پس از سقوط بالگرد اقای دکتر رئیسی و شهادت ایشان خیلی تلاش کردم تا رهبران و تصمیم گیران جمهوری اسلامی ایران از قبیل شورای نگهبان و سران کشور متقاعد به تغییر ریل سیاستگذاریها کنم ( البته در حد توان و نوشتار خودم )
تغییر ریل و سیاست گذاری برای انتخاب اشخاص جهت انتخابات ( کاندیدا گزینی عاقلانه ) تلاش برای ورود نیروهای جدید تازه نفس دارای برنامه به میدان رقابت ها ( البته همه تلاشها به بن بست خورد و تمام نامه های نوشته شده به شورای نگهبان و دفتر رهبری بدون پاسخ باقی ماند.)
من سعی کردم تا بتوانیم افرادی با تخصص و سابقه سیاسی اقتصادی را به صحنه انتخابات با گزینش عاقلانه بکشانم .
اما از یک سمت با رهبران بسیار مسن در شورای نگهبان روبرو شدم که مرغشان فقط یک پا داشت و اطرافیانی که بسیار محافظه کار بودند از سمت دیگر زور ذینفعان وضع موجود چنان کشور در چنبره مصلحت اندیشی های نا بخردانه و ترس های واهی فرو برده بود که امکان هر گونه تغییر را تابو تلقی می کرد و می کند.
متاسفانه در حالی کشور به 6 نامزد ریاست جمهوری نامربوط اکتفا کرد که از مشکلات بسیار حاد اقتصادی تا حد مرگ داشت رنج می برد دقیقا مانند بیمار در حال مرگی که نیاز به یک متخصص قلب داشته باشد و ما پنج تا شش نامتخصص و پزشک عمومی و حتی تجربی سنتی گیاهی به بالین بیمار ببریم تا اورا درمان کنند .
بدیهی است هر شش نفر فقط می توانند تجویز های نامربوط و حتی اشتباه را جلوی پای ما بگذارند روبرو خواهیم شد.
و این اوج فاجعه است اصلا سه پزشک کاندید چه بدرد اقتصاد می خورند یک دیپلمات سابق یک شهردار دست ناپاک یک روحانی امنیتی چه کاری می توانند بکنند جزء مرگ زود رس بعد هم کلی بهانه و پر خاشگری خواهند کرد .
چاره ای هم ندارند ؟
هیچکدام هم آنقدر خود ساخته و خاضع نیستند که در مقابل یک کارشناس ( یا جمع کارشناسی ) زانوی تمکین کرده خضوع کنند درست عمل کنند.
اصلا کار از ابتدا انتخاب اشتباهی بوده است.
بهترین زمان و طلایی ترین فرصت تغییر در ریل گذاری ریاست جمهوری که از بین رفت .
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران اکنون دارد یکی از بحرانی ترین زمانهای عمر خود را از زمان تاسیس پشت سر می گذارد .
بحران شدید اقتصادی بحران شدید نا کار آمدی بحران شدید از دست رفتن اعتماد اجتماعی و سیاسی بحران عدم وحدت بحران چند پارگی هم در جبهه اصول گرایی ( عدم کنار کشیدن نامزدها به نفع یک دیگر ) هم در جبهه اصلاح طلبی .
واقعیت اینجا است که حتی راه یافتن هر یک از دو نفر آقایان پزشکیان و جلیلی مشکلات را حل نخواهد کرد .
مشکلات اساسی کشور ادامه خواهد یافت چه اقای جلیلی هم برنامه اقتصادی مدون و اصولی را مطرح نکرده ( ندارد که مطرح کند ) فقط کلی گویی بوده .
چه آقای پزشکیان که هم مسئله را بغرنج تر و طولانی تر خواهد کرد چرا که ایشان وابسته به گروهی است که حل مشکلات را منوط به خارج از کشور خواهد کرد .
خارجی که هرگز رضایت به حل مشکلات کشور نخواهد کرد فقط در صدد شرطی کردن و معطل کردن اقتصاد عمل خواهد کرد.
شاید بتوان از این فرصت سوزی عطیم بعنوان خیانت نا خواسته نام برد.
در حالیکه که کشور در معرض شدیدترین ناترازی های کل تاریخ موجودیت خود هست.
و عدم حل آنها و یا حتی تخفیف آنها منجر به شدیدترین واکنش های داخلی و حتی خارجی خواهد شد.
این گزاره حتمی است عدم حل مشکل ناترازی بودجه سوخت ( بنزین و گازوئیل ) بانکها صندوق های بازنشستگی ناترازی آب
گاز به تورم های سه رقمی ختم خواهد شد که منجر به شورش و خروج سرمایه های انسانی و مالی گسترده از کوچکترین آثار پیش رو خواهد بود.
