راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برخی دوستان اصلاح طلب چنین استدلال می کنند که چینش کاندیداهای ریاست جمهوری کاری عمدی بوده و اشتباه محاسباتی نبوده است  حاکمیت فهمیده که اکنون باید عرصه را باز کند و خالص سازی موفق نبوده لذا این چینش عمدی بوده است.

این نوع تحلیل نشان می دهد دوستان چقدر ذوق زده شده اند از اینکه در یک اشتباه محض محاسباتی یک نیروی اصلاح طلب در لیست افراد تائید صلاحیت شده قرار گرفته و می تواند پیروزی بزرگی برای آنان به ارمغان بیاورد.

من انتخاب آقای پزشکیان را انتخابی درست می دانم به شرطی که در کنار چند نفر دیگر از جمله علی لاریجانی و اسحاق چهانگیری و محمود احمدی نژاد و حتی یک یا دو دانشگاهی  و ملی دیگر انجام می گرفت.

آنوقت سرنوشت بازی عوض می شد هر بازیگر آراء خودش را بدست می آورد . وزن سیاسی هر کس مشخص می شد طبعا آراء هیچکدام به دور اول انتخابات خاتمه نمی داد. حتی کنار کشیدن بعضی به نفع بعضی دیگر نتیجه را زیاد عوض نمی کرد

اصلا وزن سیاسی همه گروهای سیاسی کشور مشخص می شد و شاید هم روی بسیاری کم می شد.

و انتخابات به دور دوم کشیده می شد.

در دور دوم انتخابات نتیجه خیلی حیثیتی بود و امکان برنده شدن یک کاندیدای اصلاح طلب خیلی کمتر از امروز بود.

اما حالا چرا با یک دولت اصلاح طلب اکنون من مخالفت می کنم .

ببینید برنده شدن شخص پزشکیان در انتخابات همه قضیه نیست اولین گام معاون اول است که بلاشک شخصی دو آتشه و اصلاح طلب خواهد بود و نیاز به رای مجلس هم ندارد.

همینطور مشاوران رئیس جمهور دومین گام هستند که همین شرایط را خواهند داشت دیگر ما در آنجا با یک دولت شبیه پزشکیان میانه رو روبرو نیستیم با یک دولت تمام اصلاح طلب و حتی تندرو روبرو خواهیم شد.

اکنون وضعیت داخلی و بین المللی ایران مناسب یک دولت اصلاح طلب نیست.

بدلایل زیر در بحث داخلی باید یک رئیس جمهوری پیروزی بدست آورد که بتواند راهبرد استقلال اقتصادی ایران که از زمان دکتر رئیسی شروع شده با قدرت بیشتری به پیش ببرد؟

این رئیس جمهور باید بتواند تعریف جدیدی از نقش ایران در اقتصاد بین الملل روی میز بگذارد و دنبال کند.

باید نتیجه این همه خسارت ایران در تحریمها مشخصا رهایی اقتصاد ایران از نفت باشد؟

هیچ چاره دیگری نیست بقیه راهها باز گشت به خانه اول است؟

باید ایران راهبرد صنعتی و کشاورزی مستقل پی ریزی و پیگیری کند.

اما حضور دولت اصلاح این رویه را دچار خدشه خواهد کرد اولا دوستان خارجی ایران دچار شک و تردید خواهند شد هم اعضاء‌ بریکس و شانکهای از این دولت استقبال نخواهند کرد.

از طرف دیگر جبهه مقاومت هم دچار فشار شک و تردید خواهد شد . 

در حالیکه این جبهه با یک جنگ بزرگ در منطقه درگیر است و تبعات آن تا مدتها وجود خواهد داشت.

در سمت دیگر تلقی غرب از یک دولت اصلاح طلب اینست که مردم ایران از تحریم خسته شده اند بخصوص اینکه در آستانه ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید هستیم 

این پالس جدید موجبات فشار بیشتر فراهم خواهد کرد برخلاف آقایان که فکر می کنند یک دولت اصلاح طلب می تواند با غرب رابطه برقرار کند و به نفع منافع ملی عمل کند.

غرب برایش مهم نیست اصلاح طلب ایرانی باشد یا اصول گرای ایرانی مهم تحقیر و تحمیق قدرت ایران است.

دیدید که با دولت اصلاح طلب روحانی چه کار کرد.

مهم برای او خورد کردن مقاومت و قدرت ایران است هر دو را به مسلخ خواهد ( هم اصلاح طلب هم اصول گرا ) برد اگر برایش امکان پذیر باشد؟

ما در یک زمان خاص بسر می بریم که ظرف چند سال گذشته بهای سنگینی برای استقلال اقتصادی و سیاسی خود پرداخت کرده ایم 

هم برای هسته ای شدن هم برای نه گفتن به استکبار اینک بازگشت به خانه اول و چانه زنی چه مفهومی دارد.

اگر تصمیم حاکمیت اینست که تسلیم شویم من هم تسلیم می شوم شاید آقایان در پشت پرده چنین تصمیمی گرفته اند که ما بی خبریم.

اما اگر اینچنین نیست تا آنجا که من خبر دارم هرگز چنین تصمیمی در کار نبوده .

پس این اشتباه بزرگ شورای نگهبان و انتخاب اشخاص سهوی بود از روی نداشتن اطلاعات کامل بوده .

تقصیر را به گردن یک دیگر نیاندازید مردانه بیاید جلو به آن اعتراف کنید یا درستش کنید یا جمعش کنید یا تعداد کاندیداهای تائید شده  را به ده نفر یا بیشتر ارتقاء دهید.

و گرنه کشور هزینه گزافی بابت این اشتباه پرداخت خواهد کرد.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

با این تائید صلاحیت بخیلانه شورای نگهبان در واقع صندلی ریاست جمهوری ایران دو دستی تقدیم اصلاح طلبان شد .

این در حالی است که دولت رئیسی برنده فعل انفعالات سیاسی بوده و باید میوه آن را اصول گرایان می چیدند.

پزشکیان صورت خندان این گرایش است حالت میانه رو دارد اما در بطن قضیه همان گرایش شدید به غرب به اقتصاد لیبرال دموکراسی و پیوند با اروپا آمریکا است اگرچه این درخواست مانند عشق یک طرفه است شما می خواهید غرب شما را نمی خواهد غرب فقط شما را تا پشت درب بسته حمایت خواهد کرد

همان کاری که با ترکیه کردند 40 سال است پشت درب اتحادیه اروپا منتظر گشایش درب است ظاهر قضیه میانه روی است اما در باطن همان شیوه است همان روش تند روانه در تمام وزراء و مدیریتها شاهد خواهیم بود.  و گرنه اصلاح طلبان همان ادامه دولت روحانی خواهد بود .

پزشکیان برنامه ای ندارد لذا تسلیم دیگران خواهد شد تسلیم غرب گرایان افراطی.

در نتیجه شاهد خواهیم که دولت بعدی گرایش کامل به مذاکرات خواهد داشت و سالها کشور معطل غرب خواهد کرد.

تلاش برای اجرای برجام های دو و سه و پیوست زدن اقتصاد کشور به اخم و خنده غرب جز بدبختی برای کشور چیزی به ارمغان نخواهد آورد.

شورای نگهبان به خیال اینکه یک نفر حریف پنج نفر نخواهد شد این تائید صلاحیت انجام داد و این یک خیال بیش نیست همه پنج نفر شما یک نفر است گاهی می خندد گاهی اخم می کند گاهی جدی است گاهی تظاهر می کند.

در واقع این تائید کاندیداها 6 نفر ه ریاست جمهوری تقدیم اصلاح طلبان خواهد کرد که تضاد کامل با مجلس اصول گرایی خواهد داشت و می تواند برای کشور مشکلات عظیمی درست کند دودستگی ملی زور آزمایی خیابانی کمترین  آنها خواهد بود.

مردم منتظر تغییر در شرایط هستند با این چینش بلاشک گزینه پزشکیان انتخاب خواهند کرد بنا به دلایل زیر

1-اقتصاد کشور با حماقت تیم اقتصادی دولت فعلی در بن بست قرار دارد. بانک ها در بن بست هستند نه وام می دهند نه سود توزیع می کنند و نه می توانند سپرده جمع کنند.

2- میل به تغییر در فضای سیاسی و جوانان خانمها  بسیار بالا است گزینه ای در دسترس نیست لذا به تنها ریسمان موجود چنگ خواهند زد.

3- رسانه های گروهی و چاپی اصلاح طلبان پشت این نارضایتی بمباران سنگینی خواهند کرد و جناح اصول گرا را به گوشه رینگ خواهند برد کما اینکه برده اند

4-پنج کاندیدای اصول گرا هیچ ابتکار و برنامه قابل طرحی ندارند لذا حرفهای تکراری در مناظره ها خواهند زد و موجبات شکست بیشتر فراهم خواهند کرد.

5-قدرت رسانه های اصول گر محدود و بسیار کمتر از رقیب است متفرق هستند با همدیگر خورده حساب هم دارند لذا آتش تهیه آنها بیشتر خودی را می کوبند تا دشمن؟

6-غرب اتحادیه اروپا بیشتر خواستار شکست و برکناری اصول گرایان هستند حتی رسانه های عربی و کشوورهای همسایه هم چنین موضعی دارند لذا فشار در بیست روز آینده افزایش خواهند داد.

7-میدان رای اصول گرایان بیش از 18 میلیون نیست اما تا 66 میلیون واجد شراایط رای دادن فاصله زیادی وجود دارد که می تواند به نفع اصلاح طلبان و شخص پزشکیان به صحنه بیاید.

8-هیچ گزینه میانه رو و معتدل ملی  یا دانشگاهی و حتی اصول گرایان متفاوت در بین کاندیدا های ریاست جمهوری تائید صلاحیت نشده خالی بودن این پست یعنی تغییر کفه آراء به نفع اصلاح طلبان خواهد بود. در حالیکه وجود حداقل 2 نفر لازم بود. ( اگر همه طیف ها حتی لاریجانی احمدی نژاد و حتی جهانگیری هم می آمد وضع بهتر از این بود حداقل آراء پخش می شد انتخابات و مناظرات گرمتر و بهتر بود بخلی که بلای جان اصول گرایان شد.)

