راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

چند روز پیش دکتر مقصود فراستخواه سخن از بحران مرجعیت علمی در کشور یاد کردند و متذکر شدند تعدد مراکز و مخدوش بودن مرجعیت علمی باعث فاجعه شده است.

مفهوم این گزارش اینست که نامراجع بی کیفیت و کم کیفیت با ایجاد چند صدایی و ایجاد مراکز فرعی با عث مخدوش شدن بیشتر شده اند.

این برای کشوری مانند ایران که دارد از مشکلات متعددی رنج می برد یک فاجعه تمام عیار است.

متاسفانه این وضعیت در اقتصاد بیشتر از سایر علوم دارد کشتار می کند؟

در عین فشار غرب برای خرد کردن اقتصاد ایران و فشار سرمایه داری وابسته داخلی خارجی برای سود جویی بیشتر عدم وجود مرجعیت علمی اقتصادی در ایران فاجعه ای مضاعفتر و سنگین تر را موجب شده است.

از یک سمت خود خواهی و نمایش دروغین علم و آگاهی اقتصادی در حاکمیت خود خسران بیشتری را در اقتصاد موجب شده؟

این موضوع سابقه بس تاریخی دارد در زمان رضا شاه همین مشکل وجود داشت که رضا شاه با قلدری حرف خویش را به کرسی اجراء می گذاشت.

در زمان محمد رضا پهلوی به شکل حادتری بخود گرفت به گونه ای محمد رضا با مزخرفات خواندان تصمیمات اقتصاددانان برای توسعه تصمیم خود را ابلاغ می کرد و فاجعه همان شد که می دانید. ( دکتر کاتوزیان اقدامات راه آهن سراسری به جای غرب به شرق از شمال به جنوب کشیده شد و هیچ اثر اقتصادی تا سالها نداشت فاجعه 150 میلیون دلاری مالیات بر قند و شکر تا سالها رنج بر اقشار ضعیف مستولی کند با دستور صریح رضا خان انجام شد )

بعد از انقلاب این بحران وجود داشت تا شروع جنگ عراق و ایران فقط در این برهه زمانی بود که دولت با تمکین در مقابل شخصیت عالی نسب توانست نتایج حیرت انگیزی را کسب کند.

متاسفانه در تمام سالهای بعد از جنگ که مصادف بود با بازگشت درس خوانده های غربی لیبرالی این مرجعیت بیش از بیش مخدوش شد جناح غربی سمت ها را قبضه کردند و شروع به دیکته کردن اهداف بانک توسعه جهانی و صندوق بین المللی پول در دولت وقت نمودند .

نتیجه فاجعه افزایش شدید ارز در سال 1373 که منجر به شورش اسلام شهر شد که تا قلب تهران ادامه یافت.

در سالهای بعد کماکان حضور غرب گرایان در مسندهای وزرات اقتصاد رئیس بانک مرکزی و شورای سیاستگذاری ریاست جمهوری برای کشور فاجعه های متعددی را رقم زد .

جناحهای سیاسی خود یکی از عوامل این مخدوش شدن مرجعیت علمی اقتصادی کشور بوده و هستند متاسفانه صرف اینکه یک اقتصاد دان وابسته به یک جناح بر دیگران تسلط پیدا کند کافی است تا نظرات او بخشنامه های دولتی را مرتبا تغییر دهند.

این نگاه جناحی در اقتصاد خود یکی از عوامل عقب افتادگی مکرر و افزایش تورم به حساب می آید؟

هر جناح برای خودش برنامه خلق الساعه درست و ابلاغ می کند و بعضی از بخشنامه ها تا سالها بعد از برکناری جناح عامل محل عمل ادارات قرار می گیرد؟

در فقدان برنامه جامع از طرف مرجعیت علمی و اقتصادی کشور برنامه های چهارم پنجم ششم توسعه نیمه کاره ابتر بدون پشتوانه تصویب و حتی اجرایی نشده اند تا جایی که گزارش دیوان محاسبات اعلام کرده حداکثر تا 33 درصد اجرایی شده اند یا اصلا اجراء نشده اند.

خود عالم پنداری و نبود بازخواست بعد از حکومت یک ملغمه مخدوشی ساخته که در دنیا نظیر ندارد.

احمدی نژاد صرحتا می گفت برنامه چهارم قبول ندارم لذا هیچ گاه هم عمل نکرد یا روحانی به بهانه تحریم ها از عملکرد به برنامه خودداری می کرد.

در اجرای سیاستهای نظام هم همین بهم ریختگی دیده می شود لذا سند چشم انداز بیست ساله کشور یعنی سال 1404 از هم اکنون با فاجعه عدم دستیابی و عدم اجراء به مرز منفی هم اعتلاء یافته است؟

 از نظر برنامه بیست ساله چشم انداز ما باید کشور اول منطقه از نظر علمی اقتصادی فناوری با هویت اسلامی انقلابی می شدیم؟

اما فاصله بین آنچه امروز هستیم و آن روزی که این برنامه ابلاغ شد خود فاصله از زمین است تا آسمان؟

همه این فجایع ناشی از مخدوش بودن مرجعیت اقتصادی علمی و اجرایی کشور است؟

کدام مقام و کدام شخصیت مرجعیت اقتصادی به شما داده که چنین ویرانگری می کنید مسئول این فجایع اقتصادی چه کسی است و حتی چه جناحی است .

این سوالات همواره بی پاسخ بوده اند. بر مجلس فرض است که با تصویب قوانینی نظارت بر این تصمیمات ویرانگر را بیشتر کند.

اصلا مشخص نیست مرجع اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است یا دانشگاه شریف یا دانشگاه علامه یا دانشگاه امام صادق؟

اصلا دانشگاه محل مناسبی برای پیدا کردن مرجعیت علمی اجرایی اقتصادی هست ؟

با توجه به اینکه اساتید نوعا نظری درس خوانده اند تا کار عملی و بیشتر تحصیل کرده در نظرات غربی آمریکایی هستند تا نظرات اسلامی ایرانی؟

اتکا کشور باید بر کدام باید باشد .

سوابق تاریخی می تواند در یافتن جواب و پیدا کردن مرجع مورد اطمینان اقتصادی کمک بزرگی بکند. 

پس از انقلاب یک حالت انقلابی در کشور بوجود آمد و مراکز غربی و وابستگان آنان در کشور از مرجعیت علمی و حکومتی حاکمیتی خلع شدند.

