راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی

۲۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یکی از آثار کودتای ارزی رکود بعد از افزایش قیمت ارز است که گاهی بسیار سنگین و کمر شکن بروز می کند؟

با توجه به اینکه اقتصاد ما از قبل هم در رکود شش تا هفت ساله بسر می برد و با توجه به اینکه شدت افزایش قیمت ها بسیار سنگین و گاه تا سه برابر بود.

لذا رکود پس از کودتای ارزی هم بسیار سنگین خواهد بود همانند زلزله که در هر سرزمینی رخ دهد تا مدتها اقتصاد و گردش مالی در سرزمین زلزله زده را متوقف می کند

این زلزله ارزی هم چنین آثاری دارد متاسفانه دولت همچنان در این زمینه در خواب بسر می برد؟

اولین آثار افزایش قیمتها روی تولید خواهد بود چون واحدهای تولیدی بلافاصله با افزایش قیمت مواد اولیه تولید روبرو خواهند شد با توجه به اینکه قبلا هم در بحران به سر می بردند قادر نیستند یک دفعه افزایش سه برابری مواد اولیه را تحمل کنند از آن بدتر اکنون فروش کالا حتی مواد اولیه تولید منوط به پرداخت نقدی است؟

این هم از آثار شوم زلزله ارزی است در واقع اکنون تحویل کالا و مواد اولیه منوط به پیش پرداخت شد همانند تحویل ارز به قول خارجی ها منوط به ADWANCE PAYMENT  است که خود از آثار عدم اطمینان به قیمتها ( چون بازار ملتهب است هر لحظه امکان افزایش قیمت وجود دارد)

همینطور ناشی از عدم اطمینان به دولت و مقررات ورود کالا یا کار کرد عادی گمرک ناشی می شود.

که خود فاجعه دوم پس از زلزله ارزی است همانند بیماری های مسری بعد از زلزله ( تیفوس وبا )

عذر خواهی مرا به خاطر رک و پوست کنده صحبت کردن به پذیرید اگرچه در عمل این فاجعه دوم (رکود  سنگبن ) بدتر از تیفوس و وبا است؟

به هر حال این فاجعه رخ داده خرید نقدی مواد اولیه و کالا در حالیکه تولید با این مواد اولیه گران شده مقرون به صرفه نخواهد بود چون هنوز کالای تولیدی با مواد اولیه نرخ پایین در بازار وجود دارد.

نه فروشنده حالا آمادگی دارد این تولید گران بخرد نه مصرف کننده توانایی خرید کالا به نرخ گرانتر دارد؟

مصرف کننده به شدت مصرف خود را محدود خواهد کرد حتی طبق شواهد از خرید کالاهای گران خودداری و به خرید مواد غذایی ارزانتر رو خواهد آورد فروش گوشت و مرغ به شدت کاهش پیدا کرده فروش غذایی ارزان مانند ماکارونی و مشابه افزایش پیدا خواهد کرد

بطور کلی بعد از زلزله فروش مواد غذایی فرآوری شده کاهش وحشتناک و فروش مواد غذایی ارزان به شدت افزایش پیدا خواهد کرد .

در آمریکا پس از بحران مالی 2008 فروش ساندویچهای 2 تا 5 دلاری تا پنجاه درصد و فروش ساندویچ های 6 تا 8 دلاری تا هشتاد درصد متوقف شد.

در عوض ساندویچهای یک دلاری تا دو برابر افزایش فروش داشتند.

در واقع مصرف کننده ایرانی قبل از افزایش نرخ ارز هم توانایی خرید نداشت اکنون که جای خود دارد؟

نتیجه واحد های تولیدی یک به یک می خوابند و کارگران ترخیص می کنند.

و بیکاری حداقل دو میلیون نفری برخورد اول بازار با تورم و کودتای ارزی سه برابری است

هم اکنون بیش از نیمی از چاپخانه ها به علت گرانی کاغذ و گرانی بسیار سنگین مرکب و ملزومات چاپ در حال تعطیل و نیمه تعطیل هستند بعضی هم درب چاپخانه را بستند و کارگران اخراج کردند.

همینطور صنف تولیدی پوشاک  و سراج و کیف و کفش هم دچار همین وضعیت است.

بسته شدن یک واحد تولیدی کوچک ضرر زیان عظیمی برای اقتصاد ایران است 

چون دوباره شروع به کار آن با کرام الکاتبین    بعد از مدتی بسته بودن پرداخت عوارض مالیات بیمه پیدا کردن کارگران ماهر سابق دشوار و اگر محل اجاره ای باشد که کار بسیار سخت تر خواهد بود.

نتیجه عدم تولید چند هزار کفش پوشاک کیف .......... وابستگی بیشتر به واردات و وابستگی بیشتر به ارز خواهد بود.

وقتی در سر تا سر کشور چند هزار واحد تولیدی بسته شود آنوقت آثار عظیم بیکاری و رکود بسیار چشمگیر خواهد بود.

لذا ضروری است قبل از بروز فاجعه تدابیری اندیشید 

اولین گام پرداخت چند یارانه چند برابری حداقل دویست هزار تومانی حداقل برای سه مرتبه به فاصله هر دو ماه یک بار تا توان مالی عامه مردم کمی تقویت شود ( آقایان دولتی لازم است جهت ولخرجی برای عامه هم شده باشد کمی از آن ریالهای عظیمی که جهت فروش دلار در بازار فروخته اید خرج کنید)

اگرچه من اعتقاد به دادن یارانه جنسی حداقل 10 کیلو حبوبات بابت یارانه کالایی دارم این حرکت هم دولت از دادن کوپن به مردم بی نیاز می کند هم باعث پایین آمدن قیمت مواد غذایی خواهد شد.

دومین گام دولت اینست که در این موقع بحرانی کمی خساست کنار بگذارد و از درآمد آینده بخشش کند این گام بسیار ضروری و الزامی و حیاتی آست اگر گوش شنوایی باشد الحمدالله همه کر وکور شده اند بخصوص دولتی ها؟

روایت داریم اگر جان شما به خطر افتاد مال و سرمایه خود را بدهید و جانتان را به سلامت ببرید.

اکنون که دولت و معیشت ملت به خطر افتاد لازم است دولت اعلام کند هر واحد تولیدی که اکنون ایجاد شود برای بیست سال از پرداخت هر مالیاتی معاف است.

بدهی است شرایط این واحد تولیدی این است که ظرف حداقل 3 تا 4 ماه شروع به تولید کند ولو به شکل کوچک و تعداد کم تیراژ تولید ولو با مکان اجاره ای.

لازم است برای اینکار یک سامانه درست شود تا داوطلبان ثبت نام کنند.

اگر تبلیغات به موقع انجام شود حداقل این سرمایه گذاری به 200 میلیارد دلار خواهد رسید.

اگرچه دولتی ها همیشه این پیشنهاد ها را با بخل و خست بررسی کرده و ملوث می کند باعث می شود این طرح ها موفق نباشد ( این از لئین بودن تصمیم گیرنده حکایت دارد مثلا بخل می کند به جای بیست سال مدت پنج سال یا ده سال مطرح می کند یا بجای تمام مالیاتها فقط معافیت از مالیات ارزش افزوده اعلام می کند این حکایت از این دارد طرف برای خوردن و دزدیدن خودش بخل دارد کسی دیگری منفعت ببرد مبادا از سهم که می تواند اختلاس کند کم بیاید؟)

این طرح منافع عظیمی برای ملت دارد اگر بد خواهان بگذارند؟ 

حداقل منفعت آن اینست که اقتصاد کشور به رکود بیشتر دچار نمی شود.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

آنچه در 5 ماه گذشته انجام شد کودتایی ارزی اقتصادی بود که موجب سلب مالکیت همه مردم ایران از داشته های خود بود.

معنا و مفهوم این کودتای ارزی این است که هر روز صبح از خواب بلند می شویم به علت تورم قسمتی از دارایی خود را از دست داده ایم

ظرف سه ماه گذشته ارزش دارایی هر ایرانی به یک سوم کاهش پیدا کرده است.

این پول چه کسی دزدیده است این حجم عظیم مالی معادل ده سال تولید ناخالص ملی یا تقریبا 4500 هزار میلیارد دلار ( این رقم تخمینی است شاید مبلغ واقعی خیلی بالاتر باشد) 

این وجه به نفع کسانی که از بالا رفتن ارز نفع می برند واریز شده است؟

1- دولت چون دولت بزرگترین دارنده ارز نفت و منابع ارزی است ( بدین وسیله کسری بودجه و ضرر زیان چند ساله گذشته را جبران کند.)

2- صاحبان صنابع فولاد پترو شیمی و معادن کشور دومین دارندگان ارز در کشور

3-کشورهای خارجی و در راس آنها آمریکا چون در یک مدت کوتاه ایران سه برابر در مقابل آنها فقیر تر و نادارتر شد؟

در واقع بازنده اصلی ملت ایران است.

چگونه این کودتا فرماندهی و عملی شد؟

این کودتا با استارت ترامپ اما با خیانت داخلی موفق به چنین پیروزی بزرگی شد.

خیانت کاران داخلی چه کسانی هستند؟

1- همان کسانی که در 30 سال گذشته به نام خصوصی سازی مال خود سازی کردند.

