راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگترین مشکلات کشور نبود مرکز رسمی قانونی و شرعی عیب یابی در سیستم حکومت است ؟

همه می دانیم کشور دچار مشکلات بسیار عظیمی در حوزه های متععدد است از جمله ناترازی انرژی ناترازی بودجه ناترازی سرمایه اجتماعی دولت ناترازی آب ناترازی سرمایه ای اعم از بانکی سازمانهای بازنشستگی و تامین اجتماعی و هزاران مشکل دیگر رنج می برد . همه این ناترازی یک عامل بیشتر ندارد و آن ناترازی عقلانیت در حکومت و دولت است؟

یعنی اگر ما در زمینه عقلانیت اندیشه و مدیریت تراز بودیم فجایع بالا به وقوع نمی پیوست.

می خواهم بگویم ما سی سال از از بعضی مشکلات رنج می بریم اما سیستم حاکمیتی فاقد عیب یابی و عکس العمل به موقع است همچنان شاهدیم که عیوب از ما کشتار می گیرد خسارتهای عمیق مالی روانی وارد می کند اما سیستم قادر به تشخیص به موقع و اتخاذ مواضع تدافعی و عکس العمل نیست.

ما سی سال است از بحران عدم تولید عدم سرمایه گذاری عدم توزیع مناسب نان مواد غذایی و غیره رنج می بریم اما واگذاری امور به اشخاص نا مطلع ناوارد و بی کفایت موجبات سرگردانی مردم و بالاتر از آن مشروعیت زدایی حکومت شده است و سیستم قادر به درمان نیست همه حرف می زنند اما کیفیت سخنان مخدوش است و عمل کننده بسیار نادر و هم او هم قادر به رفع مشکلات نیست؟

این بلای عظیم ناترازی عقلانیت به کجا باید شکایت برد به خدا؟ به رهبری یا به پیشگاه بزرگ ملت ایران.

البته یک تلاشهای هست مانند مرکز پژوهشهای مجلس یا مرکز تحقیقات شورای مصلحت نظام و حتی بعضی از مشاوران رهبری و دولت اما ابزار کار ندارند یعنی تشخیص شان خوب منتشر نمی شود بعد هم ابزار قانونی برای دخالت ارائه راه حل ندارند و نمی توانند مثمر ثمر واقع شوند.

در مواقع عادی می شد مشکلات را یک جوری لاپوشانی کرد چه بسا که سالها مشکلات با جارو به زیر فرش گسیل کردیم.

اما اکنون یک طرف گاز انبر آمریکا است و طرف دیگر گاز انبر اروپا است با سیستم اسنک بک یا سیستم ماشه است که حتما استفاده خواهد کرد.

حالا در این وسط معرکه بعضی از رسانه ها سعی دارند نسخه های تقلبی خود را به عنوان نسخه نجات قالب کنند.

این دیگر بسیار مخدوش کننده است .

اولا در غیاب دکتر مورد اعتماد مستخدم سفارت خارجی چکاره است برای حاکمیت ایران نسخه نویسی کند ثانیا سابقه آغشته به اهداف سیاسی جناحی و حتی اقتصادی بسیاری از روزنامه های کشور اصلا جای بحث ندارد .

اینان صلاح همچیز همه کس را می خواهند الا آیران و جمهوری اسلامی ایران؟

در اوج فاجعه بس که این روزنامه های ( اکثر فاسد و دارای اغراض مختلف) ثابت کرده اند هیچگاه خیر خواه ملت نیستند؟

هم اینان بودند که فجایع شورشهای انتخاباتی سال 1388 و آبانماه 1398 و بسیار دیگر رقم زدند.

و حتی خود در بسیاری از ناترازی ها نقش اساسی دارند.

آما چه باید کرد بهترین گزینه ایجاد یک مرکز پژوهشها تحت نظر رهبری است ( که از دخالت سه قوه مبرا باشد)

دوم اینکه از افراد مطمئن و با سواد کشور تشکیل شود سوم اینکه نتایج کار به سرعت عملیاتی گردد.

