راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

کولاک مصرف گاز در خانه های ایرانی به اندازه 3 برابر کل مصرف اتحادیه اروپا نشان از اسراف عظیمی دارد که عادت روزانه ما ایرانی ها شده است عادت طلبکارانه ای که می تواند ریشه کن کند کشور را متاسفانه همین رویه در مصرف برق خانگی و آب هم وجود دارد مصرف گاز در ایران بالاتر از چین و آمریکا هم قرار دارد .

چرا نباید برای مدیریت مصرف انرژی در ایران دولت برنامه ای مدون روی میز بگذارد اینک در اوج تحریم های کمر شکن مصرف های غیر عادی جز اینکه اقتصاد کشور بیش از بیش متلاشی کند چه ثمری خواهد داشت می گویند در دیزی باز است حیا گربه کجا رفته ؟

مشکل اینجاست که تقاضای کمتر مصرف کردن و نصیحت کردن امروز محلی از اعراب ندارد هر چه رئیس جمهور آقای پزشکیان تقاضای پویش دو درجه کمتر مطرح می کند باز هم نفوذ کمتری به چشم می خورد.

داستان از این قرار است که مسئولین کشور بیشتر مسن هستند هنوز هم حال و هوای اول انقلاب در ذهن دارند فکر می کنند با فراخوان می توان موضوع را مدیریت کرد

غافل از اینکه روحیه مردم تغییر کرده و امروز مردم کمتر با دولت و مسئولین همراهی می کنند اگر چه این موضوع منشاء دولتی دارد یعنی مقصر اول خود دولتمردان هستند که در تمام اسراف ها اختلاس ها تبذیرها و کاستی ها دست داشتند و سرمایه های اجتماعی را از بین بردند.

امروز طبق آمار رسمی بیش از پنجاه در صد مردم در انتخابات شرکت نمی کنند مفهومش اینست که دولت و حکومت در ایران یا قبول ندارند یا فاقد صلاحیت می دانند لذا در بعضی مواقع شاهد بودیم درخواست مدیریت مصرف با واکنش منفی مردم مواجه شده است تقاضای کم مصرف کردن به مصرف بالاتر منجر شده بخصوص در مناطق شمالی شهرها و استانهای مرفه کشور؟

پس این اهرم کنترل نصیحتی بکلی اثر خود را از دست داده است.

اما کنترل مصرف با اهرم قیمت گذاری می تواند نتایج شگفت انگیزی داشته باشد همانطور که در کشورهای دیگر تجربه شده تا شاهد نباشیم مصرف گاز ایران از مصرف گاز یک میلیارد ونیم جمعیت دنیا بیشتر باشد.

در روایت بستن پای شتر و بعد توکل کردن مقصود این بود که شما اهرم کنترل و هدایت را رها نکن آن را در دست داشته باش بعد اقدام کن کنترل فرمان .هدایت کار  و تحکیم پایه  سه اصل اساسی هستند نباید در آن کاستی و سستی وجود داشته باشد خدشه ای و شکافی در کار نباید باشد همگی در کنار توکل نتیجه خواهند داد.

مصرف گاز خانگی باید بر اساس الگوی صحیح 23 متر مکعب برای هر متر مربع آپارتمان یا بنا شده باشد و مصرف یک ماهه یک آپارتمان معمولی در سال  نباید بیشتر از 1600 متر مکعب  باشد در غیر اینصورت اسراف انجام شده و این خود می تواند مبنای قیمت گذاری قرار گیرد حتی پیشنهاد می شود تا مصرف 134 متر مکعب در ماه برای هر آپارتمان قیمت فعلی گاز رعایت کرد اما مصرف بیشتر از سقف مقرر برابر نرخ فوب خلیج فارس محاسبه گردد

یعنی حداقل هر متر مکعب 3/653 دلار البته به ریال محاسبه شود با این قیمت گذاری تقریبا هیچکس جرات نخواهد کرد تا بدون محابا گاز مصرف کند و این حداقل یک پشتوانه گرم و استوار برای خانواده های معمولی فراهم خواهد کرد تا با یک بخاری یا یک پکیچ خانه را گرم کنند همینطور مصرف پخت و پز عادی داشته  و از زیاده روی خودداری کنند حتی ویلاهای بزرگ را ملزم خواهد ساخت تا با گرم کردن یک اطاق (اطاق بزرگ یا استفاده از پکیچ های کم مصرف ) زمستان را سپری کنند .

این کنترل قیمت گذاری گاز می تواند مصرف خانگی را به 40 در صد صرفه جویی هدایت کند در حالیکه مسئولین بدنبال ده درصد صرفه جویی هستند .

همینطور مصرف 30 کیلووات برق خانگی در ماه کنترل خوبی برای مصرف برق خواهد بود و مصرف بیشتر منجر به پرداخت قیمت شش برابری برق خواهد شد. باید توجه داشته باشیم که 30 کیلوات در ماه می تواند مصرف معقول یک یخچال ساید یک پکیچ و روشنایی معقول فراهم کند . حتی مصرف ماشین لباسشویی پوشش دهد.

متاسفانه مصرف آب هم در ایران بشدت بالاتر از کشورهای اروپایی و آمریکایی هست به طوری که استاندارد مصرف 175 لیتر در شبانه روز برای هر نفر در ایران به دو تا سه برابر رسیده است.معدل خانواده های ایرانی 4 نفر حساب کنیم مصرف 30 روزه بیش از 21000 لیتر یا 21 متر مکعب بیشتر نخواهد بود. ( طبق آمار رسمی متوسط نفرات خانواده ایرانی 3/5 نفر بوده )

تنظیم قیمت آب پلکانی برای هر آپارتمان یا خانه می تواند مصرف آب را به 21000 لیتر در ماه کاهش دهد.

در غیر اینصورت مصرف آب هم در ایران فاجعه خواهد آفرید.

بخصوص در خشک سالی های اخیر باید توجه داشته باشیم انتقال و شیرین سازی آب هم می تواند تا متر ی 16 دلار هزینه برای کشور تمام شود  .

رها کردن مصرف و اسراف همگانی می تواند کشور به بن بست انرژی و آب برساند.

متاسفانه روحیه مردم از عدم مدیریت بشدت صدمه دیده است کنترل وضعیت کشور می تواند .

به ارتقاء امنیت روحی روانی و موفقیت دولت کمک شایانی کند.

از آن سمت صرف جویی خانگی منجر به آزاد شدن صنعت و تولید از کمبود انرژی خواهد شد. و امکان رشد تولید را فراهم خواهد کرد .

اهرم کنترل قیمت بزرگترین ناظر دولت در مصرف خواهد بود که مانند یک عقاب با چشمانی تیزبین در بالای سر هر مصرف کننده ای حرکت خواهد کرد و امکان فرار از صرفه جویی را خواهد بست.

این گران کردن اسراف هم می تواند . قدرت مالی تولید برق گاز و آب را هم افزایش دهد و از طریق سرمایه گذاری برای تولید بیشتر  نیاز  سالهای آینده را بیمه کند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

فشار حداکثری دوم ترامپ یک خواسته فراتر از توان آمریکا است که توسط همکاران نه چندان آگاه او نوشته شده است این نوشته فهرست آرزوهای عده ای تندرو است که در آن عقلانیتی مشاهد نمی شود در واقع مانند بسیاری از ادعاهای ترامپ فاقد پیوست کار کارشناسی و خردمندانه است تنها گویای ذهن بیمار گونه نویسندگان آن است چرا گفتم ذهن بیمار گونه چون آن موقع که آمریکا بسیار قدرتمند تر از امروز بود نتوانست این خواسته ها اجرایی کند؟

امروز که آمریکا خود گرفتار هزاران مشکل داخلی بودجه ای و اختلافات روز افزون با شرکای اروپایی و منطقه ای خودش دارد.

چگونه می خواهد این اهداف در مورد ایران و خاورمیانه به انجام برساند؟

آرزوها برای روسای جمهوری آمریکا مسبوق به سابقه طولانی هستند اما آیا به حقیقت پیوستند هرگز؟ بخصو ص در بیست سال اخیر همه مایه تخریب و کشتارهای عظیم شدند و آمریکا را روی چرخ ویلچر ورشکستگی مالی و اخلاقی نشاندند.

امروز بهترین متحدان غرب با دیده شک و تردید به آمریکا نگاه می کنند و حتی موذیانه در حالی که ظاهرا موافقت خود را اعلام می کنند در خفا مشغول چاره یابی و مذاکره با چین هستند حتی اروپا و انگلیس .

آقای بوش پسر سخن از هرکه با ما است می کرد 8 تریلیون در خاورمیانه و صدها هزار مجروح جنگی آمریکای و بیش از ده هزار کشته را به ملت خودش تحمیل کرد اما نتیجه شرم آور بود.

دو میلیون کشته در افغانستان و عراق خاورمیانه و خروج خفت بار کمترین نشانه پیروزی در خود دارد.

خروش احمقانه بوش پسر آمریکا را به قهقرا برد و ترامپ آمریکا را به نابودی خواهد کشاند.

هیچگاه حماقت به پیروزی ختم نخواهد شد اصلا انتخاب یک پوپولیسم به زیاست جمهوری آمریکا خود نشانه آشکار شکست است

این من نمی گوییم بلکه آقای دیوید بروکس"، ستون‌نویسِ نیویورک تایمز. در مورد ترامپ می گویید:

نقطه مقابلِ حماقت، هوش نیست بلکه عقلانیت است. "کیت استانوویچ" روانشناس معروف، عقلانیت را به مثابه ظرفیتی جهت تصمیم گیری که به انسان‌ها کمک می‌کند تا به اهدافشان برسند، تعریف می‌کند. انسان‌های گرفتار در طرز تفکر پوپولیستی، تمایل جدی به تحقیر تجربه و تخصص و عقلانیت دارند. این موضوع سبب می‌شود تا این قبیل افراد گرایشی جدی به باور کردن تئوری‌های توطئه یا افسانه‌های عجیب و غریب داشته باشند. این قبیل افراد از ساختار فکری منسجمی برخوردار نیستند بلکه در جزیره‌ای از هرج و مرج فکری و تعصبات بیجا زندگی می‌کنند. 

