هشت سال پیش متوجه باخت عظیم اقتصادی کشور شدم لذا سخت در پی راه حل افتادم
با توجه به اینکه در زندگی اقتصادی خودم افت خیز زیادی داشتم بعد از تحقیق بسیار به این نتایج پیشنهادی رسیدم
در سال1393 قسمت عظیمی از این تحقیق آماده ارائه بود اما عدم همکاری روزنامه ها باعث شد نتوانم آنرا منتشر کنم
به این نتیجه رسیدم مطالب طی یک کتاب چاپ کنم
اما چاپ کتاب هم سرمایه انتشار نیاز داشت برای تدوین و مجوز چاپ که همگی زمان بر بود
تصمیم گرفتم از طریق اشخاص مطرح و معروف کمک بگیرم تا آنها برای ارائه طرح کمکم کنند
دریغ از یک همکاری کوچک آقایان وقت همه کاری داشتند اما دریغ از یک توجه کوچک
در سال 94و 95 به دفاتر بزرگان کشور و روزنامه های کشور نامه های زیادی نوشتم دریغ از یک همکاری یا حتی یک اظهار همدردی
دولتی ها هم قاطعانه با مطرح شدن و چاپ آن در نشریات خود مخالفت می کردند
بقیه هم فکر می کردند این مطالب ممکن است نان آنها را آجر کند
از دفاتر مسئولین هم خبری نشد؟
اصلا" شک دارم که به اطلاع مسئولین (درجه یک نظام) رسیده باشد
گویا مسئول دفتر ها بازار گرمی دارند
حتی برای یکی از کانال های تلویزیون و رادیو هم تلاش کردم ابتدا استقبال شد اما ظاهرا حضور در برنامه های آنها هم نیاز به پارتی و معرف دارد
روزنامه ها هم فقط تریبون هم حزبی ها شده اند غیر از خودی ها به کسی راه نمی دهند
حاضر ند هزاران فحش بد و بیراه به رقیب بنویسند اما دو تا کلام برای منافع ملی جا نداشته باشند
اگرچه ناگفته نماند یکی از آنها حاضر شد بصورت رپرتاژ آگهی چاپ کند
که با اعتراض من روبرو شد به ایشان گفتم مطرح کردن این مطالب نه تنها سودی برای من ندارد
احتمالا مرا دچار مشکلات بیشتری خواهد کرد اما منافع ملی حکم می کند شما همکاری بفرمایید
ایشان فرمودند ( منافع ملی کیلویی چند است) هزینه پرسنل روی زمین مانده است
یعنی رکود و بی پولی چکار که نکرده است
حالا اگر همین طور پیش برویم چه خواهد شد
حتما همه چیز فروشی خواهد بود حتی منافع ملی؟ (در واقع پای بی پولی قربانی شود)
از ابتدای سال 96 با پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم بصورت وبلاگ این مطالب منتشر کنم
اما تایپ کردن انگشتی من و خلاصه کردن مطالب باعث شده انتظار مورد نظرم حاصل نشود
اما از خوانندگان و عزیزانی که با مطرح شدن موافق هستند به این مطالب دسترسی پیدا کرده اند
درخواست همکاری جهت معرفی مطالب به دوستان و دیگران دارم تا شاید این تابو دولتی روزنامه ای
جناحی مخالف مطرح شدن این مطالب شکسته شود ( عده ای سخت مخالف انتشار آن هستند
اگرچه بهانه های واهی نظیر توقع مردم بالا می رود و در جامعه بحث و....زیاد میشود)
اما واقعیت در این نکته خلاصه می شود اینان به مردم میگویند نیست نمی شود سرمایه نداریم
همه راه حل ها را آزمایش کرده ایم ...... ما خود آخر خط ایم ( اما در واقع )
می خواهند وضع به روال گذشته باشد تا همچنان ماهی برای خودشان صید کنند؟
به نوعی حاضر نیستند مساوات همگان در دریافت تسهیلات و امتیاز های عطا شده بپذیرند
(تمام خاصیت این راهبرد نجات اینست که همگان را در دریافت امکانات و تسهیلات مساوی می بیند)
آنچه به نظرم می آید این مطالب بسیار برای کل مردم ایران مفید مثمر ثمر و راه گشا می باشد
حتی اگر یکی از پیشنهادها اجرایی شود منافع عظیمی برای آحاد مردم ایران دارد