غرب با همه اتهامی که به ایران می زند و حکومت جمهوری اسلامی ایران یک حکومت غیر دموکراسی می داند .اما در بطن خودش می داند رای گیری و به حکومت رسیدن اصلاح طلبان یک خواست عمومی بوده اگر چه در داخل با شانتاژ رسانه های زنجیره ای همراه بوده ولی حمایت مالی و رسانه ای استکبار جهانی راه هم در پشتوانه خود داشته است .
به حکومت رسیدن اصلاح طلبان غرب را به بازگشت امیدوار می کند و حتی اقدامات تحریمی و خشونت طلبانه آنان را افزایش می دهد علت در اینجا است که غرب می داند
این دولت های اصلاح طلب برای این به حکومت رسیده اند تا وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشند لذا فشار اقتصادی را افزایش می دهند تا دولت را وادار به دادن امتیاز های متعدد کنند.
اصلا اگر قرار است دولتهای اصلاح طلب مانند دولت خاتمی اول توسعه فرهنگ لیبرالی را در دستور کار قرار دهند (توسعه وسیع و زنجیره ای رسانه های اصلاح طلب و چاپ گسترده آثار ضد اسلامی بخصوص در بحث فرهنگ اقتصاد وسیاست تا افزایش 200 درصدی نشر کتاب و...) و سپس خود دولت و اقتصاد را لیبرالی کنند
پس ما چرا انقلاب کردیم دولت شاهنشاهی هم همین کارها را می کرد البته یک مقدار افسار گریخته تراصولا گوش به صنوق بین المللی پول و بانک جهانی بود که کشور دچار فروپاشی کرد.همانطور که سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی به شورشهای مشهد و اسلام شهر منتهی شد.
از آن سمت دولت های اصلاح طلب در انتخابات تبلیغ می کنند که من می روم با کدخدا به توافق می رسم و وضعیت اقتصادی شما را بهبود می بخشم لذا این پاشنه اشیل انتخابات مکرر ریاست جمهوری اسلامی ایران بوده
در سالهای گذشته از سمت دیگر اصول گرایان فاقد رسانه های تاثیر گذار بوده و قادر به ایجاد همراهی مردمی نبوده ونیستند حتی قادر نیستند یک ارتباط گفتمانی با مردم ایجاد کنند
حتی قادر نیستند یک کاندیدای مشترک به مردم معرفی کنند متاسفانه تندرو ترین اصول گرایان با تندروی و حرکات غیر منطقی موجبات محکومیت و انزوای بیشتر اصول گرایان را فراهم می کنند .
متاسفانه عدم وجود برنامه کاری و عدم وجود رسانه های تاثیر گذار اصول گرایی این جناح در اجتماع و رای گیری ها به کنج رینگ برد و شکست های متعددی را برای این گروه رقم زد که اینک هم ادامه همان مسیر مشاهده می شود .
اصولا کسانی خود را اصول گرا معرفی می کردند که از محتوا خالی بودند و دستشان از سواد رسانه و سواد اقتصادی خالی بود.وحوزه های علمیه که باید در این زمینه وارد می شدند گوشه گیری کردند گوشه گیری که هنوز هم ادامه دارد در واقع بی خبری فعالان و سکوت علما زمینه به مسلخ بردن فرهنگ اسلامی فراهم کرد .
همین جا باید از حوزه علمیه یکبار دیگر درخوست باید کرد که زمینه بسیار خالی است در محیط فرهنگی و سیاسی سخن از سیاست اسلامی اقتصاد اسلامی فرهنگ اسلامی نیست هر چه هست عرضه غرب طلبان است
یادم می آید یک روزی مرحوم ایت الله بروجردی بسیار تلاش کرد تا یک رادیو اسلامی برای حوزه و قم راه اندازی کند که با مخالفت ساواک و شاه روبرو شد .اینک که زمینه لازم وجود دارد حوزه چرا نباید یک کانال تلویزیونی و حتی اینترنتی مستقل داشته باشد تا در روزها درس های خارج مراجع برای طلاب سایر شهر ها و در شبها مطلب اقتصادی سیاسی اسلامی اساتید برای عامه مردم بار گذاری کند گوشه گیری مشکلات حل نخواهد کرد
اکنون جنگ فرهنگی عظیمی در جریان است این جنگ حتی به جنگ خیابانی رسیده است حالا شمشیر علمی حدیثی قرآنی حوزه در این بین کجا است صدا سیما که در جهل اصولگرایان سفارش شده و بیسواد خویش غرق شده حضور شما می تواند سد شکنی ایجاد کند.
حکومت های اصلاح طلب ایرانی اگرچه در دوران سیدمحمد خاتمی یک گفتمان مسالمت آمیز " گفتگوی تمدنها " با خود دنبال می کرد اما بتدریج تغییر ماهیت داده و به یک حکومت سکولار وغربگرای کامل تغییر ماهیت داد.
ریشه این اصلاح طلبان تغییر ماهیت یافته را باید در حلقه کیهان فرهنگی و یا مجله کیان جستجو کرد تقریبا هیچ اصلاح طلب نشان داری نمی توانی پیدا کنید که در حلقه کیان نبوده باشد اصلا هزار قلم هزار پای اصلاحات از حلقه کیان تسری یافت و به مانند یک بیماری مسری بشدت تکثیر شد .