همان کسانی که اموال دولتی در سی سال گذشته به ثمن بخس به خودیها واگذار کردند؟

همان کسانی در این کودتا شرکت کردند که نمایندگان مجلس خریده اند؟

همان کسانی از ملت سلب مالکیت کردند در ابتدا مسئولیت کوچکی داشتند 

اکنون اموال بزرگی دارند بسیار بزرگ اختلاس می کنند به هم نان وام می دهند 

از بانک ها وام می گیرند وامهای 6500 میلیارد تومانی بدون وثیقه می گیرند 

همان کسانی که وزیر عوض می کنند ؟

استیضاح وزیر از نمایندگان مجلس می خرند؟

پنجاه نماینده را با ........ راضی می کنند تا امضاء استیضاح وزیر اقتصاد پس بگیرند.

همه این حرکت سلب مالکیت از ملت است .

اراده ملت در داشتن کشوری آزاد و مستقل اکنون تبدیل شده به سلب مالکیت؟

نه تصمیم گیرنده اموال خود هستیم نه قادر به تصمیم برای تعویض موکل خود؟

مفهوم کلی این گزاره اینست که کشور توسط قوای بیگانه تصرف شده؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

اصل سخن اینست از روز اول این دولت سر در گم بود نمی دانست چه دولتی تحویل گرفته نه تحلیل اقتصادی داشت نه برای سالهای بعد برنامه داشت نه برای اکنون که ماشین اقتصاد کشور با افزایش جهنمی قیمت ارز پنچر شده برنامه دارد و نمی تواند آن را اداره کند

چون اکنون ارز در کشور قیمت ندارد گفته شده تا 13 نوع قیمت مختلف ذکر می شود 

اصلا ارز صبح یک قیمت دارد بعد از ظهر یک قیمت شب یک قیمت ؟

اما آنچه امروز راجع به آن سخن می گوییم راجع به آینده است منظور از آینده از فردا صبح تا سه سال دیگر است.

دولت آقای روحانی هیچ برداشت صحیح برای دیروز امروز و فردای اقتصاد ندارد؟

این قیمت ارز در حول وحوش ده هزار تومان تبعات بسیار سنگینی برای آینده کل کشور دارد.

اگر درست برنامه ریزی نشود معیشت مردم متوقف خواهد شد حرج و مرج خواهد شد؟

تمامی ضعفا و کم توانان به مشکلات لاینحل دچار خواهند شد؟

چرخ زندگی بسیاری متوقف خواهد شد؟

این دولت نمی داند چکار کند ؟ نه در گذشته می دانست چه کاره است نه حالا می داند چه کند؟

خوب این دولت کور مال کور مال دارد به جلو می رود نتیجه فقط سقوط است.

چشمها را باز کنید آقایان فاقد صلاحیت های لازم برای این وضعیت هستند؟

ما داریم با سرعت دویست کیلومتر در ساعت به سمت اقتصادی ونزوئلای می رویم؟

زودتر از این سه سال داخل این گودال عمیق و ورطه و چرخ تورم خواهیم افتاد ؟

تورم های روزانه 50 درصد 100 درصد حتی بیشتر؟

من یک سوالی دارم شما می روید بازار یک راننده می گیرید تا برای شما یک ماشین رانندگی کند به سمت مقصد شما اما در عمل می بینید این آقا فقط گواهینامه دارد ( که آن هم محل بحث است)

نه ماشین می شناسد نه جای دنده را بلد است نه فرمان در دست گرفتن بلد است خوب اصرار که آقا

پشت فرمان بنشین برو نتیجه از راه منحرف شدن نتیجه داخل چاله افتادن و از مقصد دور شدن است

خوب طبیعی ترین برخورد با این راننده برکناری است آقا شما از پشت فرمان پایین بیا؟

وگرنه باید منتظر تصادف بود منتظر هلاکت بود منتظر قعر دره و سقوط بود.

اتفاقا این عین جمهوریت است چرا در قانون اساسی بندهای لازم برای برکناری رئیس جمهور در نظر گرفته شده است؟

برای همین روزها است.

اما چرا برکناری روحانی برای مجلس اینقدر سخت است؟

چون آقایان مشغول خوردن هستند آن هم چه خوردنی؟

این اصلی ترین رکن کنترل رئیس جمهوری فعلا از دسترسی خارج شده است.

آقا قرارداد این آقا خود به خود باطل شده او از اول هم راننده نبود؟

اگر یادتان باشد صلاحیت آقای روحانی برای انتخابات رئیس جمهوری توسط شورای نگهبان رد شد؟

اعضا شورای نگهبان رفتند پیش آقای خامنه ای آقای خامنه ای حاضر به تایید صلاحیت ایشان نشدند 

لذا پیشنهاد کردن از مراجع سوال بفرمایید؟

و مراجع هم فکر نمی کردن ایشان انتخاب شوند گفتند فعلا در لیست باشد.

و این جنین بود که صلاحیت ایشان بصورت قرضی صادر شد.

اما شق دوم برکناری توسط رهبری انقلاب این برکناری هزینه دارد هزینه اش هم همان مراجع هستند؟

آقایانی که صلاحیت ایشان تایید کردند باید اعلام کنند که این کار شد اشتباه بود یا حتی اعلام اشتباه نکنند فقط اعلام کنند ایشان برکنار شوند کار تمام است.

راجع به بعد از برکناری ایشان هم کاملا مشخص است .

طبق قانون اساسی  معاون اول یا یک شورا یا یک شخص معرفی شده توسط رهبر انقلاب می تواند جانشین ایشان باشد.

درضمن ایشان ارتش نیست که اول انقلاب بعضی می خواستند منحلش کنند امام مخالفت کردند چون ارتش جایگزین نداشت؟

اما اکنون جای آقای روحانی ده ها نفر جایگزین وجود دارد با رفتن ایشان هیچ صدمه ای نه به کشور نه به حیثیت نظام وارد نخواهد شد که هیچ آبروی مبارزات ایران هم خواهد شد.

  بر کناری ایشان یعنی جلو گیری از سقوط اقتصادی؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

بعد از بحران ارزی که قیمت ریال ایران به یک سوم کاهش پیدا کرده است اکنون "طوفان گرانی" در تمام زمینه ها در پیش است

بدهی است هزینه خانوار های  ایرانی بصورت روزمره تا سقف دلار افزایش پیدا کرده صعود خواهد کرد؟

این موج گرانی نه با زور نه با تعزیرات نه با نیروی انتظامی نه با هیچ نیروی دیگری قابل جلوگیری و کنترل نخواهد بود

تمام اقلام بخصوص اقلام خوراکی در مدت کوتاهی خود را به نرخ بازار آزاد خواهند رساند.

هر گونه زور گویی و تعزیرات و مصادره انبارها بی فایده خواهد بود؟

بهتر است دولت به بازی جدید گردن نهد و به جای فرافکنی و مقصر قلمداد کردن دیگران در صدد پیش گیری از فلج شدن چرخ زندگی مردم در جهت سازگاری با نرخهای جدید باشد.

نرخهای جهانی کار خود را خواهد کرد .

نمی شود نرخ گندم در بازار جهانی 3 هزار تومان در کیلو باشد و در ایران همان 1150 تومان باقی بماند؟

مرزهای باز و رفت آمد مکرر ایرانیان به خارج کار خودش را خواهد کرد.

بهترین سازگاری برای دولت اینست که سریع خود و مردم را با قیمت جدید سازگار کند نه اینکه جنگ و نا امنی به راه بیندازد همه را دستگیر و بازار متشنج کند که نتیجه عکس خواهد داشت.

بهترین سازگاری 2 تا سه برابر کردن حداقل حقوق ها یارانه ها و کل قیمت ها است.

عدم درایت در زمینه باعث موج شورش ها و فقر و نا امنی در کشور خواهد شد؟

برای خالی نبودن زمینه نگاهی به قیمتهای جهانی خالی از لطف نخواهد بود.

قیمت جهانی اقلام خوراکی به شکل قیمت در تن به شرح زیر است البته قیمت عمده فروشی بدون گمرگ و هزینه حمل ؟

گندم هر تن 225 دلار به ریال قیمت هر کیلو حداقل 3000 تومان خواهد شد

شکر هر تن 496 دلار به ریال قیمت هر کیلو حداقل 6000 تومان خواهد شد

روغن سویا هر تن 744 دلار به ریال هر کیلو حداقل 9000 تومان خواهد شد

برنج هندی هر تن 793 دلار به ریال هر کیلو  حداقل 10000 تومان خواهد شد

عدس هر تن  700 دلار به ریال هر کیلو حداقل 9000 تومان خواهد شد

نخود هر تن 780 دلار به ریال هر کیلو حداقل 10000 تومان خواهد شد

لوبیا قرمز هر تن 980 دلار به ریال هر کیلو 11000 تومان خواهد شد

البته این نرخ عمده فروشی خارج از کشور است متاسفانه خرده فروشی در ایران قیمت تا دو برابر نرخ های بالا خواهد بود

این تصویر در تمام اقلام خوراکی و مصرفی قابل مشاهده است

پیشنهاد من اینست قبل از طوفان دولت دست به اقدامات زیر بزند 

1-برای افزایش یارانه دست به توزیع یارانه غذایی با حداقل ده کیلو حبوبات و 200 گرم شیر خشک کند

این یارانه غذایی افزون بر یارانه نقدی 44500 چهل چهار هزار پانصد تومان در نظر گرفته شود

2- برای تهیه بار مالی این توزیع یارانه غذایی  بنزین به لیتری 2000 تومان افزایش یابد

این همزمان افزایش نرخ و دادن اضافه یارانه غذایی باعث پوشش غذایی و اقناع طبقات پایین جامعه خواهد شد همینطور تضمینی برای اجراء است

به هر حال نرخ های کرایه بالا خواهد رفت اما افزایش قیمت بنزین اجتناب ناپذیر است.