شروع جنگ تحمیلی عامل ایجاد وحدت در بین مراکز تصیم گیری و اتکا به تجربیات اقتصادی و علمی آقای عالی نسب باعث شد تا یک رشد عالی و همه جانبه اقتصادی انسانی حمایتی همه جانبه در کشور پیگیری شود ؟

نتیجه کار همراه با تکیه بر توان ملی اقتصادی داخلی و تشکیل ده هزار تعاونی تولید بسیار شگفت انگیز بود؟

بطوریکه نشریه اکونومیست گزارش داد برنامه های توسعه اقتصادی انسانی عمرانی ( جهاد سازندگی ) موجبات ترقی عظیم امید به زندگی افزایش جمعیت از 34 میلیون به 55 میلیون ظرف 1355 تا اواخر سال 1368 امید به زندگی از 55 سال به 74 سال افزایش یافته همه این موفقیت ها ی  ایران در حالی است که جای کارشناسان غربی خالی است.

طرح افزایش سواد آموزی ده میلیون نفری افزایش سریع سرانه درآمدی و اشتغالی کشور به رقم حیرت انگیزی برسد.

همه این عوامل موجبات ترس استکبار جهانی بود لذا سعی کردند بگونه ای عوامل خویش را در کشور جایگزین مرجعیت ملی اسلامی امثال عالی نسب کنند.

لذا داستان آنگونه پیش رفت که دکتر فرشاد مومنی می گوید عدم حضور عالی نسب در کابینه هاشمی رفسنجانی به خاطر حضور غربگرایان و رانت خواهان داخلی رقم خورد؟

اینچنین شد که مرجعیت علمی اجرایی اقتصاد بدست بیگانگان افتاد و تا کنون هم هنوز سر و سامان نگرفته است.

بی شک فجایع سال 1370 تا 1402 فقط با حضور غربگریان و غرب باوران در اقتصاد رقم خورده است .

بی سوادی مدیران اقتصادی که بیشتر نشان از مدارک تقلبی تحصیلات شبانه همراه با کار یا آموزش های علمی کاربردی رزومه سازی دارد بقدری حاد شده است که اظهارات ناپخته آنان خنده و تمسخر دانش آموزان برانگیخته است.

اگرچه در این سالها یک جسته گریخته اعتراضات علمی توسط بعضی اساتید انجام شده اما هیچگاه اثر گذار و قطعی نبوده.

دولتها بیشتر از طریق سانسور مطبوعات ( ممانعت از انتشار کتاب تدریس ) و اشخاص  ممانعت از حضور مطلعین در مقامات یا مجلس ( رد کردن صلاحیت اخلاقی یا تحصیلی ) رقم خورده است در واقع باید گفت پاکسازی حاکمیت از متخصصین منقدان تجربی علمی اقتصاد دانان سابقه 30 ساله دارد.

از سمت دیگر انتشار مجموعه روزنامه های اقتصادی متنوع که یک خط سیاسی اقتصادی غربی را دنبال می کنند با وجود اقتصادی نبودن انتشار آنها و ضرر های چند صد میلیاردی سالانه خود یکی از عوامل ممانعت از اقتصاد سالم در کشور است پشت پرده این نشریات برای مردم مشخص نیست اما راه حالهای غربی آنان همه جا آغشته است بخصوص نجاست پراکنی نیمه علمی قدیمی صندوق پول و بانک جهانی؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا 

هنوز کشور نتوانسته حاکمیت اقتصادی خویش را بدست آورد.

عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی کردند.

یک زمینه سازی های انحرافی رسانه ها

دو اثر گذاری منفی جناحهای سیاسی

سه اثر گذاری رئیس جمهور های بدون سواد اقتصادی

چهار بیسوادی مطلق وزراء و معاونین ( بیسوادی اقتصادی )

پنجم بیراه رفتن روساء بانک مرکزی در فقدان نظارت

ششم خیانت خواص به نفع جناحی شخصی و حتی غربی

هفتم دخالت های مکرر در تصمیمات و روندهای اقتصادی ملی ( توسط نمایندگان مجلس و سایر دولتیان )

هشتم غیبت حادثه ساز و بحران ساز حوزه علمیه در اقتصاد

نهم فقدان باور به اصالت اول بودن اقتصاد ( اولویت اول )

دهم قوانین فله ای و ناکارا متضاد .( 28000 هزار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی )

اصلی ترین علت بحران به علت فقدان یازدهم و آخرین مرجع رجوع 

و یازدهم فقدان یک استاد مسلم و جامع شاخص ملی در سطح کشوری ( فقدان مرجعیت اعلم علمی و عملی )

با همه این مشکلات هنوز هم اعتقاد دارم اگر حاکمیت به عنوان تنها راه به مرجعیت یک شخص یا یک جمع پنج تا 7 نفره تمکین کند بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهند شد.

مشکل اینجاست که منافع عده زیادی در حکومت حکم می کند که کشور سامان نگیرد ( تعارض منافع مسئولان )

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

میگویند وقتی مجلس اول مشروطه خواست به اقتصاد ایران سروسامان بدهد چند کارشناس خارجی از جمله مورگان شوستر استخدام کرد تا به وضع خراب اقتصاد ایران سامانی بدهد .

الحق که کار او بسیار منظم و تحسین بر انگیز بود توانست به بودجه و حقوق قشون سفرا نظم انظباط کاملی بدهد دست خوانین محلی از وصول مالیات کوتاه کند 8 ماه کار او سبب پرشدن خزانه و نظم انظباط عجیبی در دولت وقت شد.

تا جایی که قشون روس و انگلیس نسبت به اخراج او اولتیماتم دادند اگر چه مجلس نپذیرفت اما انحلال مجلس شرایط اخراج او را فراهم کرد.

دقیقا بعد از هشت ماه نامبرده از ایران خارج شد.

بعدها او کتابی بنام اختناق ایران که شرح خاطرات این هشت ماه بود به نگارش در اورد که از مهمترین اسناد شرایط تاریخی آن دوران به حساب می آید؟

خلاصه این کتاب در دو جمله اینست:

فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده‌است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مسئله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ‌یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده.

نکته تاریخی و استمراری این دو جمله اینست کشور سر و سامان نمیگیرد مگر به سر وسامان مالی ؟

اینک پس از 120 سال درست سر نقطه صفر هستیم؟ دقیقا سال اخراج مورگان از ایران 1912 میلادی بوده است 1290 هجری.

اما برداشت دوم اینکه روس و انگلیس نظم یافتن مالی خود را در این سال به شدت مخالف منافع خود می دانستند ؟

و عجیب اینجاست که هنوز هم کشورهای بیگانه سر وسامان یافتن اقتصاد ایران به شدت مخالف منافع ملی خود می دانند؟

در اینجا هم به نقطه صفر بازگشتیم خوب در دوره قاجار و پهلوی بیگانگان هم حضور سیاسی و هم حضور نظامی در ایران داشتند.

شاید دخالت آنان توجیح پذیر بود اما بعد از انقلاب چرا هنوز داستان به همان منوال است؟

بعد از انقلاب یک قشر غرب زده زمام امور اداری سیاسی کشور به مانند گذشته در دست گرفتند که اگر خائن نبودند حداقل اعتقادی به استقلال اقتصادی نداشتند و ندارند.

