داستان نفوذ در اقتصاد ایران ریشه تاریخی 150 ساله دارد از روزهای که مورگان شوستر ( کارشناس مالیاتی آمریکایی ) بر علیه منافع انگلیس و روس دست به اقداماتی زد و موجبات خشم این دوکشور فراهم کرد وعامل اخراج او از ایران گشت تا سال 1332 که انگلیس جای خود را با اکراه به آمریکا داد و کودتای آمریکایی سیادت انگلیس به چاههای نفت بازگرداند
اما دربار شاهنشاهی به نکاح آمریکائیان در آورد و سالهای دهه30. 40 و 50 همگی گواه نفوذ همه جانبه آمریکا و کارشناسان آمریکایی بود بر اقتصاد سیاست وحکومت ایران انقلاب این زنجیره حکومت فرو ریخت اما از پس کارشناسان آمریکایی اقتصاد بر نیامد
اینان همچون لاشخورها در مناسب متعدد بر سیطره خود ادامه دادند حتی پس از پایان جنگ ایران و عراق در مناسب کلیدی و حتی وزرات و مشاور رئیس جمهور مجددا ابقاء شدند .
درست عملکرد ناقص ایشان بود که در سال 1373 قیمت ارز به بالاترین نرخ زمان خود رساندن و موجبات شورش در مشهد و چندین شهر دیگر ایران شدند.
اگرچه با عقب نشینی در عقاید مدتی به تقیه مخفی شدند اما در سالهای بعد تا سال 1390 همچنان تک تازی کردند و اینچنین بود که اقتصاد کشور بعد از چهار دهه از انقلاب همچنان افسارش در دست غرب باقی مانده .
اینک پس از جنگ خونین دوازده روزه ایران و اسرائیل نقش این نفوذی ها بسیار پر رنگ تر از گذشته شده است شاید بتوان گفت پیروزی در جنگ با عملکرد ایشان به شکست تبدیل خواهد شد اغراق نباشد.
این نفوذ چند لایه و ابعاد بسیار وسیع تاریخی فرهنگی تحصیلی رسانه ای و حتی فراتر با هوش مصنوعی عجین شده در اقتصاد تا شکست ایران به نفع استکبار رقم بزند بی دلیل نخواهد اگر بگوییم بخش عجیب این نفوذ هماهنگی بسیار عالی آن با اساتید ایرانی دانشگاه های داخلی وخارج رقم خورده و عجین شده نوعی در هم آمیختگی که تفکیک را بسیار مشکل کرده است ؟
سالهای پس از جنگ این نفوذ با کودتای مکتب نیاوران که موجبات اخراج تفکرات ملی دینی بازاری از حکومت رقم زد و سبب خروج مرحوم عالی نسب و همکاران ایشان از مشاورت و ریاست جمهوری شد تا نهادینه شدن نظرات بانک جهانی و صندوق بین اللملی پول بر کشور که فاجعه افزایش جهنمی قیمت ارز و شورش مشهد را رقم زد(1373 سال ) تا سالهای دهه 90 همچنان شاهد تاخت و تاز نظرات استکباری توسط مردان اقتصادی دولت های مختلف بودیم و چنین شد
که در سالهای 1368 تا 1404 شاهد ده هزار برابر شدن قیمت ارز بودیم این تاخت تاز بدون تحصیل کرده گان ایرانی در اروپا و آمریکا امکان پذیر نبود خارجی ها که دستشان از مستشاری در حکومت ایران کوتاه شده بود دست پروده گانی را مانند اسب تروا در داخل کشور نفوذ دادند که در تاریخ جهان مشابهت نداشت مردان بی سواد و کم سوادی که فقط جزوه های اقتصادی را کپی کرده بودند در کیف های سامسونیت خود همراه مدرک دکترا از فرودگاه مستقیما به وزرات اقتصاد بانک مرکزی و ساختمان ریاست جمهوری ایران سیر کردند
و در غیاب متخصصین ملی تجربی اسلامی بر تخت های حکمرانی اقتصاد تکیه زدند و تحت عنوان دکتر چه نسخه های خیانت باری برای ایران تجویز کردند؟ نسخه های که گاه در تماس تلفنی مستقیم با کارشناسان بانک جهانی و صندوق بین المللی پول اخذ شد.کارشناسانی که از بخت بد بیشتر ایرانی و شاغل در بانک جهانی و صندوق بین المللی بودند.
