیم به این شکل که سرمایه روسی ( در قالب وام کم بهره بیست ساله ) و پیمانکاری شرکت های چین برای تضمین عدم تحریم و مشکلات بعدی  .

سیزدهمین نیاز کشور انحلال بانکهای مخل امنیت تورمی و ارزی و تحت تعقیب قضایی قرار دادن مدیران و وام گیرندگان ( ذینفعان مستقر و غیر مقیم حتی کارمندان وام کلان گرفته همین بانکها ) و الزام عاجل همه بانکها به خروج از بنگاه داری

چهاردهمین نیاز کشور ایجاد منطقه حفاظت شده صنعتی کشور برای حفاظت و حمایت از صنعت و بخش خصوصی از تعدی دولتها شهرداریها و شهرداری ها و غیره ( در این مورد در راهبرد 645 به تفصیل توضیح دادم )

پانزدهمین نیاز توقف تخصیص ارز برای مونتاژ اقلام غیر ضروری کشور بطور کلی باید صنایع از مونتاژ معاف و به تولید کالا هدایت کرد.

شانزدهمین نیاز کشور حمایت ویژه از صنایع کوچک و خرد کشور است حمایت های قانونی مالی مجوزی و بیمه ای

هفدهمین نیاز کشور تحریک مسکن سازی از طریق واگذاری زمین یا ساخت اسکلت بتنی و تحویل بدون نازک کاری و فراهم کردن وام از طریق بانک های ایجادی سهامی ( بانک سهامی خصوصی مسکن با پذیره نویسی عمومی از طریق اولویت تخصیص وام به سهام داران همین بانک برای کسانیکه می خواهند در آینده مسکن بخرند یا بسازند ) در واقع کسی که سهام این بانک می خرد هم سود سهام دریافت خواهد کرد هم در اولویت دریافت وام مسکن و زمین قرار خواهد گرفت این بانک فقط  مختص مسکن سازی خواهد بود با  کمک سرمایه ای صندوق ذخیره مسکن

هجدهمین نیاز کشور ایجاد پالایشگاههای متعدد توسط بخش خصوصی کشور است بگونه ای که کشور هیچ نفت خامی برای صادرات نداشته باشد. ( این برنامه می تواند شامل اجاره زمین با قیمت ناچیز و حتی وام های یک تا پنج میلیاردی بلند مدت به متقاضیان فعال شروع شود)

نوزدهمین نیاز کشور افزایش شدید تولیدات شیلاتی است که با ایجاد موج شکن های بزرگ بتنی یا حصار سنگی در سواحل جنوب با پرورش ماهی در قفس اجرایی گردد حتی می توان ایجاد حصار سنگی سواحل به بخش خصوصی واگذار کرد تا بتوان از آب های آرام پشت  موج شکن ها استفاده صیادی یا پرورشی انجام داد.

بیستمین نیاز کشور ایجاد شرکت بزرگ سرمایه گذاری (هولدینگ ) بخش سهامی است برای حمایت از شرکت های دانش بنیان حتی شراکت غیر حضوری این شرکت ها در بخش تولید دانش بنیان بصورت پیش خرید محصول یا صندوق توسعه شراکتی و کمک به انتقال تکنولوژی از طریق هماهنگی و پرداخت حقوق به دانش جویان دورههای دکترا به صنایع متقاضی و دریافت اقساطی هزینه انتقال تکنولوژی ( ایجاد بانکهای اطلاعاتی اشخاص متخصص در هر رشته و هر صنعت خاص )

مانند هولدینگ پترو شیمی هولدینگ پالایش نفت هولدینگ تخلیص و تولید فلزات کمیاب هولدینگ تولید نخهای صنعتی پولیستر هولدینگ لیتیوم هولدینگ تیتانیم و حتی شرکت های سرمایه گذاری برای محصولات کشاورزی بخصوص صنایع تبدیلی و نگهداری مانند صنایع تولید شیره خرما و انگور یا کنسانتره که بسیار مورد نیاز هستند ( از طریق خرید محصول )

در این زمینه در هفت گروه کشور نیاز اساسی دارد بشرح ذیل:

  • 1️⃣ صنایع تبدیلی و بسته‌بندی محصولات کشاورزی ...
  • 2️⃣ صنایع فرآوری محصولات زراعی و باغی ...
  • 3️⃣ صنایع لبنی و پروتئینی ...
  • 4️⃣ صنایع تبدیلی گیاهان دارویی و محصولات ارگانیک ...
  • 5️⃣ صنایع فرآوری غلات و حبوبات ...
  • 6️⃣ صنایع تبدیلی خوراک دام و طیور ...
  • 7️⃣ صنایع فرآوری و تولید محصولات جانبی کشاورزی

اعلام این برنامه ها توسط دولت یک انقلاب روحی و روانی عظیم ایجاد خواهد کرد که خود به تنهایی می تواند بر تبعات تحریمها غلبه کند و نشان دهد که هنوز سررشته ابتکارات در دست دولت است نه در دست دشمن.