در بطن موضوع بی لیاقتی بی سوادی بی رقیبی زمینه تاخت تاز اینان هموار کرد؟

تا جایکه یکی از رهبران اصلاح طلب (‌ ق) بعد از دو سال از برکناری دولت منصوبش می گوید من در این مملکت قدرت دارم نفوذ دارم ثروت دارم؟

این موضع چه احساسی را زنده می کند.

رهبر و رئیس جمهور کشور هم جناح او نیستند اما گویی  تسلط آقای دکتر رئیسی مانع تحقق اهداف پلید استکبار و غرب نیست.

در بهترین حالت مفهومش اینست که تسلط آنان بر سمت ها و قوانین به اندازه ای هست که می توانند برای ایران تصمیم بگیرند.

تا همچنان ایران ضعیف اقتصادی وابسته نفت و مقروض همیشه گی باقی بماند؟

آیا این موضوع غیر از اینست که ما تسلط بر برنامه ریزی و اقتصاد خویش نداریم.

غیر از اینست که دولت تدارکات چی دیگران است بر اقتصاد تسلط ندارد بر برنامه ریزی تسلط ندارد.

در بهترین حالت عده ای بیسواد بی خاصیت بی عمل بر مسندهای اقتصادی گمارده که نقش بازی کن بازی دیگران هستند؟

سوال بزرگ اینجاست چرا دولت دکتر رئیسی نمی تواند اقتصاد کنترل کند تورم کنترل کند زندگی اقتصادی مردم تسهیل کند؟

پاسخ این سوال بسیار روشن است ایشان خود در این بازی بزرگ نقشی ندارند ( به دیگران واگذار کرده اند)

اما غفلت ایشان و رئیس جمهورهای قبلی زمینه امتداد خاکستر نشینی اقتصاد ایران را فراهم کرده است.

دقت کنید به جملات ذیل : قال امام علی علیه السلام (ع)

یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم، ص 342)

دولتها سقوط نمی کنند مگر به واسطه این چهار غفلت؟
1ـ ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3ـ به کار گماردن آدم‌های پست
 4ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

باید اذعان کرد که هر چهار غفلت به شکل افراطی در دولت دکتر رئیسی دیده می شود .

اصلی ترین مسئله کشور اقتصاد است اما فراموش شده ؟

دولت برای نصف گردو بار سفر می بندد 1000 کیلومتر دورتر اما غافل از یک توجه اساسی و حضور در تصمیم گیری های اقتصادی کشور.

ما 200 سال پیش دانش اقتصادی لازم برای برنامه ریزی کلان اقتصادی نداشتیم اما امروز داریم از آن استفاده نمی شود.

همین برنامه هفتم توسعه نشان کامل ناپختگی عجله زدگی و نا کاملی است؟

اگر امروز برای نجات ملی اقتصاد کشور برنامه نریزیم و عمل نکنیم باید گفت فاتحه همه چیز خوانده است.

شکست های پی در پی تیم اقتصادی دولت سیزدهم می دانید چه نتایج غم باری بدنبال خواهد داشت ؟

نگاهی به گذشته کردیم دیدیم چقدر غم انگیز و فرصت سوزانه بوده است بهتر نگاهی هم به آینده نزدیک و دور بیندازیم تا آینده راه هم رصد کرده باشیم

در کوتاه مدت شکست اقتصادی دولت انتخابات مجلس را دگرگون خواهد کرد و جناح مخالف سمت های نمایندگی را یکی پس از دیگری کسب خواهند کرد. اگرچه به اصلاح آنان هم امیدی نیست حداکثر تلاش آنان اینست با غرب ساخت و باختی بکنند نفتی بفروشند لقمه نانی به نسیه به ملت بدهند.

در آنسوی دیگر پرده انتخابات ریاست جمهوری را هم جناح مخالف یا حتی غرب پرستان فتح خواهند کرد و یک دوگانگی رهبری ریاست جمهوری 8 سال دیگر باید تحمل کرد و اینجاست که باید گفت خدا حافظ آقای دکتر ابراهیم رئیسی؟

8 سال دیگر تزویر و نمایش بر صحنه کشور ظاهر شود و ایران بماند ضعف اقتصادی عقب ماندگی تاریخی فقر شورش بدبختی؟

واقعا غیر از آنچه نوشتم شدنی هست؟

بله هست به شرطی که آقای رئیس جمهور قبا و عبا را به زمین بگذارد و وارد گود شود؟

همه مسئولان اقتصادی را برکنار و یک برنامه توسعه گشاورزی صنعتی ملی را پیگذاری و دنبال کند.

دیگر وقتی باقی نیست آقای رئیس جمهور تبعات شکست شما بسیار سنگین تر از این تصمیمات است؟

اصلا فرض کنیم برگشتیم به صد سال قبل سال 1300 از صفر برنامه بگذارید از خلق بخش خصوصی واقعی شروع کنید ؟

اعتبار بزرگترین قدرت دولت است بگذارید روی میز فقط برای توسعه و حمایت از تولید کامل اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما همینطور تولیدات کشاورزی و صنعتی اگر بخواهم یک تصویر از آینده روی میز شما بگذارم 

این خواهد شد بیست میلیون نفر شاغل بیشتر سازنده انواع اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما تولید ناخالص ملی 2000 میلیارد دلاری 

تولیدات کشاورزی 200 میلیون تنی سالانه ؟

این گوشه ای از آینده است اگر بجنبید و گرنه نیازهای امروز کشور و قلت درآمد دولت مردم را فلاکت زده و بدبخت خواهد کرد؟

شما تصویری از اکنون هم ندارید چه رسد به آینده این داستان تلخی است.

هم اکنون کشور به 4500 همت میلیارد تومان وجه نقد نیاز دارد برای اتمام پروژه های عمرانی؟

برای سال آینده نیاز به یکصد هزار کامیون  و یکصد هزار اتوبوس 50 هزار ماشین آلات عمرانی یک میلیون اتومبیل سواری 1000 عدد قطار مترو و راه آهن 100 عدد هواپیمای مسافر بری بزرگ داریم مجموع این نیازها خود به 200 میلیارد دلار در آمد نفتی دارد که امکان تهیه آن نیست؟

لذا اگر امروز دست به این تغییر نزنید باید گفت خدا حافظ  ریاست جمهوری خدا حافظ مجلس اصول گرایی خدا حافظ ..........؟

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

آیا رابطه مستقیمی بین شدت بمباران غزه و اقتصاد خراب ایران وجود دارد متاسفانه پاسخ آری هست ؟

هر چقدر اقتصاد ایران خرابتر و زمینگیر تر باشد غزه شدید تر و هولناک تر بمباران خواهد شد.

چون برداشت مستقیم آمریکا و اسرائیل اینست که خراب بودن وضع اقتصاد ایران مانع بزرگی برای دخالت ایران در جنگ غزه می باشد.