3- افزایش حداقل حقوق به سه میلیون تومان برای کارگران و کل دوائر دولتی و غیر دولتی.

این سه اقدام حداقل دفاع دولت از اقشار ضعیف خواهد بود ؟

در غیر اینصورت طوفان قیمتها عده زیادی را با خود خواهد برد؟  

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

سه قوه مجریه مقننه و قضاییه ایران بعد از چهل سال به یک سازمانهای عریض و طویلی و حجیمی تبدیل شده اند که خود هر کدام یک کشورند؟

در واقع در تمام این 40 سال گذشته با مدیریت واحد و یکسانی اداره شده اند؟

تغییرات مدیریتی در این 3 قوه در حد تعویض رئیس قوه بوده مدیران درجه پایین تر عینا بعد از چهل سال عوض نشده اند "فقط مرگ است که می تواند صندلی یک مدیر از او بگیرد"

سیستم مدیریت این سه قوه بسیار قدیمی در حد همان دوستان اول انقلاب باقی مانده؟

بدون تغییر در سیستم در درک و در گزینش تفکر همان جوانانی که اسلحه ای به دستشان افتاد چند پادگان تهران تصرف کردند با هر پیشینه و منشی مدیر کمیته های انقلاب شدند و مدیر توزیع ارزاق عمومی بعد از چهل سال هنوز مدیران کشورند 

با این تفاوت که با تقرب به سمت ها اکنون در حین کار مدرک تحصیلی هم گرفته دکتر و کارشناس ارشد هم شده اند؟ اما کماکان همان بینش کوتاه و تنگ نظر اوائل حفظ کرده اند

کوتوله های سیاسی که بر اثر پرخوری اینک به شدت چاق و پیر کم تحرک هم شده اند؟

در واقع هم تمام حواس شنوایی و چشمی لمسی هم تنزل یافته است.

به قول جلال آل احمد در داستان "دید و بازدید" کمبود ارتباطات بر اثر  پیران منجر به عدم درک و آگاهی 

 گاه ریشه در کهو لت سر دارد و گاه

ریشه در از کارافتادگی هوش و حواس به عنوان دریچه های دریافت آگاهی و اطّلاعات از فضاهای 

عمومی جامعه مثل سنگین شدن گوش یک پیرزن در »تجهیز ملّت« که صدای بمباران را با صدای پای 

قاطرها یکسان تصوّر میکند. گاه علاوه بر کهولت سن، در محدود شدن رفت و آمد آدم ها با اطرافیان و 

کاهش درک و دریافت آنها از واقعیتهای بیرونی ریشه دارد که به واکنشهای ناشیانه و ابتدایی و کاهش 

توان سازگاری با واقعیتهای جدید مثمر  میشود به رغم آگاهی اندکی که از پیرامون خود دارند قیافه 

حق به جانب و حتی تحلیلگرهای حرفه ای شده را به خود می گیرند؟

روانشناسی این گروه از مدیران جمهوری اسلامی ایران دقیقا همانند پیران کم حواس کم هوش و کم تحرک که با بیماری آلزایمر تواما باشد شبیه شده؟

آدم و عالم مقصر می دانند غیر از خود؟

روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید این گمان در مردم زنده شده بود که رهبران حکومت اسلامی همانند پیامبران همواره عذر تقصیر به گردن بگیرند و از خدای خویش و مردم خویش عذر خواهی کرده طلب پوزش کنند از مردم.

اما این خصلت فقط در امام خمینی دیده شد و بس؟

تقریبا هیچ مسئولی اقرار به اشتباه نکرد در جمهوری اسلامی ایران؟

همه آقایان تافته جدا بافته بوده و هستند؟

این است داستان سه قوه نا کارآمد و ناسپاس در جمهوری اسلامی ایران.

فرق نمی کند رئیس جمهور یا رئیس قوه قضاییه چه کسی باشد یا رئیس مجلس این سه قوه راه خود می روند همچنان نا هماهنگ و مسخره کننده همدیگر ؟

همچنان غیر منطقی و پر از اشتباه؟ و هر رئیس جدیدی در خود حل می کنند همراه می کنند.

یا با بهانه نداشتن بودجه یا به بهانه نداشتن مدیران مطمعن و مورد وثوق یا به هزار بهانه؟

حالا در آستانه بحرانهای انسانی اقتصادی سیاسی نظامی پیش آمده برای جمهوری اسلامی ایران 

این کوتوله های چاق پیر کودن چه بلایی بر سرنوشت مردم رقم خواهند زد؟

متاسفانه هیچ انگیزه تغییر هم دیده نمی شود ؟

یکی از بارزترین مشخصه پیران همان عدم تغییر عدم سازش با شرایط جدید و مخالفت با هر نوسازی و نو اندیشی است

نتیجه برای مبارزه با آمریکا با خشک سالی با رکود اقتصادی اول نیاز به تغییر در این سه سد فکری و سازمانی و مدیریتی در کشور هستیم .


  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

در تمام دنیا برای مقابله با بحران های به وجود آمده بر اثر بلایای طبیعی یا بلایای ساخت دست بشر که از طریق عادی حل ان مشکل یا غیر ممکن باشد  اقدام به اعلام اضطراری یا وضعیت فوق العاده می کنند

تا با مدیریت بیشتر و خلع ید از قوانین عادی با آن بحران مقابله شود.

در قانون اساسی بعضی کشورها از جمله ترکیه و حتی کنوانسیون اتحادیه اروپا (بند 15 ) این مورد به شکل قانون مطرح شده و قابلیت اجرائی دارد.

متاسفانه در کشور ما این موضوع به این شکل مطرح نشده فقط در بند 110 قانون اساسی از اجازه به ولی فقیه برای حل بحرانهای کشور با زمینه حل از طریق دخالت ایشان سخن رانده شده است

که این هم قدم مبارکی است.

از سال 1392 کشور در بحران اقتصادی و رکود طاقت فرسا دست و پا می زند سیستم عادی دولت و شخص آقای روحانی قادر نبوده و نخواهد بود همان بحران اقتصادی و اکنون بحران ارزی به وجود آمده را حل و فصل کند؟

ناتوانی مطلق منجر به فجایع جبران ناپذیر سقوط ارزش پول ملی به یک دوازدهم از سال 1392 شده است که بیش از هفتاد درصد آن در دوره آقای روحانی به وقوع پیوسته این سقوط ارزش پول ملی در سال 1392 تا سال 1395 در حالیکه فقط 3 تا چهار برابر پول ملی ضعیف شده بود  منجر به افزایش مرگبار فقر حاشیه نشینی بیکاری و مشکلات عدیده زیادی شد اکنون که که این سقوط ارزش پول ملی به سه برابر ان سالها رسیده است باید منتظر سه برابر شدن فقر بیکاری و.....غیره بود.

دولت آقای روحانی نشان داده قادر به حل هیچ کدام از بحرانهای موجود نیست؟

نه بحران آب نه بحران ارزی نه بحران کشاورزی نه بحران رکود اقتصادی حتی نه بحران برکناری وزراء بی خاصیت

با وجود سه برابر کردن هزینه بودجه مرتب از کمبود بودجه و نداشتن ردیف بودجه سخن می گوید.

بی گمان دولتی که با ارز 3800 تومان و سه برابر شدن بودجه کاری نتوانست انجام دهد با ارز 12000 هزار تومان اصلا قادر به کاری نیست؟

لذا اکنون باید از این سیستم ناتوان خلع ید گردد یا حداقل مدیریت بحران به گروه ویژه دیگری سپرده شود. و دولت فعلی فرمان بر از ستاد ویژه حل بحران گردد؟

جالب اینجاست که اکنون دولت سخت مخالف اعلام وضعیت فوق العاده است 

اما سال 1394 وزیر راه ترابری آقای آخوندی به خاطر مشکلات اقتصادی خواستار اعلام وضعیت فوق العاده بود

اگر اینکار هم اکنون انجام نشود ظرف سه سال آینده کشور ایران دچار بحرانهای مرگبار دیگری هم خواهد شد.

با توجه به خشکسالی وحشتناک فعلی و کمبود آب برای شرب حتی و بیکار شدن نان آوران  13 میلیون جمعیت کشاورزی کشور بحران های زیر عنقریب شروع خواهد شد؟ 

نظیر کوچ دست جمعی   نظیر فقر دست جمعی نظیر جنگ های قبیله ای قومی بخاطر  اسکان در نواحی پر آب تر کشور بحران نا امنی بحران شورشهای شهری 

اینها کمترین بحرانهای در پیش است.

حل سریع بحرانهای پیش آمده به شکل انقلابی جز از طریق حاکمیت وضعیت اضطراری امکان پذیر نیست.

