راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی

۴ مطلب در دی ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وقتی سخن از ناترازی ها به میان می آید سخن از ناترازی بودجه ناترازی انرژی ناترازی سوخت ناترازی آب و غیره است اما در واقعیت بزرگترین ناترازی ایران ناترازی عقلانیت است  عدم تطابق میان عقلانیت در تصمیم‌گیری‌ها و راهکارهای اجرایی به معنای فاصله‌گرفتن از شناخت عمیق مسائل و ارائه راه‌حل‌های متناسب با آن‌هاست.

هنوز حاکمیت از عمق بحران و شناخت کامل مسائل ایران بی بهره است یا بهره کمی دارد؟

نه تنها دولت که دو جناح سیاسی کشور هم در بی خبری کامل بسر می برند هنوز دو جناح برای حذف یک دیگر و تصاحب این حکومت دارند تلاش می کنند و نمی دانند چه شده و چه خاکی نزاع 30 ساله دو جناح بر سر متاع مشتاق آنان ریخته است .

در واقع عمق بحران برای دوجناح سیاسی و دست اندکاران حکومت ناشناخته است بله آقایان فکر می کنند یک مشکلاتی هست حل می شود. با کمی تلاش مشکل کاسته شده و جمع خواهد شد.

چرا ؟ چون راه حل دو جناح مبتنی بر مذاکره و احتمالا سازش بنا شده ابتدا فقط جناح اصلاح طلب به روش مذاکره معتقد بود اما بتدریج اصول گرایان هم بدین سمت کشیده شدند (  بنا به مناظره تلویزیونی آقای مهندس باهنر و آقای جبرائیلی 1403/10/22 )

اما چرا این راه حل از بنیاد اشتباه است؟

چون اکنون دیگر میز مذاکره ای در بین نیست و دوم اینکه با فروش نفت هم مشکلات حل نخواهد شد.

وضعیت به شکل هولناکی بدتر از آنچه است که دو طرف منازعه فکر می کنند.

خواجه در بند نقش ایوان است خانه از پای بست ویران است . حتی دشمن به این فکر می کند که ایران اینک در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد.

واقعیت اینجاست که دولت و جناحها واقعا نمی دانند کجا ایستاده اند و بازی شطرنج جهانی در چه مرحله ای است؟

این سوال بسیار اساسی است.

1-هر دو جناح در مورد حمایت مردمی و پشتوانه ملی خود در غفلت کامل هستند مردم از دو جناح عبور کرده اند اما آقایان هنوز در فکر تخطئه رقیب هستند .

2-هر دو جناح نمی دانند دولت به مویی بند است و سرمایه اجتماعی دولت و جناحها به ته دیگ خورده در واقع هر دو جناح هیچ شخصیت درخوری ندارند که آبروی اجتماعی لازم داشته باشد برای مواقع ضروری.

3-وضعیت سرمایه انسانی اقتصادی اجتماعی ملی هم در دولت و حکومت به صفر یا منفی صفر رسیده است.

4-هیچ پشتوانه مالی و انسانی نرم افزاری و حتی سخت افزاری برای موارد بالا وجود ندارد.

با این تفاسیر دولت و دو جناح کجای کشور ایستاده اند. در لب پرتگاه ؟

آقایان سکوت ملت را به حمایت از خودشان تعبیر می کنند. و این اشتباه بسیار بزرگی است.

اشتباه جانکاهی که می تواند به قیمت نابودی خیلی از چیزها ختم شود.

احتمالا این صراحت لهجه من بسیاری را آشفته و شدیدا معترض خواهد کرد.

اما عمق فاجعه از این هم سیاه تر است. دو جناح کشور پدر ندارند مولی ندارند کسی که موقعیتشان را یاد آور شود ندارند.