موضوعی که تحلیل گران شبکه بی بی سی و الجزیره در آن متفق قول هستند.

متاسفانه باید اذعان کرد جنگ نیاز شدیدی به منابع مالی دارد بخصوص اینکه محل در گیری بسیار دورتر از مرز ایران قرار دارد.

حتی دشمن در محاسبات خود به این موضوع اشاره هم می کند.

درخواست مکرر گنگره از بایدن برای توقیف منابع آزاد شده ایران در قطر یکی از ابزار های فشار بر تهران است؟

بطور کلی جنگها برای کشورهای درگیر حفره های از هدر رفت عظیم منابع مالی هستند .

از سمت دیگر نیز قدرت مالی خود یکی از ابزار جلوگیری از جنگ به شمار می آیند.

دقیقا جمله معروف امیر کبیر که گفته بود کشوری که 6 کرور ( میلیون ) مالیات می گیرد(ایران ) با کشوری که 600 کرور مالیات ( روسیه ) می گیرد جنگ نمی کند؟

اگر امروز ایران قدرت مالی ابتدای حکومت احمدی نژاد داشت هرگز غزه بمباران نمی شد و اینگونه مردم به خاک و خون کشیده نمی شدند؟

اسرائیل دقیقا می داند در چه شرایطی می تواند بی حیایی کند کشتار کند.

قدرت اقتصادی تضعیف شده ایران محصول حماقت یک مشت سمت پرست یا خائن است که هنوز بر مصادر اقتصادی ایران حکم فرمایی می کنند.

بر خلاف مدارکشان نه سواد دارند نه تجربه دارند و نه قادرند وضع را بهبود ببخشند .

اگر امروز اقتصاد ایران توانا جاری و زایش داشت کشور اینقدر ضعیف و دست بسته نبود .

چه کسانی در خرابی اقتصاد ایران و امتداد خرابیها نقش داشتند و هنوز هم دارند؟

اینان دستشان به خون مردم غزه آلوده است اینان در جرایم رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند.

به نظر موضوع ساده می آید طرف خواسته یک مدتی ریاستش ادامه داشته باشد ؟

اما نمی داند که چه جرم عظیمی را باعث شده است.

هنوز هم اقتصاد کشور در سراشیبی تخریب و تضعیف دارد سیر می کند.

در حالیکه به سادگی می توان جلو اینکار را گرفت و اقتصاد کشور در مسیر توانایی هدایت کرد.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

روزهای اول آبانماه هزار چهارصد دو در حالی آغاز شد که بازار از یک رکود بسیار عمیق و فرو ریزی معاملات دارد رنج می برد.

از یک سمت بحران و جنگ غزه در این جریان تاثیر گذار بوده اما حتی دو هفته قبل در ابتدای مهرماه هم هیچ خبری از تحرک بازار برای شروع مدارس وجود نداشت.

قدرت خرید مردم به شکل باور نکردنی سقوط هولناکی را دارد تجربه می کند.

از یک سمت تنزل شدید فروش مواد پروتئینی از سمت دیگر فروش مواد غذایی و میوه حتی لوازم تحریر با رکود 40 تا 50 درصدی مواجه شده اند؟

از سمت دیگر معاملات مسکن به یک سوم روزهای اول سال 1401 رسیده است؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا شاهد رکود عمیقی در فصل کار و کوشش را شاهد باشیم بطور کلی فصل پائیز و زمستان برای بسیاری از مشاغل آغاز پیک فروش و رونق اقتصادی هستند .

اما امسال وضعیت به گونه دیگری رقم خورده افت فروش حتی افت قیمت میوه و تره بار افت قیمت پوشاک رقم خورده است؟

همه این مشکلات که رسانه های کشور هم از آن انتقادمی کنند در حالی اتفاق افتاده که دولت معتقد است رشد اقتصادی بالای چهار درصد را دارد تجربه می کند و وضع رو به بهبود است؟

اما آمارها نشان از فرو ریزی اقتصاد مردمی بومی و محلی دارد.

خوب فروش در بعضی صنایع از جمله نفت و معادن بهبود داشته اند اما این رشد ربطی به درآمد مردم ندارد؟

هنوز هم موتور تورم با قدرت جهنمی خود دارد درامدهای مردمی را می بلعد؟

قدرت خرید خانوارها روز به روز در حال کمتر شدن است.

از سمت دیگر روز به روز شاهد افزایش دست فروشی و تکدی گری هستیم؟

هنوز هم تورم مواد غذایی بالاترین رتبه را در انهدام اقتصاد خانوار به عهده دارد.

هیچ یک از اهداف اعلامی دولت برای رونق و ارزانی محقق نشده یا بسیار کم اثر و مقطعی بوده است؟

اما دلایل همه شکستها بالا خلاصه می شود در دو پدیده بی تجربه گی و کپی برداری ناشیانه از دست دیگران بوسیله مسئولین اقتصادی دولت رئیسی ؟

هنوز هم اعتقاد دارم مردان اقتصادی دولت مار خورده افعی شده نیستند نه برای منفعت شخصی ( موضوع فساد شخصی نیست ) نه برای منفعت عامه مردم؟

هنوز هم دولت نیاز به تعویض اساسی نیروهای کم تجربه و ناموفق خویش دارد؟

اگر همین امروز انتخابات ریاست جمهوری ایران دوباره برگذار شود آقای رئیسی اولین رئیس جمهور تک دوره ای کشور خواهد بود بدون شک فاقد آرا مردمی بوده حتی در مقابل ضعیف ترین کاندیدای ممکن شکست خواهد خورد؟

اما کالبد شکافی این شکست: 

دو تصمیم دولت رئیسی عامل بوجود آمدن این شکست خود کرده هستند 

اول تصمیم به افزایش مالیاتهای گوناگون و تعریف پایه های جدید مالیاتی سهم سنگین را در شکست به عهده دارند .

دوم اتخاذسیاست انقباضی مالی بخصوص در مورد وام های خرد و متوسط عامل دیگر این شکست هستند.

هر دو تصمیم موجب فقیر تر شدن بیشتر مردم و رکود فلج کننده برای اقشار ضعیف تر گردید.

در دراز مدت هر دو این تصمیم موجب خود زنی دولت خواهد شد سال جاری و سال بعد با افت درآمد مالیاتی و تقاضای بیشتر برای یارانه و سوخت ارزان و نان ارزان روبرو خواهیم بود ؟

در این اوج بحران اقتصادی و رکود افزایش مالیاتها یک خود زنی نابخردانه بود که تیم اقتصادی مجلس و دولت آن را روی میز گذاشتند؟

همانطور که قبلا هم گفته بودم اداره مالیاتی  کشور فاقد اطلاعات کامل از گردش مالی و جغرافیایی اقتصادی کشور است .