مخالفان این طرح جایگزین دیگری ندارند؟

آنچه مقصود من از اعلام وضعیت فوق العاده اعلام مدیریت جهادی شبانه روزی برای حل معضلات است نه تعویض قدرت از جناح اصلاح طلب و امید به اصول گرایان.

در واقع اصول گرایان بی برنامه تر عاجز تر و بد سابقه تر عمل کرده اند ؟

اعلام جهادی برای تعویض مدیران اتوبوسی کشور و انتخاب متخصصین خارج از دو گروه حداقل تقاضای عمومی در کشور است.

اگر قرار است رفراندمی بر قرار شود بهتر اینست از آحاد مردم ایران برای اعلام وضعیت اضطراری سوال شود نه برای مذاکره با آمریکا.

شک ندارم با اکثریت بالای 90 درصد رای برای تغییر خواهیم داشت؟

جای تعجب است که حاکمیت نشسته تا بعد از شورش اعلام تغییرات کند؟

این تصمیم قبل از شورش عمومی رستگاری و فلاح کشور انقلاب اسلام بدنبال دارد.

اصلا این تصمیم قبل از شورش بدون هزینه است بعد از شورش با هزینه کمر شکن؟

تازه 

بعد از شورش معلوم نیست چه حاکمیتی به قدرت برسد؟ یا سرنوشت کشور چگونه رقم بخورد.


  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

بانک مرکزی (دولت ) سخت در پی راه حل برای بحران ارزی است قدمی مبارک اما بسیار دیر در حال انجام است اما ظاهرا همچنان آقایان به سمت ترکستان می روند؟

اشتباه اصلی اینجاست که آقایان در ذهنشان ثبت شده سمت ها و القاب کار می کند؟

فکر می کنند چون طرف استاد دانشگاه است یا اینکه استاد دانشگاه خارج کشور مثلا بریستون آمریکا است یا کارشناس صندوق بین المللی پول است یا اینکه در اقتصاد نظری بسیار پیشرفته و مشهور هست کار تمام است 

حتی دیده شده چون طرف برنده جوایز بین المللی در اقتصاد هست مورد پسند واقع شده .

این مسئله خود یک مشکل بغرنج در ایران است بر می گردد به خود باختگی ما ایرانی ها بخصوص مسئولان که به مردم پز سواد عالم دهر بودن می فروشند اما در خویش احساس کوچکی و نادانی می کنند؟

بگذارید موضوع را کمی باز کنیم ببینید من با مشورت بخصوص اهل فن بسیار موافقم .

حتی مشورت با اساتید ایرانی خارج از کشور حتی استفاده مشورتی از دانشمندان خارجی را هم بسیار قدم مبارک و خوبی می دانم.

اما در اختیار گذاشتن سرنوشت کشور در اختیار اینان اشتباه بزرگی می دانم ؟

کم  در گذشته نه چندان دور ما راه آزمون خطا رفتیم . کم راه های اشتباه را آزمودیم کم اقتصاد ملت بازیچه دستهای ناپاک قرار دادیم امروز هم داریم همان اشتباهات از نوع دیگر با خارج رفته ها یا خارجیها انجام می دهیم ؟

بگذارید مثالی بزنم تا موضوع برای شما کمی روشن شود .سالها پیش پای پدرم بر اثر کهولت سن و پوکی استخوان از بالای ران شکست کار بسیار سخت شد بر ما چون معالجه او با مشکلاتی که داشت بسیار سخت شد.

برادر بزرگتر ما یک پزشک حاذق که استاد دانشگاه پزشکی قزوین هم بود پیدا کرد ایشان گفتند باید مریض در یک تخت بستری کنیم و تکان نخورد با آویزان کردن وزنه به پای ایشان منتظر جوش خوردن پا شویم .

من در صدد تحقیق بر آمدم چند پزشک به من معرفی کردند با آنها مشورت کردم 

نتیجه جالب نبود چون دکتر ها راجع به این درمان نظرات متفاوت می دادند و موضوع برای ما که مصیبت دیده و نگران بودیم سخت تر شد.

نمی توانستیم تصمیم بگیریم ؟ تا اینکه یک پیر دکتر عمومی پیشنهاد جالبی مطرح کرد گفت شما باید کسی را پیدا کنید .

روی معالجه پای شکسته افراد مسن کار کرده باشد قبلا تجربه خوبی از این کار داشته باشد حداقل بیست سال کار بهتر است    با او مشورت کنید

به جای اینکه در شمال شهر بگردید برو جنوب شهر در اطراف این موسسات نگهداری سالمندان یک این کاره پیدا کن دنبال این کت و شلوار اتو کشیده ها نرو گاهی اینان از دست کشیدن به مریض تو هم خودداری می کنند.

همان مسیر طی کردم به یک مورد عالی برخوردم.   

یک پزشک ارتوپد که در این کار معالجه افراد مسن کار کرده بود پیدا کردم ایشان با معالجه تخت و آویزان کردن وزنه مخالفت کرد استدلال هم این بود این اشخاص مسن در مدت حداقل دو ماه بستری بدون حرکت دچار مشکلات بیشتری می شوند زخم بستر می گیرند دوام نمی یاورند  

این مریض باید عمل جراحی شود در ران ایشان پلاتین بگذارید .

این کار هم باید یک پزشکی انجام دهد که سن ایشان بین چهل تا پنجاه سال باشد و قبلا روی استخوان های پوک شده کار کرده باشد 

خود من سنم بالا است دستم موقع عمل می لرزد اگر عمل بیش از یک ساعت طول بکشد خسته می شوم  یک چهل تا پنجاه سال هم تجربه فکری کاملی دارد هم قوای بدنی خوبی دارد چهار پنج ساعت عمل به راحتی دوام می آورد.

خوب تمام شرایط در یک پزشک نه چندان مشهور و گران قیمت یافتیم کار را به راحتی انجام داد در آن شرایطی که می رفت پدر را از دست بدهیم شانزده سال عمر دوبار یافت؟

حالا مشکل ارزی باید با چنین دیدی حل شود؟

یکی مرد جنگی به از صد هزار؟ 

خوب در بحث اقتصاد مردی می خواهیم که در کف بازار کار کرده باشد روابط کارگر و کارفرما و ادارات تجربه کرده باشد اقتصاد نظری خوانده باشد مسلط باشد 

سابقه کار با بانکهای ایرانی و خارجی داشته باشد به روابط مراکز سیاسی و مراکز قدرت آگاهی داشته باشد 

در واقع سیاسی باشد با نظرات معتدل ؟

بانک های ایران بشناسد و مشکلات آنها را در عمل درک کرده باشد

سیستم بودجه ریزی و بودجه دولتی بشناسد سیستم مالیاتی ایران بشناسد

صندوق های بازنشستگی و بیمه ای ایران بشناسد و کلا اقتصاد ایران از کف خیابان تا بالاترین حجره های ظفر و شرکت های شمال شهر بشناسد 

بنیاد های موثر در اقتصاد ایران بشناسد. 

لذا یک تحصیل کرده صفر یا حتی استاد دانشگاه تنها نمی تواند این کار انجام دهد.

ما یک پیر باران دیده به شدت تجربی و کار کشته مار خورده افعی شده نیاز داریم 

شخصی بی اعتنا به مال دنیا؟

شخصی به شدت متقی با شخصیت ثابت همچون کوه استوار؟

که روی پای خود بلند شده باشد ایستاده باشد خود کار کرده باشد نه نفع برده از ارث پدر یا کمک دیگری؟

با قدرتی تعویض شده بسیار و مورد اطمینان کل حاکمیت و سیاست ایران.

اکنون اقتصاد ایران محل اعمال نظر قدرتهای پشت پرده داخلی و خارجی زیادی است

قدرت های داخلی دارای قدرت اعمال نظر 

1-خودرو سازان 

2- مافیا وارد کنندگان خاص مانند روغن نباتی دانه های روغنی یا خوراک دام و نهاده های مرغی

3-وارد کنندگان کالا های کلیدی مانند لوازم خانگی مواد غذایی موز ماشین آلات ساختمانی و صنعتی

5- بانکهای خصوصی و خانواده های ثروتمند دارای بخش عظیم سپرده های بانکی

6-رانت خواران از طریق شرکت های دولتی و نیمه دولتی و خصولتی مافیا پیمانکاری

7-سیاست مداران فاسد هم پیمان مجلسی ها

8-مدیران وزارتخانه ای صنایع معادن و نفت

9-گروه های سیاسی بخصوص دو جناح سیاسی کشور

اینان بخشی از شرکای اقتصاد ایران هستند

اینان از گرانی ارز نفع می برند کجا با پایین آمدن آن موافق هستند

اول از همه دولت بدهکار خود اولین خواستار ارز بالای 9 هزار تومان است

تازه قسمت دوم شرکا که کشورهای خارجی هستند

اعم از دوست و دشمن تمام کشورهای اطراف ایران که با ایران رابطه تجاری یا رفت آمدی دارند ارز بالاتر برایشان جالب تر است

اول گروه متخاصم شامل آمریکا عربستان اسرائیل امارات بحرین

که از هیچ کاری برای زدن زمین ریال ایران کوتاهی نمی کنند نظیر خرید کلان ارز در بازار ایران ( با کمک شرکای داخلی) بمباران روانی اقتصادی با کمک رسانه های خود یا شرکای داخلی نشریات مواجب بگیر

گروه دوم تمام کشور های همسایه شامل عراق آذربایجان ارمنستان گرجستان کویت ترکیه روسیه ترکمنستان قرقیزستان افغانستان پاکستان هند ...........