امشب شب تولد مولی موحدین علی بن ابیطالب است.  بلی علی علیه السلام پدر امت است اما چه غریب است در جامعه حکومت ایران و دو جناح کشور باید همچنان اذعان کرد هنوز علی تنها مانده است تنهای تنها در انتهای تاریخ شیعه؟

بیاد بیاوریم جملات سرنوشت ساز ایشان در بعد از رحلت پیامبر فرمود درست نظاره کردم به هر جاى نگریستم، براى خود یاورى جز اهل بیتم نیافتم و نخواستم که آنها به کام مرگ روند. دیده فرو بستم، با آنکه خاشاک در دیده داشتم و شرنگ نامرادى نوشیدم، با آنکه استخوان در گلویم شکسته بود و غم گلویم را فشرده بود و من شکیبایى مى ورزیدم. و به چیزى تلخ تر از حنظل، که به کامم ریخته بودند، صبر کردم..

نه فقط در این موقعیت خطیر ایشان شناخت و تحلیل داشت بلکه هر که می خواهد وضعیت قبل از پیامبر بشناسد باید به نوشته ها و سخنرانی های ایشان متمسک شود حتی تحلیل ایشان برای آینده هم کامل است او هم زمان خویش می شناخت تفسیر می کرد هم آینده را آنجا که به مردم هشدار داد اگر کوتاهی کنید مجبورید فتنه های به زشتی جاهلیت را تجربه کنید که در جریان بنی امیه مسلمین تجربه کردند؟

این واقعیت دوران ایشان بود اما شناخت کاملی از صحنه و واقعیت داشت با وجودی که حق با ایشان بود. اما اینک حق با یکی از دو جناح است ؟

 ولی برای بدست آوردن حکومت هر چه در توان دارند به صحنه می آورند. دولت مسقر هم در همین مقیاس بسر می برد حمله اول سرداران اقتصادی دولت منجر به شکست شدید برای کشور شد ( در حالیکه خود فکر می کردند خدمت می کنند)

آنچه انجام شد ناشی از عدم شناخت موقعیت و عکس العمل بازار بود . این گواهی است بر عدم شناخت دو جناح از موقعیت چرا که رئیس بانک مرکزی منصوب اصول گرایان بوده و وزیر اقتصاد هم از نفرات اصلی اصلاح طلبان حاضر در حکومت مشاور اقتصادی رئیس جمهور هم ایضا". 

آیا دو حناح کشور می دانند واقعا چه خبر است و خودشان چه توان و نیروی دارند چه برنامه و چاره ای برای حل مشکلات کشور دارند.

نه از قبل (گذشته )نه از بعد ( آینده ) نه از برنامه نه از توان خودی و غیر خودی هیچ برآوردی وجود ندارد.

بهمین علت دوجناح در جهل زمانی و مکانی عجیبی گرفتارند.

اصولا 3 فاکتور برنامه بودجه و نیروی انسانی است که یک دولت به پیش می برد.

دولت های جناحی نه برنامه دارند نه بودجه و نه نیروی انسانی تاثیر گذاری جناحی یا دولتی با این از دست دادن 40 درصدی ارزش ریال دولت حتی قادر به فرمان داری کارکنان خویش را هم از دست خواهد داد.

حتی وزارت مربوطه از اعمال کارکرد تهی خواهد شد فرض اینکه وزرات صنعت معدن هم برای صنعت نه فقط مثمر ثمر نخواهد شد بلکه مانع صنعت هم تبدیل خواهد شد موضوعی که سوریه به وضوح دیده شد.

افت ارزش لیر سوریه باعث شد که کارمندان به رشوه گیری و فشار روز افزون به صنعتکاران سوریه گرایش پیدا کنند و این امر باعث خروج 4000 کارخانه پوشاک و نساجی از سوریه شد. ( البته فشار مالیاتی هم افزایش یافت همین طور فشار شهرداری ها برای عوارض نظامی ها برای عبور همینطور آب برق تلفن .......)

شدت کمبود عقلانیت نه در کارکنان عالی رتبه دولت که در سران و نمایندگان مجلس هم به وضوح آشکار است .

و این اوج فاجعه است . کسانی که خود باید عقل کل باشند منادی عدم وجود مشکلات اساسی شده اند حتی به وضوح در رسانه ها و تلویزیون چنین سخن می گویند.