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

قرآن کتاب قدرت سیاست حکومت و اقتصاد است بر خلاف تبلیغ غرب این کتاب به قول امام علی علیه السلام "فیه تبین کل شی" قرآن کتاب عقل است کتاب عقلانیت است عکس جاهلیت قدرت نرم است کتاب تعقل قدرت امنیت هدایت عزت اسلامی است.

علامه جعفری می گوید ملاک و الگوی همه رویدادها از نظر تفسیر و ارزیابی قرآن است.

قرآن ضابطه عدالت و قضاوت است به قول شهیدصدر قرآن نظام سیاسی و سیستمی نیک است.

به قول کتاب الحیاه قرآن کتاب حکومت اسلامی است و به قول دکتر کاظم قاضی زاده قرآن کتاب سیاست و حکومت است .( کتابی به همین عنوان دارند پایان نامه دکتری ایشان است )

اینگونه بود که اسلام در زمان پیامبر یک نظام سیاسی اقتصادی اخلاقی نظامی را بنیان گذاشت که نه تنها توانست بر سیستم های اشرافی قریش غلبه کند بلکه توانست بر سیطره اقتصادی یهود و نصارا پایان دهد و به مدت چهارصد سال اشراف سیاسی و اقتصادی حکومتی مسلمانان دوام ببخشد.

ابن خلدون می گوید جهاد و دولت اولین نهادهای است که اسلام در یک فضای بدوی برای حفظ سیستم اسلامی تاسیس کرد.

و یا ملاصدرا با تائید همین قدرت می گوئید " الدین و السلطان توامان "

پس حکومت اسلامی از ابتدا برای اقتصاد همانند سیاست همانند آئین فکری اجتماعی اقتصادی دفاعی نظامی ( نظام اداره امور ) برنامه داشت و دارد.

حالا سوال اینجاست پس چرا امروز ما با تمام قدرت سیاسی و حکومتی قادر به ارائه اقتصاد اسلامی نیستیم ؟

با همه وجود همه این توانای چرا امروز ما در حکومت جمهوری اسلامی ایران مقهور اقتصاد غرب هستیم و داریم حتی سلطه سیاسی خود را به واسطه اقتصاد داریم از دست می دهیم ؟

پاسخ این است که ما در این زمینه غفلت عظیم کردیم کاستی عظیمی داریم آن روز که امام خمینی( ره ) از حوزه دعوت کرد تا در مقوله ربا و بانک داری اسلامی وارد شود و بزرگان حوزه این دعوت لبیک نکردند مبین همین مشکلات امروز است .

حوزه ما در زمینه اقتصاد نابالغ بود این یک زمینه تاریخی داشته و دارد و معدود دانشمندان آن روز هم جرات نکردند در این حوزه تمام قد ظاهر شوند بیشتر گوشه گیری کردند .

این نقص یک سابقه تاریخی عظیم در بطن خود دارد بگذارید برای بررسی بیشتر باز کردیم به صدر اسلام بعد از تاسیس حکومت نبوی در مدینه امام علی ( ع) مامور تشکیل بازار اسلامی حول مسجد نبی شد و اولین جامعه اقتصادی اسلامی شکل گرفت امام علی از بازاریان کرایه دریافت نکرد برخلاف یهودیان که برای بازارهای خود مبلغی کرایه می خواستند.

حتی از حضور کسی جلو گیری نکرد تا آنجا که یهودیان و حتی مشرکان در این بازار شرکت جستند کار به جای رسید که اکثر بازارهای یهودی منطقه شکست خوردند. ( یهودیان هنوز هم بر بازار دنیا تسلط دارند حتی اورپای غربی مسیحی هم مقهور یهودیان هستند )

امام تنها از کسبه درخواست انصاف و کیل میزان داشت حتی زکات در سال دوم مطرح شد و در ابتدا امر داوطلبی بود بعد ها که حکومت بزرگتر شد حالت واجب پیدا کرد ( یعنی شخص خودش حساب می کرد که به حد نصاب زکات رسیده یا نه ) وگرنه از لحاظ شرعی زکات واجب بود.

این آثار حکومت اقتصادی اسلام تا چهارصد سال جوابگویی هزینه های حکومتی به راحتی پوشش می داد تمام هزینه ها اعم از فقر زدایی حقوق کارمندان لشگریان ماموران و غیره اگرچه بعد ها فتوحات و غنائم به کمک دولت اسلامی آمدند.