چون کالای ایرانی برایشان ارزانتر تمام خواهد شد مسافرت به ایران برایشان کم خرج تر خواهد شد الا غیره ذالک؟

چگونه می توان با این همه طرفدار سرکوب ارزی مقابله کرد ؟ 

در واقع سیاست اولین مشکل اقتصاد ایران است بازیگران سیاسی زیر بار قوانین یا الزامات تعدیل قیمت ارز نخواهند رفت ؟

مگر قدرتی عظیم و تاثیر گذار و پشتیبانی شونده از طرف حاکمیت ایران؟

لذا باید 

برای این شخص امکانات و حوزه عملکرد وسیعی قائل شد باید قدرت زیادی به داد تا بتواند پشت این همه دشمن به خاک بمالد.

هر گونه اشتباه در این مسیر جبران ناپذیر است قدرت به او بدهید اگر چه پله به پله حرکات و بازی او را زیر نظر داشته باشید و در عین حال کمکش هم بکنید. 


  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰
یک تفکر حاکم بر مسئولان بانک مرکزی و دولت عارض شده فکر می کنند با دزدی و اقتباس از یک طرح مقابله ارزی و سر هم کردن چند بند اضافه می توان با استکبار مقابله ارزی کرد؟
پس اینطور باشد هر کسی ذوالفقار  را در دست بگیرد امام علی (ع ) خواهد شد؟

بدون گزافه و حاشیه رفتن با همه صحبتها و همه مطالب منتشره شده در تمام نشریات کشور هنوز کسی طرحی به این جامعی عرضه نکرده است .
هنوز هیچ دکتر و هیچ مسئول و هیچ اقتصاد دانی به نزدیکی چنین طرحی نتوانسته است حتی نزدیک شود نه طراحی و نه پیشنهادی به این دقیقی و وسعت مطرح نشد.
این اولین قدم است اقرار عقلا ؟
دومین اقدام این شمشیر چه کسی باید در هوای دشمن به چرخاند ؟
طرح جامع روی زمین است اما مجری باید یک سیاستمدار اقتصاد دان بی باک باشد؟
غیر از این نیست طرف قدر تر از آقای همتی و تمام کابینه و شخص آقای رئیس جمهور روحانی است.
قبلا توضیح دادم شکست در جبهه ارزی شکست در تمام جبهه ها است.
آیا حاکمیت پی به اهمیت این تنگه استراتژیک خواهد برد؟
هنوز تمام حاکمیت درک کامل از شکست در این حوزه ندارد؟
هنوز عواقب شکست در این حوزه برایش مشخص نیست؟
مشکلات حاشیه ای و استیضاح و غر زدن جناحهای سیاسی و سر و صدای کوتوله های سیاسی چنان گرد و خاک به پا کرده اند که اصل ماجرا بر آقایان آنطور که شاید و باید حلاجی نشده است؟
روی سخن از آقای روحانی بر می گردانم ایشان گوششان بدهکار شده و شنوا نیست.
آقای روحانی همانند اسلاف خویش شیفته نمایش و قدرت است .
به اینکه در آینده چه خواهد شد بی اعتنا است .
روی سخن با کل حاکمیت و کل مراجع کشور است.
آقایان این نقطه ارزی منشاء شکست و پیروزی کل کشور است.
شکست در این جبهه شکست در تمام جبهه ها را بدنبال دارد 
شکست در سیاست در داخل در خارج در سوریه در یمن در مناسبات بین المللی در مقابل همسایه ها در مقابل افغانستان حتی در مقابل کشورهای کوچک منطقه ؟
حتی شکست در مساجد شکست در حوزه علمیه شکست در باور دینی جامعه ؟
شکست در آسیب های اجتماعی شکست در فقر فحشا در دزدی در سلامت روانی ؟
شکست در بیمارستانها شکست در داروخانه ها  اپیدمی بیماری های مسری و تسری اقتصاد منکرات  شکست در خیابان شکست در خانه 
شکست باور عمومی شکست در افکار عمومی  
اینها کمترین عوارض شکست در این جبهه است 
برای اینکه یک تصویر واقعی از این شکست داشته باشیم بهتر است نگاهی به جامعه ونزوئلا کنیم .
امروز خیابانهای ونزوئلا نا امن ترین مکان های روی زمین هستند.
دزدی زور گیری قتل فروش اعضاء بدن انسان اعتیاد بازار سیاه دارو غذا و..................
آیا تلویزیون قادر است این تصاویر واقعی در ایران پخش کند؟
حتی تصاویر زشت این فاجعه غیر قابل پخش است تا چه رسد به دچار شدن به آن؟
در زمینه بازار ارز ثانویه تشکیل شده نیمه کاره ناکافی و تقلیدی است.
این بازار ارز ثانویه شروع نشده شکست خواهد خورد.
چند نکته کلیدی در این لایحه پیشنهادی من وجود دارد که در طرح دولت از آن غفلت شده است؟
فعلا دامن زدن به تقاضا به صلاح کشور نیست.
اعلام عمومی پذیرش سپرده ارزی مسکوک و پرداخت سود ارزی یک طرح ناپخته بود باید قید می شد  ارز با منشاء خارجی در این طرح سپرده پذیرفته می شود هم بازگشت کل سپرده.
تبلیغات پیش از خود کار انجام شد؟
در حالیکه طرح آماده نیست هنوز ارز کافی از طرف صادر کنندگان به سامانه واریز نشده به وارد کنندگان پیغام رجوع داده شده؟
ببینید داشتن طرح یک قسمت قضیه است اما طرح کی و چگونه پیاده کنیم اصل قضیه است
شما شمشیر تهیه کن (دزدی ) اما چنگ با این شمشیر یک شمشیر باز ماهر جنگ دیده و نترس می خواهد این دومی که قابل دزدیدن نیست؟
باید این جنگ جو را پیدا کرد و شرایط او را بر آورده کرد بعد میدان به او واگذار کرد؟
یک اقتصاد دان عملی ( کسی که خود بازیگر اقتصاد داخل و مرتبط با اقتصاد دنیا ) که سیاست در ایران با تمام بازیگر ها دیده باشد اقتصاد را با تمام مافیا دیده باشد و قدرت های پشت پرده اقتصاد ایران را شناخته باشد نیاز است .
این حداقل پیش نیاز است.
اما در صحنه واقعی جنگ باید به این بازیگر و جنگجوی اقتصادی اختیارات گسترده تعویض کرد چون مافیا داخلی دوست ندارد رانتها و سیطره خود را از دست بدهد لذا از پشت بلاشک خنجر خواهد زد.
درست همانند جریان امیرکبیر؟
قبلا هم گفته بودم تا دیر نشده آقای همتی را بفرستید چین به سفیری بازیگر دیگری پیدا کنید تا بتواند در مقابل دشمن این جبهه را حفظ کند پیشروی فعلا پیش کش؟
متاسفانه دشمنان داخلی چنین جنگجوی کم نیستند.
الف کل دو جناح سیاسی
ب- خودرو سازان
ح-وارد کنندگان کالا
خ-بازیگران ارز
د-پترو شیمی ها
ر-فولاد فروشان 
ز-..............................
این مبارزه با اقتباس و مردان قرضی به سرانجام نخواهد رسید. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

در این بحران اقتصادی و ارزی کشور مجلس می توانست یکی از ستون های محکم انقلاب در مقابل زیاده خواهی و هجوم احزاب ( ارتجاع جهانی + صهیونیست ها + استکبار آمریکای ) باشد.

اما پول پرستی و مقام پرستی عده ای تازه به دوران رسیده سیاسی مجلس را از مسیر خود خارج کرده است .

ما در مجلس نیروهای ارزشی و معتقد به اسلام و آرمانهای انقلاب کم نداریم اما انحراف عده ای کار را چنان کرده که برآیند نیروهای مجلس به نسبت 129 رای به 111 رای به نفع گمراهان  تغییر کند؟

این شکل آرایش آرا بسیار برای کشور خطرناک است نشان بارز انتخاب عده ای از مجلسی ها است برای نفع شخصی؟

آقایان سکه های لابی ها و سکه های دفتر وزیر برای عدم استیضاح و یا رای موافقت یا مخالفت مبنای قضاوت خویش قرار داده اند.

عده ای هم سمت های آتی و فعلی را در شرکت های دولتی و تحت پوشش مبنای قضاوت خویش قرار داده اند؟

وای به حال مردمی که منتظرند نمایندگانشان در مجلس برای آنان تصمیم بگیرند؟

متاسفانه آمار نمایندگان سابق مجلس هم نمایشی از این غنائم دوره نمایندگی حکایت دارد؟

تعدادی هم همچنان در فقر دوران پیری را گذران می کنند؟

اما عده بیشتری در بالای شهر تهران صاحب ویلاهای بزرگ و مقامهای بزرگ شده اند؟

دارند به ولی نعمتهای خود سجده می کنند؟

مجلسی که قرار بود "راس امور باشد" امروز به "راس انحراف و اختلاس " دارد تغییر موضع می دهد؟

مجلسی که قرار بود راه حل ارائه کند مشکلات کشور حل کند؟

امروز دچار عارضه "بیسوادی مطلق" " پول زدگی" " مقام زدگی" " دستمال زنی" دچار شده است؟

این عارضه ها همانند بیماری مسری در حال رشد در مجلسی ها است.