در حالیکه آنچه آنان می گویند مخدر است برای خیال راحت کردن هم جناحان و مردم عادی اما افسانه است درست مانند آن شبی که اسد سقوط کرده بود اما در تلویزیون ایران کارشناسان عالی رتبه سخن از پایداری دمشق و حکومت سوریه می کردند؟

اذعان به خرابی وضع هزینه دارد اولین هزینه اش اینست که اقرار کنند ما شکست خوردیم.

دومین هزینه اش اینست که عقلا به کمک ما بیایند ( هرگز از فراخان خبری نیست هر چه هست دروغ پراکنی فرافکنی است)

سومین هزینه اش عذر خواهی و یا حتی استعفا است که در قاموس آقایان جایی ندارد.

باشد حالا که معتقدید وضع خوب است به همین خیال باشید تا آفتاب فردا روشن کند خواب خوفتگان را؟ 

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

دولتها در ایران سالها است در توهمات پولی به سر می برند وقتی می خواهند خرج کنند به قول فیشر ارزش قبلی پول در نظر دارند وقتی می خواهند پولی را دریافت کنند توهم آتی ارزش مد نظر دارند.

این مشکل در ارتقاء ارزش ریالی ارز به شکل بسیار حادی نمایش توهم بود وزارت اقتصاد فکر می کند با افزایش قیمت ارز مشکلات کسر بودجه دولت حل خواهد شد لذا در این قضیه خود خواسته ارز را افزایش نرخ داد درست مانند مجرمی که برای فرار از مشکلات خود زنی می کند.

این مشکل مسبوق به سابقه است در دولت روحانی هم با ایجاد ارز 4200 پیگیری شد در دولت رئیسی هم با ارتقاء به ارز 28500 تومانی انجام شد و این اواخر با ایجاد ارز 37500 و اکنون با حذف ارز نیمایی در قالب نرخ جدید بازار ارز به بالای 62500 تومان تکمیل شد.

این وسط بازی های مکرر واردات با ارز 47500 و حتی خرید حواله از بازار ارز هم برای مدتی تجربه شد همگی ناشی از توهمات ایجاد برنامه و سد جدید در مقابل افزایش ارزش دلار در مقابل ریال بوده است 

اما همگی شکست خوردند؟

بدون شک این شوک درمانی 37 درصدی هم شکست خواهد خورد اصلا در همان آغاز و ایجاد در بطن خودش شکست خورده بود؟

چرا چنین است ؟ چرا برنامه های ارزی اقتصادی دولت مکرر شکست می خورند؟

این یک سوال اساسی است. ( نه فقط برنامه های ارزی و اقتصادی که بسیاری از برنامه های عملیاتی و سیاسی اجتماعی دولت های اخیر ایران شکست خورده اند.)

اما پاسخ بر خلاف شعار جمهوریت در ایران تصمیمات دیکتاتورانه و یک نفره اخذ می شوند.

تصمیم گیر حالا یا وزیر اقتصاد یا رئیس بانک مرکزی یا رئیس جمهور فکر می کند تصمیم می گیرد و بر اساس مفروضات غلط تصمیمات غلط هم اتخاذ می کند بعد هم شهامت پذیرش به موقع شکست را ندارد و عقب نشینی هم نمی کند و تا آخر راه را ادامه می دهد درست مانند هیتلر تا مرگ سیاسی یا مرگ حرفه ای به کارش ادامه می دهد.

متاسفانه این ساختار گزینش مقامات که ما ( ما بعنوان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ) درست کرده ایم نتیجه اش این شده که بدترین انسانها بدترین اشخاص ضعیف ترین شخصیت ها را به عنوان بزرگترین سمت ها کاندید یا انتصاب می کنیم.

ابزار انتخاب بشدت ناقص ضعیف ناتوان و پوچ هستند.

بگذارید بیشتر در مورد انتخابهای اشتباه گذشته واکاوی کنیم .

آقای احمدی نژاد یادتان هست چقدر متوهم مدیریت بود حتی قائل بود که دنیا مدیریت بلد نیست باید به ما واگذار کند  تا دنیا را مدیریت کنیم.

اکنون که بیش 12 سال از دوران ایشان گذشته است بهتر می فهمیم که چقدر ایشان از مرحله پرت بوده و چقدر خسارت سنگینی متوجه کشور کرده است.