9-فقدان برنامه اساسی اقتصادی اصول گرایان باعث خواهد شد که طرح ارتباط با غرب  تنها برنده انتخابات که تحت پوشش ارتباط با دنیا ( ارتباط با غرب آمریکا و اروپا ) که خواسته اصلاح طلبان است به پیروزی برسد .

10- تنگ نظری شورای نگهبان یکبار دیگر موجبات لج کردن مردم خواهد شد بلاشک صندلی ریاست جمهوری را در عین پیروزی تقدیم آمریکا غرب اروپا کردیم. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

هفت دلیل وجود دارد که به سبب انها  امکان پیروزی برای اصول گرایان یا  وجود ندارد یا بسیار سخت بدست خواهد آمد.

1-فقدان زمان شناسی و موقعیت شناسی  جناح اصول گرایان انتخابات 1403 را مانند سال 1400 می داند در صورتیکه سال 1403 وضعیت بسیار متفاوت از سال 1400 است اول در سال 1400 رقابت کنندگان همگی خانگی بودند شرایط بسیار راحتر و بهتر بود.

فقدان رقیب جدی  فقدان آلترناتیو فکری جناحی در نتیجه شکست اقتصادی و شکست اصلاح طلبان در سیاست مذاکرات و همزیستی مسالمت آمیز با غرب.

زمینه اجتماعی سیاسی را آماده برنده شدن اصول گرایان کرده بود.

از سمت دیگر مردم از وعده های دولت روحانی به شدت سرخورده و پشیمان شده بودند به شکل عجیبی هیچ بخت و اقبالی بین مردم نداشتند حتی اگر بهترین کاندیداهای آنها مورد تائید قرار می گرفتند بازهم امکان برد نداشتند.

در حالیکه در سال 1403 این شرایط زیاد حکم فرما نیست از سمت دیگر تنوع کاندیدا و تنوع تفکرات و تمایلات سیاسی صحنه را تغییر داده است.

2-نداشتن یک برنامه منظم اقتصادی و نداشتن نقشه راه جدی  موجبات ضعف شدید جناح اصول گرایی را رقم زده است.

3-به صحنه آوردن افراد تکراری و حضور مجدد و چند باره گویای ضعف خواهد بود نه نقطه قوت  اصلا سیاست مداران ایرانی مانند فوتبالیست های ما نمی دانند  به موقع از زمین بازی خارج شوند دقیقا" کاندیداهای که علاقه ابدی به سیاست ورزی حتی در حالی که اقبال چندانی وجود ندارد . بطور کلی زمینه های تند روی از بین رفته است لذا کاندیداهای تند خو و تند گو نمی توانند رای زیادی را جمع کنند. 

4-هماهنگ نبودن رسانه های اصول گرا در حالیکه رقیب نه تنها از بیش از 130 رسانه داخلی هماهنگ بهره می برد رسانه های خارجی و دول غربی نیز از آنها حمایت علنی می کنند.

5-دست کم گرفتن قدرت رای اکثریت خاموش و مردم معمولی که می توانند نتیجه ای متفاوت رقم بزنند نباید اشتباه کرد تشیع جنازه میلیونی دکتر رئیسی رابطی به نتیجه انتخابات  نمی تواند داشته باشد ممکن است ارتباطی داشته باشد اما اثر گذاری نهایی را ندارد.

6-نداشتن شخصیت کاریزماتیک و لیدر شاخص در جناح اصول گرایان حتی این جناح عاجز است تا یک شخصیت جدید خود را که کمتر شناخته شده هستند مانند دکتر مقیمی یا دکتر منظور که هر دو زیاد هم جناحی نیستند روی میز بگذارد؟

7-عدم درک تمام زوایا و حرکات جناح اصلاح طلب نیز باعث رو دست خوردن اصول گرایان خواهد شد.

باید دانست مار خورده افعی شده ای مانند روحانی یا امثال او می توانند با ریختن زهر خود در آخرین دقایق نتیجه ای متفاوت رقم بزنند.

تمام این موارد و مسائل دیگری باعث خواهد شد که شانس اصول گرایان برای گرفتن نتیجه بسیار ضعیف باشد.

اما چرا من که نه اصول گرا هستم نه اصلاح طلب این مطالب گوشزد می کنم .

چون از نظر اقتصادی معتقدم اصلاح طلبان حرف زیادی برای گفتن ندارند فقط منتظرند اقتصاد ایران به دنباله غرب گره بزنند و دوباره ایران بیست سال دیگر وابسته اقتصادی و بازیچه دم موش غرب کنند.

آنان نسخه ای جز تسلیم در مقابل غرب و فروش نفت بیشتر نخواهند داشت.

اما اگر اصول گرایان به توافق برسند شاید بتوانند استقلال اقتصادی برای ایران به ارمغان بیاورند.

اگر چه آنان تا پیروز نشدند ممکن است تلاشی بکنند جای تاثر باقی است که به محض پیروزی دوباره ساز خود را کوک می کنند؟

به هر حال وظیفه خود می دانم پیشنهادات زیر برای پیروزی در انتخابات روی میز بگذارم خواه گوشی برای شنیدن باشد خواه گوشها پنبه پیچ باشد.

الف -باید گروه اصول گرا این بار دو شخص میانه رو و متعادل به عنوان نفر اصلی و علی البدل روی میز بگذارد بقیه را از روی میز انتخابات به موقع حذف کند.

ب-برای بدست آوردن نتیجه گاهی لازم است شراکت کرد یک شراکت صالحانه مثل گرفتن یک برنامه اقتصادی مدون در قبال دادن چند سمت خاص مانند دولت ائتلافی  بحث اقتصادی و برنامه اقتصادی در این برهه خاص مانند مرگ و زندگی است درست است که آقایان مرتب می گویند برنامه داریم کسی باور نخواهد کرد دولت آینده مال کسی است که بتواند یک شخصیت یا یک آلتر ناتیو اقتصادی روی میز بگذارد این موضوع به قدری حیاتی است که حتی می تواند بهترین شخصیت جناح اصول گرایی از لحاظ سیاسی نابود کند و بزمین بزند.

ح-هماهنگی رسانه ای کامل برای مقابله با رسانه های رقبا

 ج-شناخت دقیق حریف نقاط قوت و نقاط ضعف طرف برای مقابله در مذاکرات هر چند معتقدم نباید جناح اصول گرا شروع کننده این مقابله باشد اما لازم است دستش باید پر باشد تا در موقع لزوم روی میز بگذارد.

د-لازم جناح اصول گرا برای سیاست خارجی خود روشی مسالمت جویی دکتر رئیسی دنبال کند هیچ گونه حرفی در گرفتن انتقام و مقابله به مثل اکنون نزند حداقل در دو سال اول برای تثبیت وضع اقتصادی سخنی متفرقه نگوید.

ر-همین طور لازم است در سیاست داخلی هم راه مقابله جویی عناد ورزی دست زدن به تند روی را کنار بگذارد شاید بتوان گفت سیاست رئیسی در این زمینه هم بد نبود اگرچه بعضی از اعضاء دولت مرتب مشکلات به دولت قبلی نسبت می دادند که اعتقاد دارم این هم نباشد.

ز-جناح اصول گر باید یک سیاست متعادل اقتصادی اعلام و پیگیری کند و هرگز خلف وعده انتخاباتی نکند. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

ثبت نام تعداد زیادی از داوطلبان ریاست جمهوری نشان داد که هنوز به یک بلوغ سیاسی در ایران نرسیده ایم.

اگر چه انگیزه بسیاری از ثبت نام کنندگان پیروزی نهایی در انتخابات نیست اما نشان از انگیزه های شخصی جناحی منفعت طلبی حتی سوء استفاده از موقعیت و شان جمهوریت به وفور دیده می شود.

از آن که برای ازدواج کردن سر در کاندیدا توری پیدا کرده تا کسانی که مامور جناح یا گروه خویش  یا منتظر دریافت سمت های جانبی و حتی ساخت و باخت احتمالی و یا فرار از پرونده های قضایی  متعدد و محکومیت های سیاسی احتمالی هستند.

و یا بدون برنامه وارد بازی سخت خطرناک و حتی انهدمی نام نان حیثیت شدند .

بازی نه چندان منطقی و عاقلانه وزرات کشور و شورای نگهبان کار را سخت و نتیجه را نه چندان مطلوب کرد؟

سوال اینجاست واقعا این شرایطی که شما تعیین کردید برای داوطلبان باعث می شود بهترین عالم ترین اشخاص به ثبت نام نهایی نزدیک شوند یا همه این فیلترها برای این بود جناح یا گروه خاصی به منصب نصب کنید؟

حالا 80 نفر جمع شدن که صلاحیت 90 در صد آنها جای سوال است؟

آیا واقعا نمی شد شرایط بهتری تدارک دید تا بیش از 60 نماینده ادواری مجلس برای گرفتن عکس یادگاری هجوم نیاورند.

در واقع نمایندگی مجلس شمول مدیریت کلان می شود بدیهی است خیر.

از طرف دیگر مسائل مهمی هستند که در شرایط شورای نگهبان نیامده و بسیار اصولی هستند از جمله اطلاعات سیاسی تاریخی ایران و حتی جهان یا یک تفکر منطقی و استدلالی یا حتی شخصیت متین و آرام و دارای قدرت تفکر تجزیه و تحلیل کدام یک قابل احصاء هستند با شرایط شما؟

حالا آنچه گذشت یک شو تمام سیاسی کمدی تراژیک بود که باید برای آن گریست؟

چرا گریست چون 6 مجتهد و 6 حقوق دان عالی رتبه کشور جمع شوند در یک محل و نتوانند یک شرایط منطقی مستدل و یقینی تعیین کنند برای انتخاب داوطلبان ریاست جمهوری پس چه کسی می تواند؟

حتی من بیسواد  بهتر از این شرایط را می توانم روی میز بگذارم.

اصلا تنظیم این شرایط کار جناحی صنفی وحتی سیاسی نیست می شود شرایط بهتری روی میز گذاشت از جمله امتحانات مکرر و مصاحبه حقوقی سیاسی عقیدتی قانونی تا حداقل 2 نفر در جمع هشت نفر نهایی از طریق امتحان گزیده شده را روی میز گذاشت.

حالا بگذریم .