شکست در غزه شکست در افکار عمومی شکست در اقتصاد شکست در رهبری جهانی و ایجاد صلح در جنگهای جاری بدون شک غرب هم جنگ را در غزه باخت هم جنگ در اوکراین  . اما ترامپ در مقابله با ایران به بلوف زنی و فشار حداکثری رو آورده تا شکست در دور اول ریاست جمهوریش را جبران کند . این موضوع نشان می دهد برای ترامپ این موضوع حیثیتی است.لذا یک لیست بلند بالا تهیه کرده بصورت خشاب وار که به سمت ایران شلیک کند غافل از اینکه این خشاب قبلا شلیک کرده و اینک خالی از فشنگ است همه موارد تحریمی به نوعی قبلا استفاده شده اند باید گفت تهدید با تفنگ خالی؟

اما مشکل در اینجاست که دولتمردان ایرانی قبل از تهدید دارند تسلیم می شوند حداقل دارند نمایش تسلیم را نشان می دهند تا آنجا که رسانه های غربی از آن به التماس برای مذاکره نام برده اند؟

اصولا آمریکا این حمله رسانه ای را مدتها پیش با همکاری گسترده رسانه های لیبرالی داخلی آغاز کرده بود که چاره تحریم ها همان مذاکره است ؟

جمله ای که اوباما در پایان برجام در گنگره گفت بسیار شگفت آور است او گفت اگر ما برجام با ایران امضاء نمی کردیم تحریمها بی اثر شده بودند و ایران داشت به موقعیت بسیار برتری در مقابل ما می رسید هم در بخش اتمی و هم در بی اثر کردن تحریمها این چرحه به شدت اعتبار آمریکا را خدشه دار می کرد.

اگر به یاد داشته باشید گنگره آمریکا دوبار رای گیری کرد تا برجام را مصوب نکند و هر دو بار اوباما با تهدید وتو کردن مصوبه گنگره را به عقب راند و آنان را متقاعد کرد تصویب برجام بسیار بهتر از عدم تصویب آن.

متاسفانه آن موقع دوستان مستقر در کاخ ریاست جمهوری ایران چمدانهای خود را  بسته بودند که با تصویب برجام در هتل های آمریکا اروپا تعطیلات نوروز را برگذار کنند مرغشان یک پا داشت فقط "توافق"

حالا تجربه گرانبار برجام نشان داد حتی اگر این مقوله بوسیله ترامپ قطع نمی شد باز هم ایران در چنگال غرب گرفتار بود.

اگرچه احتمالا وضع مردم بهتر از حالا بود ولی چرخه برجام های دو و سه موشکی تسلیحاتی ادامه داشت .

غرب هر روز یک آپشن جدید دیگر روی میز می گذاشت ( بنا بر بهانه گیری است ) یک روز غنی سازی یک روز حقوق بشر یک روز حمایت از فلسطین این طرحهای است که طراح تحریمها ریچارد نفیو به آنها اقرار کرد. 

هر چند دولتمردان ایران می گفتند با برجام خصومت غرب با ایران تمام شد ما عزیز کرده دائم غرب خواهیم بود یا امروز که می گویند با مذاکره عزیز استکبار خواهیم شد خواب آشفته ای است که هرگز تعبیر نخواهد شد قبول هر محرومیت (خود خواسته در میز مذاکره ) ما غرب زا بیشتر از گذشته جری خواهد ساخت و اقلام بیشتری برای دست یافتن به موافقت نهایی به ایران دیکته خواهند کرد.

حالا که رهبر انقلاب آب پاکی را روی دست دولت مردان ایران ریخت برای عدم مذاکره با این مردک دم دمی مزاج پس طرح دولت برای ادامه کار باید از نو در دستور کار گیرد .

پاسخ هوشمندانه ایران باید از کار انداختن ابدی تحریم از روی میز باشد و این امکان پذیر است با رعایت موارد ذیل جهت استحضار :

1- مدیریت مصرف ارز با یک نقشه راهبردی ما به سالیانه یکصد میلیارد دلار ارز نیاز داریم برای واردات .

این واردات چه اقلامی هستند که ما را اینقدر ضعیف و خوار کرده اند بگذارید کالبد شکافی کنیم چرا دولت اینقدر اصرار دارد نفت بفروشد و پول آن را بذل بخشش کند برای دیگر کشورها و دریغ از یک دلار برای فقیران کشور مگر در سالهای که وضع خوب بود و کشور سالیانه بیش از 150 میلیارد دلار نفت صادر می کرد یک دلار به افراد ضعیف کشور پرداخت شد هرگز اگر چه مواد خوراکی و مصرفی ارزان بود مردم اینقدر در فشار نبودند.

اما مشکل اینجاست که دولتمردان ایرانی معتاد به آن بذل بخشش ها هستند هم خودشان لفت لیس کنند هم دوباره سفره همه مردم به ریش دولت گره بزنند.

در 8 سال گذشته که دولت تحریم کامل بوده هیچگونه تغییری در ترکیب سازمان دولت متناسب با شرایط ایجاد نشده و تازه حقوقهای نجومی بر گرده مالیات بگیران هم افزوده شده قبلا بیشتر از قبال نفت ارتزاق می کردند اکنون بیشتر به مردم فشار می آورند.

واردات مواد اساسی و نهاده های دامی و دارویی اصلی ترین نیازهای کشور هستند که در سال بیشتر از 25 میلیارد دلار نیستند . خوب این بیست پنج میلیارد که به راحتی قابل دسترسی است اگرچه همین هم محل بحث دارد ما می توانیم بیش از 80 درصد آن را در داخل تولید کنیم همانطور که در تولید گندم موفق بودیم.

موضوع اینجاست که دولت اصرار دارد از خارج بخرد هم کمتر تمام می شود و هم پورسانت دارد.

بقیه واردات به غیر از 7 درصد که ماشین آلات سرمایه ای هستند بیشتر خودرو اقلام خودرو و تخصیص های خاص و سهمیه ای هستند که به اشخاص حقوقی و حقیقی خاص صورت می گیرند در یک کلمه همگی مانند چای دبش درصد زیادی اختلاس در خود نهفته دارند؟

هم در اظهارنامه های بیش از قیمت ( در واردات ) و اظهارنامه های کمتر از ارزش ( در صادرات ) و حتی غلو در اهمیت موضوع چای چقدر نقش دارد در سفره مردم که 3/5 میلیارد دلار تخصیص پیدا کند به یک نفر ؟

اگر راست می گویید بجای چای که اصلا می شود از سفره ارزی حذف کرد برای هر ایرانی در روز 50 گرم شیر خشک تخصیص دهید تا شاهد اینقدر ضعف ایمنی و پوکی استخوان عمومی نباشیم بر اثر شدت مدیریت آقایان سالیانه 150 هزار تن شیر خشک ایرانی به نصف قیمت جهانی دارد صادر می شود ( نیاز حیاتی روی سفره ) این نشان از خیانت دارد نشان از کم فکری دارد نشان از نداشتن برنامه دارد نشان از کور بودن سیستم دولت دارد و نشان از خیلی چیزها دیگر که فاکتور می گیرم.

خوب بسیاری از مخارج دلار قابل مدیریت و حتی بسیار بهتر قابل جایگزین با تولید داخلی هستند.

نا گفته نماند که بخش تولید اکنون به شدت در زیر ضربات همین سیستم کور دولتی دارد تلف می شود. فشار مالیات فشار عوارض و کم برقی کم آبی کم سوختی و بالاتر از همه فشار کم عقلی و کم خردی؟

اصلا بیایید به اندازه وحوش حیوانات غیر اهلی برای این صنعت اعتبار قائل شوید منطقه حفاظت شده صنعتی ایجاد کنید حتی در بدترین جاها مانند استان سیستان بلوچستان ایلام چهار محال بختیاری کردستان آذربایجان غربی خراسان جنوبی .

چه عیبی دارد یک منطقه اعلام کنید که هیچ شخص مسلحی نتواند وارد شود کشتار کند شکار کند نه شهرداری نه دارایی نه شهرکهای صنعتی نه اداره آب نه اداره برق نه سازمان تامین اجتماعی نه اداره آتش نشانی ( اخیرا آتش نشانی هم به جرگه رشوه بگیران اضافه شده ) نه ده داری نه بخش داری نه فرمانداری نه استانداری نه .......

هرکدام با دو کاسه پرنشدنی مراجعه می کنند هر کدام دو تقاضا روی میز می گذارند یک برای شخصی دو برای اداره مطبوع 

و متاسفانه کاسه شخصی بسیار بزرگتر از کاسه دولتی است وقتی مودی اعتراض می کند پاسخ روشن است رئیسم هم منتظر است سهم ایشان بدهم؟

یک منطقه حفاظت شده اعلام کنید هیچ کس حق مراجعه نداشته باشد سهم دولت هم یک درصد ناچیز تعیین گردد و تماما یک کاسه شود ( طبق نظر اتحادیه  اروپا تمامی پرداختها در یک صورتحساب واحد تحت عنوان تکس TAX دریافت شود و برای صنایع مورد نیاز یا در حال فشار تخفیف تا 70% برای یک دوره پنج تا ده ساله محاسبه شود)

دیگر کسی اجازه تهدید اخاذی و فشار نداشته باشد همه پرداختها اقساطی و ماهانه باشد و بعد از وصول درصدی به آدارات مختلف شهرداری های منطقه و سازمانهای منطقه ای پرداخت گردد.

اکنون چه کالای وارد می کنیم که امکان تولید داخل آن نباشد خودرو کامیون اتوبوس قطار همگی امکان تولید داخل دارند حتی هواپیما قابلیت تولید داخل دارد آن هم در اشل و حد اندازه بزرگ نظیر ارباس340/300 و بوئینگ 747 /757/767 منتها یکمقداری هدایت سرمایه گذاری و تلاش می خواهد تجربه تولید هواپیمای جنگنده اف 5 نشان داد هر گلوگاهی با کمک دانش بنیانها قابل رفع هستند حتی بالاترین تکنولوژی ها در داخل قابل حصول یا حتی قابل خرید هستند نگاه کنید به تجربه تولید خودرو برقی هیبریدی  تنگنا ها با خرید تکنولوژی قابل رفع هستند حتی آمریکا برای دزدی تکنولوژی گاهی وقتها مسابقات تکنولوژیک برگذار می کند تا اطلاعات دانشجویان برتر برباید.صد هزار دلار جایزه برای تکنولوژی چند میلیارد دلاری؟

حالا اگر تولید در داخل پا بگیرد همه کشور با تولید داخل می شود بازسازی کرد جایگزین کرد نیازهای تاریخی رفع کرد منتها باید سفارشهای خارجی به داخل منتقل شود نگویید سرمایه گذاری نمی شود نداریم ؟

همه چیز داریم سرمایه هم در داخل وجود دارد نه یک میلیارد دلار که 1000 میلیارد دلار در همین داخل هست منتها باید محیط مناسب رشد پیدا کند تا از انبارها و گوشه کنارها بیاید بیرون حال سرمایه 5000 میلیارد دلاری ایرانیان خارج از کشور هیچ که وضع خوب باشد آنان هم می آیند.