تمام خرابی های ایشان امروز به بحرانهای غیر قابل حل ( یا بسیار سخت حل ) نمایانگر شده است ؟

اصلا تصمیمات سخت در دنیا بوسیله یک جمع فنی متخصص با تجربه های طولانی گرفته می شود بخصوص تصمیمات اقتصادی که با زندکی میلیونها انسان ارتباط دارد .

حتی مدیران اقتصادی در غرب و دنیای لبیرالها هم مملو از پیرمردهای بالای هفتاد حتی هشتاد ساله است که با وجود تجربه طولانی هیچگاه بدون مشورت و حتی امضاء روسای همطراز تصمیمات مهم نمی گیرند و اجرایی نمی کنند.

حالا این دو جمله مقایسه کنید با سخنرانی آقای احمدی نژاد که در یک سخنرانی یکدفعه تصمیم می گیرد افراد بالای بیست سال سابقه می توانند با حقوق کامل بروند بازنشسته شوند و  بعد هم اعلام اجرایی کند.

اما مفروضات غلط اینک رانت حاصل از این فاصله بوجود آمده بین ارز نیمایی و ارز آزاد از بین خواهد رفت ؟

تا تک نرخی نشدن ارز این فاصله همواره وجود خواهد داشت شما نرخ ارز سامانه دولتی را هم 100 هزار تومان بگذارید نرخ آزاد افزایش حداقل بیست درصدی را خواهد داشت؟

مفروض غلط دیگر اینکه دولت و حتی بانک مرکزی برآوردی از بازار آزاد ندارد چرا اینکه سیاستهای اشتباه سه سال اخیر متقاضیان ارز به شدت افزایش داده اول اینکه سیاستهای ضد تولید و افزایش بیش از بیش مالیات و فشار ادارات دولتی شرکتی ( شرکتهای صنعتی ) شهرداریها و حتی بیمه و تامین اجتماعی و بازیگران جدید مانند آتش نشانی شرکت برق منطقه ای و قطع پی در پی برق و گاز عده زیادی از تولیدی ها را از دور خارج کرده و همینطور عده ای به فکر جمع کردن تولید هستند لذا فشار ارزی هم برای تولیدات معطل مانده و هم برای خروج سرمایه افزایش یافته است.

مفروض سوم اینکه دولت خود با کمک مجلس به بحران ورودی ارز دامن زده شرایط سخت تر کرده همینطور به بحران مصرف ارز دامن زده از جمله واردات ماشین سواری و غیره که هر کدام به تنهای می توانند افزایش نرخ بدنبال داشته باشند .

متاسفانه دیگر بازیگران بازار ارز هم دچار توهم هستند هم بخش دولتی و مجلس هم بخش عمومی مانند شهرداری های شهر های بزرگ بخصوص شهرداری تهران که به تنهای 3 میلیارد دلار تعهد ارزی ایجاد کرده است؟

اما تصمیمات غلط هم شامل اینکه این بازار جدید تشکیل خودش نرخ کشف خواهد کرد یا باعث بالانس ارزی خواهد شد.

اصلا دامن زدن به تحرکات ارز کار بسیار اشتباهی بود که بدترین موقع ممکن اتخاذ شد و به بدترین شکل ممکن ( یکدفعه ) اجرا شد.

باید گفت اتخاذ چنین تصمیمات مهمی که می تواند اثرات بسیار مخربی داشته باشد باید محدود به جمع باشد نه آدم جاه طلبی همچون دکتر همتی که یکبار خود را شدیدا نشان داد در موضوع کاندید شدن برای ریاست جمهوری حتی بدون مشورت و همراهی هم فکران خودش .

اصلا بهتر نیست برای اتخاذ چنین تصمیماتی برویم تیمارستان یکی انتخاب کنیم  هرچه مجنون تر بهتر  برای هدایت اقتصاد ایران یا حتی ریاست جمهوری ایران؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

این بحرانها مولود همین ساختار فعلی حکومت است . لذا ادامه بحرانها سبب فرو ریختن این ساختار خواهد شد مگر اینکه بحرانها حل شوند یا بسیار تخفیف پیدا کنند.