نتیجه کار چه خواهد شد؟

شواهد نشان می دهد اصول گرایان که از پیروزی خود مطمئن بودند ناگهان با هجوم اصلاح طلبان خواب آشفته دیده برای پیروزی تضمین شده به وزرات کشور هجوم بی برنامه کردند.

از یک سمت تعدد ثبت نام ها نشان از مشکلات داخلی ( قبول نداشتن همدیگر ) دارد.

از سمت دیگر توپخانه قوی اصلاح طلبان شروع به بمباران تبلیغاتی سنگین برای کوبیدن شخصیت های مطرح اصول گرا را حتی قبل از جنگ مناظره ای آغاز کرده اند.

بی شک اصول گرایان مطرح در این ماراتن ریاست جمهوری مانند دکتر جلیلی یا قالیباف یا بذرپاش و حتی زاکانی از نفوذ و رای بالایی برخوردار نیستند باید آنها را از قبل شکست خورده دانست.

متاسفانه نداشتن استراتژی تبلیغاتی اصول گرایان را به گوشه رینگ خواهد برد.

از طرف دیگر رقبا هم چندان چنگی به دل نمی زنند ؟

آقایان اسحاق جهانگیری یا همتی و پزشکیان و آخوندی هم بین مردم اقبال چندانی ندارند؟

اگر چه ممکن است رئیس دانشگاه تهران دکتر مقیمی یا دکتر منظور ( رئیس برنامه بودجه ) اندکی بتوانند مطرح شوند ؟

هنوز زود است بتوان نتیجه کار پیش بینی کرد اما بلاشک مناظرات تلویزیونی می تواند نتیجه ای متفاوت را رقم بزند.

اصلا ممکن است شورای نگهبان شخص لاریجانی را تایید صلاحیت نکند یا به محل تولد او اشکال بگیرد .

اما بدون شک حاصل جنگ تبلیغاتی دو گروه اصلاح طلب و اصول گرا شخص علی لاریجانی درو خواهد کرد؟

او که در طعنه زنی لفاظی و احاطه به کار تسلط تاریخی دارد پیروز میدان خواهد شد.

مگر اینکه اصول گرایان بتوانند یک جبهه واحد و نیروی کمکی خاصی را به میدان بیاورند.

و گرنه از هم اکنون باید علی لاریجانی برنده ماراتن انتخابات ریاست جمهوری دانست .

این همان گزینه مطلوب اصلاح طلبان است در پس پرده.

دولت لاریجانی در واقع دولت سوم روحانی خواهد بود و 4 و یا 8 سال دیگر ایران را به اردوگاه غرب گره خواهد زد .

بیراهه که به سرانجام نخواهد رسید.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

وزارت صنعت و معدن دکتر رئیسی نتوانست در اوج تحریمها به سیستم و روش تولید اتومبیل در ایران یک سامانی بدهد نه دولت رئیسی که دولتهای پیشین هم در این زمینه فشل  بی مسئولیت و بی اعتنا بودند .

لذا امروز شاهد یک بلبشو کامل در این صنعت هستیم که می توانست موتور توسعه ایران قرار گیرد.

سیاست های کلان اتخاذ شده توسط دولتهای قبل همواره بر اساس منافع مافیای خودروسازان و خواست آنها انجام شد در واقع دولتهای ایران در مقابل سود جویی و منافع آنان منفعل بودند و هستند .

هیچگاه دولت نتوانست یک انسجام سیاستی در این زمینه پیش بگیرد .

امروز هم که صحبت از اتومبیل برقی می کند یک گرایش نا منطقی و انتخاب نا مناسب را مطرح می کند .

در حالی وزیر صنعت معدن  مهندس علی آبادی از انتخاب اتومبیل برقی مناسب ایران صحبت می کند که دقیقا" ابعاد اشتباه چنین انتخابی را نا دیده می گیرد حتی جمله معروف ایشان هم که می گوید امروز مجبوریم به سمت اتومبیل برقی حرکت کنیم یک استناد اشتباه است غیر علمی است غیر تخصصی است .

چه کسی مجبور کرده ( فشار چینی ها ) یا کوتاه فکری بدنه کارشناسی وزرات صنعت ومعدن یا منافع مافیا یا فشارهای تحریمی ؟

شاید هم همگی این عوامل در این تصمیم نقش دارند.

چرا این انتخاب اشتباه است؟ به دلایل زیر:

الف- چون ایران کشور پهناوری است یک اتومبیل برقی بخواهد از تهران به مشهد یا سیستان بلوچستان برود چند بار باید شارژ شود 

ب- امکانات شارژ بین راهی فراهم است دولت قادر به تهیه ایستگاهای شارژ متعدد هست حتی بخش خصوصی برایش مقرون به صرفه نیست یک جایگاه چندین ساعت یا حتی یک روز برای شارژ اختصاص دهد لذا هزینه سنگینی برای صاحبان خودرو فراهم می شود.

ج- یک خودرو چه مقدار زمان برای شارژ از دست خواهد داد بین راه ؟

خ- اتومبیل برقی در درجات زیر صفر و یخ بندان به شدت کارایی خود را از دست می دهند بجای 200 کیلومتر فقط 50 کیلومتر طی می کنند در دمای سی درجه زیر صفر اصلا روشن نمی شوند در حالیکه در بعضی نقاط ایران زمستان دمای 60 درجه زیر صفر هم داریم.

د- اصلا امکانات شارژ در تعطیلات گروهی ایرانی مثل شب عید یا تعطیلات فشرده دو تا سه روزه برای دو میلیون تا پنج میلیون خودرو خروجی به سمت مشهد و شمال کشور بسیار سخت یا غیر ممکن خواهد بود.

ذ- برای 21 میلیون ماشین سواری و 7 میلیون خودرو سنگین و نیمه سنگین نیاز به 20000 هزار مگاوات برق بیشتر است که فعلا سرمایه گذاری آن برای دولت امکان پذیر نیست؟

دولت نه اکنون نه در گذشته نتوانسته است بنشیند یک سیاست درست اقتصادی برای خودرو در نظر بگیرد.

باید گفت وزرات صنعت معدن و حتی دولتها بازیچه بخش مافیایی تولید و واردات خودرو در ایران بوده اند.هنوز هم هستند.

ببینید در سه سال گذشته کشور علاوه بر تولید خودرو های داخلی فرغون مانند  که با قیمت های نجومی عرضه شده اند سالانه 4 میلیارد دلار هم برای خودرو های مونتاژی چینی هزینه کرده است.

حداقل 12 میلیارد دلار در سه سال گذشته برای اتومبیل های CKD هزینه شده که بیشتر حاصل آن تهیه اتومبیل های لوکس برای قشر مرفه کشور بوده و افرادعادی با قیمتهای نجومی قادر به خرید آنها نیستند در حالی هر کدام از این اتومبیل ها برای مردم بین 20 تا 30 هزار دلار تمام شده که مونتاژ خارج آنها در کشورهای همسایه به نصف قیمت عرضه می شوند.

تازه تهیه قطعات یدکی همین خودرو ها شده است آبشخور دلالان و سود جویان گاه تا یکصد برابر یک قطعه را می فروشند ( دیده شده یک شیشه جلو این خودرو های مونتاژی تا قیمت یک اتومبیل صفر داخلی به فروش رفته است )

این هزینه گزاف در حالی بوده که در سه سال گذشته ایران برای خرید دارو و حتی نهاده های دامی خوراکی به شدت تحت مضیقه بوده است.

حالا اگر همین 12 میلیارد ایران طی یک سیاست منطقی برای اتومبیل های سدان ( چهار درب معمولی ) کم مصرف اختصاص داده بود می توانست سه برابر اتومبیل بیشتر وارد کند و هم نرخ پائین تری داشتند هم برای همگان خرید آن امکان پذیر بود هم حداقل مصرف بنزین کشور 15 میلیون لیتر در روز کاهش می دادند ( بخصوص اگر برای تاکسی ها و خودرو های عمومی هزینه شده بود)

یا اینکه اصلا با در پیش گرفتن سیاست تولید و مونتاژ واحد با یک کمپانی خارجی قراداد متمرکز امضاء کند و تعداد شش برابر اتومبیل واحد وارد ایران می کرد به صورت مونتاژی (CKD) که این هم راه را برای داخلی سازی کردن قطعات فراهم می کرد افزایش تعداد داخلی سازی مقرون به صرفه می کرد.در آن صورت کشور با 30 میلیون لیتر کاهش مصرف در روز مواجه بود و صادرات بنزین هم مشکلات ارزی کشور بیشتر از گذشته حل می کرد.

و تازه بحران کمبود و گرانی اتومبیل بهتر از امروز درمان می شد.

اما سیاستهای تولید خودرو در آینده باید بر اساس منافع و امکانات داخلی تنظیم گردد تا هم اینکه امکان تولید خودرو اقتصادی ایمن با سوخت مطمئن فراهم شود و هم به منابع ارزی فشاری نیاورد و هم اینکه سوخت این ماشین نیاز به سرمایه گذاری کلان دولت نداشته باشد ( بر خلاف اتومبیل برقی که نیاز به سرمایه گذاری کلان دولت دارد و تازه در نصفه کار مردم را در منگنه خواهد گذاشت)

بهترین انتخابهای دولت برای نوع اتومبیل خودروهای هیبریدی هستند در دو نوع برقی بنزینی و گازی یا هیبریدی برقی ئیدورژنی ( یا پیل سوختنی ) 

هستند. ( البته انتخاب نهایی نیاز به مطالعات دانشگاهی و پایان نامه های دکترا و اجماع استادید دارد)

چرا چون این اتومبیل ها از گزینه های بیشتری برای طی کردن مسافت برخوردار هستند قادر به طی مسافتهای طولانی بدون سوخت گیری هستند تمیز تر هستند بخصوص نوع هیبریدی ئیدروژنی که حاصل سوخت آنها فقط بخار آب خواهد بود.

اصلا تهیه تکنولوژی این اتومبیل ها امروز بسیار ساده شده است اول اینکه دانشگاههای داخلی می توانند این تکنولوژی بومی کرده و در اختیار صنعت قرار دهند. ( تازه تولید ئیدوژن از نفت و گاز و همینطور گاز متان زباله ها امکان پذیر است نیاز به سرمایه گذاری کلان ندارد)

تازه خرید این تکنولوژی بصورت متمرکز توسط دولت کمتر از یک میلیارد دلار خواهد بود چرا که امروز بیش از سی سال است این تکنولوژی دارد در دنیا کار می کند و کمپانی های متعددی از آنها تولیددارند.