ببینید سرمایه هست خیلی هم هست درست است ممکن است یک نفر خیلی سرمایه نداشته باشد اما به شکل سهامی می شود کار درست کرد بگذارید یک چشمه به شما نشان دهم که سرمایه هست اگر یادتان باشد صندوق امانات بانک ملی ایران در تهران خیابان انقلاب شبعه  دانشگاه سرقت شد در 250 صندوق امانات مردم سرمایه ای بالاتر از یک میلیارد دلار وجود داشت آن هم بصورت ارز تنها که مقدار زیادی از سرمایه ها طلا و جواهرات بودند.

مشکل اینجاست که دولت دست نامشروع به اموال مردم می زند و مردم حاضر به رو بازی کردن نیستند.

هم اکنون بسیاری از پرونده های مالیاتی عطف به سابق است حتی گمرک هم مشغول قبر شکافی و مرده پیدا کردن در پرونده های سابق است؟

اگر این روشهای زشت کنار گذاشته شود اموال مردم محترم شمرده شود اگر گردش مالی داخلی به شکوفایی برسد همین گردش مالی داخلی کشور نجات خواهد داد. نیاز به ارز به شدت کاهش خواهد داد بودجه دولت را محقق خواهد کرد نیاز به خارج را بسیار کم حتی منتفی خواهد کرد. 

من قول می دهم با یک مدیریت صحیح می توان کشور با پنج میلیارد دلار اداره کرد آن هم بخوبی .

اولا باید بازار تشویق کرد تولید داخل جایگزین واردات کند دوم به تولید کولی داد برای حداقل ده سال پیش رو.

و از ایجاد سوبسید جز برای دارو و سلامتی و نان خودداری کرد.

قیمت گذاری را هم برای ابد کنار گذاشت اصلا قیمت گذاری در اسلام نبوده و نیست پیامبر هیچگاه زیر بار قیمت گذاری نرفت و قیمت گذاری را ستم و بدعت نامید  گفت قیمتها دست خدا است خواست کاهش می دهد خواست افزایش می دهد.

اما با احتکار به شدت برخورد می کرد. اصلا وقتی قیمت کذاری نباشد معمولا فروشنده کالا را عرضه می کند ولو به قیمت بالاتر . خوب وقتی مصرف ارز به شدت کم شد و در مقابل برای جایگزین تولیدات داخلی امکانات بیشتری داده شود به سرعت اشتغال داخلی شکل می گیرد و به تولید ملی افزوده خواهد شد.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

این روزها بیشتر از هر لغتی کلمه مذاکره به گوش می رسد از طرف مسئولین کشور خوب این موضوع می تواند هم خیلی خوب باشد هم خیلی بد باشد؟

لغت ما هو برای کشف حقیقت هر چیزی بکار می رود مفهومی عمیق تر از یک سوال معمولی دارد.

برای چه چیزی می خواهیم مذاکره کنیم چی مخواهیم بدهیم چی می خواهیم بگیریم در سبد کشور چه کالای وجود دارد که غرب حاضر است بر روی آن مذاکره کند؟ تازه امتیازی بدهد یا ندهد؟ اصلا اکنون میز مذاکره ای وجود دارد؟

حقیقتا" ما برای چه چیزی می رویم مذاکره کنیم ( اصالتا من نه با مذاکره مخالفم نه موافق ) می زویم مذاکره کنیم تا مشکلات داخلی حل شوند این مشکلات ربطی به خارج ندارد بی لیاقتی بی فکری بی ثباتی اقتصادی عدم مقرارات و قوانین خوب مشکل داخلی هستند نه خارجی واقعا چند درصد مشکلات مربوط به تحریمها هستند .

این سوال خیلی بزرگی هست مثالی بزنم تا عمق نامدیریتی داخلی مشخص شود در حالیکه طبق گزارش بهداشتی 250 میلیون دندان پوسیده در دهان ایرانیان وجود دارد کرایه حمل یک کارتن مواد دندان پزشکی از دوبی به مقصد تهران به یک میلیارد تومان رسیده ( قیمت خود مواد پرکننده اینقدر نیست) چه مقدار لوازم مصرفی لوکس غیر ضروری از گمرکات کشور در سال وارد کشور می شود آن هم از مجرای رسمی و قانونی حدود 15 تا بیست میلیارد دلار ( هنوزهم وارد می شود)

حالا چرا باید لوازم حیاتی پزشکی قاچاق شود و چرا باید لوازم غیر مورد نیاز عمومی و لوکس وارد کشور شود؟ این سوالی هست که من در هفت سال اخیر مرتب پرسیده ام اما پاسخی نشنیدم. منافع عده ای حکم می کند نشنوند منعکس هم نکنند؟ متاسفانه هیاهوی دو جناح کشور مانع می شود تا عقلای کشور بنشینند و یک تصمیم درست و جدی برای مسائل کشور بگیرند منافع ملی بازیچه امیال گروهی و ساده لوحان هوادار دو جناح شده؟

اصلا نه نفس مذاکره خوب است نه بد مذاکره  به شرطی که برای آن برنامه داشته باشیم ( که نداریم ) می تواند راه گشا باشد.سیستم پیامبر برای مذاکره و قرار داد صلح تهاجمی بوده .

در ظرف کشور دو مقوله ( مواد اتمی غنی شده و سیستم دفاعی موشکی ) موجود است که غرب این دو را می خواهد برای دادن چه چیزی ( در حقیقت دادن هیچی ) مدتی نمایش بر طرف شدن تحریمها را خواهد داد اما در ذات خود هیچ تکنولوژی و مواد اساسی را اجازه نخواهد داد وارد کشور شود.

تازه دادن دو مقوله مواد اتمی غنی شده و سیستم موشکی کشور با دست خودی خلع سلاح خواهد کرد و ایران در معرض بمباران شدید موشکی و هوایی قرار خواهد داد ( اطلاعات موثقی وجود دارد که آنان برای دور زدن سیستم ضد هوایی ایران دارند به شدت کار می کنند همینطور برای موثر بودن بمباران های سنگین ضد زیرزمینی ) منظور از تهاجمی بودن مذاکره یعنی ما پیش دستی کنیم رجوع کنیم برای تحت فشار گذاشتن طرف مقابل فشار روانی وارد می کنند تا طرف مجبور به دادن امتیاز شود .

پیش کشیدن موضوع ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل همانطور که در راهبرد 643 مطرح کردم می تواند فتح بابی باشد برای مذاکره .

غرب در مذاکرات گذشته به شدت روی پروپاگاندا تروریسم مانور می داد موضوعی که هنوز از دستور کار خارج نشده مرتب این لغت در رسانه های خود بکار می برند لذا پیشنهاد صلح ایران با اسرائیل می تواند آنان خلع سلاح کند همینطور توب بازی را به زمین بازی غرب بفرستد و آنان در مقابل ابتکار عمل ایران قرار دهد.

نباید تحت تاثیر تند روی قرار گرفت و محو اسرائیل مد نظر فعلی قرار داد همینقدر که ما امروز بتوانیم یک کشور رسمی فلسطینی افتتاح کنیم ( که خواسته عمومی جهانی هم هست ) و بتوانیم آلام مردم فلسطین کاهش دهیم قدم بزرگی برداشته ایم.

غرب نسبت به وجود اسرائیل بسیار حساس است و این طوفان الاقصی نشان  داد که موضوع می تواند حتی به جنگ جهانی هم ختم شود لذا پیشنهاد مذاکره تحت لوای صلح فلسطین بسیاری از موانع را از روی میدان حذف خواهد کرد وضع را باید در یک اشل بسیار بزرگ و جهانی دید و بررسی کرد اگر غرب به این نتیجه برسد صلح در فلسطین به نفع منافع آنان است هر فشاری را به اسرائیل خواهند آورد.

در واقع نباید گول آتش بس فعلی در غزه را خورد بلکه ادامه جنگ باید مبنای آینده قرار داد گاف وزیر امور خارجه ( مارکو ربیو) جدید آمریکا مبنی بر عدم ثبات آتش بس در آینده مفهوم شروع جنگ در ماههای آتی را دارد.

غرب مسئله ایران را از دید کلی و استراتژیک مبارزه با چین و روسیه دنبال می کند نه صرف ایران در محل خودش بلکه اساسا فکر می کند ایران ابزار رسیدن به مقصود آرامش برای حمله است

و سرکوب برای منکوب کردن دیگران؟ ( ایران وسیله رسیدن به اهداف استراتژیک دیگران است باید منکوب و معدوم شود تا دیگران درس عبرت بگیرند لذا اولین گام خودش در مبارزه برای عدم فرو ریزی و از دست دادن هوژمونی ) غرب اعتقاد دارد با چین و روسیه می تواند مذاکرات نتیجه بخش داشته باشد و چانه زنی کند اما با ایران مذاکره زیاد محل اعتبار نیست .

آنان اعتقاد دارند برای ساکت کردن دیگران باید یک نفر بشدت منکوب کرد و متاسفانه این انتخاب ایران است ؟

این خواست اسرائیل و اروپا هم هست آنان بعد از وعده صادق یک و 2 بشدت ترسیده اند اما برای دخالت تنهایی و حمله نیاز به همراهی آمریکا دارند اصلا از ابتدا هم غرب مشکلش انرژی اتمی نبود آن بهانه است برای سرکوب و تحریم این دو ابزار رها نخواهد کرد.

حل کل مشکلات با غرب نیاز به مذاکره در اشل بالاتر و حل همه موارد خاورمیانه ای اسرائیلی جنگ روسیه اوکراین و حتی نحوه تقابل چین و آمریکا دارد. یک موضوع محلی نیست .

مذاکره ای که در آن صلح با اسرائیل صلح با اروپا صلح با هوژمونی آمریکا مد نظر باید قرار گیرد. 

لذا ایران نباید پازل تکمیل کننده خواست های روسی و چینی قرار گیرد ( که اکنون قرار گرفته است) لذا صرف دادن چند امتیاز اتمی به غرب مشکل حل نخواهد کرد .

سیاستمدار ایرانی باید صرحتا به آمریکا و اروپا بگوید اگر شما با روسیه یا چین مشکل اساسی دارید این مشکل باید با خودشان حل کنید ما وجه المصالحه دیگران نیستیم اگر یک روز شما با روسیه به توافق رسیدید و حتی قرار دادی منعقد کردید ماهم به آن قرار داد احترام خواهیم گذاشت و معتبر خواهیم دانست به شرطی که علیه ما نباشد.