اخیرا یکی از همین روزنامه های نه چندان معتبر به همراه گروه پشتیبانی خود تنها راه نجات کشور را در تمکین به مذاکرات با ترامپ منحصر کرده و عنوان می کند تنها راه نجات اقتصاد کشور همین است.

و متاسفانه نشریات هم گروه هم به عناوین مختلف در همین شیپور می دمند.

بی مناسبت نیست که هشدار دهم دولت مستقر هم کم بیش دارد تسلیم می شود تا هست نیست کشور به آمریکا بدهد تا شاید نجات پیدا کند.

ایجاد دو گانه مذاکرات یا نابودی کشور می تواند به قیمت بسیار سنگین تری تمام شود .

من به بیست دلیل ثابت می کنم که نتجه مذاکرات تاثیر بسیار کمی در اقتصاد ایران دارد.

شاید نتایج روانی مقداری به نفع اقتصاد کشور تمام شود اما شاهد نتایج عملی و دراز مدت نخواهیم بود.

بخصوص اینکه طرف مقابل مشغول زمان سوزی و بازی با مذاکرات است و بازی می شود نمی شود را به راه انداخته تا از حواشی مذاکرات به تسلیم ایران برسد تا از اصل خود مذاکرات.

شواهد زیادی وجود دارد که این نسخه پیچی ها با اهداف آمریکا و اسرائیل هم خوانی عجیبی دنبال می کند .

اما دلایل :

1- فروش نفت هرگز به جریان سالهای گذشته باز نخواهد گشت چون هم بازارهای ایران تصرف شده اند هم اروپا آمریکا کماکان ایران در محدودیت های مختلف حقوق بشری و غیره نگه خواهند داشت.

2-در بازار بین المللی ایران یک کشور پر ریسک شناخته می شود لذا امکان استفاده از اعتبار و همینطور تسهیلات بانکی و حتی سرمایه گذاری خارجی ایران محروم خواهد بود بخصوص با یکه تازی حماقت بار دولتها و تامین اجتماعی در بازار کار ایران.

دولت ابزار مالیات مبهم و مخدوشی دارد راهبری می کند.

همینطور سازمان تامین اجتماعی و سازمانهای عمومی مانند شهرداریها دارند صورتحساب ورشکستگی خود را بر گردن مشتری منتقل می کنند .

3-بخش خصوص داخلی هنوز قادر به سرمایه گذاری آزاد نیست خطر و ریسک بسیار بالا است حتی خطر مصادره اموال وجود دارد. قوانین اصلا به بخش خصوصی نظری ندارند.

4-مدیران کم سواد و کم تجربه هنوز دارند کشتار می کنند هم با خودسری ها و هم با عدم مدیریت درست.

5-سیستم قضایی هم دارد همچنان مسیر خدمت به اغنیا را دنبال می کند .

6-مجلس همچنان با ترکیب نه چندان جالب خود دارد قوانین غیر عاقلانه را تصویب می کند.

 7- سیستم بانکی همچنان مشغول تخریب بنگاه داری و عامل اساسی افزایش طلا و ارز و تورم خواهد بود.

8-دولت فاقد برنامه و عقلانیت کماکان دست به عصا باقی خواهد ماند.

9-شدت اسراف انرژی و سوخت کماکان سرمایه های کشور به نابودی خواهد کشاند.

10 -آثار خشک سالی کماکان بیش از 18 میلیون ایرانی را بیشتر و بیشتر به عدم درآمد و فقر فزاینده تهدید خواهد کرد.

11-افزایش هزینه های نان یارانه ها و صندوق های بازنشستگی بیش از بیش کشورد در معرض خطر ورشکستگی قرار خواهد داد.

12-افزایش فرسودگی وسایل نقلیه عمومی ناوگان حمل نقل باری مسافربری قطاری تقاضا برای ارز خارجی به شدت افزایش خواهد داد.