اول یک یا دو نفر به آن آغشته شدند امروز در حال تکثیر و تسلط غالب بر دومین قوه کشور هستند؟

در حالیکه کشور بدترین حالت اقتصادی را از اول انقلاب تا کنون دارد طی می کند.

آقایان در حال تفریح هستند؟

در حال انتقام گیری از وزیر نا مربوط به اصل مشکل هستند؟

در چهار ماه گذشته 70 درصد افزایش قیمت ارز داشته ایم اما عکس العمل مجلس بسیار غیر عادی بوده.

این افزایش قیمت ارز در هر کشوری بود اول وزیر اقتصاد بر کنار شده بود دوم وزیر تجارت و صنعت بر کنار شده بود.

بیشتر از 30 درصد افزایش قیمت ارز باعث سقوط هر رئیس جمهوری در دنیا می شود الا ایران و ونزودلا.

مجلس در همه دنیا برای افزایش رکود و تورم خط و نشان می کشد استیضاح می کند راه حل پیشنهاد می کند.

اما در ایران خروجی و جمع برآیند نیروهای داخل مجلس این شده بیشتر لابی گری می کنند بیشتر زد وبند زیر میزی می کنند برای جیب شخصی بیشتر تقلا می کنند.

و بالاخره بیشتر برای کودتای ارزی سیاسی گروهی جناحی قبیله ای تلاش می کنند.

سیستان بلوچستان در آتش فقر مطلق خانمان سوز دارد می سوزد از اهل تسنن خارج از کشور صدا بلند شد از مجلس هیچ خبری نبود .

هیچ یک از کمسیون ها هم خیری بلند نشد هیچ کدام برنامه نداشتند هیچ کدام در شکل تخصصی و حرفه ای وارد نشدند؟ با همه بودجه تحقیقات و پول عظیم که وارد مجلس شده و می شود 

بازدهی در حد ناچیز؟

این تذهبون به کجا می روید ؟

به ترکستان قبله مملکت سمت دیگری است؟

مردم خادمین خویش را فراموش نمی کند پس از 80 سال مزار امامزاده بی غیرت باز می شنا سد  سردار بزرگ مشروطه میرزا حسن شیخ السلام از لای خرابه ها و خرافات  و یاد او را گرامی می دارد.

اما مقبره آباد دشمن مشروطه را به توالت عمومی تبدیل می کند؟      

بر کناری آقای ربیعی وزیر کار ناشی از همین انحراف در مجلس است آقایان راه را گم کرده اند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

روز گذشته آقای روحانی یک بار دیگر پشت دوربین صدا و سیما ایران قرار گرفت تا با مردم سخن بگویید.

متاسفانه باز یک نمایش تکراری بدون پرداختن به مشکلات کشور و راه حل ها و تحویل یک مشت کلی گویی و درست می شود چند لبخند مصنوعی صحنه را ترک کرد؟

ایشان هم چنان دارند مانند یک هنرپیشه ماهر نقش بازی می کنند؟

مملکت در آتش خیانت منتخبین دولت مجلس و گروه های سرمایه داران رفاقتی می سوزد آقایان شده اند تدارکات چی خیانت کاران حتما بهره کافی می رسد.

برای درک خیانت سی ساله سه گروه بالا نگاه کنید به نامه 38 اقتصاد دان به آقای روحانی که در تاریخ 15/5/1397 رسانه ای شد.

فقط تعداد کمی از نشریات و رسانه های کشور ان را منتشر کردند؟

در واقع رسانه های وابسته به دولت به مجلس به خیانت کاران و حتی صدا و سیما از انتشار آن خودداری کردند ؟

سکوت سنگین خبری درست مانند سکوت سنگین آقایان برای این وبلاگ "راهبرد نجات اقتصاد ایران "

بسیار سوال بر انگیز است؟ جلو گیری از انتشار و ارسال تهدید برای نشریات و رسانه های حاضر به انتشار یک داستان قدیمی و روزمره شده برای ما؟

این خیانت در امتداد خیانت بالا در حق مردم ایران برای حمایت از گروه خصولتی ها رانت خوران و گروه های ذینفع است.

در واقع آنچه این نامه 38 اقتصاد دان بیان کرده خلاصه محتوای این راهبرد نجات است.

لذا یک بار دیگر حمایت خود را از این نامه افشاگرانه اعلام می کنم . 

و تقاضای انتشار کامل آن را دارم حالا نگاهی به متن کامل این نامه خالی از لطف نخواهد بود.

ه گزارش جماران، متن این نامه به شرح زیر است: 


بسمه تعالی


ملت شریف ایران؛


جناب آقای دکتر حسن روحانی 


رئیس محترم جمهور


سلام علیکم و رحمه الله


جناب آقای رئیس جمهور با عنایت به اینکه دولتها در ایران مسئولیت پاسخگویی به ناکارآمدی هائی را بر عهده دارند که تمامی ارکان حکومت در ایجاد آن نقش داشته اند، خطاب این نامه به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و جنابعالی به عنوان رئیس قوه مجریه است.


آنچه در این نامه می آید مرور سریع دلائل بحران کنونی اقتصاد و ارائه پیشنهاداتی برای خروج از آن است. 


اقتصاد دهه نخست جمهوری اسلامی را می توان اقتصاد حاکمیت-محور نامید با پیوند های قوی میان حاکمیت و مردم و پشتیبانی دولت از فعالیت های مولد بخش خصوصی، همراه با حمایت از اقتصاد تولید محور و حضور مردم در کانون تصمیم گیری ها.


با خاتمه جنگ تحمیلی، و آغاز برنامه تعدیل ساختاری بسیاری از مسئولیت های اجتماعی و اقتصادی دولت در قبال مردم به حالت تعلیق درآمد و بتدریج این مسئولیت ها به حیطه فراموشی سپرده شد. خصوصی سازی بدون تمهید بستر نهادی لازم به ویژه نهاد های پشتیبان بازار، گسترش صنایع رانتی و بنگاه های شبه دولتی و نیز تاسیس بانک¬ها و موسسات مالی به اصطلاح خصوصی، شرایط حاکم بر اقتصاد ایران را دچار تغییر و تحولات جدی کرد. در این شرایط تحت عناوین فریبنده و جذابی مانند ارتقاء کارایی، رقابتی کردن فضای کسب و کار کشور، واگذاری اقتصاد به "مردم"، بخش عمده ظرفیت های کشور از طریق خصوصی سازی و کاهش حضور دولت در اقتصاد در دهه های هفتاد و هشتاد شمسی مصروف شکل گیری و استحکام یک «اقتصاد خصوصی -دولتی» (خصولتی) شد. از طریق انتقال دارایی های دولت به دوستان و آشنایان، ثروت و سرمایه در دست گروه هایی متمرکز شد که از امتیاز های درون قدرت بهره گرفته بودند. الیگارشی برآمده از فرصت ها، رانت ها و درآمدهای حاصل از توزیع منابع طبیعی عینیت یافت. قوانین و مقررات ناپخته و فاقد کارشناسی کافی فرصت های بزرگ استفاده از  رانت¬های گسترده انرژی و فرصت های بی بدیل دسترسی به اعتبارات بانکی و ارزی، بخشودگی های مالیاتی، انحصارهای مختلف وارداتی را برای این اقتصاد به اصطلاح خصوصی غیرمولد فراهم آورد. به این ترتیب پدیده مهم دیگرِ دهه های هفتاد و هشتاد، زایش نو سرمایه دارانی بود که با تکیه بر مناسبات قدرت و وابستگی به دولت ها و از سوی دیگر به واسطه استفاده از فرصت های رانتی که در اختیار آنها قرار گرفت، توانستند به منافع و ثروت¬های کلان دست یابند. با توجه به شدت وابستگی و اختلاط این نو کیسه گان با حاکمیت، این گروه به تدریج به ثروت و قدرتی دست یافته است که دولت را به تسخیر خود درآورده است و در کلیه امور و شئون اقتصادی، مانند تعیین نرخ بهره بانکی یا نرخ تبدیل ارز مداخله می کند. در واقع قرار بود اقتصاد دولتی به اقتصاد رقابتی تبدیل شود اما در عمل ما با یک اقتصاد رفاقتی روبه‌رو شدیم. این ساختار رفاقتی پدید آمده از مناسبات قدرت ثروت منجر به دو پیامد مهم در اقتصاد ایران شد که وجه تمایز اقتصاد کنونی با گذشته است و از این منظر نوعی گسست در مسیر تاریخی اقتصاد معاصر ایران بوجود آورد. نخست اینکه الگوی کنونی اقتصاد ایران غیر مولد است و دوم اینکه غیرمردمی است. بعضی از ویژگی های اساسی چنین اقتصادی را می توان به شرح زیر برشمرد: 


۱- انحراف مسیر توسعه کشور از «اقتصاد تولید-محور»- که تداوم آن می توانست به تدریج زمینه های یک اقتصاد مبتنی بر نوآوری را شکل دهد- به سمت یک «اقتصاد رانت-محور»؛


