راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی

۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عدم درک صحصح از وضعیت فعلی اقتصاد ایران موجب عرضه نسخه های بدلی شده است که به جای درمان بر شدت  وخامت اوضاع منجر خواهند شد.

دولت و مجلس نمی دانند که وارث یک دولت ورشکسته هستند دولت نه تنها قادر به تامین هزینه یک ساله در قالب بودجه نیست بلکه با انبوهی از بذهیهای گذشته هم روبرو هست ( چرا باید لاپوشانی کرد صراحتا باید گفت دولت ورشکسته را دولت سیزدهم تحویل گرفته و هر چه بیشتر دست و پا می زند بیشتر در باطلاق ورشکستگی فرو می رود این واقعیت حقیقی و ملموس فعلی است)

وقتی بودجه و حقوقی برای یک شخص و یا یک اداره تعیین می کنید در وسط سال به اندازه نصف اول سال ارزش دارد مفهومش چی هست ؟

اول اینکه با ریالی روبرو هستیم که ارزشش مرتب سقوط می کند اصلا مشکل ارز نیست اصلا ارزش دلار مطرح نیست اینجا خود ریال مرتب در حال فرو ریزی است.

این سقوط ارزش ریال به خاطر مشکلات انباشته شده است که حل نشده اند و حل هر کدام یک شجاعت و تصمیم گیری سخت جانفرسا و عاقلانه می طلبد؟

اول از همه کسری بودجه سالانه ( تازه احمقانه تر اینکه مجلس مبلغ بودجه را به شدت در کمسیون اقتصادی و تلفیق افزایش داده و به قول رئیس برنامه بودجه دکتر منظور از 300 همت کسری به نزدیک 500 همت  کسری تراز بودجه نسبت به درآمد رسیدیم )

دوم بدهیهای پرداخت نشده دولت سوم ناترازی بانک ها چهارم ناترازی واردات و صادرات ( افزایش 15 میلیاردی کسر تراز پرداختی ارز به صادرات )

چهارم نقدینگی کلان 7000 میلیارد تومانی پنجم اقدامات ناپخته و نابخردانه دولت سیزدهم و دلایل دیگر.

اما وزن این اقدامات ناپخته بسیار بیشتر از چهار فاجعه قبلی هست چرا چون یک دولت معقول و درست کار می تواند چهارتای اولی را درمان کند اما اقدامات نابخردانه دولت تمام اثر چهار فاجعه اول را دوبله یا حتی به توان دو خواهد کرد؟

درست مانند اقدام دولت در اتخاذ سیاست انقباضی برای کنترل تورم که نتیجه ای بسیار ضعیف در تورم داشت اما باعث ورشکستگی بسیاری خواهد شد.

اصلا این اقتباس از اقتصادانان غربی و توصیه های لیبرالی کشور بدبخت کرده دولت روحانی بین سال 1392 تا سال 1397 همین سیاست انقباضی پیش گرفت نتیجه فقر عمومی ناتوانی کامل بخش تولید بهره سنگین بانکی در حالی که قیمت دلار ثابت بود زمینه را برای تهاجم تحریمها آماده کرد.

این تجربه شکست برای دولت حاضر درس عبرت نشد.

اصلا اقتصاد دانان بی تجربه دولت برای درمان چشمشان به سطور کتابهای خارجی و تحصیلی است تا راه درمان پیدا کنند.

نتیجه فاجعه بار خواهد بود آن هم برای اقتصاد کشوری که 12 سال است رکود اقتصادی همراه تورم دارد تحمل می کند؟

همین کشور ترکیه 20 سال پیش تجربه لیر صبح یک قیمت ظهر یک قیمت را پشت سر می گذراند تورگوت اوزال فرمان بدست گرفت بر خلف کتابهای اقتصادی گفت نباید از تورم بترسیم حالا که کار هست شغل هست پول هست شما یک کمی اقلام بالاتر بخرید اشکالی ندارد.

توانست کشور ترکیه را نجات دهد.

اما امروز دولت ایران کاری کرده که نه شغل هست نه پول هست و نه مواد غذایی به اندازه کافی فردا هم نه مالیات خواهد بود و نه بخش خصوصی.

در اقتصاد کلاسیک ( برای درمان کسری بودجه و درآمد زایی دولتی ) دولتها در چنین مواقعی به سمت افزایش قیمتهای انرژی ( نفت گاز بنزین گازوئیل ) حرکت می کنند و راه بعدی افزایش مالیاتها است .

اما هر دو این راه حل ها در ایران با محدودیت و مشکلات امنیتی روبرو هست اولی که نا ممکن و سخت دومی هم ناپخته و زیان آور است.