اگر چه اخیرا بانک ها گزارش گردش مالی اشخاص به اداره دارایی ارسال کرده اند (‌آن هم غیر کامل انتخابی و غیر اصولی بوده تازه شامل همه بانک های کشور نمی باشد؟‌)

ولی در فقدان اطلاعات کامل عملکرد اداره دارایی خلاصه شد به افزایش همگانی پایه های مالیاتی و افزایش غیر عقلانی کلیه کسانی که صاحب پرونده مالیاتی بودند.

این عملکرد باعث ایجاد بحران در بسیاری از بنگاه های اقتصادی شد.

از سمت دیگر سیاست انقباضی موجبات افت فروش هنگفت در مناطق متوسط و جنوب شهرها گردید؟

بگونه ای که بسیاری از مغازه های مناطق محروم اقدام به بستن محل تجاری خود کردند حتی شواهد نشان می دهد صاحبان بعضی از مغازه های خرده فروشی در حالی محل کسب خود را بسته اند که فاقد شغل بوده و حتی دست فروشی می کنند؟

این نشان عمیقی از فشار هزینه های دولتی اعم از مالیات بیمه عوارض و فشار سیستم اداری به بازار کار دارد.

همه این عوارض در حالی است که اینک پنج ماه تا آخر سال باقی است مطمعنا امسال هم کشور تجربه یک تورم 40 تا 50 درصدی را تجربه خواهد کرد.

و دولت با کسری منابع همچنان با ناترازی بانک ها (‌ ناترازی به اضافه خیانت به اضافه زیاده طلبی به اضافه بنگاه داری به اضافه بانک خواص و خویشان بودن ) ناترازی انرژی و نا ترازی صندوقهای بازنشستگی و ناترازی بیمه های تامین اجتماعی و بحران در شرکت های دولتی ( ضرر ده و حقوق پاداش کلان ده سهم خواه ) روبرو هست؟

بانک مرکزی هم مشغول میخ زدن بر تابوت اقتصاد ایران بوده به گمان خویش دارد خدمت می کند؟

بر مردم دست بر گلو ایستاده تا خفه کند اما با خطا کاران بانکی ارزی  مماشت دوستی می کند.

با این توصیف باید منتظر اعتراضات مردمی بود یا استیضاح دولت؟

این روند در حالی بود که دولت شعار می داد سرمایه های مرده را به تولید خواهد برد و رونق اقتصادی رقم خواهد زد؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

قبل از شروع بحث لازم است یک تعریف مختصر و مفید از برنامه و مدیریت استراتژیک داشته باشیم تا چهار چوب مطلب مشخص شده باشد.

استراتژی برنامه ای عملی است که برای دستیابی به هدفی بلند مدت یا کلی طراحی می شود .

مدیریت استراتژیک یک روند مستمر از ایجاد استراتژی ارزیابی استراتژی و کنترل آن است که برای نائل شدن به اهداف مورد نظر تهیه تنظیم و اجرایی می گردد.

یک روند مدیریتی اصولی برای بررسی احتمالات گوناگون از جمله فرصتها و تهدیدها و آماده شدن برای آنها است.

تعاریف مختلفی وجود دارد من سعی کردم ساده ترین و کاملترین انتخاب کنم لذا چند جمله بالا را مناسب دیدم.

اما برنامه استراتژیک برای ایران یعنی اینکه تعین کنیم ایران باید یک کشور کشاورزی یا صنعتی یا تجاری باید باشد یا مخلوطی از هر کدام بر چه اساسی از مزیت های منابع موجود ( انسانی مالی جغرافیایی معدنی تاریخی ) می توان بهترین استفاده را کرد تا کشور به یک درجه عالی از رشد و توسعه بالندگی نائل آید.

قبل از بررسی کامل موضوع به سابقه تاریخ برنامه ریزی در ایران باز می گردیم این برنامه از زمان رضا شاه شروع شد و متاسفانه تا سال 1334 مجادلات نتیجه ندا د و در این سال با مدیریت ابتهاج اولین برنامه مدون ایران شروع شد .

اما برنامه کلی وجود نداشت نه دولت نه بخش خصوصی نمی دانست چه می خواهد بکند و چه برنامه ای دارد؟

از تعین اهداف خبری نبود از مسیر حرکت از برنامه زمانی از نیروی انسانی مورد نیاز ؟

کشور باید صنعتی شود یا کشاورزی چقدر نیروی انسانی متخصص برای هر کدام مورد نیاز است چند دانشجوی مهندسی باید تربیت کنیم چقدر دانشجوی کشاورزی مالی بانکی بازرگانی و غیره متاسفانه سرگردانی که تا امروز ادامه دارد؟

همچیز باری به هر جهت بود یا به خواست از ما بهتران ( خارجیها ) انگلیس آمریکا و حتی در بعضی مواقع روسها؟

در فقدان چنین برنامه های این انگلیسی ها بودند که برای ایران برنامه تعیین کردند از زمان قاجار  و آمریکا هم همین برنامه را برای ایران با یک تغییراتی پذیرفت و ادامه داد و جای تعجب اینجاست که در فقدان برنامه ملی در ایران هنوز همان برنامه دارد بصورت غیر مستقیم با هدایت آمریکا و انگلیس در ایران اجرایی می گردد؟

این موضوع غیر قابل انکار است حتی جرج بال یکی از معاونین پیشین وزارت امور خارجه آمریکا می گوید ما به شاه نظارت کامل داشتیم این ما بودیم می گفتیم شما به فلان برنامه و فلان راه در زمینه اقتصاد یا نظامی نیاز دارید یا نه ( گازیوروسگی 1371-43)

اینچنین بود که به ایران دستور دادند برنامه اصلاحات ارضی شروع کند برنامه ای که فقط در سال اول محصولات کشاورزی ایران به نصف کاهش داد تا جای که مجله اکونومیست در سال 1977 گزارش داد ایران قبل از انقلاب سفید قسمتی از محصولات کشاورزی صادر میکرد در امسال 2/6 میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی از آمریکا را رقم زده است؟

حاصل پنج برنامه عمرانی پنج ساله زمان شاه منجر شد به رشد صنایع مونتاژی و کالاهای مصرفی با دوام و بی دوام زیر پوشش جایگزینی واردات با تکیه بر نفت و فرار سرمایه از کشاورزی به بخش خدمات واردات و صنعت شهری

رها کردن کشاورزی نابود شدن معیشت 27 میلیون روستایی مهاجرت به حاشیه شهرهای بزرگ افزایش باور نکردنی واردات ایجاد اختلاف طبقاتی عظیم ( نگاه کنید به تحقیق جامع آقای مرتضی حیدر پور و آقای رجب ایزدی 1391)

خلاصه پنج برنامه عمرانی با بودجه بسیار کلان ( 50 میلیارد دلار ) شد  تخریب اقتصاد بومی و بیکاری فقر بیخانمانی یک سوم جمعیت کشور و هجوم به شهرهای بزرگ برای دریافت یک نان بخور نمیر ؟