۲- توسعه مبتنی بر تولید مواد خام  اولیه و کالاها و خدمات با اشتغال زایی و ارزش افزوده پایین، آلوده کننده محیط زیست، به رشد اقتصادی نازل، بی کیفیت و پر نوسان انجامیده است؛


۳- افزایش وابستگی به صادرات مواد خام و اولیه صنعتی و معدنی با تکیه بر رانت گسترده منابع و انرژی و تعمیق اتکای اقتصاد کشور به درآمدهای ناشی از خام¬فروشی؛


۴- رشد و گسترش شدید و بی قاعده بنگاه های رانتی شبه دولتی (پتروشیمی، فولاد، معدنی، خودروسازی و بانکی)؛


۵- پشتیبانی همه جانبه نظام تصمیم گیری از بنگاه های شبه دولتی با تامین بسته متنوعی از کلیه رانت های ممکن شامل مواد خام، انرژی، سرمایه، تورمی، نرخ ارز، مالیاتی، صادراتی، و فراهم آوردن فرصت های انحصاری و شبه انحصاری از جمله بازارهای بسته و انحصاری؛


۶- تضعیف و تحدید مستمر بخش خصوصی واقعی و به ویژه بخش خصوصی مولد (صنایع کوچک و متوسط)، غیر مردمی شدن اقتصاد و در نهایت تشدید رکود در فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی واقعی، کاهش سطح درآمد و معیشت عامه مردم و تشدید فقر و نابرابری های اقتصادی- اجتماعی؛


۷- افزایش ۵ برابری واردات همراه با ۵ برابر شدن واردات کالا های مصرفی کم کیفیت  از تعداد معدودی از کشورهای تولیدکننده آسیایی نسبت به کالاهای صنعتی کشورهای توسعه یافته در دهه هشتاد موجب شد که بازار داخلی تحت تسلط تولیدات مصرفی وارداتی ارزان¬قیمت و فاقد کیفیت مناسب قرار بگیرد؛ 


۸- تسلط و چیرگی سه ضلعی اقتصادی نامولد و فسادسازِ «سفته بازی، دلالی و رباخواری» بر اقتصاد ایران؛ 


۹- ترویج و اشاعه فساد در سطح قوای سه گانه با ایجاد لابی های سیاسی و اقتصادی و تشکیل سه-وجهی آهنین بین دولت (بوروکرات ها)، مجلس (قانون گذاران) و گروه های اقتصاد رفاقتی؛  


10- گسترش پدیده درهای چرخان با جابجایی گروه های منتخب بین قوای مجریه و مقننه و بنگاه های خصولتی در طول سه دهه گذشته؛ 


۱1- استفاده از قدرت سیاسی در ایجاد و اداره واحدهای خصولتی در جهت تامین منافع شخصی و گروهی و در نتیجه ترویج فساد به واسطه گسترش اقتصاد رفاقتی؛


۱۲- فقدان شفافیت و نظارت لازم و کافی در دخل و خرج بنگاه¬های خصولتی و تقسیم بخش مهمی از سودها و منافع کلان آنها در شبکه ای از بنگاه های تو در تو و وابسته؛ 


۱۳- برخورداری کامل بنگاه های خصولتیِ رفاقتی از امتیازهای بنگاه های دولتی و در عین آزادی عمل کامل، خروج نسبی از نظارت سازمان های مسئول و گریز از هر گونه شفافیت و پاسخگویی تحت عنوان بخش خصوصی و همچنین تبدیل این بنگاه های خصولتی به حیاط خلوت رفقا و مدیران دولتی؛


۱۴- تنزل و تزلزل اقتدار حاکمیت و دولت، حضور و نفوذ یک دولت خاکستری را در ارکان دولت همراه با تسلط بر دولت امکانپذیر کرده است (دولت در دولت)؛ 


15- ورود نهادها، بنیادها و ارگان ها و بخش های نظامی و عمومی به عرصه بنگاه¬داری و کسب و کار. نهادهائی که به دلیل برخورداری از دسترسی، نفوذ و اطلاعات، عرصه رقابت بخش خصوصی واقعی را بیش از پیش تنگ کردند؛


16- اجرای دستوری خصوصی سازی برای تقسیم اموال و ثروت های عمومی با هدف مالِ خودسازی شخصی و گروهی، تحت عنوان رقابتی سازی و کاهش تصدیگری دولتی، که به گسترش اقتصاد رفاقتی و تقویت ائتلاف بنگاه های خصولتی در جهت کنترل هر چه بیشتر اقتصاد کشور منجر شد؛


17- بکارگیری مجدد مدیران دولتی همراه با این مناسبات در بنگاه های رفاقتیِ خصولتی و بی اعتنایی به ضرورت بهبود کارآیی و کارآمدی در واحدهای شبه دولتی نسبت به واحدهای دولتی؛ 


18- اجرای طیف گسترده ای از طرح های عمرانی غیرضروری و حتی مخرب محیط زیست (مانند طرح های سدسازی و انتقال آب) در جهت استمرار و گسترش فعالیت بنگاه های رفاقتیِ عمرانی؛ 


19- ایجاد رانت ارزی با تحمیل دستوری جهش های گاه و بیگاه نرخ ارز توسط بخش خصولتی به اقتصاد کشور؛ 


20- در اقتصاد ایران بیش از ۹۰ درصد ارز یا مستقیما حاصل فروش منابع ملی (نفت، گاز و معادن) است یا غیرمستقیم به واسطه رانت منابع حاصل شده است، در نتیجه ارز اموال شخصی یا خصوصی نیست و در شمول اموال و کالاهای عمومی محسوب می شود؛ 


21- ایجاد رانت سرمایه و رانت پول با بکارگیری سرمایه های کسب شده در فعالیت های سفته بازانه در بازار زمین و مستغلات و پس از آن در بازار پول و در نتیجه تحمیل بالاترین نرخ های جهانی «سهم مسکن از هزینه خانوار» و «سود بانکی» به اقتصاد و مردم؛ 


۲۲- استفاده ابزاری از بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) در جهت جذب سرمایه مردم و بخش خصوصی و تزریق آن به بنگاه های شبه دولتی (بیش از ۸۰ درصد از ارزش بازار سرمایه متعلق به سهام بنگاه های بزرگ شبه دولتی مانند پتروشیمی، فولادی، معدنی، خودرو و بانکی است)؛


۲۳- نرخ بالای رشد سپرده های سرمایه گذاری مدت دار در بانک های شبه دولتی به میزان ۷۶۰ درصد در مقایسه با بانک های دولتی به میزان ۵۷۰ درصد در دوره 96-1388؛ 


۲۴- کاهش سهم بخش های صنعتی و کشاورزی از ۵۰ درصد مانده تسهیلات بانکی در سال ۱۳۸۳ به ۲۷ درصد در سال ۱۳۹۵ و در نتیجه تغییر مسیر تامین مالی به سمت بخش های نامولد سوداگری و سفته بازی توسط بانک ها و موسسات مالی خصولتی؛


۲۵- خلق بخش مهمی از حجم نقدینگی توسط بانک های شبه دولتی در نتیجه کاهش نسبت سپرده قانونی اسمی از 17 درصد به 11 درصد که پس از کسر بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی به کمتر از 5 درصد کاهش می یابد و نیز افزایش سهم بانک های خصولتی از سپرده های بخش خصوصی (از ۱۹ به ۷۰ درصد) در دوره 96-1386؛ 


۲۶- افزایش دستوری نرخ سود بانکی در جهت برخورداری صاحبان درآمدهای رانتی از رانت سرمایه، به زیان عامه مردم، بخش خصوصی و صنایع کوچک و متوسط و به سود بخش مهمی از بنگاه¬های خصولتی؛


- تخصیص رانت معافیت های مالیاتی برای تسهیل صادرات مواد خام و اولیه و ارزان¬فروشی صادراتی بنگاه های شبه دولتی و در همین حال گران فروشی (همراه با اخذ مالیات شرکتی و مالیات ارزش افزوده) به صنایع پایین¬دستی بخش خصوصی کشور و در نتیجه ایجاد فاصله قیمت ۱۵ تا ۳۰ درصدی در عرضه مواد اولیه به بنگاه¬های داخلی نسبت به رقبای خارجی؛ 


۲۸-رشد بی سابقه مالی‌سازی اقتصاد (رشد قارچ‌گونۀ بانک¬ها و مؤسسات مالی و تفوق فعالیت‌های نامولد بر مولد)، سلب‌ مالکیت (کالایی‌سازی خدمات اجتماعی نظیر آموزش، بهداشت، مسکن، حمل ‌و ‌نقل عمومی، انرژی، کالایی‌سازی طبیعت و واگذاری انبوهی از دارایی‌های دولتی به بخش خصولتی) و ارزان‌سازی نیروی کار (بیکار‌سازی، پایین‌ نگاه‌داشتن حداقل دستمزدها و نا‌امن و موقتی‌سازی از طریق تغییر در قرارداد‌ها) ؛  


29- استفاده ابزاری از محمل «بخش خصوصی و اقتصاد بازار» جهت ترویج و دفاع از رانت¬جویی، توزیع نابرابر فرصت¬ها و منابع، ایجاد انحصارها، غیرمردمی کردن اقتصاد و اضمحلال بخش خصوصی واقعی و همچنین تحریف واقعیت¬های موجود اقتصاد خصولتی در جهت حمایت از گسترش بنگاه-های خصولتی؛ 


با توجه به نکات فوق مشخص می شود که اقتصاد ایران با یک بحران چند لایه و بسیار گسترده روبروست که امکان رویارویی غیربرنامه ای و با اقدامات جزیی نگر و جزیره ای با آن وجود ندارد و تنها به شیوه ای برنامه ریزی شده و فقط از مسیر یک برنامه متکی بر دانش و تجربه کارشناسان مستقل همراه با مشارکت فعال نهادهای مدنی قابل حل و فصل است. اصول حاکم بر این برنامه پیشنهادی برای برون رفت از بحران کنونی شامل محور های زیر است. 