اگرچه نمی توان شرایط خاص آن دوره را هم نادیده گرفت تنگ نظری حکومت هاشمی و فشار اصول گرایان منتظر خدمت به شدت عکس العمل اصلاح طلبی دامن زد عکس العملی که همه را شگفت زده نمود.
این تغییر ماهیت یک دگردیسی چند ساله و استدراج گونه بود و یکباره رخ نداد در واقع دولت هاشمی رفسنجانی عامل بروز یک دولت اصلاح طلب بود .
دولت هاشمی رفسنجانی یک دولت غربگرای تابع صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تشکیل داد و صاحبان اقتصاد عدالت طلبانه تیم عالی نسب (دولت های اول انقلاب ) را از حلقه مشاوران ریاست جمهوری اخراج کرد
این اقدامات موجب افزایش نرخهای جهنمی ارز شد در واقع بازگشت مردم از اصول گرایان و رای سنگین به دولت خاتمی حرکات غربگرایانه دولت هاشمی رفسنجانی بود نه فشارهای دولت های عدالت خواهانه ریاست جمهوری آقای خامنه ای اگر چه به علت ارتباط بهتر دولت خاتمی با غرب وضعیت اقتصادی کشور در 8 سال ریاست جمهوری ایشان به رشد قابل توجهی دست یافت .
اما غرب هیچگاه حاضر نشد از فشارهای فرهنگی سیاسی اقتصادی خود دست بردارد بلکه با دیدن شکاف بین اصول گرایان و اصلاح طلبان این فشارها را بیش از بیش افزایش داد .
درست بعد از ناآرامی های 1388 شاهد موج دوم و سوم تحریم ها بودیم تشخیص غرب این بود که فشارها کشور دچار فرو ریزی خواهد کرد .
وضعیتی که اینک در صدر خود قرار دارد
از سمت دیگر فشار غرب بر دولتهای اصلاح طلب به مراتب بیشتر می شود چون می داند اینان آمده اند آشتی با غرب و درست شدن اقتصاد در دستور کار قرار دهند.لذا همواره در مقابل اصلاح طلبان گستاخانه تر عمل کرده اند؟
این نتیجه صلح خواهی بدون پشتوانه عملی اصلاح طلبان بوده است.نتیجه چنین مصالحه ای پنهان کاری اصلاح طلبان بوده که مکرر اتفاق افتاده و حتی وسعت و دامنه امتیازات داده شده لاپوشانی می شود تا ملت اطلاعی از آن پیدا نکند آخرین این دست به آب دادنها اسنک بک یا سیستم ماشه بود که اینک نتایج آن روشن می شود.
در مجموع می توان قضاوت کرد که اصلاح طلبان لیاقت مذاکره وحتی سازش با غرب نداشته و منافع ملی را به صورت گسترده نقض کرده اند از سمت دیگر فقدان قدرت لازم برای نه گویی در مقابل غرب از ایشان عنصری ضعیف در مذاکرات ساخته است.
در واقع می شود گفت غرب دندانهای اصلاح طلبان را بخوبی شمرده اند لذا اصلا نمی توان به مذاکرات و برخورد اصلاح طلبان با غرب اطمینانی داشت.
حال آنچه انجام شده متعلق به گذشته بوده است اینک چه می توان کرد؟
این یک سوال اساسی است کشور در وضعیت تهدید و تحریمهای بسیار گسترده قرار دارد از یک سمت اسنک بک از سمت دیگر امکان شروع جنگ با اسرائیل و آمریکا و مشکلات بیشمار اقتصادی مدیریتی داخلی که بصورت مزمن درآمده است .
این دور باطل اینک با شروع اسنک بک دارد تکرار می شود متاسفانه هنوز دولت در اندیشه ادامه سیاستهای الیگارشی ثروت و سمت است و حاضر نیست درب های اقتصاد را به روی مردم باز کند در واقع سیستم اداری بانکی مالی کشور فقط در اختیار اصحاب 1000 فامیل است ادامه این وضعیت می تواند در دوران بازگشت اسنک بک برای مردم بسیار خطرناک باشد.
اگرچه رسانه های اصلاح طلبان تبلیغات می کنند که اصول گرایان حامی تحریم ها هستند و منافع حاصل به نفعشان است .
اما در عمل بدنه کارشناسی دولت ( کارشناسان ارشد و میانی ) همواره در دست اصلاح طلبان بوده
از یک سمت در عین قدرت در داخل مشغول رایزنی برای سود بیشتر هستند از سمت دیگر دستشان در رسانه ها ودر زبان متخصص همه کاره هستند و "کلید" هر قفل بسته ای را در اختیار دارند اما در عمل از عهده کوچکترین مشکلات کشور برنمی آیند؟
در حکومت اصلاح طلبان مقصر تمام مشکلات اصول گرایان هستند متاسفانه حرکات غرب خواهی اینان موجب شده تا دو کشور چین و روسیه بسیار مشکوک و دو دل با ایران همکاری کنند و بعضا از سرمایه گذاری و مشارکت بیشتر در ایران خودداری می کنند .
حتی در دادن سلاحهای اثر گذار بعلت ترس از لو رفتن اسرار نظامی خودداری می کنند.
متاسفانه هم اینان دست مردم در پوست گردو می گذارند هم در زمینه مذاکره هم در ضمینه اقتصاد هم در زمینه سیاست شکست های سنگینی را برای کشور رقم زدند؟
آخر سر هم مدعی می شوند "نگذاشتند" کار شکنی کردند رئیس جمهور قدرتی ندارد " تدارکات چی " است