اما آن برنامه چه بود ؟

برنامه ای مدون و اعلام نشده برای دستیابی به اهداف ذیل:

1- اقتصاد بومی( مبتنی بر کشاورزی صنایع دستی ) ایران باید نابود شود و ایران کشوری وابسته تک محصولی و شکننده باقی بماند تا نفت ارزان با انحصار انگلیسی و یا آمریکایی ( کنسرسیوم ) ادامه پیدا کند؟

2-ایران باید ژاندارم منطقه باشد با سیل فروش اسلحه و دژ محکمی در مقابل کمونیسم باشد و هر کس که به شوروی سابق گرایش پیدا کند باید اعذام گردد نمونه ( تیمورتاش )

3- ضعیف نگهداشتن دولت ایران سرگرم کردن ایران در مرزها تحریک عشایر و همسایگان بر علیه دولت مرکزی؟

4-جلوگیری از شکل گرفتن استقلال مالی مالیاتی دولت ایران به نحوی که دولت همواره با کسری و نیاز مالی مواجه باشد؟ ( آنچه که امروز دولت دارد انجام می دهد تحت عنوان افزایش درآمد مالیاتی چیزی نیست غیر از چاقو کشی ایجاد نا امنی اقتصادی چون افزایش درآمد مالیاتی مانند جراحی می ماند که یک جراح حاذق بدون صدمه زدن به شاهرگ های خونی و عصبی غده چرکین خارج کند صرف اینکه یک چاقو بدهیم دست آدم ناشی بگوییم غده را بیرون بیاور نتیجه اش از قبل مشخص است تخریب گسترده نسوج و رگ های حیاتی و ایجاد هول هراس و خروج سرمایه )

5-جلوگیری از شکل گیری ارتش منظم ملی و مقتدر و جلوگیری از اعمال قدرت نظامی دریایی قوی موثر و دور برد؟

6-عدم توازن نظامی در مقابل بیگانکان به گونه ای که بتوان با یک ضربه آن را متلاشی کرد ( انتصاب افسران فساد ترسو دستمال زن چابلوس )

7-حمایت از عناصر خود فروخته بی سواد و فراماسون در دربار و وزراتخانه ها و حتی انتصاب نخست وزیر مورد اطمینان خودشان؟

8-فقیر کردن و فقیر نگهداشتن قسمت اعظم مردم ایران و عدم رشد نیروی انسانی و سرمایه های داخلی ؟

9-جدا سازی قسمتهای مهمی از خاک ایران مانند افغانستان قفقاز بحرین و این آخری برای تسلط بر خلیج فارس ؟

10- الزام ایران به واگذاری منابع درآمدی مانند گمرک نفت تجارت امتیازات تنباکو و جزایر به دیگران ( خودشان )

11- عدم بکار گیری افراد شایسته در حکومت وزرات دانشگاه وزرات دفاع ( جنگ ) و حذف فیزیکی مانند فرمان قتل امیرکبیر و .....

12- جلوگیری از تحصیل ایرانیان در رشته های اساسی مانند ( مدیریت استراتژیک صنایع هسته ای صنایع دقیق و تکنولوژی های جدید)

13-تربیت عده زیادی فارغ تحصیل بی محل شغل و معمولی در ایران به گونه ای که سالی تا چهارصد هزار لیسانس علوم انسانی بازرگانی اقتصادی تاریخی غیر موثر ( سال 1395 تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی رقم 9 میلیون ششصد هزار نفر  پشت سر گذاشت امروز رقم حداقل یک و نیم میلیون نفر افزایش داشته است )

موارد بیشتری وجود دارد اما کماکان این اهداف به وقوع پیوسته و ادامه دارد.

تمام موارد بال با شواهد تاریخی متعددی قابل توضیح هستند.

متاسفانه این اسب هنوز هم بدون سوار است یعنی هیچکدام از دولتهای بعد از انقلاب نه  قادر به برنامه ریزی بودند نه قادر به اجراء

حتی قادر نبودند روند تخریب ملی برنامه های بیگانگان متوقف کنند؟

امروز حدود نصف جمعیت کشور جمع شده اند حول و حوش استان تهران دقیقا 45 میلیون نفر و بیکاری دارد بیداد می کند؟

هر روز فقط حدود یک میلیون نفر از حومه 80 کیلومتری هجوم می آورند به مرکز شهر تهران و خیابانهای تجاری بدون اینکه شغلی داشته باشند یا حتی دست فروش باشند؟

کنار خیابانها می چرخند برای درآمد شد کارگری شد دلالی شد پیکی اگر نشد حتی دزدی ؟

متاسفانه همین داستان در شهرهای بزرگ دیگر کشور هم به وقوع پیوسته یک پنجم جمعیت کشور هجوم آورده به اطراف مشهد یک ششم جمعیت کشور هجوم آورده به حومه شهر تبریز یک هفتم کشور هجوم آورده حول حوش زاهدان ؟

با این مقدار حاشیه نشینی 25 میلیون نفر کسی نیست از خود سوال کند مگر ما هنوز داریم برنامه های عمرانی زمان شاه را ادامه می دهیم؟

مگر هنوز ما کشور بر اساس واردات و فروش کالاهای مصرفی غربی چینی داریم اداره می کنیم 

بر اساس فروش نفت و واردات کالا جغرافیای کشور تنظیم کرده ایم ( جریان دلالی واسطه گری انحصار گمرگی صنایع مونتاژی زد و بند اقتصادی سیاسی و بانکی سرمایه داری وابسته فساد { درآمد در ایران هزینه و تفریح سرمایه گذاری در خارج } تنظیم کرده ایم )

باید گفت متاسفانه بله انقلاب اسلامی ایران دارد سیستم طراحی شده غربی برای سرکوب کشاورزی اقتصاد بومی خواسته یا ناخواسته هنوز دارد ادامه می دهد؟

با این تفاوت که شاه قدرت مالی نفت را در پشتوانه داشت و ما امروز بر نفت خود تسلط مالکیت نداریم ؟‌ ( معلوم نیست بتوانیم استخراج و فروش داشته باشیم )

اکنون شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد که غرب به طرق غیر مستقیم هنوز دارد این برنامه های بالا را در ایران اجرایی می کند؟

در فقدان شناخت دولتهای قبل همین بس که هریک براساس علائق خود راهی را پیش گرفتند که در کانال از پیش کنده شده استعمار به پیش تاختند؟

نمی خواهم دست به افشاگرهای حماقت بار گذشته بپردازم اما لازم است با شواهد تاریخی مزبور بیشتر آشنا شویم؟

احمدی نژاد کشور با 700 میلیارد دلار فروش نفت ورشکسته تحویل دولت بعدی داد ؟

اصلا او برنامه و برنامه ریزی قبول نداشت هرچه می پسندید انجام می داد هرچه قبول نداشت حتی اگر قانون بود و یا سازمان هم بود طومار ش را در گوشه ای می پیچید لوله میکرد نابود می کرد ؟

از خود بیش از پانصد هزار پروژه نیمه تمام روی دست ملت باقی گذاشت که هنوز دارد خاک می خورد.