اصولا همکاری ما با روسیه و چین اقتصادی است و بیشتر جنبه اقتصادی و سیاسی آن بر وجه امنیتی غلبه دارد.

اگر شما جور دیگری تلقی می کنید آن بما ربطی ندارد . ( اگرچه این تفکیک هم کار سختی است چون بر خلاف ما طرف روسی و چینی بیشتر طالب فامیلی هستند مثل باجناقی اما از محتوا خبری نیست نه یک سلاح استراتژیک روسی دست ما است نه یک سلاح استراتژیک چینی این قرابت خشک خالی بدرد عمه تان می خورد سیاست فامیلی و چند جانبه گرایی خشک خالی به میدان مین بردن گوسفند است برای قربانی شدن نه همیاری؟ وقت حرف زدن می شود تعارفات روسی چینی گوش فلک را کر می کند اما در میدان عمل دریغ از یک هواپیمای جنگنده یا سیستم ضد هوایی پیشرفته )

دولت باید بداند از این مذاکره در صورتی که جامع نباشد آبی گرم نخواهد شد و اگر تفکیکی صورت نگیرد آش همان است و کاسه همان .

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

پیشنهاد صلح ایران و جبهه مقاومت بعد از اتمام جنگ غزه می تواند نتایج شگفتی از استمرار صلح و پیروزی سیاسی بدست بیاورد به شکلی که هم پشتیبانی داخلی و بین المللی را سبب شود.

این پیشنهاد خود به تنهایی پیروزی عطیمی است حتی اگر به نتایج مورد انتظار نرسد.

این پیشنهاد ثابت می کند که ایران و جبهه مقاومت جنگ طلب نیست و قادر است قدرت خود را در ایفای نقش صلح و استمرار آن ایفا کند به تنهایی موجبات همراهی مردمی و سیاسی عظیمی را فراهم خواهد آورد.

این پیشنهاد به سرعت فضای داخلی و جنگ طلبی استکبار تحت تاثیر قرار خواهد داد و شیطنت های عظیمی را ابتر خواهد کرد.

فواید این پیشنهاد بسیار عظیم و گسترده است و قابل وصف در یک مقاله هم نیست باشد بعدا در مورد آن اگر فرصتی شد مفصل صحبت خواهیم کرد.

اما خود طرح صلح شامل تقسیم خاک کشور فلسطین اشغالی ( مجموعه فلسطین اشغالی کرانه باختری و غزه ) بدو قسمت مساوی پنجاه درصد برای ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل خواهد بود.

تقسیم فلسطین به دو قسمت مساوی کار سختی است اما امکان پذیر است به شکلی که تا سرحد ممکن اعراب در مکان های استقرار خود صاحب کشور شوند و اسرائیل هم تا سرحد ممکن صاحب شهرهای ایجادی یا وسعتی خود باشد اما این طرح باید اتصال زمینی غزه و کرانه باختری فراهم کند به شکلی که بندر ایلات و یک مثلث با قطر ده کیلومتر در جنوب فلسطین اشغالی که شامل اتصال زمینی غزه و کرانه باختری باشد به فلسطینی ها واگذار گردد.

و بیت المقدس و اورشلیم هم بصورت شهر بین المللی و تحت حاکمیت غربی شرقی اداره گردد و قسمت شرقی متعلق به فلسطینیان باش و قسمت غربی متعلق به اسرائیل هر دو کشور مستقل باشند و قادر باشند تمام امکانات یک کشور کامل داشته باشند از جمله ارتش.

دو کشور از طرف جامعه بین المللی به رسمیت شناخته شود تا بتوان در این سرزمین به یک صلح طولانی مدت 30 تا پنجاه ساله و حتی بیشتر رسید.

اصولا پایان جنگهای هشتاد ساله فلسطینی ها و یهودیان نیاز به گذشت و انصاف پشتیبانهای دو طرف دارد. بخصوص پشتیبانهای فرا مرزی و قدرتهای بزرگ و ایران امروز یکی از این قدرتها است .

تجربه نشان داد استفاده به موقع از شرایط پیش آمده پس از جنگ غزه می تواند صلح طولانی مدت و کاهش آلام فلسطینیان را بدنبال داشته باشد و امروز مناسبترین زمان برای پیشنهاد دو کشوری و آرامش سراسری در این منطقه است. 

حتی ایران اعلام کند در صورت اجرای شدن این طرح به توافق صلح ابراهیم خواهد پیوست و اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت و حتی روابط سیاسی با آن برقرار خواهد کرد حتی در برنامه های اقتصادی وسیاسی  منطقه با اسرائیل شرکت خواهد کرد.

این پیشنهاد ها به احتمال بسیار زیاد خشم عده زیادی از مسئولان ایرانی بر خواهد انگیخت و مرا مورد تهاجم زمینی آسمانی فراوانی قرار خواهد داد اما این پیشنهاد هم اخلاقی هم ایرانی هم اسلامی و حتی شرعی هم هست. بگذارید از مثالهای تاریخی استفاده کنم چرا اخلاقی است چون منجر به کاهش آلام میلیونها مردم عادی فلسطینی و حتی اسرائیلی می شود.

وقتی بزرگان دو طرف حتی رهبران فرا مرزی با هم به صلح برسند مردم زیادی از آرامش حاصل بهره خواهند برد.

چه عیبی دارد حتی روزی رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای با ترامپ ملاقات صلح طلبانه داشته باشند؟ آسمان به زمین نخواهد آمد دنیا نفس راحتی خواهد کشید ولو کوتاه باشد در حالیکه تجربه نشان داده این صلح طلبی ها آثار بلند مدت ده تا پنجاه ساله دارند حتی مانند صلح حدیبیه آثار تاریخی دارند.

توجه داشته باشید که صلح حدیبیه در سال ششم هجری به وقوع پیوست. و این صلح از آثار جنگ بدر در سال دوم هجری و جنگ احد در سال سوم هجری و حتی آثار جنگ خندق در سال پنجم هجری بود. بعد از اینکه مشرکان مکه به این نتیجه رسیدند امکان حذف پیامبر با جنگ ها ممکن نیست.

و پیامبر نشان داد همانطور که قادر به جمع آوری نیرو و جنگ است در قاعده عقلانی هم قادر به توافق و صلح هم هست.

این صلح سرزنش عده زیادی از جبهه داخلی مسلمانان بدنبال داشت حتی عده زیادی اعتراض کردند چرا پیامبر مشرکان به رسمیت شناخت چرا حذف عنوان پیامبری را پذیرفت چرا پیامبر حاکمیت مشرکان بر مکه را تضمین کرد و استرداد مشرکان تازه مسلمان شده را پذیرفت و اعتراض های دیگر؟

اما تجربه نشان داد عقلانیت پیامبر جبهه استکبار به شدت متزلزل و آسیب پذیر کرده و قدرت جنگ و صلح او اعراب به شدت تحت تاثیر قرار داده است. قرار داد ده ساله ای که بعد از دو سال توسط مشرکان مکه نقض شد و این نقض قرار داد صلح خاک بر سر آنان فرو ریخت.

امروز هم قرار داد صلح اسرائیل و حتی ترامپ می تواند فرصتی عظیم برای مسلمانان و جبهه مقاومت فراهم کند.

حتی اعراض آمریکا و اسرائیل از پذیرفتن این پیشنهاد صلح آنان در موضع تدافعی و شکست قرار خواهد داد؟  اما استفاده تاریخی ایران برای این پیشنهاد صلح فراتر از مرزهای جغرافیایی تاریخی است و مانند خورشیدی بزرگ در سالهای بعد می تواند مورد استناد قرار گیرد.

امید است که مورد استقبال و انعکاس وسیع داخلی قرار گیرد . و بعنوان یک پیشنهاد تاریخی در سازمان ملل متحد ثبت گردد.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

سیب زمینی یکی از محصولات کشاورزی است که در ایران به وفور کشت می شود و به اندازه کافی در بازار موجود است تولید سالیانه ایران در این محصول به 5 میلیون تن در سال می رسد.

در حالیکه مصرف آن طبق آمار سنوات گذشته بیشتر از 4/5 میلیون تن بیشتر نبوده و این در حالی است که هرساله مقداری از این محصول به کشورهای همجوار ایران هم صادر میشود.

اما چرا اکنون نرخ آن به شدت افزایش یافته است این موضوع نیاز به موشکافی بیشتری دارد اگرچه گرانی مواد غذایی در کشور باعث شده تا فقرا برای حداقل قوت لایموت خود به مصرف بیشتر سیب زمینی رو بیاورند اما این دلیل واقعی افزایش نرخ آن نیست دو قیچی احتکار و افزایش نرخ ارز در گران شدن آن بی تاثیر نبودند.

اگر چه گرانی بیش حد ارز بخشی از گناه را به گردن دارد اما تاثیر آن بسیار کمتر از عامل احتکار و سودجویی است چرا؟

چون اگر تنها صرف گرانی ارز در این موضوع در نظر داشته باشیم باید منتظر باشیم سایر محصولات کشاورزی مانند پرتقال سیب درختی انار و غیره هم افزایش های اینچنینی داشته باشند چون اینها هم صادر می شوند.

اما قیمت این اقلام و سایر اقلام کشاورزی در بازار یک شیب ملایم و قابل قبولی داشته اما سیب زمینی افزایش جهنمی داشته حتی افزایش 200 درصدی پس عامل احتکار و خودداری از فروش در آن نقش اساسی دارد.

چرا با وجود این همه مشکلات مختلف کشور من روی سیب زمینی کلید کردم نقش این کالا را در این برهه زمانی خاص برجسته و حتی حیاتی برای عده کثیری از فقرا و مسکین کشور می دانم؟

چون سیب زمینی در سفره فقرا نقش حیاتی داشته و دارد غذایی اصلی برای بسیاری تلقی می شود اخبار داریم که خانواده های حتی در شبانه روز یک وعده سیب زمینی با نان خالی مصرف می کردند و حالا با گران شدن این محصول سرگردان خواهند شد و جایگزین دیگری برایشان وجود ندارد.

حذف سیب زمینی جنایت غیر قابل بخشش است حذف سیب زمینی سرخ کرده از کنار جوجه کباب یا کباب سلطانی نیست سرقت غذای اصلی از سفره است.

اصولا سیب زمینی چهارمین محصول پرمصرف کشاورزی در دنیا است که بعد از گندم ذرت و جو مصرف می شود.

لذا حذف این کالا از سفره های مردم درمانده خیانت و جنایت عظیمی است که باید به سرعت به آن توجه شود.