اتخاذ یک سیاست مشترک درست تولید برای ایران می تواند هزینه حمل مسافر کیلیومتر یا بار کیلو متر به شدت کاهش دهد و تا سالانه 100 میلیارد دلار صرفه جویی بدنبال خواهد داشت.

تجمیع تقاضا و پلتفرم های مشترک و راهبرد صنعتی واحد می تواند قیمت اتومبیل تا نصف کاهش دهد حتی تولید پلاگین هیبریدی را هم داخلی سازی کند.

اتخاذ سیاست مشترک تولید برای 26 کمپانی تولید اتومبیل ایران از دو باره کاری عظیم جلوگیری خواهد کرد.

هزینه تولید اتومبیل به شدت پائین خواهد آورد.

این سیاست مشترک و واحد می تواند در روز تا 100 میلیون لیتر در سوخت گازوئیل و بنزین صرفه جویی بدنبال داشته باشد.

و عجیب اینجاست عدم اتخاذ سیاست درست تولید خودرو یا ادامه وضع موجود می تواند در چند سال تا 800 میلیارد دلار خسارت بر روی دست ایرانیان باقی بگذارد .

همینطور که در گذشته خسارت سنگینی روی دست ایران گذاشته است خسارتی که دولت و تک تک مردم هزینه آن را پرداخت کرده اند.

دقت کنید ما داریم راجع به 30 میلیون خودرو صحبت می کنیم نه چند هزار خودرو 

انتخاب نا درست می تواند تا 50 سال کشور به بیراهه بکشاند .

و انتخاب درست قدرت اقتصادی و امنیت حمل نقل برای 50 سال آینده با هزینه کم امکان پذیر کند.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

انتخابات ریاست جمهوری چهارده هم در یک برهه زمانی کوتاه فرا رسید با شهادت دکتر رئیسی که یک سال زودتر از انتخابات موعود بود می شود گفت یک غافلگیری زود هنگام برای بازیگران صحنه سیاسی کشور رقم خورد.

ثبت بی هنگام و عجولانه عده زیادی را به صرافت انداخت تا موجودی خود را به میدان بیاورند.برای انتخابات از سمت دیگر شرایط تحمیلی شورای نگهبان ( چهار سال سابقه کلان دولتی که خود جای بحث دارد ) عرصه را به نفع اصلاح طلبان رقم زده است

چون بیشتر سوابق در بیست سال گذشته متعلق به این گروه است دولت احمدی نژاد سابقه بیشتری دارد اما در بین مردم دولت او طرفدار چندانی ندارد این دولت روحانی بود که بدنه کارشناسی دولت بر سر کار آورد که بسیاری تا کنون بر مناصب هستند لذا چرخه کاندیداها به این سو برگشته است .

از سمت دیگر با شهادت دکتر رئیسی دیگر شخص برجسته دیگری در جناح اصول گرایان وجود ندارد.

لذا قابلیت رقابت به شکل قابل ملاحظه ای تغییر کرده است  .

یک طرف اصلاح طلبان با یک گروه رسانه ای عظیم و سمت دیگر اصول گرایان متفرق با رسانه های غیر هماهنگ و کوچکتر.

توپخانه اصلاح طلبان بسیار سنگین و کوبنده در هر صحنه ای حاضر می شوند آتش تهیه تخریب ترور شخصیت اشخاص آتش تهیه تکریم و دلجویی بی وقفه کار می کند عده ای تخریب می کنند عده ای تحقیر می کنند عده ای هم تطهیر می کنند هماهنگ از قبل برنامه ریزی شده .

سمت سوم این ماجرا کاندیدا های مستقل هستند که بیشتر آبشخور اصلاح طلبی دارند تا اصول گرایی.

بیشتر روابط زیر پرده دارند تا روی پرده عالم سیاست؟

شخص آقای علی لاریجانی هم این وسط خود یک طرف چهارم تشکیل می دهد با روابط تاریخی و مخفیانه از یک سمت با قدیمی ترین نیروهای اصول گرایی و همینطور روابط طولانی با تندرو ترین گروههای اصلاح طلبی ؟

همه نزاعهای انتخاباتی یک طرف خود شخص لاریجانی سمت دیگر از یک سمت ایشان با جمله اعاده صلاحیت آقای خامنه ای خیالش از سمت رد صلاحیت راحت شده از سمت دیگر بیشتر با زبان کنایه سخن می گوید.

بازی پیچیده شده معلوم نیست ورق برنده دست چه کسی است؟

اما محرز است که یک طرف پیروزی شخص آقای لاریجانی نشسته مقابل او تا کنون رقیبی وجود ندارد؟

این اشتباه است شخص آقای جلیلی را رقیب ایشان معرفی کنیم این کهنه بازیگر سیاست هنوز برگ های خود را رو نکرده است.

با حذف باقی بازیگران ثبت نام اینک به نظر می رسد هر تایید صلاحیت دیگری نتواند بازی را مغلوبه کند.

رد صلاحیت لاریجانی در دور قبل اینک او را به بازیگر منحصر به فردی در این بازی سیاسی تبدیل کرده .

اگر شورای نگهبان تعدادی محدود بازیگر جدید را وارد بازی نکند بلاشک از هم اکنون بازی را به نفع اقای لاریجانی ثبت  خواهد کرد.

بازی که به نظر می رسید بعد شهادت آقای رئیسی یک برنده اصول گرایی داشته باشد اینک به نفع جناح مقابل تمام شده 

کیش و مات؟

دولت لاریجانی دولت اصول گرایی نخواهد بود در واقع دولت او ادامه دولتهای تکنو کراتهای روحانی به شمار خواهد آمد با حضور ایشان در راس دولت جمهوری اسلامی ایران یکبار دیگر شاهد گرایش به غرب خواهیم بود حرکتی درست بر خلاف دکتر رئیسی بار دیگر اقتصاد ایران شرطی خواهد شد و شرایط وابستگی تشدید؟

این مردم خواهند بود که به امید شرایط بهتر اقتصادی مجددا طعم تلخ عدم توسعه کشور خواهند چشید.

واقعیت اینجاست که بازی بزرگان از جمله رهبری و شورای نگهبان می تواند این سپهر را به هم بزند وگرنه هیچ تردیدی در نتیجه انتخابات وجود ندارد حتی اگر همه دیگران هم باشند اقایان احمدی نژادبذر پاش  مخبر ............  

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

اصرار من به بازنگری در آئین نامه ثبت نام به خاطر یک سری مسائل قطعی استدلالی و مطقن است .

نه به خاطر همراه شدن با ضد انقلاب یا خدای نکرده با نان خوران انقلاب و کفران نعمت کنندگان.

ببینید درخواست من روشن است تقاضای کوتاه آمدن از اصول ندارم اصلا از شما تند تر هستم رئیس جمهور باید خانه زاد باشد از اول در جبهه انقلاب و اسلام شمشیر زده باشد . هرگز در جبهه ضد انقلاب نبوده باشد حتی سابقه جنگ و جبهه داشته باشد سابقه ایمان و همراهی با انقلاب باید کامل داشته باشد .

کدام کشوری چنین کاری خواهد کرد تا شخصی مشکوک برای تصدی مهمترین سمت انتخابی کشور با سابقه ضعیف یا ناشناخته نامزد کند.

اصلا چنین درخواستی ندارم خدا نا کرده شما هم فکر بد نکنید اما دید من راجع به این مسئله بنیادی تر از شما است.

ببینید انتخاب یک فرمانده موفق نظامی برای یک ماموریت غیر مربوط می تواند شکست رقم بزند انتخاب یک آدم ضعیف در شناخت می تواند اصلا کشور در بحران فرو ببرد .

انتخاب یک فرد خود شیفته می تواند برای کشور هزینه های سنگین سیاسی و اقتصادی عظیم رقم بزند.

بگذارید پوست کنده تر صحبت کنم شما برای انتخاب یک شخص رئیس جمهور امروز نیاز به تخصص های زیر دارید .

ببینید کلمه امروز بزرگتر نوشتم تا بدانید امروز خیلی حیاتی است در موقع عادی می شد کوتاه آمد اما امروز نه ؟

1- سیاست دان باشد فرقان داشته باشد غرب و شرق بخوبی بشناسد علوم سیاست درست تجزیه تحلیل کند.

2-امنیت کشور در تمام زوایای ظاهر پنهان بشناسد. ( امنیت سیاسی انتظامی اقتصادی فرهنگی آموزشی )

3-به اقتصاد عملا و علما مسلط باشد و گرنه بازیچه دست دیگران خواهد شد همانطور که در گذشته شدند.

4-تاریخ ایران و اسلام غرب آسیا را کامل شناخته باشد.

5- به مصالح کشور در زمینه ژئو پلتیک و فرا منطقه ای واقف باشد.

6-به جبهه مقاومت و تداوم نقش آن ایمان داشته باشد جهان بینی اسلامی نه ملی را دنبال کند ( منافع ملی در پناه منافعی جمعی جبهه مقاومت دنبال کند )

7-به نقش خود به  عنوان شخص دوم مملکت و مدیر اجرایی بودن واقف و معتقد باشد ( رئیس جمهورهای قبلی بسیار این نقش مخدوش می کردند بخصوص احمدی نژاد و روحانی فقط دکتر رئیسی در این زمینه عالی عمل کرد)

8-برنامه اقتصادی سیاسی توسعه ای داشته باشد.

9-در زمینه اخلاقی مومن ولایی خاضع خوش برخورد سلیم نفس باشد.

10-آرامش عقیدتی و ثبات فکری (علم و حلم ) داشته باشد بد دهان نباشد حرکاتش گفتارش به لج بازی ها دامن نزند  تند روی و تند سخن گویی را کنار بگذارد بتواند یک آرامش وسیع در سیاست اقتصاد اجتماع رقم بزند تحت تاثیر تند روان یا جناحهای مختلف قرار نگیرد درست سخن بگوید حساسیت های جناحی قومی لج بازی های سیاسی را بشناسد دامن نزند.