بعد از فوت پیامبر سه خلیفه اول تجدید نظر طلبانی بودندکه به حکومت اشرافیت عربی و جاهلیت گرایش داشتند و تمام اعمالشان مبین همین قضیه بود اگرچه ابوبکر پیرمرد ساده دلی بود که توسط دیگران پیشنهاد داده شده بود و توسط ایشان راهنمایی و اعمال حکومت می کرد اما عمر و عثمان با سرعت بیشتری این راه طی کردند عثمان تقریبا از اشرافیت جاهلیت هیچ کمبودی نداشت و همین هم باعث شورش مردم شد مردمی که حکومت پیامبر دیده بودند.

خلیفه چهارم امام علی ( ع) هم وقت پیدا نکرد به این مهم تمام وقت رسیدگی کند تمام 5 سال حکومت او به جنگ خدعه و جدال گذشت فرصت نهاد سازی اساسی بوجود نیامد.

بعد از امام علی (ع) معاویه چهار نعل به جاهلیت تحت نام رقابت با روم بازگشت و بازماندگان او هم همینطور بنی عباس هم به مردم نارو زدند با نام پیامبر و خاندان پیامبر به حکومت رسیدند اما در عمل از معاویه بدتر عمل کردند حتی مقابله آنان با مدارس فقی ائمه بیشتر از بنی امیه بود هر دو نه تنها حکومت زدایی و اقتصاد اسلامی زدایی پیامبر دنبال می کردند در صدد بودند تا این معارف اسلامی  هم تدریس نشود به آیندگان منتقل نشود . ( علی زدایی می کردند )

بعد از دو خاندان بنی عباس و بنی امیه حکومت های اسلامی دچار پراکندگی و فروپاشی شدند .دیگر خبری از قدرت و حکومت اسلام نبود تا انقلاب اسلامی ایران اگرچه در این هزار سال حکومتهای سنی کم بیش در بعضی مناطق بوجود آمد از جمله مصر عراق یا عثمانی اما بیشتر این حکومت ها پیرو معاویه بودند همان منطق همان فرمان همان اصول پیاده می کردند با قرآن و اقتصاد اسلامی کاری نداشتند بیشتر از اسلام ظاهری و حلال حرامی به فقه اموی بیشتر مورد نظر نداشتند.

لذا بعد از چهارده قرن شیعه به حکومت مطلق در ایران دست یافت ( اگرچه از صفویه به عنوان حکومت شیعی نام می برند یا از قاجار اما باید توجه داشت هر دو حکومت پادشاهی بودند با لباس اسلام و شیعه خبری از قرآن به عنوان منشور حکومت و قانونگذاری نبود)

اما جمهوری اسلامی ایران بعد از دست یابی به حکومت بیشتر روی اصل حکومت استقلال سیاسی کار کرد و جنگ ها دشمنی ها و جناح بازی داخلی اجازه تغییرات اساسی ندادند .

اگر چه دولت مردان هم بیشتر به جناح خودشان فکر می کردند وابسته سران جناح بودند تا اصل اسلام و قرآن اگرچه ولی فقیه حضور داشت اما مقوله نظامی و فرماندهی نظامی بیشتر در دست ولی فقیه بود تا اقتصاد لذا در بعد نظامی اصول اسلامی بیشتری بکار گرفته شد تا در اداره امور و اقتصاد لذا امروز شاهد هستیم یک حکومت با پاهای بسیار قوی نظامی و دستان کوتاه لاغر و ضعیف در اداره حکومت و اقتصاد.

متاسفانه جناح اصول گرا که می توانست بیشتر وبهتر به اصول بپردازد به علت قلت نیرو و کثرت هجمه رقیب پناه برد به پذیرفتن هر نیروی داوطلب ضعیف و کم سواد  تا جبران آفات کند .

اگرچه تلاش کرد با سهمیه کردن تحصیلات تکمیلی آنان سواد دار و صاحب مدرک کند اما این سیاست موثر واقع نشد خود گلنگی شد بر ریشه اصول گرایی خیل عظیم دکترهای بیسواد که مدیران بی درک حال رقم زدند .

گلنگی شدند بر ریشه هر گونه اعتقاد راسخ به اسلام و انقلاب حتی باعث شدند تا با سوادها در اقلیت بسیار قلیل  رقابت درون گروهی شکست بخورند  و گوشه نشین شوند و اراذل اوباش با مدرک صاحبان قدرت شوند .

صاحبان قدرتی که مانند دوستی خاله خرسه برای کوبیدن مگس سنگ گران بر صورت اصول گرایی می کوبند.

لذا مدارک دکتریشان شد مدرک فساد ندانم کاری اغفال و نابودی نه اسلام و قرآن عمیقا" فهمیدند نه علوم غربی دریافتند مدارک ناپلئونی در حین کار اخذ شده فاقد ارزش و سواد شد مهلکه اصول؟

بدینسان اقتصاد قربانی مشتی بیسواد شهرت طلب قدرت طلب شد همانگونه که قدرت ریاست جمهوری وزارت و سران قوا مخدوش شدند.