با وجودیکه ایران از اول عضو این دو بود اما خدمات هر دو به ایران سرشار از خیانت و عدم ارائه بوده و حتی بانک جهانی حاضر نشد به اندازه سهم و پس انداز ایران در این سازمان به ایران وام بدهد؟
به جرات می توان گفت هیچکدام از این دکترهای فرنگ رفته و نرفته دارای اجتهاد در اقتصاد نیستند فقط از تنها مجتهد این گروه می توان از مرحوم دکتر نوربخش نام برد مقصود از اجتهاد در اقتصاد داشتن وسعت نظر و شنیدن اقوال مختلف و استخراج کردن حق مطلب از دل مقادیر زیاد شبه علم. بیشتر اینان یک آموزشی داشتند و تا آخر عمر پیرو همان آموزش باقی ماندند
در واقع دکتر بودند اما مجتهد نبودند اینچنین بود که تا آخر عمر طرفدار سیاست اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالی بدون قدرت قضاوت باقی بوده و هستند
البته نباید با یک جارو همگی را در داخل یک ظرف ریخت الحق بعضی همچون آقای دکتر نیلی در این اواخر بعد از بازنشستگی نشانهای از اجتهاد را در مصاحبه های رسانه ها از خود بروز داده است اگر چه من این اعتراف را دیر هنگام و بی اثر می دانم کارهای که در جوانی و میانسالی انجام شد و کشور دارد تاوان آنها را پس می دهد اکنون با این مصاحبه ها منتفی نخواهد شد.
بعد از مکتب نیاوران اینک مکتب شیگاگو بر اقتصاد مستولی شده است مکتب شیکاگو دانش آموخته های ریاضی را برای اقتصاد تجویز می کند و علم عظیم اقتصاد به یک کتابچه کوچک لیبرالی و دنیای آمار سوق می دهد یک کارشناس ارشد ریاضی یا مکانیک می تواند در دوره دکترای اقتصاد شرکت کرده و دکترای اقتصاد بگیرد دکترای که فقط با اعداد و فرمول سر کار دارد و از دانش عظیم اقتصاد تاریخچه اقتصاد و ظرایف تحلیل های مکاتب اقتصادی بی بهره است ( حداقل در دوره تحصیل فاقد این دروس است ) بنوعی اقتصاد ماشینی می توان گفت اگر تورم داشتید مال کسر بودجه است اگر رکود داشتید مال کسری قدرت خرید است الی غیره ذالک لذا این مدیریت شیکاگوی می تواند فاجعه های بزرگتر از توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول رقم بزند .
اقتصاد در هر جامعه ای پیوند و ریشه ای تاریخی و فرهنگی قطوری دارد بدون در نظر گرفتن این ظرایف اقتصاد دستوری فاجعه های بزرگتر از ده هزار برابری قیمت ارز را رقم خواهد زد.
اگر چه امروز اقتصاد ایران اسیر دست توطئه های شوم گوناگون با منشاء های مختلف خارجی و داخلی قرار دارد .
سایه سنگین بمباران رسانه ای و شناختی از داخل و خارج بر آن می بارد نه فقط دولتهای متخاصم که گاه دولت های همسایه هم برای نفوذ بیشتر تصویر سازی می کنند گاه رسانه های امریکایی سی ان ان گاه نیوزویک گاه گاردین و حتی العربیه و الجزایر هم غولهای سرابی تصویری می کنند برای چیدن میوه های شیرین خودشان تنها اقتصاد در معرض تاخت تاز اینان نیست بلکه سیاست فرهنگ وحتی بینش و دین ایرانی ها محل شناخت گذاری جنگ ترکیبی قرار می گیرد حتی کار به بحران آب در ایران و بحران های مختلف رسیده است.
جای تعجب اینجاست که رسانه های داخلی هم با این تصویر سازی ها هماهنگ می شوند گاه بر اثر عدم شناخت گاه با اغراض سیاسی جناحی و گروهی گاهی با خود فکر می کنم این ایران مونث چقدر خاطرخواه دارد هزار داماد زشت قلدر بی پول بی سواد تا با پولدار با سواد مغرضانه برایش طنازی می کنند؟ وچقدر سریع دشمن می تواند در ایران بر تصمیم سازی و تصمیم گیری اثر بگذارد .