در غرب مصرف انرژی بیشتر محدود به بخش حصوصی است در عین حال که ساختار حمل و نقل عمومی پیشرفته هست تا جایی که افزایش نرخ بنزین تا دو برابر گاهی موجب تنزل قیمت مترو و اتوبوس هم می شود؟

مالیات هم در یک سیستم جا افتاده اقتصادی از فقرا گرفته نمی شود بندرت افزایش مالیات بر افزایش مواد غذایی عمومی منجر می شود.

بیشتر مالیاتها بر اقلام مصرفی مانند سیگار رستورانهای شیک لباسهای گران قیمت و لکچری وضع می شود.

حتی گران کردن برق آب گاز خانگی با یک جدول حداقل نرخ برای مصارف زیر الگوی مصرف و حداکثر قیمت برای پر مصرف ها منجر خواهد شد.

اما در ایران هیچ حساب و کتابی در کار نیست و راه حل ها منجر به فاجعه بدتر از اصل مشکل خواهند شد.

دولت نمی داند وضعیت چگونه است.

ارزش زیال بطور روزانه در حال سقوط است در این وضعیت ثابت نگه داشتن قیمت ارز به فاجعه ختم خواهد شد درست مانند جمع کردن آب در پشت یک سد خاکی یک روز این سد شکسته خواهد شد با همه عدم تزریق پول به اقتصاد با همه تنزل دادن حقوق ماهیانه کارگران و کارمندان این سد شکسته خواهد .

نمی شود که اول سال با 400 هزار تومان یک کیلو گوشت خرید کرد و در پایان سال برای همان یک کیلو گوشت 700 هزار تومان پرداخت کرد.

وجه کالا از دولت تبعیت نمی کند مگر حقوق کارمند یا کارگر است که دولت فاجعه بار جلوی افزایش آن را بگیرد.

تازه همین عدم پرداخت حقوق مناسب با افزایش تورم آثار جانکاه به دنبال دارد که قابل پیش بینی است.

اما دولت نمی خواهد یا نمی تواند زیر بار آن برود.

با این حساب دولت قادر به جلوگیری از فجایع اقتصادی در پیش نیست لذا فقط وقتی متوجه عظمت شکست خواهد شد که سد شکسته شود و آّب همه چیز را با خود ببرد دلار 200 هزار تومانی پایان ریاست جمهوری آقای رئیسی را بدنبال خواهد داشت .
انوقت شاید حتی خود ایشان برای دوره بعد نتواند کاندید شود ( قطعا" شکست خواهد خورد) 

در واقع شکست دولت سبب خواهد شد تمام اقتصاد ایران به گل بنشیند همه مردم خاکستر نشین شوند 

آنوقت بسیاری از شغل ها از بین خواهد رفت نه تنها دولت که بخش خصوصی هم در بن بست گرفتار خواهد شد خرید و فروش بطور کامل متوقف خواهد شد؟

در واقع دولت ورشکسته و سقوط کرده همه را باخود به قعر چاه خواهد برد همانطور که تاکنون بانکها را با خود به قعر کشیده است.

با یورش مردم برای خروج از کشور روبرو خواهیم شد ( آثاری که از هم اکنون قابل مشاهده است)

اکنون آخر سال است اما بازار در رکود وحشتناکی بسر می برد؟

درک وضعیت بسیار اهمیت دارد در حالکیه نرخ ریال مرتب سقوط می کند ثابت نگه داشتن نرخ ارز خود باعث خروج ارز افزایش واردات افزایش کسری سرمایه تولید و شکست واحدهای تولیدی خواهد شد.

همینطور افزایش شدید تقاضا برای ارز تجربه خواهیم کرد.

در سمت عرضه ارز هم با کاهش ذخیره ارزی و نابود کردن منابع برای پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ روبرو خواهیم بود.

فجایعی که هر روز نا دیده گرفته می شوند یا انکار می شوند؟

اما چاره کار چیست ؟

1- دولت باید بودجه را بر مبنای درآمد تنظیم کند ( افزایش بودجه مجلس را نپذیرد )

2-اتخاذ سیاست مالیاتی همگانی و ناچیز یک درصد ( پایان تمام بخشودکیهای مالیاتی)

3- تغییر سیاستهای پولی از انقباضی عمومی به انبساطی محدود برای وامهای خرد و بخش تولید)