بقیه فعلا فاکتور می گیرم.

خوب این اوصاف نیاز به دست وسیع داشتن در انتخاب دارد .

حالا سخت گیری در ثبت نام می تواند فاجعه ای را رقم بزند

فشار سنگین وزرات کشور و شورای نگهبان برای ثبت نام طبق آئین نامه چهار سال سابقه مدیریت کلان فاجعه را رقم خواهد زد به این صورت که اولا تعداد شرکت کنندگان به شدت محدود خواهد کرد و دست مسئولان برای انتخاب اصلح در پوست گردو خواهد گذاشت لذا تن خواهند داد به در بیابان کفش پاره هم نعمتی است.

در عمل مجبور خواهند شد به گزینه ای ضعیف و متوسط تن دهند و این موضوع در این هنگامه فشارهای سیاسی اقتصادی نتیجه 4 ساله ریاست جمهوری را به بن بست و شکست خواهد کشاند.بدون برو برگرد یک رئیس جمهور ضعیف اول برای کشور بسیار خطرناک است دوم جناح اصول گرا را خورد و خاکشیر خواهد کرد.

دوما این دولت مردان دارای سابقه اگر می توانستند مشکلات حل کنند تا به حال کرده بودند نه تنها لیدر ها و خود رئیس جمهورهای اسبق عاجز بودند از حل مشکلات و آنها را به تعویق انداختند مدیران زیر دستی اشان چه هنری دارند که امروز بتوانند حل کنند.

اینان که تاکنون ثبت نام کردند یا خول چل هستند یا تندرو یا ساده لوح یا خود شیفته یا خود بزرگ بین یا هالو یا رفیق دزد شریک قافله؟

از بین اینان چگونه می خواهید یک رئیس جمهور کم عیب پیدا کنید ؟

خوب امکان ندارد ناچار به حداقل ها تکیه خواهید کرد و کشور در معرض خطر قرار خواهید داد.

اما پیشنهاد من برای توسعه دایره ثبت نام اعلام کنید چون اکنون کشور در وضعیت خاصی قرار دارد هر کاندیدی که برنامه و مدارک مثبته برای اداره اقتصاد و سیاست داشته باشد جداگانه به آن توجه کرده و رسیدگی خواهیم کرد تا حداقل از بین مراجعه کنندگان جدید حداقل 5 گزینه دیگر جلوی میز انتخاب ملت بگذارید.

این موضوع می تواند مشارکت بیشتری رقم بزند.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

این شرایطی که شورای نگهبان اعلام کرده برای سوابق کاندیداهای ریاست جمهوری  اسلامی  ایران و وزرات کشور تحت نام قانون از آن نام می برد قانون که نیست مصوبه مجلس شورای اسلامی نیست حتی مصوبه هیئت دولت هم نیست بلکه مصوبه خود شورای نگهبان است با همکاری وزرات کشور این مصوبه دارای اشکالات زیادی است  که خود نقض غرض است چرا چون درخواست چهار سال یا دو سال سابقه مدیریت عالی کرده اصلا چنین چیزی در قانون اساسی نیست .

حالا چرا نقض غرض است چون اکنون در یک بحران زمانی خاص بسر می بریم حتی در شرایط عادی این مصوبه کامل نیست درست نیست باید در متن کلی آن تجدید نظر شود.

اینکه چهار سال سابقه یعنی اینکه طرف در دولت احمدی نژاد یا دولت روحانی  سابقه کار داشته باشد احمدی نژاد که کیلویی نصب کرد دولت روحانی هم اشخاص جناحی منصب داد هر دو بدرد نمی خورند بیشتر هم برای خود کار کردند تا مردم اکثریت امروز مولتی میلیاردر هستند .

مدیران دولتهای قبل هم بسیار پیر هستند بدرد نمی خورند مدیران دولت رئیسی هم در این آئین نامه نیستند چون سه سال سابقه دارند ؟

اصلا این شرایط باعث تکثیر دولتهای قبلی می شود.

در حالیکه متن قانون اساسی دارد تغییرات مدیریتی می رساند معنای گردش منظم مسئولان می طلبد .

از آن سمت دولت احمدی نژاد خود یک پوپول تمام بود چیزی حالیش نبود که مدیرانش باشد  ؟

هجده سال قبل آقایان برای حضور در سازمان ملل متحد تشریف بردند نیویورک آنجا آن سخنرانی مزخرف در سازمان ملل متحد کرد آبروی ایران برد دانشگاه کلمبیا از وی دعوت به سخنرانی کرد با پافشاری رئیس دانشگاه آنجا رفت در حالیکه تعداد زیادی از دانشجویان ارشد سیاسی فرهنگی اقتصادی و حتی اساتید دعوت شده از کانادا و اروپا حضور داشتند یک سخنرانی مخدوش شیر گاو پلنگ کرد که حضار بشدت ناراحت شدند .

بعضی آز آنها قبلا با سید محمد خاتمی و حتی مواضع هاشمی رفسنجانی آشنا بودند حالا این آقای احمدی نژاد روحانی نبود لباس شخصی  بود در قالب یک دکتر آنجا رفته  بود در حالیکه حتی به اندازه نصف اسلاف خود از سیاست اطلاعات نداشت آنها فکر می کردند با یک شخصیت علمی روبرو  هستند اما فهمیدند این آقا چیزی بارش نیست  لذا دانشجویان یک سوالاتی می کردند دستش می انداختند مسخره اش می کردند. 90 در صد قبل از پایان سخنرانی محل ترک کردند.

فردای آن روز یکی از روزنامه نوشت آقای رئیس دانشگاه کلمبیا این میهمان شما نه چیزی از راست و اقتصاد  می داند نه چیزی از چپ و سیاست حتی بلوک شرق غرب نمی شناسد. اینجا بود که کسینجر گفت در ایران یک سیستم خود تخریبی  حکومت می کند خودش هم چیز نابود خواهد کرد .

بعد از این قضیه بود که هیچ دانشگاهی ایشان دعوت نکرد .

اصلا این شهر داری که شما می خواهید به زور داخل صندوق رای بیندازید چیزی از سیاست از اقتصاد نمی داند همه دانش  او در حوزه سلامت است باقی اطلاعاتش اقیانوسی است به عمق یک سانت تازه مشکلات اخلاقی هم دارد خود بزرگ بین است پاسخ گو نیست از خود راضی >

یا آن مذاکره کننده اسبق هسته ای آدم خوبی است از سیاست و امنیت اطلاعات عالی دارد اما از اقتصاد و بقیه مسائل بی بهره است یا کم بهره

خوب اینان می آیند چهار سال یا هشت سال در پاستور می مانند بعد می بینیم تمام مشکلات اقتصادی  جمعیتی آمایشی آموزشی ما همچنان لاینحل باقی مانده .

الان اقتصاد شهرهای ساحلی جنوب ما مانند دوره قاجاریه است هنوز چند تا لنج چوبی برای صید می روند دریا آن موقع با بادبان می رفتند اکنون با موتور دیزل بقیه مردم شهر هم یا بیکارند یا الکی خود را مشغول کرده اند .

بعضی هم دنبال قاچاق شهر 400 هزار نفری که نمی شود با بیست لنج اداره کرد حالا تازه صید را هم نابود کردیم 

این صید ترال صنعتی که  انجام شد برای 50 سال ذخایر شیلاتی جنوب نابود کرد سپاه بیش از بیست عدد کشتی چینی  صید ترال توقیف کرد فرستاد دادگاه هر کدام از جیب یک کاغذ مجوز شیلات ایران در آوردند گذاشتند روی میز دادگاه با 60 میلیون دلار مجوز ششصد میلیارد ذخایر خلیج فارس سواحل نابود کردیم تازه پشت هر مجوز هم رشوه بود.

اصلا ما اکنون اقتصاد دوره قاجار هم نداریم آن موقع دومیلیون دار قالی یک چرخه اقتصادی عالی برای روستاییان و شهر های کوچک وجود داشت هر دختر با بافتن سه تا فرش یا قالی جهیزیه تهیه می کرد به خانه بخت می رفت تمام ملزومات بافت و ساخت هم محلی ایرانی بود هم پشم هم ابریشم هم نخ هم رنگ آمیزی 

با 100 عدد کارخانه فرش ماشینی این چرخه اقتصادی نابود کردیم اصلا صادرات فرش دستی بگوییم صفر فرش دست بافت صنعت دستی بومی بود همه خانه ها با فرش ارزان  قیمتی ایرانی مزین می شد 15 میلیون خانوار زیر انداز ایرانی گلیم جاجیم فرش محلی مصرف می کردند دو میلیون شغل مستقیم ایجاد شده بود .

اینک هر کارخانه فرش ماشینی با متوسط 10 شاغل نخ خارجی می خواهد ماشین  تولید خارجی می خواهد باید ارز تهیه کنیم بدهیم تا  چرخه بچرخد بعد هم یک بار فرش ماشینی بشوری می شود قاب دستمال چرکین چروکیده؟

چرخه یک میلیون نفری کفش چرمی گیوه پاپوش  نابود شد کفش وارداتی جایگزین شد .

پارچه بومی نابود ( کرباس کتان پشمی ابریشمی ) پارچه پلاستیکی جایگزین 

خوب اقتصاد کشور نابود شده نیمی از جمعیت کشور حدود 50 میلیون نفر آمده اند حول و حوش تهران ساکن شده اند که از خدمات دلالی غیره تغذیه کنند.

خوب این آقایان که به زور می خواهید از داخل صندوق رای بیرون بیاورید نمی توانند این چرخه شوم تغییر بدهند بعد شما حتی راهبردهای قانون اساسی رهبری نمی توانید با این اشخاص دنبال کنید نتیجه اش می شود ظلم بقول امام علی و ظلم باعث مهاجرت خواهد شد.

خلاصه مطلب اینکه 99 درصد کاندیداهای مطرح 30 سال پیش بدرد می خوردند امروز نه امروز قادر به حل مشکلات کشور نیستند حتی از شناخت آن هم عاجز هستند چه برسد به درمان آن ؟

ببینید من از درب کوبیدن تخطئه یا ضدیت با حکومت و یا مخالفت با شورای نگهبان این مطالب نمی نویسم  از روی درد می نویسم  دیشب تا صبح نخوابیدم مثل زخم خورده هی غلت زدم تا صبح تا اول وقت این مطالب بنویسم منعکس کنم قبل از اینکه دیر شود به انتخابات برسد..