به قول مهندس بازرگان ما هم از دنیا رانده شدیم هم از آخرت بازماندیم .

بعد از حکومتها که برای اقتصاد اسلامی نتوانستند کاری بکنند نوبت به دانشمندان اسلامی رسید اینان نیز در امتحان خود شکست خوردند نتوانستند یک سیستم اقتصاد اسلامی جامعه نبوی تبین کنند تنظیم کنند برای امروز دنیا.

نه فقط سید قطب یا آیت الله صدر بلکه تحصیل کردگان اسلامی در غرب هم همینطور.

نه فقط دانشمندان ایرانی بلکه جامعه اسلامی دنیا هم حرف زیادی برای گفتن نداشت سه تا از بزرگترین دانشمندان معاصر اسلامی تنها کتابشان از اعجاز قرآن در اقتصاد اسلامی سخن می گویند .

دکتر اسامه السید عبدالسمیع یا دکتر رفیق یونس المصری و حتی دکتر رفعت السید العوضی تنها از اعجاز اقتصادی قرآن می گویند شاید نداشتن مصداق تاریخی اینان را اینچنین محدود  و محتاط کرده است به هرحال هر ادعایی متضمن داشتن گواه عینی یا تاریخی است این آقای دکتر رفعت السید العوضی متولد مصر است و کتابهای بسیاری در زمینه اقتصاد اسلامی نوشته است اما بیشتر تفسیر آیات اقتصادی یا تحلیل حکومت حضرت یوسف ( ع) یا شعیب ( ع) پیامبر بوده است تا عنوان کردن اصول حکومت اقتصادی اسلام یا تنظیم اصول سیستم اقتصادی اسلامی اگرچه با توجه به تسلط عمیق ایشان در ادبیات عرب ممتاز ترین و بهترین تفاسیر داشته است و مدرس دانشگاه هم بوده هم در عربستان هم در پاکستان اما هنوز راه تا بیان اقتصاد اسلامی توسط اهل سنت راه زیادی مانده است.( ایشان مشهورترین دانشمند اقتصاد اسلامی دنیا هستند )

اما شیعه برای رسیدن به اقتصاد اسلامی راه بسیار کوتاهی دارد.

بخصوص تحریم اقتصادی غرب یک فرصت طلایی در اختیار ایران قرار داده تا این راه به سرعت بپیماید.

این فرصت تاریخی فرصت بسیار مغتنمی است اگر حکومت جرات کند در آن قدم بگذارد ( از نظر من آخرین فرصت تاریخی شیعه است چرا که معلوم نیست در آینده بهتر اگر آینده ای باشد تا بتوان این اصول راست ازمایی کرد)

آنچه مرا بیشتر مشتاق می کند تا این راه انتخاب کنیم کارآمدی فوق العاده اقتصادی صدر اسلام است (که به گواه دوست و دشمن بسیار عالی بوده) می باشد.

برای آزمایش این کارآیی نیاز نیست آنچه که بعنوان اقتصاد غربی اینک در ایران در جریان است خراب کنیم یا حتی به کنار بگذاریم بلکه کافی است در کنار این اقتصاد غربی اقتصاد اسلامی اجرایی کنیم بدون آنکه بانکداری غربی یا نظام اقتصادی کشور دچار خدشه یا ایستایی کنیم وسعت جغرافیا وسعت اقتصاد اجازه می دهد در کنار اقتصاد غربی اقتصاد اسلامی قرآنی به اجراء بگذاریم .

من با وجودیکه اطلاعات قرآنی کمی که دارم ولو با همین اطلاعات کم حاضرم تضمین کنم هر جامعه و حتی جامعه بسیار کوچک با موفقیت کامل اصول اقتصادی قرآنی اجراء و  به رشد قابل توجهی برسانم حتی تا سالی بیست درصد رشد اقتصادی.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

 

قبل از شروع بحث بهتر است سابقه تاریخی اقتصاد ایران از دوران قاجار یک دفعه مرور کنیم ایران در دوره قاجار عمدتا" ایران یک کشور با اقتصاد کشاورزی و صنایع محلی و دستی اداره می شد .

یک کشور با اقتصاد نسبتا خود کفا تولید کننده گندم جو و غلات و صنایع محلی بوده حتی صادر کننده گندم و جو بوده و سالیانه مقدار گندم و حبوبات خود را به کشورهای همجوار می فروخته پس از باز شدن پای انگلیس به ایران این معادله دچار مشکل شد انگلیس سعی می کرد ایران به یک وابسته سیاسی و حتی اقتصادی و مکمل اقتصاد خودش تبدیل کند لذا تلاش داشت مانند هند ایران به فروشنده پنبه و چای تریاک تبدیل کند