4-تغییرات وسیع در بانک مرکزی و انحلال بانکهای ناتراز 

5-تبدیل نرخ گذاری دلاری مواد کانی و معدنی از دلار به ریال

6- دادن امتیازات وسیع و سریع به بخش خصوصی

7- ایجاد شرکتهای بزرگ سهامی عام برای تولید اتومبیل اتوبوس کامیون هواپیمای داخلی 

8-واگذاری کلان زمین برای تولید در مناطق وسیع جنوب و جنوب شرقی و شمال شرقی و شرق برای شرکت های سهامی بوجود آمده در بالا

9- اعلام سیاستهای کلان تولید در داخل همه چیز ( نهاده های دامی و محصولات صنعتی )

10- ایجاد محدودیت شدید برای واردات کالاهای ساخت خارج بتدریج بگونه ای که بعد از پنج سال واردات صفر روی میز باشد یا در حد بسیار ناچیز

11-ایجاد مسیر ترانزیت کالا از مرز واخان افغانستان تا مرز های شمالی غربی و بنادر ( اصلی ترین پروژه کشور باید باشد)

12- اعلام نرخ آزاد برای بنزین مصرفی بالاتر از 60 لیتر در ماه برای هر ماشین

13-افزایش حقوق کارمندان و کارگران به شکل موثر ( برای افزایش تقاضا در بازار داخلی سیاست تقویت بازار ورشکسته بخش خصوصی)

14-تشکیل بانک توسعه اسلامی برای وام دهی تا 20 میلیون تومان بدون بهره تا وامهای توسعه ای برای ساخت و تولید فقط از طریق صندوق ذخیره ارزی کشور

15-تشکیل یک گروه هفت نفره ( اقتصاد دان ملی ) برای هدایت سیاستهای پولی مالی اقتصادی کلان

16-عدم تعلل در اتخاذ موارد بالا یک لاجرم مرگ و زندگی است برای کشور ( اگر حاکمیت درک کند) به قول آیه9 سوره  قرآنی زمر بین کسانیکه می دانند و کسانیکه نمی دانند برابرند؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مردم ایران سالهای زیادی برای عدالت و توسعه تلاش و حتی انقلابهای متعددی کردند اما متاسفانه تمام تلاشها به دو عنصر پوپولیسم و عناصر منافق ختم شدند .

انقلاب مشروطیت به دیکتاتوری رضا خان انقلاب اسلامی به دولتهای پوپولیسم داخلی منجر شد تمام 5 دولت اخیر یا بیست سال گذشته نماد کامل پوپولیسم هستند احمدی نژادی که که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره ها شروع کرد و با ازبین بردن کامل سرمایه های مالی انسانی دولتی و حتی مدیریتی کشور را در چنگال ورشکستگی مالی و نیروی انسانی مدیر و بخصوص ورشکستگی در برنامه ریزی  صحنه را ترک کرد و در پایان سفره های مردم حتی از نان خالی کرد ( تحلیل که نباشد تحقیر و شکست نتیجه همه تلاش ها خواهد شد)

دو دولت بعدی با نشان دادن کلید بر سر کار آمد اما با قفل کردن تمام کشور صندلی ریاست جمهوری را ترک کرد و تمام اعمالی که نتیجه آنها شکست کامل کشور بود هم در بعد اقتصادی هم در بعد سیاسی هم در بعد اخلاقی هم در بعد برنامه ریزی و برنامه سازی 

تازه هر دو از ملت طلبکار هم هستند ( نیاز به یک دادگاه بررسی اعمال ریاست جمهورها داریم تا نتایج چهار یا هشت سال اعلام شود حالا تنبیه نه حداقل مخدوم یا مجرم معرفی شود)

دولت سیزدهم هم همان ریل گذاری ها را دنبال دارد می کند تقسیم فقر ( ازدیاد یارانه ها ) تقسیم ظلم به فرودستان ( افزایش مالیات ) سیستم مالیاتی که از خیابان مطهری تهران به بالا کار نمی کند ( مرعوب است ترسان است مدخل قانونی ندارد و بالاتر از همه سیستم فرد تشخیص دارد)

و موتور تورم که نه تنها روشن است بلکه یکه تازی می کند هر شب مردم ایران 0/144 درصد فقیر تر و درمانده تر می شوند تورم سالی 50 درصد یعنی هر 7 روز یک درصد فقر و مالیات بیشتر ( تورم خود مالیات پنهان رانت خواران از آحاد مردم ایران است )

مجلس یازدهم هم عملکرد بغایت پوپولیسمی را روی میز گذاشت که در بیست سال گذشته نظیر ندارد؟

تمام مصوبات مالیاتی توسعه ای فرزند آوری تولیدی نتایج معکوس به بار آوردند؟

انگار 280 احمدی نژاد جمع کردن در یک سالن به نام مجلس شورای اسلامی ایران؟

اصلا نگاهی به نمایندگان ادوار گذشته مجلس نشان از خدمت نمی دهد ( حداقل اکثریت همین هستند ) نمایندگانی که با رای فرو مایگان ملت به مجلس راه یافتند و نماینده کارتل های مالی بانکی خودرویی و ثروتمندان شدند بتدریج؟

نماینده با موتور گازی به مجلس می رود و با بنز آخرین سیستم از مجلس خارج می شود.