در واقع رئیس جمهور ارشد ترین مدیر کشور است که باید در مقام اجراء مصوبات استراتژیک ترین اهداف دانشمندان کشور باشد؟

در حالیکه بعضی مواقع رئیس جمهور کشور  نادان ترین عضو دولت بوده است و هرچه توانایی مالی تخصصی کشور بوده نابود کرده است.

 در فقدان برنامه و فقدان مدیران راهبردی و استراتژیک برای کشور هنوز هم غرب به وسیله های ذیل دارد برنامه خود را به ملت ایران تحمیل می کند.

1-با اثر گذاری روی تصمیم مدیران اقتصادی بوسیله رشوه تهدید و سندهای توسعه جعلی مانند صندوق بین المللی پول و سازمان جهانی تجارت و برگذاری همایش های جهانی منطقه ای اعزام کارشناس و استاد مدعو و غیره روشهای پنهان وعده وعید ؟

2-اثر گذاری بر روی رسانه ها و تحمیل نظرات غیر واقعی کارشناسی با رپرتاژ های مکرر و مختلف ایجاد شک و تردید برای مردم و مسئولان

3-اثر گذاری از طریق تحریم امتناع طرفهای تجاری و تهدید شرکای تجاری همینطور با پیشنهادهای بهتر و بالاتر تجاری ( مانند رشوه های کلان عربستان و پیشنهادهای جایگزین اعراب )

4-اثر گذاری روی سرمایه گذاران داخلی صاحبان کارخانه جات و سرمایه داران ملی و خرید های مشکوک بازرگانان ایرانی با دامپینگ ( قیمت شکنی )

5-اثر گذاری روی مدیران متخصص صنعتی کشاورزی با پیشنهاد شغل تابعیت خروج مجانی در نیوزلند آمریکا استرالیا لندن کانادا به منظور خارج کردن تکنولوژی های حساس یا از کار اندازی بخصوص در زمینه های تخصصی  پزشکی صنعتی هسته ای 

6- اثر گذاری از طریق تحریک و شورش تخریب اختلاس ( پیشنهاد حمایت از پناهندگان ) حتی از پناهندگان اختلاس گر نظیر خاوری

7-اثر گذاری از طریق فریفتن آلوده به فساد و فحشا کردن بازی با احساسات شهوانی جوانی ( زوم کردن روی نیازهای روانی جسمی فکری 14 میلیون مجرد و یا مطلقه ) و ترویچ بی حجابی بی دینی بی عقایدی 

8-اثر از تحریک مرتب طوایف عشایر اقلیتها کرد و بلوچ عرب 

9-اثر گذاری از طریق همسایگان شمالی و جنوبی 

10-اثر گذاری از طریق دستکاری در سیستم آب و هوا  ( هارپ )و جلوگیری از حقه آبه از کشورهای همسایه

11- تخلیه ظرفیت های ژئو پلتیک ایران از طریق دور زدن ایران ( ایجاد کریدور های جانبی جعلی )

12-تخلیه امید و تخریب آینده دانش آموزان و دانشجویان با هجوم رسانه ای ( سیاه نمایی تحقیر سازی غیر قابل حل نشان دان مشکلات پروژه نا امید سازی )

13-رو دست زدن سیاسی نظامی اقتصادی به ایران از طریق برنامه صلح دوستی با اعراب عربستان امارات بحرین 

14-تحریک مکرر افکار عمومی بر علیه ایران اسلام و اتهام ترویستی با پروپاگاندا تبلیغی نظیر تصرف جزایر سه گانه امارات و غیره

اینها بخشی از حرکات دنبال کردن برنامه های تهیه شده بر علیه کشور هستند؟

اما چکار باید کرد؟

قبل هر کاری باید بسیار سریع اهداف و برنامه های 25 ساله و پنجاه ساله استراتژیک ایران مشخص و با کمک دانشگاهیان و صنعت کاران 

تصویب شود .

این برنامه باید کشاورزی ایران مبنای توسعه صنعتی قرار دهد باید صنایع دستی ( آنچه که غرب نمی خواهد ابقاء گردد )

اکنون یکصد بیست میلیون تن محصولات کشاورزی با کمک صنعت و برنامه ریزی ملی می توان به دو تا سه برابر در کوتاه مدت افزایش داد.

اگرچه بسیاری از مناطق ایران خشک و بیابانی است لذا لازم است یک برنامه استانی با آمایش جمعیتی  برای توسعه ملی تدوین گردد.

وجه غالب مناطق خشک توسعه صنعتی با تکنولوژی غیر آب بر پیشنهاد شود.

این مهم میسر نخواهد شد مگر با همکاری برگزیدگان شهرستانی استانی باید برای هر شهر و استان برنامه مناسب آب و هوایی منطقه ای مبتنی بر معادن محلی و تاریخ گذشته همان ناحیه برنامه مدون شود .

این تدوین برنامه کار سختی نیست اما رضایت همگانی در آن مشکل است؟

هر چه مسئولان تهیه برنامه دموکرات تر باشند امکان توافق همگانی نزدیک تر و ممکن تر خواهد شد اینجا نیاز به سعه صدر و تمرکز بر وحدت دانشمندان فراخوان داده شده با گرایش ملی کارگشا خواهد بود فقط و فقط منافع ملی فعلی و آینده کشور مد نظر باشد.

تسریع در این مهم از هرز رفتن سرمایه های عظیم کشور جلوگیری خواهد کرد.

بر اساس این برنامه برایمان مشخص خواهد شد که چقدر در سال فارغ التحصیل معلمی پزشکی مهندسی کشاورزی حتی با درج گرایش مربوطه مورد نیاز خواهد بود

این برنامه نشان خواهد داد که کیفیت و کمیت برنامه های توسعه عمرانی پنج ساله بر چه مداری باید حرکت کند؟ ( در واقع پیش نیاز برنامه عمرانی هفتم تهیه نقشه راه جامع توسعه کشور است و برنامه هفتم در قالب چنین برنامه ای مفهوم و معنا پیدا خواهد کرد)

جگونه کشور باید از تک محصولی نجات پیدا کند؟

این موضوع خیلی مهم و اساسی است . یکی از اصلی ترین دلایل انعقاد برجام همین احتمال گریز ایران از دام نفت بود دقیقا به سخنرانی اوباما مرتبت با اقناع گنگره در موافقت با برجام اشاره ایشان به همین موضوع بود ( دقیقا تحریم ها دارند بی اثر می شوند ایران هم به تحریم دارد واکنش دفاعی نشان می دهد)

حتی توافق فعلی دولت بایدن با آزاد سازی 6 میلیارد دلار وجوه ایران در کره جنوبی و آزادی زندانیان در همین اثر نهفته است فروش نفت ایران بلامانع باشد ( ترس بسیار شدیدی غرب دارد از اینکه اقتصاد ایران بدون نفت ادامه پیدا کند)

ما نباید نفت را کنار بگذاریم اما باید ناف آن را از بودجه قطع کنیم فروش نفت فقط برای صندوق توسعه ملی محافظت شده باید باشد.

