اینک تمامی راههای قبلی مسدود مخروبه به نظر می رسد.
اکنون عهد و الزامی در سیاست جهانی منطقه ای اقتصادی وجود دارد ناشی از مقدار موجودی سرمایه یا توان پرداخت به زبان علمی تقدم ژئو اکونومیک در ژئواستراتژی بر همه چیز حتی ژئوپولتیک .
وزن سیاسی هر کشور یا امکان کنشگری جهانی آن به اندازه ایی است که اقتصاد آن کشور توان دارد یا اجازه میدهد .
یا در آینده نزدیک قابلیت بالفعل دارد ( شرایط داخلی یا جهانی امکان رشد بالفعل تامین خواهد کرد )
سایر عوامل همه تحت تاثیر توانایی مالی اقتصادی آن کشور تعریف می شود.
فرض بر این است که کشور کوچکی که توانایی بازیگری مالی 1000 میلیارد دلاری دارد از کشور بزرگ دیگری که در همسایگی آن است و امکان کنشگری یک دهم هم ندارد با اهمیت تر و مهمتر و نقش آفرین تر است.
اینگونه است که دولت امارات برای چین با اهمیت تر از ایران است نه چین حتی روسیه هم اینگونه فکر می کند.
اگرچه این معادله احمقانه به نظر می آِید اما حقیقت دارد؟
لذا لازم است که دولت دکتر پزشکیان به مسئله به خوبی توجه کند سالهای از دست رفته اقتصاد ایران کشور را به شدت تضعیف مکرر کرده است و نقش ایران در معادلات بین المللی کاهش و تقلیل داده و خواهد داد.
متاسفانه برخوردهای غیر علمی و فنی داخلی و خارجی دارد این موضوع را تشدید و استمرار می بخشد.
شرایط همسایگان و چینش جهانی قدرت های موثر در خاورمیانه بر این دستور بالا تنظیم شده است.
حذف تدریجی ایران از تمام موضوعات قدرت محاصره نامرعی کنش اقتصادی قدرت یابی ارتباطی تجاری تولیدی سرمایه ای تکنولوژی دانشگاهی ( در تمام زمینه های اقتصاد جغرافیا سیاست سلاح علم ) حتی تخلیه الکتریکی تمام بارهای مثبت موجود داخلی ایران.
متاسفانه نگاه به شرق ایران هم نتوانست شرایط بهتر کند دوستان چینی روسی بیشتر از غرب به ایران عقب مانده و نا تولیدگر نیازمندن تا بهتر بتوانند شرایط وابستگی های سیاسی و اقتصادی بیشتر در آینده برای خود تامین کنند.
مشکل اینجاست که تدوام دید حکومت تهران در مسئله ژئواکونومیک شرایط را به شدت بغرنج تر خواهد کرد.
همانطور که کشور شوروی سابق هرگز این معادله را درک و ضد آن را اجرایی نکرد.
حتی اگر دولت دکتر پزشکیان بتواند با غرب و اروپا روابط بهتری برقرار کند این معادله تغییری نخواهد کرد موضوع عمیق تر از برجام و مبادله مالی FATF است اگرچه هر کدام قدم مثبتی هست اما رفع مشکلات هر دو هم شرایط تغییر نخواهند داد.
مشکل اینجاست که بازگشت به بازار نفت سابق هم قادر به تغییر بازی نیست اصلا نفت از نیاز جهانی به سوخت دارد خارج می شود و بتدریج سایر منابع انرژی دارند به سرعت بسیار جهنمی رشد می کنند اینک گاز و سوخت های پاک در حال جهش و انقلاب های تصرفی هستند .
حتی شرکت های نفتی بین المللی دارند روی باطری های جدید و نیروگاههای جدید تحقیق سرمایه گذاری می کنند.
حتی بازگشت به برجام هم منجر به سرمایه گذاری خارجی در ایران نخواهد شد .
هیچ سرمایه گذار خارجی بدون محاسبه ریسک حتی ده هزار دلار هم هزینه نخواهد کرد .
با توجه به نگاه منفی نسبت به ایران شرکت های مشاور و محاسبه گر ریسک در دنیا امکان تغییر بازی در کوتاه مدت نیست.
در واقع تنها راه باقی مانده برای دولت چهاردههم راه اندازی تولید داخلی در ابعاد عظیم است.
راههای دیگر نشان دادن سراب است
اگر ایران نتواند ظرفیت داخلی خود را به شدت افزایش دهد و تولید داخلی روان و عملیاتی کند بقیه راه ها همه به درب بسته خواهند خورد.
تحقیق دقیق در رفتار کشورهای همسایه نشان می دهد قاچاق یا حتی واردات رسمی تکنولوژی به ایران از نظر آنان تابو و ممنوع است اما واردات کالا هر کالایی مجاز و غیر قابل پیگیری است.
راه انداختن تولید در ایران کاری است عظیم و فداکارانه که با شعار دادن درست نمی شود با قوانین فعلی درست نمی شود با اهمیت دادن به منافع مافیا درست نمی شود .
باید دولت دست به تغییرات عظیم در مقرارت و قوانین بزند شر هر محدودیت داخلی را برطرف کند حتی لازم است دولت از مالیات تولید چشم پوشی کامل کند
براه انداختن تولید ملی در ایران نیاز به کسب اعتماد مردم دارد نیاز به برنامه اصولی دولت دارد
دولت باید به عنوان هدایتگر اصلی وارد میدان شود و حداقل 10 تولید اساسی و کامل تا سرانجام نهایی هدایت و همراهی کند.
این شرکت های تولیدی باید متعلق به بخش خصوصی با سهامی عام باشد .
