افسانه اروپایی در مورد (هلندی سرگردان ) کشتی ارواح وجود دارد که انتشار آن به قرن هفدهم باز می گردد
در این افسانه همه پرسنل این کشتی سرگردان ارواح هستند و ناخدای ان هم نام "سرگردان" دارد
کشتی هیچگاه در بندری پهلو نمی گیرد هیچ گاه از هدایت و رسیدن به هدف برخوردار نمی شود؟
ناخدای ان هم مرتب ندای نفرین شده سرگردانی را برای پرسنل کشتی های دیگر می فرستد ؟
هر کشتی که به این ندا توجه کند مانند همین کشتی سرگردان خواهد شد؟
متاسفانه پس از ارسال لایحه بودجه نابخردانه سال 1397 به مجلس و خروجی نا بخردانه تر آن
نشان داد که کشتی اقتصاد ایران سرگردان است ؟
ناخدا و پرسنل آن نیز نفرین شده خود نیز "سرگردان" هستند؟
آقایان بیشتر دارند از مزایای جنبی سمت ها و نمایندگی مجلس بهره برداری می کنند؟
در تمامی تشریفات و میهمانی ها و دریافت منافع رسمی غیر رسمی به شدت پر رنگ حضور دارند
و حتی در مراسم های همزمان جای خود نماینده می فرستند؟
اما آنجا که باید حضور داشته باشند سخن بگویند تصمیم بگیرند و عاقلانه و شجاعانه عمل کنند
حضور ندارند ؟ حتی مقامهای درجه سه هم در صحنه عمل نیستند؟
به قول ظریفی مانند سر لشکر های زمان شاه می مانند در جبهه بزم توزیع مدال حقوق و پاداش
حضوری پر رنگ در جنگ عمان حضوری در عقب ترین زیرزمین ترین سنگر جبهه حضوری خوابیده داشتند؟
این کشتی سرگردان اقتصاد یا به صخره خواهد خورد یا در طوفان گرفتار خواهد شد
یا همچنان بوسیله امواج به اطراف خواهد رفت به ناکجا آباد؟
و همچنان فضای نا امیدی بر اقتصاد حاکم خواهد بود و عید سال 97 هم فضای غم و تار برای عموم مردم و فعالان اقتصاد باقی می ماند؟