کشور عجیبی داریم از یک سمت ادعای ابر قدرتی داریم حتی آمریکا را به مبارزه می طلبیم
از سمت دیگر در کمک رسانی به هم وطنان خود از کنیا غنا سومالی هم کمتریم ؟
درست مثل قهرمان دو صد متر ایران که همیشه از برداشتن و بردن ظرف غذای خود عاجز است؟
پر سرعت ترین دونده از کوچکترین حرکت برای رفاه خود و خانواده اش حتی با کمترین سرعت و بعد ده متر خودداری
می کند نوعی مریضی یا کوتاهی یا عدم درک هرچه نامش بگذاریم؟
سازه فقر در کشور تغییر کرده اکنون بیشتر فقرا در حاشیه شهرهای بزرگ جمع شده اند حاشیه های که دیده نمی شوند درک نمی شوند رسیدگی نمی شوند کمک نمی شوند؟
بگذارید از نیروی انتظامی شروع کنیم در حالت عمومی در بین 350 هزار حاشیه نشین یک شهر بزرگ هیچ نیروی انتظامی وجود ندارد هیچ گشت انتظامی نیست؟
هیچ در گیری فیزیکی با دخالت نیروی انتظامی پایان نمی یابد ( این رویه عمومی کشور است اگر چه من دیده ام در بعضی از این نواحی بعضی مسئولین انتظامی خوب عمل کرده اند)
برخلاف شمال شهر ها که مرتب گشت انتظامی وجود دارد در فواصل نزدیک کلانتری وجود دارد حتی در خیابانهای فرعی کیوسک انتظامت کار گذاشته شده ؟
این دیده نشدن حاشیه نشین ها در تمام سازمانها وجود دارد آمبولانس اورژانس ارسال نمی شود
سازمان برق نیروی نگهبانی و امداد نمی فرستد؟
سازمان گاز و سازمان آب منطقه ای همینطور شهرداری هم همینطور خلاصه همه همه همینطور؟
حتی سازمانهای امدادی (کمیته امداد و سازمانهای خیریه )هم مشمول این انتقاد هستند؟
بعضی لوکس نشینان سازمان امدادی منتظر هستند تا به آن ها مراجعه شود؟
حالا سری باهم به این حاشیه ها بزنیم؟
حاشیه نشین های شهر های گرمسیری مثل زاهدان در روزهای گرم تابستان بسیار صدمه پذیر و ملتهب و هستند 350 هزار نفر در گرما تابستان زیر آلونکهای و بنا های ناپایدار حلبی و پارچه ای یا سقف تخته پاره بدون وسایل سرد کننده آن هم گاهی با طوفان شن و گرد و خاک چه می کنند؟
گاهی یک تکه پارچه خیس جان یک نفر نجات می دهد؟
عکس این قضیه هم در شهرهای سرما خیز کشور مثلا تبریز با چند صد هزار نفر حاشیه نشین صدق می کند در زمستان بخصوص شبهای که سرما چند ده درجه زیر صفر می رود
مردم زیر سقف های ناپایدار بدون داشتن وسایل گرم کننده چه می کشند؟
باورش برای ما سخت است صبح زمستان از این حاشیه ها جسد یخ زده جمع آوری شده که چوب برای گرم شدن از آشغال جعبه های میوه جمع کرده بوده اما کبریت نداشته است؟
یا بر اثر بی غذایی و سرما تواما فوت کرده بله یک تکه نان لواش خالی می توانسته نجاتش دهد؟
یا جسد جمع آوری شده بر اثر در گیری فیزیکی و ضرب شتم برای یک جعبه نان شیرین کپک زده که از داخل سطل زباله جمع آوری شده؟
سری هم به پزشک قانونی هم بزنیم بد نیست؟
صبح یک روز زمستانی جسد کودکی 8 ساله که بیم خفه شدن توسط نزدیکان و مادر می رفته به دستور کلانتری به پزشک قانونی ارسال شده بود
پزشک پس از معاینه جسد از مادر بچه سوال می کند چرا چشمهای بچه اینقدر گود رفته مادر می گوید سرما خورده بوده پزشک می گوید این بچه حداقل یک سال است هیچ غذای مقوی نخورد؟
مادر یک سال است فقط نان خشک مصرف می کنیم؟ پزشک اگر فقط چند تا تخم مرغ خورده بود
اکنون زنده بود؟ او از سوءتغذیه مرده نه سرما خوردگی تنها ؟
( آن هم در کشوری که در روز 18 میلیون نفر غذای دور ریز دارد )
ما مشکل ساختار و سازمان دهی داریم؟
ما اطلاعاتمان راجع به حاشیه نشین ها نیاز به باز سازی دارد؟
اکنون نیاز است کمیته امداد و سازمانهای امدادی بصورت دائم و شبانه روزی در محل حضور داشته باشند چه عیبی دارد مانند نیروی انتظامی در محل کیوسک بزنند؟
اصلا لباس متحد شکل آبی رنگ ( یا هر رنگ دیگری) بپوشند و دو نفر به دو نفر در مناطق حاشیه گشت بزنند حوائج اولیه مردم بر طرف کنند یک نان خالی به مراجعه کننده برای غذا بدهند؟
یک سرنگ خالی و نو برای معتادان بدهند یا برگه معرفی پزشک مجانی یا درمانگاه سرپایی از نیروهای داوطلب؟ حتی مشورت دادن بوسیله داوطلب ها یا کبریت خالی یا یک کمی دارو
حتی گشت شبانه روزی در محل های متشنج و نیازمند؟
حالا نه اینکه این سازمانها بیایند نیرو استخدام کنند برای اینکارها از نیروهای داوطلب استفاده شود
کدام آدم سالم منطقی نیست که حاضر نباشد ماهی یک شب مجانی در کیوسک کمیته امداد خدمت کند حتی پزشک داوطلب هم خواهیم داشت
کافی است کمیته امداد نیازش اعلام کند ظرف دو روز کیوسک امانی یا اهدایی نیروی کافی و حتی نیروی متخصص داوطلب مجانی آماده فداکاری جمع خواهند شذ.
فقط در یک پارک در ساعات صبح تا ظهر با پخش فرم داوطلب می شود یکصد بازنشسته برای هفته دو روز همکاری سازمان داد
جمع آوری غذای اضافه مردم و یا نان برای این کیوسک ها با پیک موتوری های داوطلب ( ماهی 2 ساعت خدمت مجانی برای هر نفر ) فقط سازمان دهی می خواهد.
یک سالی یک بنیاد خیریه در یکی از زاغه های اطراف یک شهر در آمریکای جنوبی 20هزار عدد نهال گوجه فرنگی توزیع می کند
نتیجه تحقیقات اعلام می شود در تمام تابستان و پائیز آن سال در این منطقه گوجه فرنگی وجود داشته حتی بچه ها گوجه می فروخته اند و همین کار کوچک کمک بزرگ به مردم بوده است حداقل یک چهارم نهالها به بار نشسته اند؟
امید است در مقیاس کوچک این ساختار کمک بزرگی به حاشیه نشین ها کند؟
در مقیاس اقتصاد کلان هم راه انداختن چرخهای زنگ زده مغز مسئولین به رشد اقتصادی و ختم بیکاری گسترده منجر شود ؟
- ۹۶/۰۸/۱۵