انحصار بازرگانی در بوشهر و جنوب ایران به دست اندازی اقتصادی تبدیل کنند آنان نیاز داشتند که کارخانه های نساجی خود را با پنبه ارزان و شرکت های چای سازی خود با سرگل چای ارزان ایران و هند تغذیه کنند از سمت دیگر برای نفت ایران نقشه های طلایی کشیدند و زمامداران خام قاجار هم کم بیش تسلیم شدند غافل شدند

بدین ترتیب فاجعه های قرارداد دارسی 60 ساله و قحطی های مصنوعی ایران رقم خورد خروج میلیونها تن غلات از کشور نتیجه این تلاش ها بود این قحطی ها موجبات فقر شدید در ایران شدند و تلفات عظیمی رقم زدند آمار بین 9 میلیون تا 21 میلیون نفر متغیر است همانطور که در هند تا 165 میلیون و بنگال 4 میلیون تلفات ثبت شد. هند و بنگالی که تولید کننده بزرگ برنج و گندم بودند از قحطی ایجادی انگلیسی تلفات تاریخی عطیمی دادند.

انگلیس در هر جامعه ای وارد شد دو پیگرد داشت اول نابود کردن اقتصاد محلی و خودکفایی غذایی دوم وابسته کردن اقتصاد آن جامعه به مکمل اقتصاد انگلیس و غرب هندی بایستی فاستونی انگلیسی می پوشید و هزینه شرکت های انگلیس تامین کند اینجا بود که گاندی با شعار پوشیدن کرباس هندی مبارزه خودش را شروع کرد.

گناه مصدق این نبود که شاه را برکنار و بیرون کرد گناه مصدق این بود که داشت سیستم اقتصادی ایران عوض می کرد .

کشور ما در سالهای قبل از انقلاب به یک وابسته اقتصادی غرب تبدیل شده بود ما صادر کننده تک محصولی ( نفت خام ) بودیم و وارد کننده گندم جو و ذرت غلات همینطور مصنوعات صنعتی غرب نظیر خودرو ماشین آلات و کارخانه های مونتاژ خطی که بعد از انقلاب هم دنبال شد.

بعد از انقلاب هم کماکان ما یک وابسته اقتصادی بودیم و نفت صادر می کردیم به آمریکا  اروپا و پول آن در بانکهای غربی نگاه می داشتیم و مصنوعات غربی خریده و به ایران وارد می کردیم این سیستم گردش اقتصادی سبب شد تا آمریکا بتواند تحریم اقتصادی ایران با شدت هر چه بیشتر رقم بزند در واقع صدمه پذیری ما ( تحریم پذیری ) عامل ظلم عظیم تحریمها شد.

عامل اول نفت تک محصولی بودن است در حالیکه ما قادر بودیم بعد از انقلاب خط ریل اقتصاد کشور عوض کنیم نکردیم ؟

فروش نفت خام گلوی اقتصاد ایران در مقابل چاقوی غرب قرار داد .

عامل این کوتاهی دو لبه قیچی مدیریت غرب زده و سیستم بوراکراسی غربی بود و هست.

این دو عامل هنوز شاهرگ های اقتصادی ایران در دست دارد مدیران میانی و ارشدی که هرگز راضی به واگذار کردن اقتصاد به مردم نبودند و نیستند هر دو هم ارثیه سالهای قبل از انقلاب هستند.

ما برای تبدیل نفت به مشتقات متعدد دو گره کور داشتیم اول برجهای تقطیر دوم کاتالیزورهای پالایشگاهی امروز هر دو مشکل حل شده اما سیستم دولتی فروش نفت ( شرکت های نفتی حفاری ) و مدیریت دولتی تقسیم رانت حاصل از صادرات نفت .

هر گز راضی نبوده و نیست این امتیاز و رانت عظیم 14% در صدی رها کند .

لذا همچنان دست در گلوی اقتصاد ایران مانند غرب می فشارد. نفت برای تبدیل شدن به مشتقات متعدد نیاز به واگذاری به بخش خصوصی عمومی دارد که هرگز انجام نشد. ( حتی مجوز ایجاد پالایشگاه و تبدیل نفت به مشتقات سبک تر به بخش خصوصی داده نشد نفت حریم نفوذ ناپذیر دولت باقی ماند حتی اگر هیچ بازدهی نداشته باشد و در چاه باقی بماند و منقطع شود چه بسا که در دوره احمدی نژاد چاههای واقع در دریا به این وقفه دچار شدند و هرگز به تولید بازنگشتند)

اگر نفت ایران تصفیه و فروخته شود غیر قابل تحریم است حداقل به شصت محصول تبدیل می شود.

دولتها هیچگاه اهتمام کامل نداشتند که این واگذاری انجام دهند هنوز هم نمی خواهند واگذار کنند؟

هنوز هم امیدوارند تحریمها برداشته شود و از عسل فروش و صادرات عظیم نفت سیراب شوند.

امیدی که می رود به مرگ از گشنگی تبدیل شود. 