راه حل های پیشنهادی برای برون رفت از بحران کنونی اقتصاد کشور


نظر به شدت و حدت تبعات و تاثیرات ضد توسعه¬ای و ضد اجتماعی رشد و گسترش «اقتصاد خصولتی و رفاقتی رانت-محور» و نفوذ عناصر ذینفع در نظام تصمیم گیری های اساسی، راه نجات اقتصاد کشور در میان و بلند مدت تنها از طریق یک برنامهِ توسعهِ عادلانهِ تولید محور امکانپذیر است و برای برون¬رفت از شرایط بحرانی کنونی و تحدید «اقتصاد خصولتی»، رشد و تقویت «بخش خصوصی واقعی» و پایان روند غیر مردمی شدن اقتصاد کشور اقدامات زیر پیشنهاد می¬شود. 


1-   محدودسازی و کاهش تزریق رانت (به خصوص رانت منابع و انرژی) به بنگاه¬های خصولتی و توزیع عادلانه، متناسب و متوازن آن در طول زنجیره¬های ارزش با توجه به ایجاد اشتغال و ارزش افزوده؛


2-   نظام تصمیم گیری کنونی به هیچوجه قادر به حل و فصل مشکلات کنونی نیست و باید یک نهاد فراقوه¬ای به شیوه کاملا متفاوتِ تصمیم گیری ایجاد شود بطوری که از تشتت فکری و سیاستی کنونی پیشگیری شود؛


3-   مبارزه فراگیر با فساد از طریق محدودسازی یا حذف انواع رانت¬ها به ویژه رانت های انرژی. لازمه مبارزه فراگیر با فساد، شفاف سازی همه فرایند های کسب درآمد های ارزی و ریالی بخش عمومی و موارد مصرف آنهاست؛


4-   برنامه ریزی عاجل برای تقویت توان حکمرانی (کنترل و نظارت و قاعده گذاری) دولت و جهت گیری به سمت بکارگیری مدیرانی در دولت که درک درستی از بایسته های توسعه گرای حکمرانی داشته باشند؛


5-  تفکیک کامل مدیریت دولتی از مدیریت بنگاه‌های خصولتی، جرم انگاری انتقال مدیران دولتی به بنگاه های خصولتی قبل و بعد از بازنشستگی؛ 


6-  کنترل جدی نوع روابط میان مدیران دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و کنترل نوع خدمت دهی دستگاه‌های دولتی و بنگاه های خصولتی به نمایندگان؛


7-  چابک سازی و سالم سازی نظام مالیاتی کشور  و گسترش دامنه مالیات¬ستانی به کلیه بخش¬های خدماتی و به خصوص مالیات بر مستغلات، درآمدهای حاصل از سود سپرده¬های بانکی و فعالیت¬های نامولد مانند واسطه¬گری و دلالی. کاهش مالیات صنایع کوچک و متوسط به عنوان رکن اصلی فرصت های شغلی مولد (به ویژه در بخش¬های کاربر و نوآور) و لغو معافیت¬های مالیاتی صادرات مواد خام و اولیه؛


8-  با هدف شفاف سازی مهمترین کانون توزیع رانت و امکانپذیر کردن نظارت های همگانی و تخصصی و پاسخگو کردن دولت در باب تک تک موارد تخصیص های ارزی، تصمیمات تخصیص منابع ارزی به مجلس شورای اسلامی واگذار شود؛


9-  به منظور کوتاه کردن دست نهاد های غیرپاسخگو، بانک های به اصطلاح خصوصی بزرگ در صورتی که از نظر حسابداری، ورشکسته محسوب نمی‌شوند در یکدیگر ادغام و به یک یا دو بانک تبدیل شوند و در مورد بانک‌های خصوصی کوچک یا از نظر حسابداری ورشکسته، انحلال، ادغام یا حتی انتقال مالکیت آنها در دستور کار قرار گیرد؛


10-  منحصر کردن نگهداری حساب های بخش عمومی در بانک های دولتی و جلوگیری از پرداخت بهره به این سپرده ها؛


11-  مدیریت عرضه و تقاضای ارز با محدود کردن تخصیص ارز به کالا های اساسی غذا، دارو و نیاز های اساسی بخش تولید ساخت در داخل کشور و جلوگیری از فعالیت های سوداگرانه بر روی آن؛


12-  برقراری پیمان نامه ارزی برای بنگاه های صادراتی که از منابع و یارانه های عمومی بهره گرفته اند و بازگرداندن ارز صادراتی به بانک مرکزی؛ 


13-  تا قبل از تحقق اصلاحات پیشنهادی، ایجاد بازار ثانویه ارز نیازمند بررسی کارشناسی و دقیقِ نتایج و پیامد های آن است و در شرایط کنونی باید از تعجیل در راه اندازی آن جدا اجتناب شود؛


14-   در کوتاه مدت، دولت باید به منظور بازگرداندن اعتماد و آرامش عمومی، تمام ظرفیت های خود را برای مهار تلاش هایی که افزایش شدید قیمت ها را دنبال کرده اند، با هدف ایجاد ثبات در اقتصاد کشور بکار گیرد و  از هرگونه افزایش قیمت ها، از جمله قیمت ارز در نرخ اِعلانی خود، جلوگیری کند؛


15-    خروج تمامی بنگاه ها و نهاد های نظامی از فعالیت های اقتصادی؛


16-  تامین هزینه های امنیت کشور از طریق اخذ مالیات و انحصار آن در مسیر بودجه عمومی مصوب مجلس؛


17-   با توجه به اینکه یکی از ارکان شکل دهنده بحران موجود تن دادن به منافع واردکنندگانی است که رابطه ای با تولید ندارند و فرصت های شغلی داخل را از بین می برند، بازنگری در سیاست های وارداتی از الزامات توجه به تولید داخلی است؛ 


18-  تجدیدنظر اساسی در بسترهای فضای کسب و کار در جهت کاهش هزینه‌های بخش‌های مولد و افزایش هزینه‌های بخش‌های نامولد؛


19-   طراحی برنامه ویژه مسکن اقشار کم درآمد و خارج ساختن زمین و مسکن از مناسبات سوداگرانه؛


20-  گرچه بی‌ثباتی‌های اخیر بازار اصولا ریشه در مشکلات ساختاری یاد شده در بالا دارد، اما شکل‌گیری سریع بحران در هفته‌های اخیر ریشه در بی‌اعتمادی عمومی به نظام تصمیم‌گیری و ناهماهنگی سیاست‌مداران ارشد و عدم انسجام و بی‌ثباتی در موضع‌گیری‌های داخلی در برابر تنش‌های خارجی دارد. بر این اساس لازم است تشتت در موضع‌گیری‌های سیاسی و اظهارنظر و ورود مقامات غیرمسئول در حوزه سیاست ‌خارجی به سرعت پایان پذیرد و کلیت نظام سیاسی موضعی شفاف و عقلانی و مبتنی بر تعامل مثبت در حوزه سیاست خارجی اتخاذ و رسما اعلام کند.


در پایان لازم به ذکر است که همه گزاره های فوق مستند به شواهد آماری است که به تدریج به اطلاع عموم مردم خواهد رسید. 


   


عبدالمجید آهنگری، مرتضی افقه، ناصر الهی، امراله امینی، کمال اطهاری، سید‌محمد بحرینیان، علی‌اصغر بانویی، سجاد برخورداری، جهان میر پیش‌بین، هاتف حاضری، غلامحسین حسن‌تاش، حمید‌رضا حری، محمود ختائی، حسین راغفر، مراد راهداری، محسن رنانی، محسن ریاضی، سعید راسخی، شهریار زروکی، احسان سلطانی، بهرام سحابی، عباس شاکری، ولی‌اله شهباز‌خانی، حسن طائی، فرهاد علی‌نژاد مهربانی، جمال‌فتح‌الهی، رسول قاسمی، سید‌ضیاء‌الدین کیا‌الحسینی، کامران کسرایی، سید‌محمد حسن مصطفوی، فرشاد‌مؤمنی، حسین موسوی، سعید نایب، سید‌محمد‌باقر نجفی‌، علی‌رضا ناصری، محمد لشگری، محمد‌رضا یوسفی، سید‌احمد یزدان‌پناه


 


انتهای پیام

کلمات کلیدی روحانی  وضعیت  نامه به روحانی  بحران اقتصادی  راهکار سی وهفت اقتصاد دان  38 اقتصاددان  اسامی 38 اقتصاد دان  متن نامه اقتصاددان ها به روح

     لینک کوتاه 

https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-982877



  • حسین تاج احمدی