13- فرصت سوزی های مدیریتی و سیستمی.

14-پایان ذخایر آبی کشور بخصوص در شهرهای بزرگ خود به زلزله های بزرگی منتج خواهد شد.

15-کسری تراز پرداخت ها به شدت افزایش پیدا خواهد کرد.

16- مشکلات زیستی درمانی بیمه ای بیمارستانی با هجوم بیماران ناشی از کمبود مواد غذایی به شدت عود خواهد کرد.

17-هجوم جوانان دههای هشتاد و نود به بازار تقاضا و مشکلات بی حجابی و بیکاری ونبود ازدواج زمینه های وسیع فساد را فراهم خواهد کرد.

18-افزایش فرو نشست زمین و بارانهای سیل آسا و مهاجرتهای ناشی از تغییرات اقلیمی و حتی افزایش زلزله و سوانح طبیعی بیش از بیش کشور در محاق فرو خواهد برد.

19-افزایش نا امنی و سرقت ناشی از فقر و قاچاق سوخت و قاچاق کالا همینطور نارضایتی از عملکرد ماموران رشوه بگیر فضای ملتهب امنیتی در شهرهای مرزی و حتی قومیت ها فاجعه بار خواهد شد.

20-عملکرد بی موقع ناقص بدون اطلاع رسانی کامل عدم استفاده از کارشناسان مستقل خارج از دولت و حتی خارج از جناح حاکم می تواند کشور به شورش و وضعیت بسیار وخیم سوق دهد همانطور که در افزایش نرخ گازوئیل شاهد آن بودیم .

این مسئله نشان داد که دولت چقدر در مقابل مشکلات بسته فکر می کند عمل می کند و این یک نشانه بسیار خطرناکی است دولت نشان داد که نه تنها کارشناسان محل اعتنا ندارد بلکه بسیار بی محابا عمل می کند و نتایج کار را نمی تواند بررسی کند.این شکست بسیار بزرگ و عمیقی است. ( این موضوع نشان داد دولت به تنهایی قادر نیست هم کمک می خواهد هم باید  مجاب شود همکاری فرا حوضه ای عملیاتی کند که کار و مشکل عمیق تر از آن است که فکر می کرد و باید از دیگران ولو مخالفان کمک فکری  و عملی بگیرد .) 

و بسیاری دیگر از مشکلات ناشی از عود و سرکشی در ماههای آتی هستند چه کسی باید حل کند پیش بینی کند راه حل جلوی پای کشور بگذارد نکند منتظری آمریکا یا سیستم پادشاهی باز گردد تا مشکلات حل شود یا منتظرید آمام زمان ظهور کند تا اینان حل شوند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مذاکرت جدید دولت پزشکیان و آمریکای ترامپ برای ایران بسیار زیانبار و خسارت آمیز است اما برای آمریکا نافع و مطبوع است صرف نظر از اینکه به نتیجه ای برسد یا نرسد.

قبل از هر چیزی باید یاد آور شد که این مذاکرات در حالی آغاز می شود که جبهه مقاومت در زیر بار شدیدترین تهاجم آمریکایی اسرائیلی از بدو تاسیس تا به امروز قرار دارد

تا جایی که طرف اسرائیلی به شدت منفعل و حتی سر افکنده نا امید شده اما در اوج چنین جنگی شروع مذاکرات اصلا صلاح نبود و نیست پیامی که هر روز از طرف آمریکایی مخابره می شود اینست که رئیس شما که ایران است دارد با ما صلح می کند شما برای چه کسی جنگ می کنید؟

از سمت دیگر دو طرف روی موضوعات و موارد مورد مذاکره توافق ندارند هر طرف مسئله خودش را مطرح می کند.

بخصوص روایت طرف آمریکایی بسیار مخدوش و زیاده خواهانه رسانه ای می شود.

همانطور که بعد از انعقاد برجام گفتند ایران تسلیم شد.