حذف سیب زمینی از سفره مردم ایران آن هم در این زمان خاص بسیار شنیع و کثیف است 

حالا یک وقتی فرض کنیم یک نفر یک غذای لوکس احتکار کند یا فرض خاویار نایاب شود محل اعتنا خاصی نیست اگرچه آن هم گناه و جرم است اما به اندازه سیب زمینی جرم ندارد.

اصولا این نوع سودجویی بسیار کثیف و جنایتکارانه و مشکوک است آن هم سرقت غذای اصلی بیش از بیست میلیون محتاج؟

لذا به اقدام فوری نیاز دارد و اقدام عاجلانه سریع می تواند مرهمی بر زخم محتاج ترین ملت باشد.

این کار زیاد هم سخت و پیچیده نیست چرا که منشاء سیب زمینی و مکان نگهداری آن مشخص است عوامل یا تولید کنندگان عمده هستند یا عرضه کنندگان بزرگ کالا در بازار میوه و تره بار کشور هردو به سرعت قابل شناسایی و دستگیری هستند.

البته من اعتقاد دارام صدا و سیما باید در این زمینه روشنگری کند و علت تحمل ناپذیری حکومت در این مورد خاص برای مردم و کلیه دست اندکاران تشریح کند اول باید کار فرهنگی صورت گیرد بعد باید برخورد قضایی و انتظامی صورت گیرد.

آن ظرف سه روز نه انتظار یک ساله؟

در هر حال این جرم با این کالای خاص بسیار مذموم و گناه کبیره غیر قابل بخشش است .

که به منظور سود جویی انجام شده و مجازات نه تنها باید مصادره اموال بلکه باید اعدام هم باشد.

جسارت سرعت اقدام عاجل قوه قضائیه می تواند سریعا مشکل حل یا تخفیف کامل دهد.

به امید اقدام سریع دولت و قوه قضائیه. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

وقتی سخن از ناترازی ها به میان می آید سخن از ناترازی بودجه ناترازی انرژی ناترازی سوخت ناترازی آب و غیره است اما در واقعیت بزرگترین ناترازی ایران ناترازی عقلانیت است  عدم تطابق میان عقلانیت در تصمیم‌گیری‌ها و راهکارهای اجرایی به معنای فاصله‌گرفتن از شناخت عمیق مسائل و ارائه راه‌حل‌های متناسب با آن‌هاست.

هنوز حاکمیت از عمق بحران و شناخت کامل مسائل ایران بی بهره است یا بهره کمی دارد؟

نه تنها دولت که دو جناح سیاسی کشور هم در بی خبری کامل بسر می برند هنوز دو جناح برای حذف یک دیگر و تصاحب این حکومت دارند تلاش می کنند و نمی دانند چه شده و چه خاکی نزاع 30 ساله دو جناح بر سر متاع مشتاق آنان ریخته است .

در واقع عمق بحران برای دوجناح سیاسی و دست اندکاران حکومت ناشناخته است بله آقایان فکر می کنند یک مشکلاتی هست حل می شود. با کمی تلاش مشکل کاسته شده و جمع خواهد شد.

چرا ؟ چون راه حل دو جناح مبتنی بر مذاکره و احتمالا سازش بنا شده ابتدا فقط جناح اصلاح طلب به روش مذاکره معتقد بود اما بتدریج اصول گرایان هم بدین سمت کشیده شدند (  بنا به مناظره تلویزیونی آقای مهندس باهنر و آقای جبرائیلی 1403/10/22 )

اما چرا این راه حل از بنیاد اشتباه است؟

چون اکنون دیگر میز مذاکره ای در بین نیست و دوم اینکه با فروش نفت هم مشکلات حل نخواهد شد.

وضعیت به شکل هولناکی بدتر از آنچه است که دو طرف منازعه فکر می کنند.

خواجه در بند نقش ایوان است خانه از پای بست ویران است . حتی دشمن به این فکر می کند که ایران اینک در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد.

واقعیت اینجاست که دولت و جناحها واقعا نمی دانند کجا ایستاده اند و بازی شطرنج جهانی در چه مرحله ای است؟

این سوال بسیار اساسی است.

1-هر دو جناح در مورد حمایت مردمی و پشتوانه ملی خود در غفلت کامل هستند مردم از دو جناح عبور کرده اند اما آقایان هنوز در فکر تخطئه رقیب هستند .

2-هر دو جناح نمی دانند دولت به مویی بند است و سرمایه اجتماعی دولت و جناحها به ته دیگ خورده در واقع هر دو جناح هیچ شخصیت درخوری ندارند که آبروی اجتماعی لازم داشته باشد برای مواقع ضروری.

3-وضعیت سرمایه انسانی اقتصادی اجتماعی ملی هم در دولت و حکومت به صفر یا منفی صفر رسیده است.

4-هیچ پشتوانه مالی و انسانی نرم افزاری و حتی سخت افزاری برای موارد بالا وجود ندارد.

با این تفاسیر دولت و دو جناح کجای کشور ایستاده اند. در لب پرتگاه ؟

آقایان سکوت ملت را به حمایت از خودشان تعبیر می کنند. و این اشتباه بسیار بزرگی است.

اشتباه جانکاهی که می تواند به قیمت نابودی خیلی از چیزها ختم شود.

احتمالا این صراحت لهجه من بسیاری را آشفته و شدیدا معترض خواهد کرد.

اما عمق فاجعه از این هم سیاه تر است. دو جناح کشور پدر ندارند مولی ندارند کسی که موقعیتشان را یاد آور شود ندارند.

امشب شب تولد مولی موحدین علی بن ابیطالب است.  بلی علی علیه السلام پدر امت است اما چه غریب است در جامعه حکومت ایران و دو جناح کشور باید همچنان اذعان کرد هنوز علی تنها مانده است تنهای تنها در انتهای تاریخ شیعه؟

بیاد بیاوریم جملات سرنوشت ساز ایشان در بعد از رحلت پیامبر فرمود درست نظاره کردم به هر جاى نگریستم، براى خود یاورى جز اهل بیتم نیافتم و نخواستم که آنها به کام مرگ روند. دیده فرو بستم، با آنکه خاشاک در دیده داشتم و شرنگ نامرادى نوشیدم، با آنکه استخوان در گلویم شکسته بود و غم گلویم را فشرده بود و من شکیبایى مى ورزیدم. و به چیزى تلخ تر از حنظل، که به کامم ریخته بودند، صبر کردم..

نه فقط در این موقعیت خطیر ایشان شناخت و تحلیل داشت بلکه هر که می خواهد وضعیت قبل از پیامبر بشناسد باید به نوشته ها و سخنرانی های ایشان متمسک شود حتی تحلیل ایشان برای آینده هم کامل است او هم زمان خویش می شناخت تفسیر می کرد هم آینده را آنجا که به مردم هشدار داد اگر کوتاهی کنید مجبورید فتنه های به زشتی جاهلیت را تجربه کنید که در جریان بنی امیه مسلمین تجربه کردند؟

این واقعیت دوران ایشان بود اما شناخت کاملی از صحنه و واقعیت داشت با وجودی که حق با ایشان بود. اما اینک حق با یکی از دو جناح است ؟

 ولی برای بدست آوردن حکومت هر چه در توان دارند به صحنه می آورند. دولت مسقر هم در همین مقیاس بسر می برد حمله اول سرداران اقتصادی دولت منجر به شکست شدید برای کشور شد ( در حالیکه خود فکر می کردند خدمت می کنند)

آنچه انجام شد ناشی از عدم شناخت موقعیت و عکس العمل بازار بود . این گواهی است بر عدم شناخت دو جناح از موقعیت چرا که رئیس بانک مرکزی منصوب اصول گرایان بوده و وزیر اقتصاد هم از نفرات اصلی اصلاح طلبان حاضر در حکومت مشاور اقتصادی رئیس جمهور هم ایضا". 

آیا دو حناح کشور می دانند واقعا چه خبر است و خودشان چه توان و نیروی دارند چه برنامه و چاره ای برای حل مشکلات کشور دارند.

نه از قبل (گذشته )نه از بعد ( آینده ) نه از برنامه نه از توان خودی و غیر خودی هیچ برآوردی وجود ندارد.

بهمین علت دوجناح در جهل زمانی و مکانی عجیبی گرفتارند.

اصولا 3 فاکتور برنامه بودجه و نیروی انسانی است که یک دولت به پیش می برد.

دولت های جناحی نه برنامه دارند نه بودجه و نه نیروی انسانی تاثیر گذاری جناحی یا دولتی با این از دست دادن 40 درصدی ارزش ریال دولت حتی قادر به فرمان داری کارکنان خویش را هم از دست خواهد داد.

حتی وزارت مربوطه از اعمال کارکرد تهی خواهد شد فرض اینکه وزرات صنعت معدن هم برای صنعت نه فقط مثمر ثمر نخواهد شد بلکه مانع صنعت هم تبدیل خواهد شد موضوعی که سوریه به وضوح دیده شد.

افت ارزش لیر سوریه باعث شد که کارمندان به رشوه گیری و فشار روز افزون به صنعتکاران سوریه گرایش پیدا کنند و این امر باعث خروج 4000 کارخانه پوشاک و نساجی از سوریه شد. ( البته فشار مالیاتی هم افزایش یافت همین طور فشار شهرداری ها برای عوارض نظامی ها برای عبور همینطور آب برق تلفن .......)

شدت کمبود عقلانیت نه در کارکنان عالی رتبه دولت که در سران و نمایندگان مجلس هم به وضوح آشکار است .

و این اوج فاجعه است . کسانی که خود باید عقل کل باشند منادی عدم وجود مشکلات اساسی شده اند حتی به وضوح در رسانه ها و تلویزیون چنین سخن می گویند.

در حالیکه آنچه آنان می گویند مخدر است برای خیال راحت کردن هم جناحان و مردم عادی اما افسانه است درست مانند آن شبی که اسد سقوط کرده بود اما در تلویزیون ایران کارشناسان عالی رتبه سخن از پایداری دمشق و حکومت سوریه می کردند؟

اذعان به خرابی وضع هزینه دارد اولین هزینه اش اینست که اقرار کنند ما شکست خوردیم.

دومین هزینه اش اینست که عقلا به کمک ما بیایند ( هرگز از فراخان خبری نیست هر چه هست دروغ پراکنی فرافکنی است)

سومین هزینه اش عذر خواهی و یا حتی استعفا است که در قاموس آقایان جایی ندارد.