اما چرخه دوم وابستگی ما به سیستم غربی واردات کشور است بگذارید کالبد شکافی کنیم این واردات چه هستند و مقدار نیاز ما به آنها چقدر است .

متاسفانه بیش از 40 میلیارد دلار از واردات ایران محصولاتی هستند که ایران نیاز جدی به آنها ندارد این مافیای واردات است که آن را هدایت و راهبری می کند ما حتی قادریم تا 95 درصد مواد غذایی و نهاده های دامی در داخل کشور تولید کنیم .

اینجا من بحث عدم رابطه با دنیای صنعتی یا عدم رابطه اقتصادی با کشورهای دیگر دنبال نمی کنم آن بحث دیگری است که به موقع خودش لازم و مورد نیاز است .

بحث امروز محدود کردن عظیم واردات غیر ضروری برای مدیریت کردن قیمت ارز و کنترل فشار حداکثری است. محدود کردن مصرف ارز می تواند به شکوفایی داخلی منجر شود .

اگر بار 30 میلیارد دلار واردات غیر لازم از سبد ارزی کشور برداشته شود.

ما به سخت ترین شکل ممکن نفت و دیگر کالاهای مورد نیاز مردم صادر می کنیم که برویم جای آن کالای مصرفی یا لوکس وارد کنیم این چه معادله مزخرفی است که ساخته ایم نگاه کنیم به لیست واردات گمرگ در سال1401 1402 و 1403 ؟

6 میلیارد دلار خودرو های CKD برای افراد مرفه کشور چه مفهومی دارد آن هم در هنگامه تحریم که دارو 3 میلیارد دلار می خواست و تهیه نشد با دلار آزاد و گران شدن مواجه شد.

یا واردات لوازم آرایشی یا واردات پوشاک و لوازم بازی لوستر بخش دیگری از واردات ایران بوده با 5 میلیارد دلار .

ارز زیادی در سبد کشور باقی می ماند که می تواند صرف تولید و ورود ماشین آلات تولیدی شود و کشور از بحران تحریم نجات دهد. قیمت ارز در کشور تثبیت کند کاهش دهد .

سرمایه گذاری در کشور رونق بدهد همه و همه در گرو نحوه قانون گذاری و مدیریت بحران اقتصاد است که حلقه مفقوده آن درایت دولتی است.

دولتی خودش با دست خودش گلوی اقتصاد می فشارد بدون اینکه بخواهد یا موانع را بشناسد.

این دیگر در دنیا نوبر است حماقت تا آنجا که خودمان گلوی خودمان را بفشاریم.

ممکن یک نفر بگویید این مردک دارد هذیان می گوید .

بگذارید موارد زیادی ذکر کنیم که سیاستهای ما اشتباه است و خودمان داریم گلوی خودمان را فشار می دهیم اما فکر می کنیم داریم خدمت می کنیم.

1-سیستم فشار حداکثری مالیاتی درست است دولت منابع ندارد اما فشار مالیاتی باعث عمیق شدن فرار سرمایه و بسته شدن بسیاری از کسب کارها است حتی گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم حاکی از بسته شدن 300 هزار واحد کسبی دارد .گزارشهای فشار مالیاتی از ارزش افزوده بر تولید که نوع مستقیم به بن بست کشاندن تولید بوده و هست در سالهای دانشجویی بحث داشتیم تحت نام مزیت نسبی آنجا بحث بود اگر یک شرکت نسبت به شرکت دیگر نیم درصد مزیت نسبی بیشتر داشته باشدمی تواند در دراز مدت رقیب ورشکست کند حالا ده درصد ارزش افزوده با تولید در ایران چه می کند؟

یا مجوز های تولیدی که هنوز در کوچه بن بست سر به دیوار می فشارد؟

یا تامین مالی و تسهیلات که در اغما کامل است ؟

اصلا هیچ بانک و هیچ تسهیلاتی وجود ندارد همه و همه مزخرفات و آروغ زدن مسئولان است پشت دوربین تلویزیون .

از سمت دیگر فشار سازمانهای دولتی نیمه دولتی شهرداریها و بخشداریها استانداریها است به تولید و حتی بازار کسب کار؟موضوع اصلی تحریم ناپذیری در ایران اینست

اگر ایران هرچه می خواهد خود تولید کند خودرو کامیون اتوبوس قطار هواپیما  منظور من تولید از نوع خیانت آمیز ایران خودرو و سایپا نیست منظور ایجاد یک کنسرسیوم از بخش خصوصی سالم ایران با هدایت دولت برای تولید اقلام مورد نیاز در یک چرخه خوشه ای ملی است  ( خوشه های صنعتی تولیدی ) نه دولت نه خصولتی اگرچه این دو هم میتوانند در یک پروسه سالم با بخش خصوی توانایی خود را به اشتراک بگذارند. ( منظور یک تولید با کیفیت و قیمت تمام شده مناسب )

اما اصلی ترین بخش تحریم ناپذیری تامین بودجه عادلانه کشور است از طریق تقسیم بسیار ریز هزینه ها در سطح ملی که فاجعه های مکرر افزایش تورم و افزایش ارز نداشته باشیم این هم امکان پذیر است بشرطی که آقایان از همه دنیا باخبر بگذارند آقایان مسئولان بگذارند عالمان مدیران عاقلان فاضلان ابد دهر همه چیز دان.