ایران هم موارد مورد انتظار خود را مرتب در داخل و رسانه ها مطرح می کند بدیهی است روایت آمریکایی بر روایت ایرانی برتری رسانه ای سیاسی و اثر گذاری بیشتری دارد .

اما انتظارات آمریکا از این مذاکرات چند هدف همزمان است هم نمایش صلح خواهی است هم تحت فشار قرار دادن بیشتر جبهه مقاومت و ایران است هم ایجاد شکاف در ساختار دو جناحی حکومت است هم اثر گذاری بر مردم ایران برای اهداف شوم شورشهای داخلی است ( به نظر می رسد که اندیشکده های آمریکا روی این شورش در ماههای آتی بسیار حساب باز کرده اند و پیش بینی می کنند ایران در چند ماه آتی مجبور به تجدید نظر در نرخ سوخت انرژی و بنزین خواهد بود و این مذاکرات می تواند به منزله آتش تهیه قبل از شورش ها عمل کند )

از طرف دیگر به توافق رسیدن در این بحبوعه جنگ غزه و شکاف حکومتی داخلی و فرو ریزی مقاومت اقتصادی دولت و مردم بسیار سخت خواهد بود.

ساختار دولت در ایران مایل نیست امتیازات را به بخش خصوصی در داخل بدهد حتی تا لب مرگ هم حاضر به تعویض قدرت اقتصادی نیست به قول اصفهانی ها پول مگر جان است که آدم بدهد . ( خلاصه مطلب اینکه می شود جان به عزرائیل داد اما مال و قدرت دادن میسر نیست نه در فکر نه در عمل؟

پس طرف آمریکایی فعلا نیازی به این توافق ندارد.

اما بازی با روح و جان به لب آمده مردم ایران می تواند برایشان راه گشا باشد.

ایجاد انتظارات گسترده مردمی و بهتر شدن وضع اقتصادی یکی از همین اهداف است.

متاسفانه ساختار دولت پزشکیان واقعیات خارجی را درک نمی کند بر اساس پیش ساخته های ذهنی چند ساله گذشته جناح خویش عمل می کند در حالیکه در وضعیت فعلی محلی از اعراب ندارد.

از سمت دیگر فشار جناح اصول گرایان مجلس هم آرامش فکری مذاکره کننده گان را مخدوش کرده.

اولین پیشنهاد این است تا موارد مورد مذاکره دقیقا مشخص نشده مذاکره متوقف شود.

دومین پیشنهاد ایجاد تغییرات اساسی در اقتصاد و حکمرانی داخلی است تا زمینه های تحت فشار گذاشتن روانی شورشی کشور به شدت تقلیل یابد حداقل هفتاد تغییر قانونی کلیدی که باید در واگذاری اقتصاد به مردم باید انجام می داد و تا کنون انجام نداده است هم دولت اصول گرا هم دولت اصلاح طلب حاضر به دادن کوچکترین امتیازات به مردم نیستند؟

حاضرند بیشترین امتیازات به آمریکا اروپا بدهند اما به مردم هرگز.

نا گفته نماند که ماهیت اعتراضات بهتر شدن وضع اقتصادی و گرنه عمومیت مردم نه خواهان برکناری حکومت هستند نه خواهان تعویض رژیم ( بر خلاف آنچه رسانه های خارجی عنوان می کنند )

حتی اگر مذاکرات به نتیجه هم برسد و قرادادی هم منعقد شود باز هم وضعیت تغییری نخواهد کرد شکاف اجتماعی عظیم بین دولت و مردم ترمیم نخواهد شد اثر چنین توافقی فقط چند روز حداکثر 50 روز بیشتر دوام نخواهد یافت یک تقلیل قیمت ارز خواهیم داشت مانند قطعنامه 598 جنگ تحمیلی بعد دوباره همه چیز به جای خودش باز خواهد گشت دوباره فشار گرانی فشار بیکاری فشار رکود و تورم کمر شکن بروز مضاعف خواهد یافت.