سیاست گذار نفهمیده چه شده است ( دقیقا نمی داند که وسعت و عمق مشکلات چقدر و چگونه است)
از عمق هزار متری و وسعت اقیانوسی آن درک درستی ندارد.
در حالیکه وسعت و عمق فجایع یک سابقه 150 ساله دارد درست مانند یک غده سرطانی چند ده کیلویی که تمام شکم قلب شش ها و اعضاء داخلی فرا گرفته باشد می ماند.
این سرطان نیاز به یک جراحی بزرگ و طولانی با یک جراح حاذق دارد تا ساعتها ( سالها ) تلاش کند.
شما چه کسی را برای این جراحی روی میز گذاشته اید ؟
نسبت به مشکلات بسیار نامتناسب انتخاب کرده اید مثل انتخاب کفاش برای جراحی اقتصادی نه علمش را دارد نه عملش را نه حتی تصورش را.
خلاصه کلام این دو کاندیدا هر کدام انتخاب شوند تا خانه آخر خرابی پیش خواهند رفت چاره ای هم ندارند .
تازه مشکلات درست فردای انتخابات بروز خواهد کرد همچنان احمدی نژاد چنان منم منم خواهد کرد که گوش فلک را کر کند.
این شخص تازه انتخاب شده احتمال فعال کردن گسل های داخلی و خارجی را هم دارد.
بهر حال نمی دانم این مشکلات اساسی کشور چه کسی می خواهد حل کند شاید ترامپ یا بایدن شاید هم اسرائیل ؟
آنچه محرز است در داخل کشور نه ریاست جمهوری نه مجلس نه شورای مصلحت نظام و نگهبان هیچ یک حل نخواهند کرد با این تفکرات فعلی؟
رهبری هم مشکلات خاص خودش را دارد از یک سمت موجهای تلاطمی اقتصادی داخلی و خارجی از سمت دیگر مشکلات جبهه مقاومت و حمله روسیه با اوکراین و انعکاس مشکلات داخلی به خارج و سیاست خارجی از سمت دیگر اختلافات داخلی که سرریز جناحی گروهی دارند
ظاهرا بقیه مسئولان کشور هم قرار نیست به ایشان یاری برسانند غیر از ضرر ؟
بی اطلاعی بی تحرکی بی برنامگی مشغولایات رفاهی بهره مندی از مزایا ایشان را ژنرالهای بی هویت ساخته همچنان مترسک با اولین نشستن مشکلات ( کلاغ ) به یک سمت سقوط را تجربه خواهند کرد.
کجا واحد ریاست جمهوری دانش تجربه و عملکرد حل مشکلات کلان اقتصادی را داشته یا دارد یا به صحنه عمل خواهد گذاشت با این اشخاص مصوب شورای نگهبان کار بسیار سخت حتی ناممکن بنظر می آید.
دولت خود زمینگیر اول است کجا می تواند حمله و پیشروی کند .
مجلس هم همینطور آقایان نمایندگان بیشتر مشغول چانه زنی کسب امتیازات صنفی گروهی محلی هستند تا طرح های نجات دهنده ( خود باری هستند بر پشت نظام تا کمک هول دادن و راه نشان دادن )
شورای مصلحت نظام هم که در دهه گذشته استاپ کرده است هنوز دارد لوایح و قوانین قدیمی را سبک و سنگین می کند؟
اما شورای نگهبان در همان دهه 60 و 70 ذهنی محصور مشغول است هنوز دارد به زمانی فکر می کند که کسی جرات دخالت کردن در اوضاع را ندارد ( یعنی ما خود همه کاره همه چیز دان همه تصمیم گیر )
هنوز فکر می کند که مرغ یک پا دارد آن پا هم منوط به تائید شورای نگهبان است که به زمین بگذار یا نگذارد ؟
پس چه کسی قرار است مشکلات اساسی مطرح کند حل کند حتی شجاعت پذیرش مشکلات را داشته باشد؟
این در حالی است که فکر و نگرش مردم بسیار از این آمال و آرزو ها فرا تر رفته است .
جامعه بسیار هولناک تغییر کرده نه در راستای تفکرات انقلاب که در مواجه آن دارد پیش می رود؟
دیگر مردم ایران آن مردم سالهای پیش نیستند مردم سال 1403 یک مردم دیگری هستند .
شاید همین یک نمایش و گویش کافی است که بگوئیم از 50 در صد زنان و دختران کشور بیش از چند در صد ناچیز حتی به اندازه انگشتان یک دست طرفدار حکومت نیستند .
کافی باشد حالا خود حدیث مفصل بخوان از این فاجعه ؟
- ۰۳/۰۴/۰۹