 

در آخر همه منوط به پذیرش حق از جانب مدیران فعلی دولت است ( پذیرشی که گاه در ظاهر انجام می شود اما در باطن دشمن آن هستند و هرگز بدان تن نمی دهند و بهانه تراشی می کنند اجرایی نمی کنند  تا وقت بگذرد موضوع مخدوش شود مختومه شود )

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

 در حالیکه کشور در گیر شدیدترین تهاجم نرم افزاری و اقتصادی تمام عمر خود را دارد سپری می کند مسئولین رده بالای کشور درگیر نزاع های جناحی و سیاسی  داخلی هستند

و بشکل عجیبی مشغول تخریب یگدیگر هستند و عجیب تر اینکه هیچ اتفاق نظری برای انتخاب اصلح وجود ندارد نه در سطح کلان کشور نه در سطح دو جناح سیاسی موضوع بدست آوردن قدرت شده آمال آرزو دو جناح برایشان هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد

" شیفتگان قدرت " بر شیفتگان خدمت " غلبه پیدا کرده اند جای تاسف عمیق تر اینکه برایشان غلبه بر جناح مقابل اهمیت بیشتری یافته تا هر چیز دیگری حتی غلبه جناحی بیشتر از غلبه بر تهاجم غربی عبری عربی به همین خاطر بدست آوردن یک پست اساسی به وسیله ضعیف ترین عناصر خود را ارجح می دانند

تا قوی ترین گزینه مقابل یا فرا جناحی در واقع شدت بی فکری و ساده لوحی به حدی رسیده که قابل ذکر نیست در حالیکه امروز به نظر من بیش زمان حمله مغول کشور در خطر انقراض اقتصادی سیاسی و هویتی قرار دارد

باید لایق ترین با تجربه ترین دانا ترین شخص ممکن برای تصدی صندلی وزرات اقتصاد انتخاب شود دو جناح فقط در فکر خویش هستند حتی به انتخاب اصلح در درون گروهی هم دست نمی زنند و به آن هم فکر نمی کنند

حداقل دو حزب جمهوری خواه و دموکراتهای آمریکا به اصلح داخلی و اصلح ملی تن میدهند و سعی می کنند بهترین ها را انتخاب کنند در جریان بحران مالی سال 2008 میلادی اوباما گفت ما به بهترین ها نیاز داریم تا بحران مالی پشت سر بگذاریم و به همین علت تیمونی گیتنر به عنوان وزیر خزانه داری آمریکا به صحنه آورد و همان روز اول اقتصاد در حال سقوط کشور 6% درصد رشد سهام تجربه کرد و این رمز انتخاب بهترین ها است

موضوع گمشده ایران است در حالیکه بیشتراز نان شب به آن محتاجیم حتی بیشتر از بهترین ها در ریاست  جمهوری لزوم یافتن لایق ترین فرد برای پست وزرات اقتصاد اصلی ترین وظیفه کشور است

در این هنگامه هجوم کثیف ترین عناصر غربی عبری و کثیف ترین ریاست جمهوری صد سال اخیر آمریکا این وزیر می تواند کشتی سرگردان اقتصاد ایران به ساحل امن برساند.وتمام شگردهای غربی خنثی و بی اثر کند

آیا این لزوم در مقامات سیاسی و مجلس نهادینه شده است متاسفانه خیر انتخاب آقای همتی به این سمت که خود از بانیان وضع موجود است نشان از بی خردی صاحبان قدرت دارد حتی انتصاب دکتر فرزین و ابقاء مجدد او در راس بانک مرکزی هم از این قماش است

می دانید سیاست انقباضی او چقدر به اقتصاد کشور صدمه زد ( سیاست آزمون خطا ) آیا حمایت های بی دریغ او از سیستم بانکی معیوب که خود محصول بانکها است (تعارض منافع ) خدمت به کشور بود

همه و همه نشان از بی فکری سردرگمی دارد سیاست گذار دارد

متاسفانه هیاهوهای بی فایده مقطعی و انتقامی باعث شده تا روند جاری دچار بی تدبیری و روزمرگی شوند همه چیز باری به هر جهت است

برای گذاران امور در حالیکه دشمن استراتژی جهانی منطقه ای طولانی مدت را دنبال می کند ما قادر به درک نیاز فعلی کشور نیستیم او جهانی فکر می کند