حتی موارد زیادی وجود دارد که یک صنف یا یک صنعت یا پیشه در ایران بر تصویب قوانین اثر منفی گذاشته حتی مورد هست که یک شخص در روند قانونگذاری دخالت منفی داشته است .
وقتی شناخت و علم کافی نبودوقتی در راس تصمیم گیری بجای تیم کارشناسی تیم شکم شناسی و محفل دوستان حاکم شود ختم شود سیاست گذار به هر سازی از بیرون خواهد رقصید .
بعضی رشتها هستند که تحصیل باید در کنار تجربه باشد بدون تجربه تحصیلات ولو تکمیلی اثری نخواهند داشت از جمله جراحی قلب یا مغز اعصاب از جمله کاپیتان کشتی بدون 60 ماه سابقه نمی تواند یک کشتی تجاری را فرماندهی کند حتی یک جراح قلب بدون 4 سال سابقه دستیاری جراحی عمومی و 3 سال تجربه دستیاری اختصاصی قلب نمی تواند به عنوان جراح مستقل وارد اتاق عمل شود.آن هم برای جان یک نفر ؟
حالا اقتصاد در ایران اینقدر بدبخت شده که جان هزاران انسان بدست بی تجربه ترین بی سابقه ترین تحصیل کردگان غرب می دهیم تا با زندگی اقتصادی مردم آن کنند که شد.
این رسم ریاست گزینی در دنیا نبوده و نیست در اروپا و آمریکا با تجربه ترین و مسن ترین وزراء مربوط به اقتصاد هستند بعضی حتی در دهه 90 زندگی هستند اما آزمایش پس داده و در کار خود بسیار با تجربه هستند حتی بعضی دکترا هم ندارند یا مداراکشان مشابه است مانند مدیریت بازرگانی یا لیسانس تجارت یا حتی لیسانس کارگذاری بورس دارند.اصلا نقش تجربه اینقدر پر رنگ است که یک آدم پیر پاتیل از 61 سال تا 90 سال هم بسیار پر اهمیت هست و تازه حالا حالا عوضش نمی کنند قانونا باید چهار سال کار کند اما مرتب تمدید می کنند مگر خودش نخواهد در 50 سال گذشته رئیس فدرال رزرو آمریکا شاهد اشخاص زیر بوده مارینر اکلر در 61 سالگی منصوب تا 13 سال کار کرد در 74 سالگی کنار رفت یا بیل ماتین در 74 سالگی منصوب شد تا 18 سال یعنی 92 سالگی کار کرد همینطور آلن گرینسین در 70 سالگی منصوب و 18 سال کارکرد همینطور جروم پاول در 65 سالگی منصوب و 8 سال است کار می کند با وجود اختلافات شدید با ترامپ عوض نشده و حتی احتمالا سالها باقی خواهد ماند.
حالا این سوابق مقایسه کنید با موارد مشابه در ایران ببینید چقدر فرق دیدگاه است نقش تجربه در اروپا هم بسیار پر رنگ است خیلی عمیق و دقیق سابقه مهمتر از تحصیل مهمتر از وابستگی جناحی حزبی سیاسی و حتی مهمتر از هر آپشن دیگری می توانم تا 60 مورد مو به مو نام ببرم که این نقش چقدر اهمیت حیاتی دارد این انتخابها بخاطر فجایعی است که در گذشته در اقتصاد آمریکا و اروپا اتفاق افتاده آنان درس گرفتند روی این موضوع ریسک نمی کنند حالا حالا هر کسی را انتخاب نمی کنند بعد هم که انتخاب کردند حالا حالا برکنار نمی کنند.درست عکس کارهای ما؟ یک جوان یا میانسال زودتر از یک پیر باران دیده تغییر رای می دهد تحت تاثیر این و آن و رسانه ها قرار می گیرد یک با تجربه حتی کمتر تحت تاثیر روزنامه ها و رسانه قرار می گیرد در راه خودش استوار و موفق است.