شورای نگهبان یک انتظاراتی از دولت و برآیند انتخابات می خواهد برای شکوفایی ایران اسلام جمهوری اسلامی  اما با این شرایط به آن مطلوب ها نخواهیم رسید .

بدتر مردم نا امید از صندوق نا امید از اقتصاد و بالاتر از همه نا امید از اسلام خواهیم کرد.

ببینید با کسی رودربایسی ندارم یک رئیس جمهور مومن اسلامی سیاست دان اقتصاد دان می خواهیم تا کشور ابقاء کند این های که روی میز گذاشته اید 99 درصد فاقد همین چهار صفت هستند خوب نتیجه بدبختی کشور خواهد شد ؟

می دانید چرا بالگرد رئیس جمهوری سقوط کرد ؟

برای اینکه دولتهای قبل برای ساخت بالگردهای ساخت صنایع دفاع سرمایگذاری نکرده بودند استفاده از بالگرد چهل ساله مال اینست که صنعت و تکنولوژی بدست آمده تولید مثل نداشته نتوانست نیازهای کشور بر طرف کند .

ما رادار سار تولید می کنیم این بالگرد فاقد آن بود ما تکنولوژی فضایی داریم این بالگرد مال عهد عتیق بود بخاطر نداری نبود بودجه نبود اقتصاد  ؟

حالا ببینید من صد  بیست عدد سوال می نویسم راجع به آن مسائلی که رئیس جمهور آینده به آنها نیاز دارد بیاید یک امتحان برقرار کنیم راجع به این صد  بیست سوال اگر تمام افراد مورد اطمینان شما 30 در صد این سوالات پاسخ درست دادند آنها را قبول کنید برای صندوق رای بقیه بیشتر از 80 درصد به بالا پاسخ داند قبول کنیم بیایند برای شرکت در انتخابات 

این سوالات بشکل زیر است ده سوال برای اقتصاد کشور و راهبردهای اقتصادی مورد نیاز و شیوه رسیدن به آنها.

ده سوال راجع به سیاستهای  خارجی کشور و وزرات امور خارجه 

ده سوال راجع به سیاست های امنیتی دفاعی و تولید سلاح

ده سوال راجع به بحران سوخت انرژی و راههای مقابله با آن

 ده سوال راجع به بحران آب و راههای درمان

ده سوال راجع به بحران آموزش و پرورش

ده سوال راجع به امنیت غذایی و تغذیه

ده سوال راجع به کشاورزی و خود کفایی گندم نهاده های دامی

ده سوال راجع به سیاست های راهبردی صنعتی کشور

ده سوال راجع به آمایش سرزمینی جمعیتی 

ده سوال راجع به خانواده فرزند آوری 

ده سوال راجع به صنعت حمل نقل و کشتیرانی

این شرایطی که شما گذاشتید برای حضور در رای گیری مفهومش اینست که تمام کسانیکه وابسته به جناح های حاکم هستند روی کار بیایند 

سابقه چهار ساله استانداری یا حتی وزارت چه تخصصی به رانت گیران حکومتی افزوده فقط  نشان از وابستگی جناحی دارد نه چیزی دیگر.

این شرایط مانند این است که ما برای مسابقه اتومبیل رانی  فومول یک  بگوییم هر کس سابقه راه بردن گاری با الاغ دارد بیاید .

ما صحبت از قطب قدرت جهانی می کنیم برای ایران بعد برای همین قطب قدرت  جهانی رئیس جمهور شهردار فرماندار دور افتاده قبول می کنیم .

این  نقض غرض است . خلاصه اینکه حاجی این راه به ترکستان است نه به کعبه.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

 

 سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران ظرف بزرگی است که عدم شناخت وسعت بزرگی عمق و عظمت آن باعث شده تا هر مظروف کوچکی برای این سمت پیشنهاد یا کاندید کنند کمال تاسف اینجاست که پیشنهاد خود از طرف کسانی است که خود را بزرگان جناحی کشور می دانند حتی دایه پدر خواندگی و لیدر جناحی هم دارند تاسف اینجاست که برای آقایان مهم تصرف سمت ریاست جمهوری است نه کیفیت ظرف و مظروف اما

ظرف که سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران است طلب می کند که مظروف ( رئیس جمهور ) با آن تناسب داشته باشد در عرفان گفته می شود این ظرف سالک باید لیاقت و پاکی داشته باشد تا مظروف تجلی یابد بر او وارد شود در ادبیات فارسی گفته می شود که ظرف تمیز می خواهد تا غذای عالی در آن ریخته شود پخته شود به انجام برسد پس تناسبی هست بین ظرف و مظروف تا لازم ملزوم یکدیگر شوند و اگر شوند چه می کنند آن نتیجه غایی وقتی حاصل می شود که این دو باهم همخوانی و هم دانی وهم راهی وهم گرایی داشته باشند گفته می شود آشغال را در ظرف آشغال دانی می ریزند و غذای فاخر در ظرف مطلا این گونه که این جمهوری اسلامی ایران ظرف فاخر و مطلای گرانبها است که یک مظروف عالی مانند خودش را می طلبد لذا  

سمت رئیس جمهور اسلامی ایران چه جایگاهی است یک شخصیت حقوقی ملی که باید دارای ویژگی های علم و دانش وسیع اخلاق اسلامی عالم عامل متواضع متقی تلاشگر خوش برخورد دارای  بینش تاریخی اسلامی ایرانی فرقانی ( تشخیص حق از باطل ) همراه با سعه صدر عظیم باشد همه این خصوصیات به همراه مدیریت اصلی ترین سمت اجرایی کشور از او یک قدرت فرهنگی سیاسی مقتدر می سازد اگر چه رئیس جهور ایران دیگر جنبه تنها ملی ندارد اینک رئیس جمهور ایران یک شخصیت بین المللی هم محسوب می شود او نماد یک کشور بزرگی ایرانی اسلامی در سطح و طراز جهانی به حساب می آید به همین خاطر رئیس جمهور ایران زیر ذره بین رسانه ها و حتی سازمانهای بین المللی قرار می گیرد لذا با نگاهی به تاریخ حضور رئیس جمهورهای اسبق ایران در مجامع بین المللی می شود به این نقش بیشتر پی برد اولین حضورهای رئیس جمهور ایران ( آیت الله خامنه ای ) در کشور پاکستان موج عظیم استقبال مردمی تمام رسانه های دنیا را به تعجب واداشت استقبال میلیونی که حتی اتومبیل ایشان روی دست بلند کردند و شعار مرگ بر اسرائیل سر دادند آن هم در سال 1364 نشان داد که رهبران ایران چقدر مورد توجه جهانی هستند یا مسافرت های سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران که با مصاحبه های مکرر و استقبال اروپایی ها از ایشان باز رسانه ها شگفت زده کرد قابل ذکر است ایشان با زبان نرم بدون عقب نشینی از مواضع اصولی جمهوری اسلامی موجی از صلح دوستی کرامت و همگرایی در مجامع جهانی برانگیخت تا جایی سازمان ملل متحد  سال 2001 را سال گفتگوی تمدن ها اعلام کرد وقتی یک عالم عامل با تواضع در مقابل رسانه ها با استدلال منطقی صحبت می کند خوب مشخص است که دنیا روی او حساب خواهد کرد ارزش قائل خواهد شد برای همین بود که خاتمی در سفرهای متعدد به اروپا مواضع کشور تشریح و موجی از احترام دوستی و همکاری بین المللی نصیب ایران کرد اما همیشه اینطوری نبود آن سنگ بدلی یاقوت نما آقای احمدی نژاد هرجا که سفر کرد موجی از احساسات ضد ایرانی و ضد اسلامی برانگیخت خوب در چنته هم چیزی نداشت لذا با طرح مسائل حاشیه ای غیر اصولی موجهای تحریمی و تخریبی بر علیه ایران به راه انداخت حتی می شود گفت هر سخنرانی ایشان در مجامع بین المللی یکصد میلیارد دلار ضر زیان به ایران وارد کرد در سال 2009 سخنرانی او در سازمان ملل متحد 145 تیم دیپلماتیک سالن سخنرانی به نشانه اعتراض ترک کردند او که در چنته چیزی نداشت در سخنرانی های خود زبان تهدید و تمسخر را بکار می گرفت تا جایی پیش رفت که به محض حضور در جایگاه سخنرانی دیپلمات ها جلسه را ترک می کردند این حرکات باعث تصویب تحریم های گسترده ای در سازمان ملل متحد بر علیه ایران شد حالا این وضعیت مقایسه کننید با سخنرانی های متواضعانه دکتر رئیسی در مجامع بین المللی که احترام همگان بدنبال داشت و در عین تحریم ها موج همکاری با ایران رقم زد.

اصلا نیاز این ظرف ریاست جمهوری مظروفی علیم حکیم زاهد متواضع با سعه صدر فراوان می خواهد تنها سیاستهای داخلی نیست همه در مقابل چنین ارزشها و اصولی سر تعظیم بکار خواهد برد تاریخ نشان می دهد دنیا نیز در مقابل چنین اصولی روی خوش نشان خواهد داد اما سوال اساسی اینجاست که چنین اشخاصی را از کجا پیدا کنیم دوم چگونه تشویق کنیم در انتخابات شرکت کنند  .

متاسفانه چنین اشخاصی کمتر از دانشگاه بیرون آمدند بیشتر ما شاهد حضور چنین اشخاصی در حوزه هستیم مدرک تحصیلی دانشگاهی جزء غرور نخوت تحکم نیافزود در حالیکه ما نیاز عالمان عامل داریم دانشگاههای ما کمتر چنین خروجی را روی میز گذاشتند اگر چه فراوان داشتیم حوزویان کارشناسی ارشد گرفته یا حتی دکترا گرفته منتها کمتر به جامعه عرضه شدند بیشتر کفر جناحی یا حتی کفر رفاقتی مانع حضور اینان در عامه رسانه یا رسانه های عامه شد.