به نظر فرمول سختی است اما واقعیت همین چند جمله بالا است. بگذارید بیایم کالبد شکافی کنیم بحرانها و ساختارها را ؟

بر کسی پوشیده نیست امروز ایران دستخوش بحرانهای بسیار بزرگی همچون فروپاشی اقتصادی اجتماعی سیاسی است

که مولود چهار دهه لجاجت خود قانون پنداری و نادیده نگاری قسمت عظیمی از جامعه قانون اساسی و فرهنگ ایرانی اسلامی کشور توسط حکومتها یا دولتها و مجلس های فعلی و گذشته بوده است.

این بحرانها توسط این دولت مردان بوجود آمده بر اثر تحریمها تشدید شده و امروز به غولهای عطیم و لاینحلی تبدیل شده اند که با ساختار فعلی دولت و مجلس قابل حل نیستند.

متاسفانه با همه سخنرانی ها و لاف گزاف زدنها مشکلات همچنان در حال تشدید و اوج گیری هستند نه دولت و نه مجلس قادر به حل یا حتی توقف آنها نیستند تا چه رسد به حل و تخفیف بحرانها؟

باید توجه داشت ساختار فعلی حکومت توسط دو جناح سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب تشکیل شده و اینان مسئولیت چهل سال حکومت بر مردم ایران به گردن دارند و متناوب حکومت را دست به دست کرده اند.

امروز خود منقد وضع موجود هستند ( البته به دروغ) و سعی می کنند بار کران گناهان گذشته را از گردن خود سلب کنند.

اما قسم دروغ را باید باور کرد یا دم خروس را؟

چرا قسم دروغ چون هر دو اینان هنوز هم نمی گذارند یک نیروی جدید و فراتر از جناحین وارد بازی حکومت شود.

اصلا بازی آقایان تمامی ندارد گویی مردم را احمق می پندارند .

هنوز هم در ورود اشخاص حتی برای نمایندگی مجلس باید مهر تابعیت یکی از دو جناح خورده باشد وگرنه رد صلاحیت خواهد شد.

اصلا سوال اصلی اینجاست اگر دوجناح می توانستند مشکلات حل کنند تا حالا کرده بودند.

یک حماقت جمعی در کار وجود دارد ماننده آن فرماده نظامی که اصرار داشت در مقابل دشمن سرتا پا مسلح نیروی بسیجی را با کلاشینکف به جنگ ببرد در سوریه و عراق اصلا امروز در جنگهای جاری اوکراین یا منطقه کلاشینکف چوب دستی هم نیست در مقابل سلاحهای اتوماتیک خودکار ضد نفر و تانک و پهپادهای پیاده نظام دشمن.

یک گردان پیاده نظام ساده تکفیری یا اوکراینی بیش از یکصد عدد سلاح سنگین و نیمه سنگین و لیزری موشک انداز وپهپاد با خود حمل می کنند امروزه در درگیری   ساده پیاده نظام بیشتر از درگیری 30 سال پیش تانکها و هواپیماها آتش سنگین رد و بدل می شود.

امروز یک نماینده مجلس با معلومات دیپلم لیسانس حتی کارشناسی ارشد و دکترا در مقابل مخاطرات نادان به شمار می آید.

حالا چه رسد به اینکه این مدرک تقلبی یا غیر مفید باشد مانند کارشناسی ماشین ابزار در مجلس قانون گذاری یا حتی دکترای غیر مربوط مانند همان چوب دستی عصر حجر است در مقابل مخاطرات جنگهای امروزی؟

گرایش دو جناح برای به میدان فرستادن خودی ها با چنین ترکیب های خود به فاجعه لاینحل بودن موضوعات دامن زده است.

نه اینکه در چهار سال گذشته بیشترین مصوبات مجلس در حوزه اقتصاد بوده ؟

و تعجب برانگیز ترین نتایج اینجاست که این مصوبات خود باعث بدتر شدن اوضاع و وخامت بیشتر اقتصادی شده است.

دارو خود نوش داروی مرگ شده از درایت قانونگذاران؟

اصلاح طلبان همه تمام نیروی خود را در دولت روحانی و حتی پزشکیان روی میز بگذارند بیشتر و بدتر از اصول گرایان ضربه زده و خواهند زد.

