یکی از اصلی ترین نیاز اقتصاد کشور به رشد ثبات و مشخص بودن ساز کار تعیین قیمت ارز است
اقتصاد کشور از پایین نگه داشتن قیمت هر کالای صدمه می خورد در همان زمینه
فرض کنیم قیمت آهن بصورت دستوری پایین نگه داریم در نتیجه شرکت های تولید کننده آهن با ضرر و زیان روبرو خواهند شد در دراز مدت کسی برای تولید آهن سرمایه گذاری نخواهد کرد
بتدریج آمار تولید ( وقتی مقرون به صرفه نباشد) افت کرده
و زیانهای آن در چند سال بعد نمود پیدا خواهد کرد از قبیل ورشکستگی تولید کنندگان آهن و ترک سرمایه گذاری برای تولید عرضه و حتی حمل نقل آهن بتدریج دچار مشکل خواهد شد.
بعد از یک دوره بحرانی قیمتها صعودی و کشور مجبور می شود با خسارت زیاد تن به افزایش آهن داده و کسری تولید با واردات جبران کند ( ضرر و زیان چند جانبه چند سال گاهی 20 سال طول می کشد وضع تولید به شکل سابق باز گردد)
در این وسط عده زیادی ورشکست می شوند و در گرانی آخر دوره عده زیادی از قبال واردات دوباره و افزایش شدید قیمتها سودهای کلان باد آورده بدست خواهند آورد.
حالا اگر این کار براثر نادانی ( پایین نگه داشتن قیمت آهن ) باشد نوعی خیانت است و اگر این کار حساب شده و طی یک برنامه خیانتکارانه انجام شده باشد که خود جرم و خیانت مضاعف است
متاسفانه این سیکل معیوب مرتب در کشور در حال انجام است
اما حالا اگر این فشار قیمت گذاری روی ارز خارجی باشد
آنوقت یک کالا تحت تاثیر قرار ندارد کل نرخها و کل اقتصاد از این خیانت صدمه خواهد خورد
و نتیجه این خواهد شد که هرچند سال یک جهش بی سابقه در قیمت ارز داشته باشیم
از روزی که انقلاب شده است تا امروز قیمت ارز 6300 درصد افزایش قیمت داشته است
این تورم علاوه بر گران شدن کالای ریالی است فرض کنیم یک کبریت اول انقلاب 1 یک ریال قیمت داشت اکنون 1000 ریال حداقل قیمت آن است یعنی هزار برابر ؟
قسمت زیادی از این افزایش نرخ به علت از دست دادن ارزش ریال است نه تنها ارز
در واقع ما ارز 16 برابر ارزانتر نگه داشته ایم
حالا ما دستوری قیمت ارز پایین نگه داریم کل تولیدات کشور صدمه دیده و مقرون به صرفه نخواهد بود؟
در نتیجه همه کارهای تولیدی غیر اقتصادی و غیر صرفه بوده و تعطیل خواهند شد.
اگر نفت نداشته باشیم ( که با سرعت بسیار داریم به همین سمت حرکت می کنیم زیر 20 سال هم نفت وهم گاز غیر قابل انتفاع خواهد شد)
نتیجه ارز هم نخواهیم داشت و اگر همچنان قیمت دستوری آنرا حفظ کنیم آنوقت تولید هم نخواهیم داشت در نتیجه نه نفت داریم نه ارز نه تولید باید رو به قبله دراز بکشیم منتظر مرگ؟ ( چیزی شبیه به همین حالا منتها با 100 درصد نداری و فلاکت)
اما امروز می توانیم با یک ساز کار ساده یک توازن عالی برای قیمت ارز هم برای تولید هم برای آینده داشته باشیم
با این ترتیب که واردات هر کالای به کشور باید از طریق خرید ارز صادراتی انجام شود
(نه با پول فروش نفت) این یک توازن عالی برای واردات ایجاد خواهد کرد ارز صادراتی در بازار بالا خواهد رفت در نتیجه فقط وقتی صرف کند با آن کالا وارد می شود
لذا واردات و قاچاق کالا هم آنقدر مقرون به صرفه نخواهد بود
بعد هم مصرف ارز به شدت کاهش (ارز نفتی) پیدا خواهد کرد
و این یک فرصت عالی در خدمت حکومت قرار خواهد داد تا قیمت ارز یکسان سازی کند
و هم چراغ سبز به رقبا و طرفهای تجاری ما خواهد داد که با ارز گرانتر و دقت بیشتری باید کار کنند
و دیگر آن افزایش قیمتها و فشار روی ارز دولتی نخواهیم داشت
دشمن هم از فشار برای افزایش قیمت ارز نا امید خواهد شد
همین طور یک بیمه نا نوشته برای کل اقتصاد فراهم می شود.
در نتیجه ذخیره ارزی بشدت افزایش پیدا خواهد کرد
این عالی ترین توازن بین تولید داخل و خارج خواهد بود چون تولید داخلی هم جان و فرصتی برابر با تولید کنندگان خارجی خواهد گرفت
و راه برای استفاده مزیت نسبی تولید و نیروی کار داخلی فراهم می شود؟
- ۹۶/۰۵/۱۹