اگر چه منظور من این نیست رئیس جمهور فقط روحانی باشد منظورم اینست رئیس جمهور باید متواضع عالم آگاه و مسلط به علوم دنیوی و اخروی باشد کم نیستند لباس شخصی های دارای چنین صفات پسندیده ای هستند.

بخیل رسانه ملی که باید وظیفه معرفی چنین اشخاصی را به عهده داشته باشد به گوشه تاریک خانه اصول گرایان تبدیل شده بهترین برنامه های سیاسی یا فرهنگی با حضور مجدد و متعدد چند عضو خاص بیشتر برگذار نمی شود می دانید چرا کلمه کفر بکار بردم چون از لغت پوشاندن مهجور کردن مخفی کردن انکار کردن حکایت دارد

اوج برنامه های رسانه ملی را می شود در برنامه افق صدا سیما دید تندروان رادیکال بارها حضور دارند اما دریغ از یک آدم بیطرف ؟ یعنی ما در کشور 85 میلیونی فقط همین 5 نفر تحلیل گر داریم ؟

اصلاح طلبان چنین می کنند بهترین بدیهی ترین نیروهای رشد یافته علمی دانشی تقوایی را کتمان یا تخریب می کنند ترور شخصیت می کنند تا کسی بالا نیاید مطرح نشود در اجتماع حاضر نشود به همین خاطر است که همان کاندیداهای بیست سال پیش هنوز دوباره مطرح هستند هنوز نیروی جدیدی روی میز نگذاشته اند .

چرا روی کلمه کفر تکیه می کنم این سلسله مقالات منتشر شده این وبلاگ به بیش از ششصد مورد رسیده هر دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا از چاپ و انعکاس آن خودداری می کنند (چون من را هم جناح خویش نمی دانند) در حالیکه سبک ترین بی مغز ترین افاضات گروهی و جناحی را چاپ می کنند در رسانه های خود منعکس می کنند اما حالا به مقالات رسید کافر می شوند نه میبینند نه حاضرند اعتراف به حقانیت آنها کنند لذا لاپوشانی می کنند انکار می کنند در آخر اگر بشود کپی فیس؟ ( این در حالی است که شمار مطالعه این مقالات از پانصد هزار بار فراتر رفته است )

نکته اصلی پیدا کردن چنین اشخاصی با شرایط تعیین شده توسط وزرات کشور یا شورای نگهبان هم ممکن نخواهد شد.

فرض کنیم شخص بزرگواری همچون آقای عباس سلیمی نمین بخواهد کاندید شود چگونه می شود از ایشان تقاضای مدرک تحصیلی کرد یا حتی بالاتر؟

بهتراست دولت وقت وشورای نگهبان ترتیبی اخذ کنند تا چند مظروف عالی برای معرفی به ملت روی میز بگذارند تا چند بخت النصر(از پادشاهان خونخوار بابل) صفت تحت پوشش تقوا روی میز بگذارید.    

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

 

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصولی که برای شرایط کاندیداهای ریاست جمهوری اسلامی ایران قرار داده به کلیات اکتفا کرده وارد جزئیات و تشریح نشده است از محتوی متن مذاکرات تصویب قانون جمهوری اسلامی ایران این چنین می شود برداشت کرد که شارعین قانون اساسی نمی خواستند زیاد سخت گیری کنند تا یک شرایط سهل بزرگوارنه کریمانه را رعایت کرده باشند بطور کلی در اصل 115 قانون اساسی فقط روی رجل سیاسی مدیریت تدبیر ایمان اعتقاد وحسن سابقه تقوا تاکید کرده تا عده بیشتری در این ماراتن سخت شرکت کنند چرا این شرایط شارعین گذاشتند ( می دانیم که در حسن تدبیر ایشان هیچ محل شکی نیست همگی از بهترین های زمان خود بودند حتی مرجع دربینشان بود ) پس علت را باید در جای دیگری جستجو کرد در بین علما اسلامی ایرانی از سالهای دور این تواضع شدید رسم بود که خود برای را مقامی پیشنهاد نمی دادند پا جلو نمی گذاشتند شارعین سعی داشتند با آسان گرفتن شرایط حضور عده بیشتر وبهتری را در این مسابقه وارد کنند داستان پیچیده تر از مباحث است شاه وقتی بعد از سال 1332 برگشت بعد از کودتا چنان شرایط کاندیداهای مجلس و مقامات تنگ کرد که گاه می گفتند می خواهد خودم خودت خودمان را کاندید و منصوب کند همینطور هم بود لذا در قانون اساسی شرایط انتخاب نمایندگان مجلس را گذاشتند سواد خواندن و نوشتن چرا چون می دانستند روزی ممکن است روزگاری عده ای بخواهند حاکم شوند تا شرایط به نفع خودشان تفسیر و تغیر دهند و چنین هم شد متاسفانه ؟

در سالهای اخیر عده ای از تعداد زیاد کاندیداهای ریاست جمهوری شاکی شدند بر آن شدند تا قوانینی بگذارند تا عده کمتری شرکت کنند لذا قوانینی خود تصویبانه گذاشتند تا مجرا تنگ وتنگ تر کنند تا همان شرایط خودم خودمان خودت تکرار کنند وقتی شارع می گویید سواد خواندن و نوشتن منظور این نیست که مردم به یک بیسواد رای بدهند بیشتر منظور اینست که برگذار کننده انتخابات نتواند شرایط انحصاری و محدود کننده بگذارد تا راه برای حضور بیشتر فراهم باشد حالا فرض کنیم 5هزار نفر هم خود را کاندیدای ریاست جمهوری اسلامی ایران بکنند این وهن به اسلام یا ایران نیست این بزرگ منشی و وسعت قانون نشان می دهد متاسفانه با همه آن بزرگواری و کرامت سازی شارعین قانون اساسی همواره آنان که باید بیایند ( دانشمندان فرهیخته و عالمان عامل ) نمی آمدند راه بر دجال مریض موذی نیرنگ باز جاسوس مشکوک گله به گله باز بود همه شرایط مورد نظر شورای نگهبان را هم روی میز می گذاشتند از جان آدمی زاد تا نسخه درمان هر مرضی بعد هم کلی لیچار بار شورای نگهبان و ملت می کردند مقصود خود را نیمه یا تمام اجرایی می کردند متاسفانه همیشه همینطور است وقتی سنگ جلوی پای علما عظما عاملین می گذارید باید بجای سنگ یاقوت سنگ پلشت پستی گیرتان بیاید؟

بگذارید اینجا یک دو سه خط جواب این شیخ ( مختال فخور ) رئیس جمهور اسبق بدهم آقای که نامه دفاع از جمهوریت نوشته اند؟ اقای دکتر فارغ التحصیل از انگلیس که دو عدد لغت ساده انگلیسی را نمی توانی تلفظ کنی ونه می توانی بنویسی مگر شما در مقام رئیس جمهور دست به تهدید گری علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران نزدی مگر باج خواهی هر چند وقت یکبار شما با ادعای رفراندوم فراموش می شود آن روزی که تهدید های خود را با گران کردن عمدی و ناقص بنزین جامعه عمل پوشاندی شورش 1398 رقم نزدی مگر بیش 300 کشته هزاران میلیارد خسارت روی دست مردم نگذاشتی تو کی رئیس  جمهورایران بودی تو رئیس جمهور دیگران بودی در ایران همان دیگران انگلیسی  کجا ایرانی بودی  که از آن دفاع کنی سال 1396 خودت را پیروز از انتخابات بیرون نیاوردی حتی شورش های سال 1401 هم محصول تلاش 8 ساله تحریکات تو بود یادت هست در سال 1396 جشن پیروزی در استدیوم آزادی برگذار کردی با حضور یکصد هزار نفر معلوم الحال گفتند آقا وضع حجاب خانم ها اصلا خوب نیست گفتی بگذار آزاد باشند مرتب تشویق میکردی تحریک می کردی سخنرانی کردی اگر من نبودم می خواستند در پیاده روها بین خانم ها و آقایان دیوار بکشند یادت رفته در مقام ریاست جمهوری از هر دشمنی بیشتر برای نظام خط و نشان می کشیدی خیانت می کردی میدان مینی تحویل رئیس جمهور بعدی دادی که غیر از سازش با غرب  راه دیگری نداشته باشد.شما گروگان گیری  نکردی ( بودجه صدا سیما یا اجرای قوانین مصوب مجلس ) بله عزیزم جمهوری اسلامی ایران باید حلق تور با طناب دار خاموش می کرد حالا بزرگواری آنان تو را به تهدیدات و اقدامات دیگر کشانده تو نه بین مردم طرفداری داری نه بین مسئولین اعمال زشت تو هیچ آینده سیاسی برایت نگذاشته است یکی مثل رئیسی مقبول دنیا و آخرت می شود یکی هم مانند تو ملعون دو جهان خواهد شد حتی همان های که ترا به صف آرایی مقابل حکومت تحریک می کردند اکنون ترا به دستمال کاغذی مصرف شده تشبیه می کنند . نگذار بیش از این خلاف های تو را مشکوف کنم .

  ببینید مقوله انتخاب یک رئیس جمهور بسیار فنی دقیق و ظریف است باید مراعات خیلی مسائل را کرد برخلاف نقش ظاهری رئیس جمهور نقش عظیم فرهنگی سیاسی مدیریتی اجرایی مدیریتی اسلامی داخلی و حتی جهانی دارد اینک جمهوری اسلامی ایران به منزله یک حرم در دنیای اسلام مطرح است به عنوان یک قدرت جهانی در بین کشورهای دنیا مطرح است شما تنها یک مدیر اجرایی نمی خواهید بلکه عالم عامل تاریخ دان سیاسی دان حقوق دان تحلیل گر اقتصاد دان نظامی دان اندیشمند سالم می خواهید نکند دوباره بروید امثال آن مریض روانی ( احمدی نژاد حقیر مانده خود همه چیز دان ) اصلا سلامت جسمی و روانی خود یک عامل اساسی در انتخاب و تائید صلاحیت اشخاص است بیاد دارم یک دانشکده روانشناسی فقط از روی حرکات اقای احمدی نژاد 140 بیمار روانی و روانشناسی تشخیص داده بود .