ما حتی داخلی و ملی هم نمی اندیشیم او بیست سال آینده را در نظر دارد ما سال جاری را هم درک نمی کنیم چه می گذرد حمله او بیشتر روانی و رسانه ای است تا عملیاتی او همه سلاحهای که می توانسته تا کنون استفاده کرده همه تفنگ هایش خالی از فشنگ است تنها سلاح مانده تهدید روانی است

با همان سلاحی که سوریه را تصرف کرد در سوریه ده درصد هم سلاح نظامی کاربرد نداشت نود درصد ایجاد خوف و تهدید کارساز شد تاسف عمیق تر اینکه در هجوم نرم افزاری سیاسی روانی باید رسانه ها شلیک کنند که اینان دارند در جبهه داخلی شلیک و  کشتار می کنند رسانه های ما جناحی شده و مشغول لجن پراکنی به همد یگر هستند هر دو دارند اعتماد عمومی به مسئولین جناح مقابل می کوبند در واقع دارند خودی می کشند. 

لوله تفنگ آنها به سمت خودی است نه خارجی اینجاست که باید پناه برد به سخنان گهر بار

« علی بن ابیطالب (ص) ::من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند» (نهج البلاغه: نامه 62)

این سخنان خیلی شگفت انگیز است دو لغت نابخردان ونابکاران بسیار عمیق است لغت نابخرد مفهوم بسیار وسیعی دارد شاید بد نباشد برای پی بردن به عمق این لغات سری به لعت نامه دهخدا بزنیم معانی نابخرد :نادان بی عقل بی خرد جاهل ( به نتیجه نخواهد رسید )نابخرد غالبا"در مواجهه با چالشها نگران و دچار سردر گمی می شود بی مسئولیت است ( مسئولیت اعمال خود را به عهده نمی گیرد ) و ازاین معانی جالبتر معنی نابکار است :بی مایه دم کنده ( بی ریشه ) بی کار و کسب بیشه ندارد آواره هرزه گرد تنبل و بی عار  بطال غیر عامل عمل نکننده بدکار بی دین بی آئین اوباش بد کردار بد اندیش شریر فاجر فاسق بی وفا بد عهد مهمل بیهوده بی مصرف بی فایده بی حاصل بی مصرف ناسودمند رفیق و مصاحب ناکس بی قدر همه معانی فقط این دو لغت هستند ( حتی اگر یکی از معانی بالا امروز مصداق داشته باشد فاجعه است )

این دقیقا" ترجمان وضع حال ما است. دوستان بانک مرکزی و وزارت اقتصاد که مشکلات ارزی به هم نسبت می دهند به عهده نمی گیرند. حالا بااین موضوع استیضاح وزیر اقتصاد دکتر همتی باید دید این گرایش این تفکر حاکمیت پیدا خواهد کرد یا همچنان فریادهای جاهلیت در کشور حاکم است چرا گفتم جاهلیت

حرکات دو جناح کشور مرا به یاد کینه های شتری اوس و خزرج انداخته که در دوره اسلام آوردن گاهی با خدعه خناسان آتش فشانی می کرد و کم بود همه چیز را نابود کند.واین پیامبر بود که دوباره آتش ها را خاموش می کرد.

و اینکه آیا امروز کسی هست تا آتشهای زبانه کشیده جاهلیت را خاموش کند هم در صحنه سیاسی کشور هم در صحنه رسانه ها؟

اما این موضوع درخواست برای یک وزیر اقتصاد فراجناحی باید یک خواست عمومی شود تا دولت و مجلس بدن رای دهند تجربه نشان داده وزیران جناحی بیشتر بر منافع جناحی تمکز می کنند و از منافع ملی غافل می شوند

سمت دیگر ماجرا به  ته دیگ خوردن موجودی اشخاص مورد وثق جناحی در این سمت است هر دو جناح هر چه در چنته داشتند برای این سمت رو کردند و همه شکست خورد و دراقع گزینه مطرح و بدرد بخوری برای عرضه ندارند نه شخص مورد تائید نه برنامه قابل قبولی هیچ چیزی برای عرضه وجود ندارد ؟   

روی دیگر سخن من با مراجع عظیم الشان و روحانیت است امروز تمام کوشش های تاریخی و جهادی اسلام و ایران ختم شده است به حکومت جمهوری اسلامی در ایران اگر این حکومت در بحث اقتصاد شکست بخورد و فرو بریزد ( که شکست بسیار به آن نزدیک شده بخصوص از ناحیه اقتصاد ) برای دویست سال آینده هم هیچ کشور وملت دیگری در این راه پای نخواهد گذاشت؟

اینجاست که رسالت تاریخی شما روشن می شود باید به میدان بیاید و تقاضای شایسته ترین شخص برای تصدی این پست وزرات اقتصاد را مطرح کنید از رهبری بخواهید از مردم بخواهید و گرنه آن شود که بر ؟ 

  • حسین تاج احمدی