جناح های سیاسی هم هر دو به رویه پوپولیسم و خروج از نمایندگی مردم پایبند بوده اند

هیچ یک از مدیران ارشد برای مردم ایران پدری نکردند.

نه تنها پدری نکردند بلکه در سیستم حل شدند و فساد سیستماتیک حلشان کرد ذوب شدند در اکثریت خاموش و به شکل کاملا محسوسی تغییر رویه دادند؟

حالا که از به سرانجام رسیدن کشور و انقلاب نا امید شده اند پس بهتر است ساز کار شخصی را ارتقاء ببخشند لذا دست به جمع آوری مال زدند به شکل بسیار گسترده؟

نمایندگان مردم هستند در دولت و ریاست جمهوری و مجلس اما نوکران ثروتمندان شدند در عمل ؟

تمام درخواستهای خودرو سازان واردکنندگان طلا فروشان صاحبان ثروت در مجلس تصویب شده قانون شده اما درخواست آحاد مردم در هاله ای از تبصره و قوانین متضاد قابل تفسیر معطل مانده یا ابتر باقی می مانند؟

این حرکات باعث شده تا قشر عادی مردم و حتی صاحبان حرف و نخبگان از درست شدن اوضاع نا امید شوند و راه درمان شخصی را پیگیری کنند.

راه های مانند خروج از کشور ثروت اندوزی غارت خروج سرمایه همگی گواهی از نا امیدی از دولت و آینده را گواهی می دهد.

این چرخه فقر بیشتر چرخه پوپولیسم در آینده هموار می کند دولتهای بعدی و حتی فعلی که با وعده بهتر شدن یارانه بهتر شدن اقتصاد قولهای غیر قابل اجرایی می دهند در واقع خیانت کنندگان به کشور هستند از هر قشر و هر صنفی که می خواهند باشند.

چه وعده ای به مردم می دهید از کدام سرمایه ؟

تمام سرمایه های کشور در تراز منفی هستند .

هیچ محلی نیست که نجاست نزده باشید 

تله توسعه نیافتگی که از آن به تله فقر هم یاد می شود یک دام راهبردی است که غرب هم به آن دامن می زند در واقع هر گاه ملت می خواهد از این چرخه عبور کند بلافاصله یک تسهیلاتی را روی میز می گذارند تا دولتمردان گول زده و به جای اول بازگردانند؟

دقیقا بازگشت اوباما به میز مذاکره به همین دلیل بود . تشخیص این بود ایران می تواند از این چرخه باطل فقر پوپولیسم بگریزد؟

اما دولتمردان وقت خوشگذارنی کیش به کار ترجیح دادند اصلا گروه خونی روحانی چنین تلاشی نبود نیست و نخواهد بود.

سر و صدای اکنون هم نه تلاش برای ملت است که تلاش برای ابقا سمت ریاست قبضه تشخیص مصلحت نظام ادامه گذشته است .

اما نحوه گریز از این چرخه بستن کمربندها سفت می طلبد تلاش ریاست جمهوری که با پوپولیسم رایج امکان پذیر نیست مگر تغیر کلان دیگری رخ دهد؟

امید به دولتمردان کنونی سراب است .

دولت رئیسی جز در تقسیم فقر راه حل دیگری ندارد شکست پشت درب خانه او نعره می کشد خودش صدا را نمی شنود ( بادمجان دور قاب چین ها نمی گذارند بشنود )

شکست شتر افسار پاره کرده ای است که رم کرد در حیات خانه دولت جولان می دهد.  

انتظار شکست نیز دشمنان خارجی و داخلی دولت را به وجد آورده کری خوانی آمریکا بی دلیل نیست؟

غرب خود رسوایی عام و خاص شده  در جریان جنگ غزه لباس حقوق بشر از تن درآورده اینک همانند یک گوریل زشت بی لباس و بی چهره در مقابل جمهوری اسلامی ایران عربده کشی می کند و منتظر است مانند لاشخوری که منتظر مرگ مریض رو به موت است .