حتی این بار ارز گرانتر از قبل داشته باشیم حتی با وجود انعقاد قرار داد با آمریکا کماکان اقتصاد تضعیف شده ایران کار را سخت یا حتی غیر ممکن کند و انتظار مردم برای خوب شدن وضعیت برآورده نسازد باز هم شورش در راستای کار قرار گیرد.

عدم حصول توافق با آمریکا هم دولت را بیش از بیش در فشار قرار خواهد داد.

باز هم جامعه را در معرض آسیب خواهد گذاشت .

من شخصا بارها از رهبری و مجموعه رهبری تقاضا کردم که در اقتصاد دخالت کرده و امتیازاتی را که دولت حاضر به دادن به مردم نیست تحت عنوان ستاد فرماندهی اقتصاد کشور به مردم بدهد. ( با استفاده از قانون اساسی بند 8 اصل 110 ) 

رهبری و مشاوران ایشان تا کنون با این درخواست مخالفت کرده اند اما اینجا یاد آور می شوم بهر حال هر آنچه که اتفاق بیفتد پای رهبری به میدان خواهد کشاند حالا در مورد اقتصاد نشد در مورد شورشها حتما دخالت ایشان اتفاق خواهد افتاد اینبار نه با دواطلبی بلکه با الزام و خونریزی آغشته خواهد بود.

لذا این مذاکرات فقط حکم تسریع کننده را دارد آب از سر گذشته فقط شجاعت و درایت می خواهد از فاجعه جلوگیری کرد.

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

خرمشهر همچنان در اشغال است در خرداد سال 1361 از دستان رژیم بعث گرفته شد اما به اشغال مسئولان نالایق ایرانی درآمد.

در واقع یک انتقال سیاسی نظامی بود از باطل خارجی به باطل داخلی ؟

در واقع چشمان حریص سمت پرستان داخلی و گروههای قومی مسلط در نظام اداری ایران سالها که خرمشهر اشغال کرده و حتی دست از این خرابه بر نمی دارد.

بخیلان قومی که  بر خرمشهر استیلا یافتند نه در فاصله سالهای 1361 تا 1367 خرمشهر آباد کردند نه در بعد از جنگ هنوز خرمشهر در خاک فقر بی آبی و فقدان توسعه حداقلی دارد دست پا می زند بیهوده نیست که بسیاری از نشریات مطرح کشور از جملات دو گانه از خرمشهر یاد می کنند مانند " خرمشهر آزاد شد اما آباد نشد " یا " خرمشهر هنوز بوی باروت می دهد"

یا " نوبت به خرمشهر نرسید" خرمشهر لکه ننگی بر تارک اروند رود"

دولت در سالهای بعد از آزاد سازی خرمشهر بودجه ای قابل صرف برای بازسازی خرمشهر نداشت حداکثر تخصیص سالهای اول 250 میلیون تومان بود که بیشتر برای ایجاد جاده و تردد هزینه شد در سالهای بعد از جنگ هم خرمشهر فراموش شد فراموش ابدی.

در ابتدای پس از پایان جنگ دولت برای بازسازی خرمشهر امد یک منطقه ویژه گمرگی با 30 در صد تخفیف در نظر گرفت که این موضوع هم به نتیجه نرسید اولا زیر ساخت های گمرگ کشتیرانی و اسکله ای آماده نبود  ( همه در جنگ از بین رفته بود ) ثانیا مسئولان گمرگ برای ترخیص کالا بسیار بیشتر از گمرگ شهید رجایی سخت گیری می کردند نتیجه این شد این مزیت هم به نتیجه نرسید؟

با وجودی که خرمشهر برای گمرگ اصلی ایران ارجحیت داشت نسبت به بند عباس حدود هزار کیلومتر به تهران نزدیک تر بود این یعنی ارزانی حمل کالا در همه سیستم های حمل نقلی اعم از ریلی کامیونی هوایی  و همینطور مزیت زمانی بسیار بهتر حداکثر یک روز تا تهران که عرف مقصدی است برای کالاهای ترخیصی.