نگاه کنید به اوج درایت وزیر اصلاح طلب دکتر همتی که تورم چهل درصدی در دو هفته رقم زده و تازه این اول کار است.

اصلا این جناح آن جناح ندارد هر دو شریک هستند در سر سفره و دشمن هر تازه وارد اصلا اجازه نمی دهند هیچ نیروی تازه دیگری وارد سیستم شود بخصوص اینکه اعلام برائت کند از هر دو جناح هر دو قاتل و ترور گر آبروی و حیثیتی خواهند شد.

خوب با این ساختار حکومتی که بحرانها مولود خودش هستند می شود به جنگ بحرانها رفت و بر آنان فائق شد.

امکان ندارد ؟

با این نمایندگان مجلس کم اطلاع نوعا بیسواد مطلق فاقد اطلاعات تاریخی قانونی سیاسی تخصصی چه نرم افزاری و چه سخت افزاری نمایندگانی بغایت پر مدعا بیسواد پر رو بی کمالات که فقط بلد هستند پول خرج کنند و حرافی کنند.

با این توصیفات از مجلس هیچ انتظاری نباید داشت؟

اما دولت و رئیس جمهور هم تابعی از کل ساختار است وقتی گزینش شورای نگهبان اینقدر ساده لوحانه و بی پشتوانه تاریخی اسلامی و سطحی باشد بیشتر از این نباید منتظر بود.

آثار مرگ سیاستهای گذشته بر تار پود و چهره کشور نشسته است اما آقایان مانند چهل سال پیش می خواهند رفتار کنند خوب نتیجه همین خواهد شد که دیدید؟

دولت دکتر پزشکیان هم راه به جای نخواهد برد عنقریب یا با فشار مردم یا با فشار مجلس سقوط خواهد کرد؟

و کشور در معرض آسیب های جدی فقدان رهبری اجرایی روبرو خواهد کرد.

جان کلام اینکه نه اصلاح طلبان نه اصول گرایان برنامه ای برای رهایی از بحرانها ندارند.

ساختار موجود را هم به نفع خود تعبیر و مصادره کرده اند.

کشور از یک نا کارآمدی و انسداد سیاسی عمیق رنج می برد؟

بگونه ای زبان بی زبانی میگویند فقط ما هستیم همین است که موجود بقول ترک ها بوده که وار؟

این خود یک بن بست کامل است که موجود دیکتاتوری جناحی است؟

در حالیکه قانون اساسی چنین موجودیتی را تائید و مصوب نکرده است هر چه هست مولود خود خواهی و فشارهای سیاسی روانی مجلس ها و دولت های مختال فخور حال و گذشته است.

هی مرتب می گویند هر کسی راه حل داشته باشد می پذیریم آما این خود یک دروغ بزرگ و سد عجیب است ؟

تلقین می کنند کسی نیست نبود نگردید؟

اگر راست می گوئید در حال حاضر چند نفر تازه وارد غیر جناحی در ساختار های موجود را پذیرفته اید؟

هیچ کس؟

بحران تورم بحران رکود اقتصادی کمبود 50 درصدی بودجه و بحران فرو ریزی مکرر ارزش پول ملی به تنهایی قادر به فرو ریختن ساختار حکومتی در کشور است.

لذا غیر از مرگ نمی توان آینده دیگری را برای این ساختار تصویر کرد.

فقط وقتی شورش یا که مخالفین بر سر تخت قدرت ظاهر شوند مجریان بی تقصیر خواهید شد ؟ 

بدون شک ادامه بحرانها هر کدام به تنهایی می توانند گسل های اجتماعی قومی گروهی ایران فعال کنند بخصوص اینکه در پشت این تحرکات دست استکبار باشد تا جایی که اخبار حاکی از دستمزدهای کلان برای نا امنی حتی کوچک مرزی دارد.