باشد حالا که معتقدید وضع خوب است به همین خیال باشید تا آفتاب فردا روشن کند خواب خوفتگان را؟ 

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

دولتها در ایران سالها است در توهمات پولی به سر می برند وقتی می خواهند خرج کنند به قول فیشر ارزش قبلی پول در نظر دارند وقتی می خواهند پولی را دریافت کنند توهم آتی ارزش مد نظر دارند.

این مشکل در ارتقاء ارزش ریالی ارز به شکل بسیار حادی نمایش توهم بود وزارت اقتصاد فکر می کند با افزایش قیمت ارز مشکلات کسر بودجه دولت حل خواهد شد لذا در این قضیه خود خواسته ارز را افزایش نرخ داد درست مانند مجرمی که برای فرار از مشکلات خود زنی می کند.

این مشکل مسبوق به سابقه است در دولت روحانی هم با ایجاد ارز 4200 پیگیری شد در دولت رئیسی هم با ارتقاء به ارز 28500 تومانی انجام شد و این اواخر با ایجاد ارز 37500 و اکنون با حذف ارز نیمایی در قالب نرخ جدید بازار ارز به بالای 62500 تومان تکمیل شد.

این وسط بازی های مکرر واردات با ارز 47500 و حتی خرید حواله از بازار ارز هم برای مدتی تجربه شد همگی ناشی از توهمات ایجاد برنامه و سد جدید در مقابل افزایش ارزش دلار در مقابل ریال بوده است 

اما همگی شکست خوردند؟

بدون شک این شوک درمانی 37 درصدی هم شکست خواهد خورد اصلا در همان آغاز و ایجاد در بطن خودش شکست خورده بود؟

چرا چنین است ؟ چرا برنامه های ارزی اقتصادی دولت مکرر شکست می خورند؟

این یک سوال اساسی است. ( نه فقط برنامه های ارزی و اقتصادی که بسیاری از برنامه های عملیاتی و سیاسی اجتماعی دولت های اخیر ایران شکست خورده اند.)

اما پاسخ بر خلاف شعار جمهوریت در ایران تصمیمات دیکتاتورانه و یک نفره اخذ می شوند.

تصمیم گیر حالا یا وزیر اقتصاد یا رئیس بانک مرکزی یا رئیس جمهور فکر می کند تصمیم می گیرد و بر اساس مفروضات غلط تصمیمات غلط هم اتخاذ می کند بعد هم شهامت پذیرش به موقع شکست را ندارد و عقب نشینی هم نمی کند و تا آخر راه را ادامه می دهد درست مانند هیتلر تا مرگ سیاسی یا مرگ حرفه ای به کارش ادامه می دهد.

متاسفانه این ساختار گزینش مقامات که ما ( ما بعنوان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ) درست کرده ایم نتیجه اش این شده که بدترین انسانها بدترین اشخاص ضعیف ترین شخصیت ها را به عنوان بزرگترین سمت ها کاندید یا انتصاب می کنیم.

ابزار انتخاب بشدت ناقص ضعیف ناتوان و پوچ هستند.

بگذارید بیشتر در مورد انتخابهای اشتباه گذشته واکاوی کنیم .

آقای احمدی نژاد یادتان هست چقدر متوهم مدیریت بود حتی قائل بود که دنیا مدیریت بلد نیست باید به ما واگذار کند  تا دنیا را مدیریت کنیم.

اکنون که بیش 12 سال از دوران ایشان گذشته است بهتر می فهمیم که چقدر ایشان از مرحله پرت بوده و چقدر خسارت سنگینی متوجه کشور کرده است.

تمام خرابی های ایشان امروز به بحرانهای غیر قابل حل ( یا بسیار سخت حل ) نمایانگر شده است ؟

اصلا تصمیمات سخت در دنیا بوسیله یک جمع فنی متخصص با تجربه های طولانی گرفته می شود بخصوص تصمیمات اقتصادی که با زندکی میلیونها انسان ارتباط دارد .

حتی مدیران اقتصادی در غرب و دنیای لبیرالها هم مملو از پیرمردهای بالای هفتاد حتی هشتاد ساله است که با وجود تجربه طولانی هیچگاه بدون مشورت و حتی امضاء روسای همطراز تصمیمات مهم نمی گیرند و اجرایی نمی کنند.

حالا این دو جمله مقایسه کنید با سخنرانی آقای احمدی نژاد که در یک سخنرانی یکدفعه تصمیم می گیرد افراد بالای بیست سال سابقه می توانند با حقوق کامل بروند بازنشسته شوند و  بعد هم اعلام اجرایی کند.

اما مفروضات غلط اینک رانت حاصل از این فاصله بوجود آمده بین ارز نیمایی و ارز آزاد از بین خواهد رفت ؟

تا تک نرخی نشدن ارز این فاصله همواره وجود خواهد داشت شما نرخ ارز سامانه دولتی را هم 100 هزار تومان بگذارید نرخ آزاد افزایش حداقل بیست درصدی را خواهد داشت؟

مفروض غلط دیگر اینکه دولت و حتی بانک مرکزی برآوردی از بازار آزاد ندارد چرا اینکه سیاستهای اشتباه سه سال اخیر متقاضیان ارز به شدت افزایش داده اول اینکه سیاستهای ضد تولید و افزایش بیش از بیش مالیات و فشار ادارات دولتی شرکتی ( شرکتهای صنعتی ) شهرداریها و حتی بیمه و تامین اجتماعی و بازیگران جدید مانند آتش نشانی شرکت برق منطقه ای و قطع پی در پی برق و گاز عده زیادی از تولیدی ها را از دور خارج کرده و همینطور عده ای به فکر جمع کردن تولید هستند لذا فشار ارزی هم برای تولیدات معطل مانده و هم برای خروج سرمایه افزایش یافته است.

مفروض سوم اینکه دولت خود با کمک مجلس به بحران ورودی ارز دامن زده شرایط سخت تر کرده همینطور به بحران مصرف ارز دامن زده از جمله واردات ماشین سواری و غیره که هر کدام به تنهای می توانند افزایش نرخ بدنبال داشته باشند .

متاسفانه دیگر بازیگران بازار ارز هم دچار توهم هستند هم بخش دولتی و مجلس هم بخش عمومی مانند شهرداری های شهر های بزرگ بخصوص شهرداری تهران که به تنهای 3 میلیارد دلار تعهد ارزی ایجاد کرده است؟

اما تصمیمات غلط هم شامل اینکه این بازار جدید تشکیل خودش نرخ کشف خواهد کرد یا باعث بالانس ارزی خواهد شد.

اصلا دامن زدن به تحرکات ارز کار بسیار اشتباهی بود که بدترین موقع ممکن اتخاذ شد و به بدترین شکل ممکن ( یکدفعه ) اجرا شد.

باید گفت اتخاذ چنین تصمیمات مهمی که می تواند اثرات بسیار مخربی داشته باشد باید محدود به جمع باشد نه آدم جاه طلبی همچون دکتر همتی که یکبار خود را شدیدا نشان داد در موضوع کاندید شدن برای ریاست جمهوری حتی بدون مشورت و همراهی هم فکران خودش .

اصلا بهتر نیست برای اتخاذ چنین تصمیماتی برویم تیمارستان یکی انتخاب کنیم  هرچه مجنون تر بهتر  برای هدایت اقتصاد ایران یا حتی ریاست جمهوری ایران؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

این بحرانها مولود همین ساختار فعلی حکومت است . لذا ادامه بحرانها سبب فرو ریختن این ساختار خواهد شد مگر اینکه بحرانها حل شوند یا بسیار تخفیف پیدا کنند.

به نظر فرمول سختی است اما واقعیت همین چند جمله بالا است. بگذارید بیایم کالبد شکافی کنیم بحرانها و ساختارها را ؟

بر کسی پوشیده نیست امروز ایران دستخوش بحرانهای بسیار بزرگی همچون فروپاشی اقتصادی اجتماعی سیاسی است

که مولود چهار دهه لجاجت خود قانون پنداری و نادیده نگاری قسمت عظیمی از جامعه قانون اساسی و فرهنگ ایرانی اسلامی کشور توسط حکومتها یا دولتها و مجلس های فعلی و گذشته بوده است.

این بحرانها توسط این دولت مردان بوجود آمده بر اثر تحریمها تشدید شده و امروز به غولهای عطیم و لاینحلی تبدیل شده اند که با ساختار فعلی دولت و مجلس قابل حل نیستند.

متاسفانه با همه سخنرانی ها و لاف گزاف زدنها مشکلات همچنان در حال تشدید و اوج گیری هستند نه دولت و نه مجلس قادر به حل یا حتی توقف آنها نیستند تا چه رسد به حل و تخفیف بحرانها؟

باید توجه داشت ساختار فعلی حکومت توسط دو جناح سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب تشکیل شده و اینان مسئولیت چهل سال حکومت بر مردم ایران به گردن دارند و متناوب حکومت را دست به دست کرده اند.

امروز خود منقد وضع موجود هستند ( البته به دروغ) و سعی می کنند بار کران گناهان گذشته را از گردن خود سلب کنند.

اما قسم دروغ را باید باور کرد یا دم خروس را؟

چرا قسم دروغ چون هر دو اینان هنوز هم نمی گذارند یک نیروی جدید و فراتر از جناحین وارد بازی حکومت شود.

اصلا بازی آقایان تمامی ندارد گویی مردم را احمق می پندارند .

هنوز هم در ورود اشخاص حتی برای نمایندگی مجلس باید مهر تابعیت یکی از دو جناح خورده باشد وگرنه رد صلاحیت خواهد شد.

اصلا سوال اصلی اینجاست اگر دوجناح می توانستند مشکلات حل کنند تا حالا کرده بودند.

یک حماقت جمعی در کار وجود دارد ماننده آن فرماده نظامی که اصرار داشت در مقابل دشمن سرتا پا مسلح نیروی بسیجی را با کلاشینکف به جنگ ببرد در سوریه و عراق اصلا امروز در جنگهای جاری اوکراین یا منطقه کلاشینکف چوب دستی هم نیست در مقابل سلاحهای اتوماتیک خودکار ضد نفر و تانک و پهپادهای پیاده نظام دشمن.

یک گردان پیاده نظام ساده تکفیری یا اوکراینی بیش از یکصد عدد سلاح سنگین و نیمه سنگین و لیزری موشک انداز وپهپاد با خود حمل می کنند امروزه در درگیری   ساده پیاده نظام بیشتر از درگیری 30 سال پیش تانکها و هواپیماها آتش سنگین رد و بدل می شود.

امروز یک نماینده مجلس با معلومات دیپلم لیسانس حتی کارشناسی ارشد و دکترا در مقابل مخاطرات نادان به شمار می آید.