بعد مسئولان به فکر منطقه آزاد افتادند امدند یک کپی فیسی آز آنچه در امارات دوبی و جبل علی می گذشت آوردند تا بلکه با هزینه های بدست آمده بتوانند خرمشهر آباد کنند .

منطقه آزاد تجاری صنعتی اروند حاصل این تفکر بود اما اینجا هم مسئولان یکی یکی از مزیت های منطقه آزاد عقب نشینی کردند اصلا موجودیت منطقه آزاد مزیت های آن است که موجب رشد و توسعه اقتصادی منطقه می شود تا عده زیادی در منطقه حضور پیدا کنند اما عقب نشینی های گام به گام نتیجه خجالت آوری رقم زد منطقه آزاد شده تیول عده ای خاص نه فقط اروند که این موضوع در تمام مناطق 8 گانه آزاد شاهد هستیم .

فرض کنیم که منطقه شده تیول لرها یک منطقه شده تیول ترکهای خاص یک منطقه شده تیول کردهای خاص عجیب اینجاست که رئیس بعدی منطقه آزاد هم باید به این خصوصیت تن بدهد وگرنه بر کنار می شود ( ناگفته ةای سردار محمد) 

یعنی حتی ادارات دیگر مانند وزارت کشور اداره کل گمرگات اداره کل شهر سازی مسکن هم باید به این قواعد تن بدهند.

خوب نتیجه چه می شود یک عده خاص بر مناطق بسیار مهم و استراتژیک کشور مسلط می شوند و مشغول ثروت اندوزی هستند بقیه فقط باید سماق بمکند .

این موضوع فقط مختص مناطق آزاد ایران نیست مناطق و شهرها استانداریها بخش ها هم به این ویروس مهلک به شدت آلوده شده اند بطور مثال در شهر جدید التاسیس پرند فقط 20 در صد لرها ساکن هستند اما در ادارات گاهی تا 80 درصد روسا و معاونین لر هستند و عجیب به هم نان قرض می دهند اصلا شهر پرند را تصرف کرده اند حتی اشغال فیزیک صورت داده اند ؟

یک مورد عجیب در انتخابات شورای شهر پرند یک لر بدون اقامت قبلی در پرند با رزومه سازی تقلبی و هزینه کردن چهارصد پنجاه میلیون تومان توانست برنده رای گیری شود خوشبختانه با شکایت بعضی از مردم و تحقیق به موقع وزرات کشور ایشان از انتخابات حذف و نفر بعدی جایگزین شد.

این هزینه های سنگین برای عضویت حتی در شورای شهر چه مفهومی دارد مگر نه اینکه آقایان اصرار دارند بعدا سوء استفاده کنند که مرتب می کنند ؟

مثلا در پرند بازار تره بار شهرداری موجود نیست شهرداری اهتمامی در این مورد ندارد اما تا دلتان بخواهد میوه فروشی لر و کرد وجود دارد و میوه را بسیار گرانتر از تهران می فروشند آن هم برای مردمی که نوعا کارگر و کارمند جزء هستند. 

این گاو پلنگ شتر تنها محصول ایران است بس نتیجه این می شود که هیچ یک از مناطق آزاد کشور به اهداف خود نرسیده

هیچ طرحی و اصلاحی در کار نیست حتی یک گام خطرناک در ابتدای دولت شهید رئیسی در مجلس بوجود آمد که قانون ارزش افزوده را در این مناطق قانونی و لازم اجراء دانست .

نتیجه چه شد خروج دست جمعی سرمایه گذاران در این مناطق به خارج از کشور ؟

این ارزش افزوده ده درصد نیم  به تنهای پتانسیل نابود کردن کل اقتصاد ایران دارد همانطور که منهدم کرده است.

ما آمار دقیق نداریم چه خوب بود که از یک دانشگاه کشور خواسته شود در این مورد تحقیقات مفصلی انجام دهد .

 

  • حسین تاج احمدی