صد هزار دلار برای یک رخنه یا تیراندازی ؟

با وجود این مخاطرات آقایان مشغول حیف میل وقت و پول هستند؟

اما چاره پیشنهادی ایجاد یک ساز کار رسمی با دخالت رهبری منوط به اینکه هرکس می تواند مشکلات حل کند شکل بگیرد با اتکا به بند هشت اصل110 قانون اساسی و منتخب نظام بر فرماندهی اقتصادی کشور گماشته و مشکلات را حل کند /

ما باید ساختار شکنی کنیم تا حکومت را سالم به مقصد برسانیم در غیر این صورت امکان موفقیت نیست؟

امید بستن به این مجلس یا این دولت آب در هاون کوبیدن است بس.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مدتی است که سکان اقتصاد کشور به کارشناسان اقتصادی دولت چهاردهم سپرده شده است کارشناسانی از زیرمجموعه اقای دکتر طیب نیا و دکتر همتی هردو معتقد به اقتصاد بازار آزاد و سپردن کشف نرخها توسط عرضه و تقاضا؟

تا اینجای کار قیمتهای خودرو و ارز جهش جهنمی را تجربه کرده اما موضوع فقط به نرخ این دو مقوله ختم نشده است .

قیمت مواد غذایی از شهریور تا کنون بیش از نرخ تورم افزایش داشته است همینطور نرخ سایر اقلام مصرفی خانوار .

تلقی بازار از دولت دکتر پزشکیان چراغ سبز برای افزایش نرخها بوده است اما این همه ماجرا نیست.

داستان بسیاری پیچیده تر از یک اعتقاد ساده است مشکل اصلی این است که واگذاری نرخها به بازار یک اندیشه قابل تامل است اما وقتی بازار به شکل عادلانه ای وجود ندارد و قدرت چانه زنی و رقابت اصلا نیست

پس الزام وجود دارد یا به نرخ بسیار بالا یا ترک بازار

اما چون این نظریه اقتصاد بازار آزاد ( از ابتدا هم دروغ بزرگی بود برای تسلیم بازارها به غرب ) در عمل به نفع قدرت مندان ختم شده و می شود در نتیجه با یک نرخهای دائم شکننده و دائم صعود کننده برای ما تمام خواهد شد .

استارت کار ما می زنیم اما سرعت کار و پایان آن به ضرر و حتی مرگ بازارها ختم خواهد شد.

ایا تصوری برای انتهای نرخ دلار در بازار ایران وجود دارد حد نهایی نرخ را چه کسی تعیین می کند مرجع تعیین نرخ داخلی است یا خارجی مرجع ایرانی است یا خارجی واقعی است یا مصنوعی ( نرخ واقعیت ارزشی دارد یا بر اساس کینه و دشمنی تعیین شده ) . با نگاه دقیق تر می توان گفت مرجع تعیین نرخ دلار در ایران نیست ( در دوبی است) تعیین کننده متاسفانه ترکیب غیر ملی غیر دوستانه دارد و هرگز به نفع کشور عمل نخواهد کرد ( دقیقا در راستای فشار حداکثری بر ایران عمل خواهد کرد.)

شرایط به گونه ای تنظیم شده که با هر افزایش نرخ ارزی سر رشته کارها از دست دولت مستقر فرار خواهد کرد .

درست مانند اسب چموشی که رم کرده و از کنترل خارج شده باشد با این اسب به کجا خواهیم رفت .

هر بار که این اسب چموش ارز افسار پاره می کند کنترل دوباره آن چقدر سخت و زیان آور است.

تحریک دوباره و غیر لازم آن می تواند برای همیشه به لجام گسیختگی و وحشی گری ختم شود .

حتی قادر است تمام مرزهای احتیاطی را را بشکند و نرخ های جهنمی اعلام کند آنوقت است که فرو پاشی اقتصادی رقم خواهد خورد اگر نرخها به تبع دلار افسار پاره کنند ( که می کنند ) و یک دفعه افزایشی و حتی جهنمی شوند چه کنترلی بر آنها وجود دارد ( اصلا کنترلی هست ؟)

اینجاست که فروپاشی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی سیاسی رقم خواهد خورد ؟

اصلا دولت با این توان پرداخت ضعیف ریالی می تواند حکم فرمایی کند ؟

بخش تولید و خدمات ایران هم به شدت ضعیف شده قادر به پرداخت های جهنمی و افزایشی نخواهد بود پس چکار باید کرد.