حالا چه رسد به اینکه این مدرک تقلبی یا غیر مفید باشد مانند کارشناسی ماشین ابزار در مجلس قانون گذاری یا حتی دکترای غیر مربوط مانند همان چوب دستی عصر حجر است در مقابل مخاطرات جنگهای امروزی؟

گرایش دو جناح برای به میدان فرستادن خودی ها با چنین ترکیب های خود به فاجعه لاینحل بودن موضوعات دامن زده است.

نه اینکه در چهار سال گذشته بیشترین مصوبات مجلس در حوزه اقتصاد بوده ؟

و تعجب برانگیز ترین نتایج اینجاست که این مصوبات خود باعث بدتر شدن اوضاع و وخامت بیشتر اقتصادی شده است.

دارو خود نوش داروی مرگ شده از درایت قانونگذاران؟

اصلاح طلبان همه تمام نیروی خود را در دولت روحانی و حتی پزشکیان روی میز بگذارند بیشتر و بدتر از اصول گرایان ضربه زده و خواهند زد.

نگاه کنید به اوج درایت وزیر اصلاح طلب دکتر همتی که تورم چهل درصدی در دو هفته رقم زده و تازه این اول کار است.

اصلا این جناح آن جناح ندارد هر دو شریک هستند در سر سفره و دشمن هر تازه وارد اصلا اجازه نمی دهند هیچ نیروی تازه دیگری وارد سیستم شود بخصوص اینکه اعلام برائت کند از هر دو جناح هر دو قاتل و ترور گر آبروی و حیثیتی خواهند شد.

خوب با این ساختار حکومتی که بحرانها مولود خودش هستند می شود به جنگ بحرانها رفت و بر آنان فائق شد.

امکان ندارد ؟

با این نمایندگان مجلس کم اطلاع نوعا بیسواد مطلق فاقد اطلاعات تاریخی قانونی سیاسی تخصصی چه نرم افزاری و چه سخت افزاری نمایندگانی بغایت پر مدعا بیسواد پر رو بی کمالات که فقط بلد هستند پول خرج کنند و حرافی کنند.

با این توصیفات از مجلس هیچ انتظاری نباید داشت؟

اما دولت و رئیس جمهور هم تابعی از کل ساختار است وقتی گزینش شورای نگهبان اینقدر ساده لوحانه و بی پشتوانه تاریخی اسلامی و سطحی باشد بیشتر از این نباید منتظر بود.

آثار مرگ سیاستهای گذشته بر تار پود و چهره کشور نشسته است اما آقایان مانند چهل سال پیش می خواهند رفتار کنند خوب نتیجه همین خواهد شد که دیدید؟

دولت دکتر پزشکیان هم راه به جای نخواهد برد عنقریب یا با فشار مردم یا با فشار مجلس سقوط خواهد کرد؟

و کشور در معرض آسیب های جدی فقدان رهبری اجرایی روبرو خواهد کرد.

جان کلام اینکه نه اصلاح طلبان نه اصول گرایان برنامه ای برای رهایی از بحرانها ندارند.

ساختار موجود را هم به نفع خود تعبیر و مصادره کرده اند.

کشور از یک نا کارآمدی و انسداد سیاسی عمیق رنج می برد؟

بگونه ای زبان بی زبانی میگویند فقط ما هستیم همین است که موجود بقول ترک ها بوده که وار؟

این خود یک بن بست کامل است که موجود دیکتاتوری جناحی است؟

در حالیکه قانون اساسی چنین موجودیتی را تائید و مصوب نکرده است هر چه هست مولود خود خواهی و فشارهای سیاسی روانی مجلس ها و دولت های مختال فخور حال و گذشته است.

هی مرتب می گویند هر کسی راه حل داشته باشد می پذیریم آما این خود یک دروغ بزرگ و سد عجیب است ؟

تلقین می کنند کسی نیست نبود نگردید؟

اگر راست می گوئید در حال حاضر چند نفر تازه وارد غیر جناحی در ساختار های موجود را پذیرفته اید؟

هیچ کس؟

بحران تورم بحران رکود اقتصادی کمبود 50 درصدی بودجه و بحران فرو ریزی مکرر ارزش پول ملی به تنهایی قادر به فرو ریختن ساختار حکومتی در کشور است.

لذا غیر از مرگ نمی توان آینده دیگری را برای این ساختار تصویر کرد.

فقط وقتی شورش یا که مخالفین بر سر تخت قدرت ظاهر شوند مجریان بی تقصیر خواهید شد ؟ 

بدون شک ادامه بحرانها هر کدام به تنهایی می توانند گسل های اجتماعی قومی گروهی ایران فعال کنند بخصوص اینکه در پشت این تحرکات دست استکبار باشد تا جایی که اخبار حاکی از دستمزدهای کلان برای نا امنی حتی کوچک مرزی دارد.

صد هزار دلار برای یک رخنه یا تیراندازی ؟

با وجود این مخاطرات آقایان مشغول حیف میل وقت و پول هستند؟

اما چاره پیشنهادی ایجاد یک ساز کار رسمی با دخالت رهبری منوط به اینکه هرکس می تواند مشکلات حل کند شکل بگیرد با اتکا به بند هشت اصل110 قانون اساسی و منتخب نظام بر فرماندهی اقتصادی کشور گماشته و مشکلات را حل کند /

ما باید ساختار شکنی کنیم تا حکومت را سالم به مقصد برسانیم در غیر این صورت امکان موفقیت نیست؟

امید بستن به این مجلس یا این دولت آب در هاون کوبیدن است بس.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مدتی است که سکان اقتصاد کشور به کارشناسان اقتصادی دولت چهاردهم سپرده شده است کارشناسانی از زیرمجموعه اقای دکتر طیب نیا و دکتر همتی هردو معتقد به اقتصاد بازار آزاد و سپردن کشف نرخها توسط عرضه و تقاضا؟

تا اینجای کار قیمتهای خودرو و ارز جهش جهنمی را تجربه کرده اما موضوع فقط به نرخ این دو مقوله ختم نشده است .

قیمت مواد غذایی از شهریور تا کنون بیش از نرخ تورم افزایش داشته است همینطور نرخ سایر اقلام مصرفی خانوار .

تلقی بازار از دولت دکتر پزشکیان چراغ سبز برای افزایش نرخها بوده است اما این همه ماجرا نیست.

داستان بسیاری پیچیده تر از یک اعتقاد ساده است مشکل اصلی این است که واگذاری نرخها به بازار یک اندیشه قابل تامل است اما وقتی بازار به شکل عادلانه ای وجود ندارد و قدرت چانه زنی و رقابت اصلا نیست

پس الزام وجود دارد یا به نرخ بسیار بالا یا ترک بازار

اما چون این نظریه اقتصاد بازار آزاد ( از ابتدا هم دروغ بزرگی بود برای تسلیم بازارها به غرب ) در عمل به نفع قدرت مندان ختم شده و می شود در نتیجه با یک نرخهای دائم شکننده و دائم صعود کننده برای ما تمام خواهد شد .

استارت کار ما می زنیم اما سرعت کار و پایان آن به ضرر و حتی مرگ بازارها ختم خواهد شد.

ایا تصوری برای انتهای نرخ دلار در بازار ایران وجود دارد حد نهایی نرخ را چه کسی تعیین می کند مرجع تعیین نرخ داخلی است یا خارجی مرجع ایرانی است یا خارجی واقعی است یا مصنوعی ( نرخ واقعیت ارزشی دارد یا بر اساس کینه و دشمنی تعیین شده ) . با نگاه دقیق تر می توان گفت مرجع تعیین نرخ دلار در ایران نیست ( در دوبی است) تعیین کننده متاسفانه ترکیب غیر ملی غیر دوستانه دارد و هرگز به نفع کشور عمل نخواهد کرد ( دقیقا در راستای فشار حداکثری بر ایران عمل خواهد کرد.)

شرایط به گونه ای تنظیم شده که با هر افزایش نرخ ارزی سر رشته کارها از دست دولت مستقر فرار خواهد کرد .

درست مانند اسب چموشی که رم کرده و از کنترل خارج شده باشد با این اسب به کجا خواهیم رفت .

هر بار که این اسب چموش ارز افسار پاره می کند کنترل دوباره آن چقدر سخت و زیان آور است.

تحریک دوباره و غیر لازم آن می تواند برای همیشه به لجام گسیختگی و وحشی گری ختم شود .

حتی قادر است تمام مرزهای احتیاطی را را بشکند و نرخ های جهنمی اعلام کند آنوقت است که فرو پاشی اقتصادی رقم خواهد خورد اگر نرخها به تبع دلار افسار پاره کنند ( که می کنند ) و یک دفعه افزایشی و حتی جهنمی شوند چه کنترلی بر آنها وجود دارد ( اصلا کنترلی هست ؟)

اینجاست که فروپاشی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی سیاسی رقم خواهد خورد ؟

اصلا دولت با این توان پرداخت ضعیف ریالی می تواند حکم فرمایی کند ؟

بخش تولید و خدمات ایران هم به شدت ضعیف شده قادر به پرداخت های جهنمی و افزایشی نخواهد بود پس چکار باید کرد.

تمام آنچه در افزایش نرخ از پنجاه سه هزار تومان تا نزدیک هشتاد هزار تومان رخ نشان داد بعد از سقوط بشار اسد گویای همین کار کارشناسی ( معتقد به بازار آزاد است ) از سمت دیگر کشور در یک جنگ بسیار بزرگ که من نامش را می گذارم اشد جنگهای تاریخ بشریت بسر می برد.

اسمش یک جنگ است با آمریکا و اسرائیل اما در واقعیت 15 جنگ است در یک نزاع دست جمعی کل جبهه شیطان با ایران.

این جنگ بسیار پیچیذه و گسترده و مزورانه است حتی دوستان ایران هم در جبهه شیطان ( شیطان بزرگ آمریکا ) قرار دارند.

نگاه کنید به سقوط بشار اسد نزدیک ترین دوستان همسایگان و حتی بخشی از جبهه مقاومت در سقوط بشار اسد سهیم بودند بعضی به عمد بعضی ناخواسته بعضی به عنف بعضی به تطمیع و ارعاب.

اما پانزده جنگ بر علیه چبهه ایران و مقاومت کدامها هستند.

1- جنگ اقتصادی و تحریم ( با تمام قوای آمریکایی اروپایی عربی صهینونیستی)

2-جنگ رسانه ای ( مشمول رسانه های رسمی و دولتی شبکه های اجتماعی و پروپاگاندایی بسیار غلیظ با مشارکت 250 هزار کانون خبری افسادی لائیک )

3-جنگ نظامی تکنولوژی بسیار پیشرفته 

4-جنگ میکروبی بیولوژیک انسانی دامی گیاهی ( نشانه های غیر قابل انکار حملات کرونایی آنفلونزا دامی طیوری و ...)