با بکار گیری سرمایه های عظیم مردمی و فروش سهام از طریق پذیره نویسی هر سهم ده میلیون تومان و صادر کردن سند تک برگ رسمی توسط سازمان ثبت اسناد کشور بنام خریدار و قابل انتقال می توان حداقل بیش از 200 میلیارد دلار سرمایه فراهم کرد
و ده شرکت عظیم افتتاح نمود برای تولید
1-کامیون ملی و کامیونت ملی
2-اتومبیل سواری و وانت ملی ( هیبریدی )
3-اتوبوس و مینی بوس ملی
4-قطار مترو و قطار مسافرتی
5-هواپیمایی مسافربری ملی بزرگ و متوسط و بالگرد
6-ماشین های عمرانی و راه سازی ملی بومی
7-شرکت سهامی استخراج و پالایش گاز نفت برای میدان گازی چالوس در دریای خزر
8-تولید موتورهای صنعتی و ژنراتورهای ملی بزرگ متوسط کوچک گازی و دیزلی
9-شرکت استخراج معادن فلزی ( در مقیاس بزرگ ) استخراج تولید و تکمیل چرخه های فلزی
10-شرکت عظیم فروش تکنولوژی تولید صنعتی پتروشیمی معدنی و سرمایه گذاری توسعه ای
همگی این ده شرکت باید به عنوان شرکت مادر عمل کنند و برای تولید و تهیه اقلام مورد نیاز خود با دهها و صدها شرکت بخش خصوصی دیگر قرارداد های خوشه ای امضاء کنند و موتور توسعه کشور باشند.
همه این ده شرکت باید زمینهای بزرگ صنعتی دولتی در نقاط مختلف کشور دریافت کرده و سریعا شروع به کار کنند
این ابر پروژه های صنعتی باعث جهش تولید ایران خواهند شد به شرطی که دولت تا به سرانجام رسیدن کامل حداقل ده سال هر کدام به صورت مرکزی حمایت کند.
اعم از اعتبار از وام از کمک تکنولوژیک از بازار مصرف از بستن گمرگ نسبت به واردات مشابه و حتی کمک فرهنگی و ارتقاء مصرف داخلی .
حمایت بدون قید شرط می تواند ورق تولید در کشور به نفع تولید ملی برگرداند.
این ده شرکت می توانند GDP ایران بشدت افزایش دهند و اشتغال دگرگون کنند.
حتی قادرند وزن سیاسی اقتصادی کشور تا دهها برابر افزایش دهند.
بشرطی که دولت تمام کمال وارد میدان شود ( مقصود سرمایه گذاری مالی دولت نیست ما درست عمل کنیم مردم هر مقدار نیاز مالی باشد خود فراهم خواهند کرد)
این ده شرکت می توانند سرمایه های ملی را به صدها برابر افزایش دهند و توزیع بزرگ مردمی سرمایه ها را رقم بزنند.
هر شرکت حداقل یک نماینده تام اختیار دولتی باید داشته باشد حتی هیت مدیره راه اندازی و تاسیس هم از بخش خصوصی باشد بهتر است.
بدیهی است تعدادی شرکت خصوصی یا خصولتی و حتی دولتی اکنون دارند در زمینه های بالا فعالیت می کنند این شرکت های موجود می توانند در این برنامه مشارکت کنند به شکل خرید سهام و مشارک در عقد قراردادهای تولیدی.
اما هیچکدام نمی توانند بیش از 5 درصد از مالکیت سهام یا مدیریت شرکت های جدید ابتیاع کنند تا بتوان بصورت کاملا اقتصادی بدون رانت این شرکت ها را به نتیجه رساند.
این نوع حمایت های دولتی قبلا هم در کشورهای دیگر وجود داشته از جمله مالزی و چین اما مهم اینست که شرکتها بعد از مدتی مستقل شوند و بتوانند بصورت کاملا خصوصی اداره شوند.
امروز سطح تکنولوژی در ایران به مرحله ای رسیده است که ما قادریم هر کدام از این ده شرکت حتی با کمک شرکت های دانش بنیان به نحو احسن به تولید برسانیم.
سالها قبل از انقلاب این آمریکا و غرب بودند که برای ایران تصمیم می گرفتند که چه صنعتی را داشته باشد یا نداشته باشد .
آمریکا با کارخانه ذوب آهن در ایران مخالفت می کرد در حالیکه معادن آهن سر باز و ذوغال سنگ زیادی در ایران وجود داشت.
متاسفانه بعد از انقلاب این محدودیت ها وجود نداشت اما مسئولان اهمیت بسیاری از صنایع را درک نکردند.
بطور مثال ایران باید سالها قبل برای ساخت هواپیما اقدام می کرد نکرد حتی می توانست شرکت های بزرگ هواپیما سازی دنیا را که برای فروش و مزایده گذاشته شده بود به نرخ نازل بخرد اما کوتاهی شد.( بخصوص در مورد فروش شرکت فوکر ) این موضوع قبلا مفصلا در راهبرد 578 توضیح دادم
همین طور در زمینه مس روی سرب منگنز کرمیت تیتانیم لیتیوم بوکسیت آلومینیوم طلا نقره اهمیت های که درک نشد اولویت داده نشد سرمایه گذاری نشد حتی تبلیغ برای بخش خصوصی هم نشد.
اینگونه بود که حداقل 770 میلیارد دلار ( به قیمت خام ماده معدنی ) معدن اثبات شده در خاک باقی ماند تا کشور گرسنه و عقب مانده باقی بماند.
در هر حال اگر امروز سیاست گذار درک کند این شرکت ها و تولید داخل از نان شب هم برای دولت ایران واجب تر است.