در این سمت میدان یک مشت پوپول بی تدبیر بی پشتوانه کارشناسی صف آرایی کرده اند؟

من اینقدر که از بی خردی خودی و داخلی نگران هستم از دشمنی و دسیسه های غرب نگران نیستم ؟

برآیند این دو می تواند به فاجعه ختم شود اگر در آرایش داخلی دولت ایران تغییری بوجود نیاید؟

از این دولت و از این مجلس و حتی مجلس بعدی هم کاری ساخته نیست ؟

نیاز به دخالت نیروی موثر و توانا تری هست نیروی رهبری  پاسخگوی مشکلات هست اگر خواست همگانی باشد ؟

مطمئنا" رهبری دخالت نخواهد کرد به دلایل زیادی ؟

اما اگر درخواست مردی روی میز باشد بلاشک ایشان وارد قضییه خواهد شد .

اینک به نظر می آید فقط این سنگر باقی مانده بقیه یا تسلیم شدند یا استهلاک درونی یافتند مضمحل شدند. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

یکی از مصیبتهای عظیم ایران و مسئولان ایرانی زندگی در توهم قدرت است توم قدرت سیاسی توهم قدرت مالی توهم قدرت طولانی؟

این مشکل کلید حل نشدن معضلات اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران است؟

یکی از اساسی ترین مشکل دولت حاضر این است که در ابتدا فکر می کرد همین که قدرت را بدست بگیرد مشکلات را به سرعت حل خواهد کرد؟

هنوز آثار این نوع طرز فکر وجود دارد هنوز دولت مستعجل فکر می کند با دستور دادن می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند ؟

اصلا دستور دان به علیل و پا شکسته برای مسابقه دو چه وجه تسمیه ای دارد.

عدم شناخت وسیله نقلیه ای که به شما به ارث رسیده است موجبات چنین تفکراتی شده است .

تفکرات بیست سال پیش در ذهن شما نقش بسته آن روزهای که احمدی نژاد با دو تا کامیون چک پول تا نشده به سفر استانی می رفت هر جا کسی نامه نوشته بود صدایش می کردند آقا مشکل بیکاری یا بیماری شما را نمی توانیم حل کنیم اما می توانیم دو یا چند عدد چک پول تقدیم شما کنیم؟

در یک روز مسافرت به قزوین یکصد هزار نامه جمع آوری شده را با همین ترتیب پاسخ دادند؟

احمدی نژاد به علت فقر اطلاعاتی فکر می کرد پول حلال همه مشکلات است؟

لذا چنان در این باره زیاده روی کرد که تا ابد دولت ایران ویلچر نشین کند و کرد.

اگر دولت حاضر می توانست از همان روز اول عاقلانه بیندیشد و تصمیم بگیرد امروز شاهد این همه فضای تاریک آینده اقتصادی کشور نبودیم؟

اکنون هم خیلی دیر شده اما باز آبسردی به صورت مست کرده اصحاب قدرت می تواند کشور نجات دهد؟

ببینید واقعیت ملموس این است که نفت برای ایران مرد؟

به دلایل زیادی دیگر از نفت بودجه کلان و فروش کلان نخواهیم داشت.

اولین علت آن استگبار جهانی است استکبار تصمیم گرفته دماغ شما را به خاک بمالد ؟

حتی اگر توبه کنید عذر خواهی کنید برگردید به زمان محمدرضا شاه باز هم دست نخواهد کشید.

دومین علتش اینست که غرب دیگر غرب گذشته نیست خود ورشکسته مالی حیثیتی سیاسی و فکری است و درمانده؟

سومین علتش اینست که دنیا دیگر تغییر کرده بازیگران بسیاری با فکر جوانتر و انعطاف پذیر تر کوشا تر به میدان آمده اند که کولی به کسی نمی دهند؟

چهارمین علتش تغییرات تکنولوژی و کم شدن مصرف نفت در اقتصاد جهانی است.

پنجمین علتش تغییرات داخلی در کشور است نسل ما بکلی نگرشش تغییر کرده و مشکلات جاری بیشتر از ناحیه مسئولان می بیند و زمینه مشارکت و همکاری در حد بسیار پایینی است.

اگر همین فقدانها را دولت پذیرا باشد آنوقت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؟

نا گفته نماند نه دولت و نه کادر دولتی قادر به ارائه راه حل نیست راه حل هایش مانند طرحهای در حال اجراء سبب تشدید بحران و تشدید زمینگیری خواهد شد؟

اقای رئیس جمهور تا کی به این کابینه ناتوان تکیه خواهید کرد ؟

وقتی دور بعدی شورشها شروع شود؟

آنوقت دیر است؟

اصلاح طلبان هم چیزی جز نسخه تسلیم در چنته ندارند؟

  • حسین تاج احمدی