5-جنگ سیاسی دیپلماتیک 

6-جنگ هارب ( آب هوایی تحریمی دست کاری باراندگی ها )

7-جنگ تکنولوژیک 

8-جنگ ترور در انواع مختلف

9-جنگ دزدی مغزها و سرمایه های مالی انسانی

10-جنگ عقاید 

11-جنگ سایبری

12-جنگ کریدروهای 

13-جنگ ژئوپلیتک

14-جنگ آبراه ها و شناورها 

15-جنگ حمل نقل اعم از زمینی هوایی و کشترانی 

حالا موضوع به این 15 مورد ختم نمی شود منابع خارجی تا 30 جنگ ذکر کرده اند که بعضی در دل یک دیگر قرار دارند حتی تقدم وتاخر هر کدام یا رتبه بندی ها هم در این نوشته ملحوظ نشده 

حالا سوال اینجاست در این هنگامه نبرد سنگین تاریخی صلاح است اقتدار کشور بدهیم دست یک مشت درس غربی خوانده غیر خبره اصلا این دموکراسی که غرب بانی آن بوده خودشان در جنگ رعایت می کنند.

جنگ اوکراین و غزه نشان داد که هر جرم و هر انتصابی انجام می دهند و می گویند زمان جنگ است حتی رئیس جمهور سالها منقضی شده اوکراین ( زلنسکی ) به سمت نگاه می دارند چون مطیع آنان است.

ما چرا وارد این بازی دموکراسی نمایشی شویم اصلا بحث من قانونی است طبق قانون اساسی حق داریم در مواقع لزوم با دخالت رهبری هر معضلی را حل کنیم ورود کنیم خاتمه دهیم و هر نیروی خاصی را کنار بگذاریم یا تا پایان مسئله اجرایی نکنیم.

پا شید این داستان کارشناسان غرب زده را کنار بگذارید و گرنه کل حاکمیت بر باد خواهد رفت.

اگر بشار اسد با پنجاه هزار نفر سقوط کرد سستی کنید ایران با پنج هزار نفر هم سقوط خواهد کرد .

اگر وضع به همین منوال پیش رود منتظر ارز صد هزار تومانی دویست هزار تومانی و حتی چند صد برابری باشید؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

اینک ایران در وضعیتی دشوار قرار گرفته است بیش از بیست سال است غرب به بهانه فعالیت های غنی سازی اورنیوم کشور را تحریم کرده از سمت دیگر یک هجوم رسانه ای سیاسی نظامی پروپاگاندایی برای به زانو درآوردن مبانی قدرت آفرین ایران رقم زده است. این هجوم نه ثمره فعالیت اتمی ایران که ثمره اوج گیری قدرت تاثیر گذاری کشور بر منطقه و جهان رقم خورده.

غرب شریک تصمیم گیری یا اثر گذاری را بر نمی تابد چه آنکه مجبور به پذیرش قدرت یک کشور غیر دوست در جهان معاصر باشد.

آنان حتی روسیه و چین را به سختی تحمل می کنند و درصدد هستند تا در اولین فرصت بدست آمده عوامل اقتدار آنان را بزدایند.

جنگ اوکراین نشان داد غرب حتی اقتدار روسیه را در حیات خلوت خود کشور همسایه اوکراین بر نمی تابد؟

حوادث امروز خاورمیانه نشان داد که غرب عزم جزم کرده تا بساط " مقاومت" را از منطقه و جهان جمع کند مشارکت صد در صدی غرب در جنگ لبنان غزه سوریه نشان از همکاری عظیم پشت صحنه دارد.

اگر چه بایدن مرتب می گوید ما دخالتی نداشتیم اما رصد فعالیت آنها نشان می دهد بیش از ده هزار پرواز جنگی و تدارکاتی آمریکا و ناتو انگلیس در منطقه با هزینه بسیار نشان از فعالیت حداکثری دارد؟

در قضیه سوریه آمریکا به عنوان نیروی هوایی احرار شام عمل کرد و بیش از 75 نقطه اساسی نظامی مقاومتی فراتر از پانصد بار بمباران کرد.

علاوه بر بستن راه هوایی ایران راه زمینی را هم بشدت بمباران و کمین گذاری نود هم راه هوایی بسته شد هم راه زمینی.

بزودی باقی برنامه تدوین شده ایجاد کشور کردی و تجزیه جنوب سوریه هم رقم خواهد خورد ترکیه هم مانند شکارچی دنبال سهم خود از این شکار تلف شده است نه چیز دیگری برای ترکیه ادلب و حلب و بخشی از ساحل مدیترانه و الحاق آن به خاک خودش مهم است ترکیه نه از یکپارچگی سوریه دفاع خواهد کرد نه از مناطق مورد منازعه در مرز رژیم صهیونیستی ؟

لذا برای ایران غیر از قدرتمند تر شدن راه دیگری باقی نمانده است؟

تولید بمب اتمی در هندوستان آغاز مقابله به مثل پاکستان بود پاکستان چاره ای نداشت غیر از اینکه اتمی شود و گرنه توسط هند بلعیده می شد.هر دو کشور اتمی شدند غرب آنها را تحریم کرد در پایان سال اول خود غرب تحریم هند و سپس تحریم پاکستان ملغا کرد زیرا احساس این بود که دیگر کار انجام شده و دیگر ادامه تحریم بی فایده است.

تولید بمب اتمی ایران هم کم و بیش همین حالت را دارد تولید آن دشمن را عصبانی خواهد کرد اما ایجاد بازدارندگی محکمی را برقرار خواهد ساخت و به مرور از حساسیتها کاسته خواهد شد.

اما چرا امروز ما الزاما باید بمب اتمی را تولید کنیم دلایل بسیاری برای این موضوع وجود دارد که من به بعضی آز آنها اشاره می کنم.

1-اولین دلیل آیه قرآن است امر می کند  

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاتُظْلَمُونَبراى مقابله با آنها [= دشمنان]، هر چه در توان دارید از نیرو و از اسبهاى ورزیده آماده سازید، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن (شناخته شده) خویش را بترسانید! و دشمنان دیگرى غیر از اینها، که شما آنها را (به علت نفاقشان) نمى شناسید و خدا آنها را مى شناسد. و هر چه در راه خدا (و تقویت اسلام) انفاق کنید، بى کم و کاست به شما بازگردانده مى شود، و به شما ستم نخواهد شد.

2-دلیل بعدی مشکلات عدیده اقتصادی شناختی و هجوم رسانه ای غرب برای ایجاد تزلزل در نسل جوان کشور است بخصوص روحیه هجومی اسرائیل و ترامپ.

3-دلیل سوم باز می گردد به سن بالای رهبری جناب آیت الله خامنه ای است زبانم لال اگر ایشان یک روزی ذر بین ما نباشند و جانشین ایشان نتواند در کمترین زمان مانند ایشان وحدت میانه روی و تقبل همگانی ایجاد کند ممکن است دشمن سوء استفاده کند

وجود ایشان خود یک بازدارندگی بزرگ در مقابل آمریکای جنایتکار است ایشان با شناخت کامل از حرکات دشمن و تقبل  داخلی همراه با هوش و ذکاوت وسیع سیاسی توانسته انسجام داخلی وسیعی ایجاد کند

اما خلاء وجود ایشان سوال بر انگیز است اما داشتن  بمب اتمی می تواند دشمن را بسیار محتاط و آینده را بیمه تر کند.

4-دلیل چهارم توانایی بدست آمده است در گذشته چنین قدرتی ( تولید بمب اتم ) نداشتیم اکنون که داریم چرا باید استفاده نکنیم شاید در آینده بشدت پشیمان شویم همانطور که اوکراین برای از دست دادن قدرت اتمی خود بشدت پشیمان شده بود؟

از سمت دیگر ما هزینه گزافی بابت همین توانایی داده ایم اما بهره ما صفر یا بسیار اندک بوده اما تولید بمب می تواند بهره زیادی نصیب ایران کند.

5-دلیل پنجم همین فشار بیش از حد اقتصادی سیاسی دشمن است چرا؟ برای آنان توان داشتن بمب اتمی اینقدر تابو است درک موضوع بیش از خود اهمیت قضییه است . تولید بمب اتم طرف مقابل را در یک احتیاط عمیق فرو خواهد برد دیگر نمی تواند هر حرف هر پروپاگاندای دروغی را روی میز بگذارد این بالاتر از خود توان بمب اتم است.برای دشمن نا امیدی به ارمغان خواهد آورد حداقل پنجاه سال قدرت بازدارندگی ایجاد خواهد . ( اگرچه این بازدارندگی ملزومات دیگری هم دارد از جمله معیشت و اقتصاد )

6-ایجاد توازن وحشت در مقابل اسرائیل و آمریکا.

7-ایجاد یک پشتوانه اصولی برای کشورهای اسلامی و بخصوص محور مقاومت.

8-ایجاد روحیه عظیم برای جوانان بخصوص قشر دانش آموز و بسیجی کشور

9-ایجاد روحیه عظیم ما می توانیم که در عرصه تولید ملی بسیار کارساز خواهد شد.

10 ایجاد کرنش و احترام برای کشورهای خارج از طیف غربی صهیونیستی.

11-ایجاد روحیه تازه و روح شادی در عمق جان شیعیان جهان و قطب مقاومت اسلامی منطقه بعد از ضربات هولناک ترور شهید حسن نصرالله و فرماندهان بزرگی همچون هنیه سنوار و ...........

12-اعلام رسمی قدرت جهانی ایران و مقاومت.

خوب این حداقل دستاوردهای چنین حرکتی است مگر ما نادان یا کوتاه بین هستیم چنین اثراتی را بر انزوا و گوشه نشینی ترجیح دهیم درست است اینکار ممکن است تبعاتی هم داشته باشد اما غایت کار اینجاست با بمب ادامه حیات مقاومت ممکن است اما بدون بمب اتم ادامه جیات مقاومت سوال برانگیز و شاید هم بسیار خسارت بار باشد.

بدون شک دشمن قصد بمباران توانایی فعالیت های اتمی ایران در سر دارد اصلا بمب های سنگر شکن یک و دو تنی که در ترور سید حسن نصرالله بکار برده شد به قصد حمله به محل عنی سازی نطنز تولید شده اند .

آزمایش مکرر این بمب ها نشان از نقشه شوم دشمن دارد.

  • حسین تاج احمدی