موضوع دیگر انتخاب چنین شخصی نیاز فعلی کشور است ما اکنون به یک رئیس جمهوری نیاز داریم که به صورت ویژه و اساسی اقتصاد دان وعامل اقتصادی باشد یعنی هم اقتصاد خوب بفهمد هم عامل باشد تجربه کلان و طولانی داشته باشد حالا نروید یک جوان تحصیل کرده اقتصاد مانند آقای خاندوزی بیاورید بگویید این اقتصاد دان ببینید عالم عامل یعنی کسی که در حرفه خودش بسیار عمل کرده باشد چرا وقتی دنبال جراح مغز اعصاب می روید دنبال یک جراح می گردید که علاوه بر دانش زیاد مدتی زیادی هم عمل های متعدد کرده باشد دست می گذارید چون خود سابقه 80 تا 90 درصد پیروزی است بگذارید مثال دیگری بزنم یک روزی برای تیم ملی دنبال یک مربی مجرب می گشتند رسیدن روی آقای علی دایی زوم کردند روی ایشان من همان موقع مخالف بودم گفتم ایشان یک چند سال محدود است که مربیگری را شروع کرده برای تیم ملی باید بسیار تجربه کسب کرد بسیار کار باشگاهی کرده باشد اما آقایان آمدند هی سخنرانی کردند در مزایای اینکار در تمام دنیا رسم است فوتبالیست های مشهور بعدها مربی های کشورشان می شوند آقای بکن باوئر آلمانی نمونه اش هست الی غیر ذالک گفتم این اقای باوئر بعد از بیست سال مربی گری شد مربی تیم ملی آلمان نه سه چهار ساله گفتند نه می شود بعد هم دیدید که هم آقای علی دایی دچار مشکل کردید هم مربی سوزی راه اندختید و بالاتر از همه تیم ملی نتوانست هیچ کاری بکند.اگر آقای دایی همان مربی گری باشگاهی ادامه می داد بعد بیست سال می توانست برای ایران یک عظمتی و برای خودش یک موفقیت بزرگی رقم بزند حالا چه شد بهتر است دیگر سخنی نگویم حالا این تجربه اقتصادی و اقتصاد دان بودن حکم می کند زیاد در مسائل دیگر پا فشاری نکنیم اصلا من پیشنهاد می کنم ثبت نام ریاست جمهوری به صورت باز باشد یعنی دیگران هم بتوانند شخص مورد وثقی ثالث را هم ثبت نام کنند اصلا شناخت شورای نگهبان کافی نیست مدارک تحصیلی هم دیگر معرف شخص نیست یک دکترای علوم سیاسی با معدل پائین به اندازه یک لیسانس همان علوم سیاسی نمی تواند تحلیل کند تفسیر کند ناتوان است بیاید یک سفره باز بگذارید مانند انتخابات خبرگان رهبری اقا هر کس مایل است بیاید امتحان کتبی بدهد شرایط داشت تائید می شود هیچ عیب و نقصانی نیست برای جلوگیری از نفوذ بی سوادها اراذل اوباش روحانی نما یا دکتر بی سواد بهتر محک امتحان و مصاحبه باشد تا بعدها مشکل پیش نیاید حتی آزمایش های پزشکی روانی خالی از لطف نیست بارها مشاهد شده از لحاظ روانی کاندیدا را آزمایش می کنند آنهم غیر محسوس مثلا یکی از خدمه عمدا لیوان چای یا قهوه را به بهانه اینکه پایم لیز خورد روی کاندیدا می ریزد تا عکس العمل او را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند حتی جمعی متخصص زبان بدن در پشت شیشه های نامرعی متمرکز می شوند زبان بدن این کاندید از قدرت و صلابت برخوردار است یا از زبونی ناتوانی این ها شیوه های جاری است ما از شناخت ها عقب ماندیم بعد هم یک عقب مانده روانی می آوریم تحت نام مهدی موعود جناحی بر کشور حاکم می کنیم که نه خودش را می شناسد نه اسلام قرآن را نه ولی فقیه برمی تابد تازه خودش را هم ایده لوگ انقلاب می داند مگر نه اینکه همین آقای روحانی مرتب جبهه مقابل رهبری موضع می گرفت سخنرانی می کرد تازه متهم هم می کرد شما نمی دانید من زبان دنیا را بلد هستم من بزبان خودشان صحبت می کنم چه شد آنهمه تبختر هیچ مثل مگس شکار شده با مگس کش خیانت رسوایت کردند له کردند اصلا نتیجه کرنش پس گردنی است نتیجه ایستادن روی اصول پیروزی .

چه کسی می تواند صد در صد بگوید چهار سال خدمت در استانداری یا دانشگاه ازاد اسلامی از بیست سال کار مدیریت و اقتصادی در بخش خصوصی بالاتر و بهتر است اصلا در بحث سوابق وزیر تعاون دولت دهم یا یازده و دوازدهم کجا برتر از یک بیست سال کار کرده در بخش خصوصی مرتبط با دنیا است این سوابق مورد وثق شما قطعی نیست کامل نیست حتی ناقص هم هست یک نیروی سیاسی سابقه دار ده بار بیشتر از یک نیروی غیر سیاسی است حتی اگر ده سال هم استاندار باشد یا معاون باشد رئیس جهور بسیار مورد توجه رسانه ها و سران کشورهای دیگر است بارها اتفاق افتاده در انطرف دنیا با او مصاحبه می کنند باید درجا تحلیل کند پاسخ منطقی بدهد یا در سازمان ملل متحد سخن متن بگوید که از پیش تعیین شده نباشد وقتی شهردار سابقه اش پذیرفتنی است چرا یک محقق سابقه اش پذیرفته نشود.

چرا یک استاد دانشگاه سلبقه تدریسش قابل پذیرش نباشد یا یک مفسر قرآن جامع شرایط شناخته نشود می دانید برای علم تفسیر بسیار دانش و اطلاعات مورد نیاز است بطور کلی موضوع سوابق و تحصیلات متوازن و تعیین کننده نیستند اصولی نیستند ممکن یکی هر دو را کامل نداشته باشد اما از همه برتر باشد آنوقت چه کسی باید برای این عدم پذیرش او پاسخگو باشد آقایان درست مانند آن متصدی باجه پستی عمل می کنند که سرش به شدت شلوغ است برای خالی کردن باجه بگوید فقط پول نقد می پذیرم کارت و پرداخت در مقصد قابل قبول نیست این کار قانونی نیست شانه خالی کردن از وظایف است در هر دو سال یک انتخابات داریم که برای دو ماه شورای نگهبان درگیر است حالا برای این دو ماه کار آقایان چقدر شروط و شرایط می گذارند که اصلا در قانون اساسی نیست آخر هم کار ناقص در می آید هرزه ای مانند روحانی بالا می آید یا روانی مانده ای مانند احمدی نژاد آقایان یادشان رفته شرایط سخت بحرانی و خطیر است وقت بگذارید دو ماه تلاش کنید عده ای بسیجی استخدام یا بکار بگیرید مدارک هر بیسوادی را با دقت بررسی کنید مصاحبه کنید مطالعه کنید با دقت یک ده نفر از سد تحقیقات استخراج کنید بگذارید دست ملت برای گزینش باز تر باشد نترسید سود اینکار بیشتر از این است که با درهای بسته چند همیشه کاندید تکراری روبروی ملت بگذارید بعد هم بگویید همین است که هست چند نیروی تازه نفس خوش علم بی شیله پیله توی این 85 میلیون نفر پیدا نمی شود ولله شما بخیل هستید و گرنه ملت کریم تر و بزرگتر این وضعیت  است که با بیست اسم نه چندان قادر نه چندان باسواد نه چندان فاخر روبرو باشند

اصلا این شیوه ثبت نام سایتی مانند دژبان ( دژبان بی سواد پشت کوهی ) گذاشتن جلو درب ورود است هر که درجه داشت راه بدهید اقای وزیر کشور ثبت نام ریاست جمهوری پادگانی نیست بشمار سه لباس پوشیده پوتین پوشیده جلو درب خوابگاه به نظام باشید حتی سابق هم که ثبت نام حضوری بود جلسه ثبت نام بیشتر شبیه بازجویی بود اصلا چرا آمدی ؟ بگونه ای برخورد می شد تا طرف محکوم کنند ما خودمان کاندید داریم خودمان همه چی داریم تو چرا آمدی؟ حداکثر با توجه اخرین ثبت نام عام که 1635 نفر ثبت نام کرده بودند اینک 5000 نفر ثبت نام خواهند کرد کل وزارت کشور عاجز است این 5 هزار نفر بررسی کند بشمار سه تا فیها خالدون پدر مادر و جد آباد کاندیدا را چاپ شده می گذارید روی میز این شیوه احمقانه ثبت نام سایتی بگذارید درب کوزه آبش را بخورید مگر می خواهید کنکور برگذار کنید مگر یک میلیون مراجعه کننده دارید  از رجوع 5000 عاجز هستید یا می خواهید علاوه بر سد شورای نگهبان شما هم یک سد راه فیزیکی درست کنید اصلا سایت طراحی شده ناقص است بسیاری از مدارک نمی تواند بارگذاری و مطرح کرد در صورتی که سندیت دارد.

 این در حالی است هر کسی که برنده انتخابات ریاست جمهوری باشد باید برود روی میدان مین میدان مین نه تنها جان دادن بلکه بالاتر میدان مین متلاشی شدن آبرو و حیثیت متلاشی شدن سابقه آرامش میدان مین بدهی بدهکار شدن به ملت هر که انتخاب شود از هر بدهکاری بدهکار تر است از هر ورشکستی ورشکسته تر است از هر ارث پدر خورده ای قتل انجام داده ای جنایت کرده ای بدتر گناهکار تر است وای به حال او 80 میلیون فقیر ایرانی از او انتظار جبران و توجه دارند 80 میلیون درمانده رانده او را مقصر وضعیت کنونی خواهند دانست در حالیکه ممکن مانند رئیسی نه مقصر باشد نه عامل بلکه کیفر دیگران را باید بکشد گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن کردن مسگری؟

امروز دولت یک ورشکسته مقروض معلول محکوم محجور  است که باید غرامت 30 سال ندانم کاری گذشتگان را امروز پاسخ گو باشد مشکلاتی که نظام نتوانسته حل کند امروز از رئیس جمهور می خواهند حل کند.

  • حسین تاج احمدی