تمام آنچه در افزایش نرخ از پنجاه سه هزار تومان تا نزدیک هشتاد هزار تومان رخ نشان داد بعد از سقوط بشار اسد گویای همین کار کارشناسی ( معتقد به بازار آزاد است ) از سمت دیگر کشور در یک جنگ بسیار بزرگ که من نامش را می گذارم اشد جنگهای تاریخ بشریت بسر می برد.

اسمش یک جنگ است با آمریکا و اسرائیل اما در واقعیت 15 جنگ است در یک نزاع دست جمعی کل جبهه شیطان با ایران.

این جنگ بسیار پیچیذه و گسترده و مزورانه است حتی دوستان ایران هم در جبهه شیطان ( شیطان بزرگ آمریکا ) قرار دارند.

نگاه کنید به سقوط بشار اسد نزدیک ترین دوستان همسایگان و حتی بخشی از جبهه مقاومت در سقوط بشار اسد سهیم بودند بعضی به عمد بعضی ناخواسته بعضی به عنف بعضی به تطمیع و ارعاب.

اما پانزده جنگ بر علیه چبهه ایران و مقاومت کدامها هستند.

1- جنگ اقتصادی و تحریم ( با تمام قوای آمریکایی اروپایی عربی صهینونیستی)

2-جنگ رسانه ای ( مشمول رسانه های رسمی و دولتی شبکه های اجتماعی و پروپاگاندایی بسیار غلیظ با مشارکت 250 هزار کانون خبری افسادی لائیک )

3-جنگ نظامی تکنولوژی بسیار پیشرفته 

4-جنگ میکروبی بیولوژیک انسانی دامی گیاهی ( نشانه های غیر قابل انکار حملات کرونایی آنفلونزا دامی طیوری و ...)

5-جنگ سیاسی دیپلماتیک 

6-جنگ هارب ( آب هوایی تحریمی دست کاری باراندگی ها )

7-جنگ تکنولوژیک 

8-جنگ ترور در انواع مختلف

9-جنگ دزدی مغزها و سرمایه های مالی انسانی

10-جنگ عقاید 

11-جنگ سایبری

12-جنگ کریدروهای 

13-جنگ ژئوپلیتک

14-جنگ آبراه ها و شناورها 

15-جنگ حمل نقل اعم از زمینی هوایی و کشترانی 

حالا موضوع به این 15 مورد ختم نمی شود منابع خارجی تا 30 جنگ ذکر کرده اند که بعضی در دل یک دیگر قرار دارند حتی تقدم وتاخر هر کدام یا رتبه بندی ها هم در این نوشته ملحوظ نشده 

حالا سوال اینجاست در این هنگامه نبرد سنگین تاریخی صلاح است اقتدار کشور بدهیم دست یک مشت درس غربی خوانده غیر خبره اصلا این دموکراسی که غرب بانی آن بوده خودشان در جنگ رعایت می کنند.

جنگ اوکراین و غزه نشان داد که هر جرم و هر انتصابی انجام می دهند و می گویند زمان جنگ است حتی رئیس جمهور سالها منقضی شده اوکراین ( زلنسکی ) به سمت نگاه می دارند چون مطیع آنان است.

ما چرا وارد این بازی دموکراسی نمایشی شویم اصلا بحث من قانونی است طبق قانون اساسی حق داریم در مواقع لزوم با دخالت رهبری هر معضلی را حل کنیم ورود کنیم خاتمه دهیم و هر نیروی خاصی را کنار بگذاریم یا تا پایان مسئله اجرایی نکنیم.

پا شید این داستان کارشناسان غرب زده را کنار بگذارید و گرنه کل حاکمیت بر باد خواهد رفت.

اگر بشار اسد با پنجاه هزار نفر سقوط کرد سستی کنید ایران با پنج هزار نفر هم سقوط خواهد کرد .

اگر وضع به همین منوال پیش رود منتظر ارز صد هزار تومانی دویست هزار تومانی و حتی چند صد برابری باشید؟

  • حسین تاج احمدی