اصلا امروز قدرت صنعتی ایران اجازه تبدیل تمام نفت استخراجی به محصولات مرتبط می دهد.

یک مشکل اساسی کشور نبود فارغ التحصیلان مدیریت و برنامه ریزی کلان و استراتژیک کشور است؟

با وجود یازده میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی ما ده نفر فارغ التحصیل برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک جامع نداریم؟

یک سرفصل های در تحصیلات رشته های مشابه در دانشگاههای کشور وجود دارد اما متاسفانه بیشتر آنها در رابطه با شرکتهای تجاری هستند .

تنها دانشگاه تربیت مدرس تعداد شش نفر در سال دانشجوی دکترا می گیرد که تکافوی کشور نمی کند تازه گرایش های آنان خود مسئله دارد؟

فقدان برنامه ملی فقدان برنامه ریزان اصولی فقدان مدیران کلان کشوری سبب شده تا دولتها مثل اسب  عصاری دور خود بگردند

تازه بعد از هشت سال ببینیم هنوز در نقطه صفر هستیم از این همه حماقت به کجا شکایت باید ببریم؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

شدت تغییرات اقتصادی و تبعات آن چنان سریع و کمر شکن است که حتی وزراء جوان هم از قافله عقب مانده اند؟

آقای بذر پاش از همه انتظار داشتیم از شما نه جمله :مسکن 25 متری نیاز بازار پاسخ نمی دهد؟

برایم باور کردنش سخت بود.

بگذارید همان ابتدا خواهش کنم مسئله مسکن 25 متری  جناحی نکنید بگذارید سیاست گذار بدون فشار روانی عاقلانه تصمیم بگیرد؟

این مسئله از اول هم جناحی نبود تا آنجا که یک روزنامه اصلاح طلب برای تکذیب کنندگان مسکن 25 متری مقاله توهین آمیزی را چاپ کرد.

هم نمایندگان مجلس هم جناح اصول گرا و هم دولت خواهشمندم مسئله از روی نیاز مردم بررسی کنند نه به علت موافقت یا مخالفت  جناحی ؟

از سال 1397 مسکن به شدت نرخ صعودی پیدا کرد و کار را به جایی رساند که عملا خرید و فروش متوقف شد.

یک آپارتمان زیر صد متر در مرکز و جنوب شهر تهران نزدیک به ده میلیارد تومان نرخ می خورد کدام کارگر یا حتی کارمندی قادر است چنین پولی را تهیه کند؟

نه وام نه پس انداز هیچکدام قادر به تهیه چنین سرمایه ای نبودند و نیستند ؟ ار آنجا که بیشترین تقاضای مسکن  متعلق به جوانانی است که تازه به عرصه کار و تلاش رسیده اند نوعا"

این قشر نه تنها از خرید بلکه از اجاره واحد مسکونی هم عاجز شدند؟

به همان اندازه که نرخ مسکن افزایش پیدا کرد تا ده برابر سال 1397 اجاره بها هم نرخ رجومی و میلیاردی به خود گرفت تا جای که یک آپارتمان 50 متری با 250 میلیون پول پیش و ماهی پنج تا هشت میلیون به بازار اجاره عرضه می کنند.

تازه این نرخ بسیار متزلزل و ناپایدار است هر سال هم افزایش غیر معقول تری به خود می گیرد؟

چون در پنج سال گذشته مسکن جدیدی ساخته نشده و عرصه برای گران کردن بسیار هموار است یک آپارتمان بیش از چند متقاضی دارد؟

با این  نرخها تقریبا تمامی کارگران و کارمندان بی مسکن از تهران رانده شدند بسیاری به حومه تهران نظیر پردیس پرند کرج فردیس حصارک و حتی هشتگرد و دورتر هجوم بردند نه تنها برای خرید که قسمت اعظم مستاجران هم آواره حومه شدند.

در حومه هم اجاره ها شدیدا افزایش داشته اند اما رفت آمد هم بلای جان مردم شده گاهی افراد در روز بیش از هفت ساعت در راه هستند سه ساعت نیم برای آمدن و سه ساعت نیم برای بازگشت 

نبود وسیله نقلیه عمومی کافی کار را بسیار سخت کرده است  بعضی هرگز روز را در محل سکونت خود نمی بینند مگر روزهای تعطیل وقتی از سکونت گاه حرکت می کنند که آفتاب نزده وقتی به محل باز می گردند که چند ساعت از غروب آفتاب گذشته است و این فرسایش جان مال است تازه این افراد خیلی خوشبخت هستند که توانستند با شرایط جدید خود وفق دهند.

بسیاری نتوانستند به همین شرایط هم برسند بسیاری از خانواده ها از هم فرو پاشیدند؟

عده ای طلاق گرفتند عده ای هم زندگی هیبریدی انتخاب کردند.

زندگی هبیریدی یعنی زن در خانه پدر زن ( مثلا شمال کشور ) سکونت کند بچه در خانه خواهر شوهر یا خاله مرد هم آواره یک شب خانه دوست یک شب در نگهبانی محل کار یک شب در اتوبوس یک شب دزدکی در مترو اموال هم در خانه این و آن امانت می گذارند.

اینکه نوشتم افسانه نیست عین واقعیت است ؟

بگذارید برویم جامعه کارگری کارمندی یک رسانه معروف در قلب تهران بازبینی کنیم البته اسم این رسانه را ذکر نمی کنم چون تبعات دارد؟

این رسانه تا همین دو سال پیش بیش از 280 کارمند و کارگر داشت اکنون کمتر از 180 نفر ؟

خوشبختانه امروز صد نفر کم شده بیشتر ترک کار بوده تا اخراج از محل کار طرف آمده صادقانه گفته با این حقوق هفت و هشت میلیون شما امورات من نمی گذرد استعفا داده رفته است؟

از آن 280 نفر حدود بیست نه نفر مجرد هستند ( به علت مشکلات اقتصادی طلاق گرفته اند حدود ده درصد ) حدود بیش از 70 درصد در حومه زندگی می کنند و حدود پنج در صد هم  زندگی هبیریدی دارند امروز ؟

از باقی مانده ها حدود صد نفر شغل دوم و سوم هم دارند بعد از ساعت 4 بعد از ظهر جای دیگری کار  یا دست فروشی می کنند؟

 بقیه هم یک زندگی ناقص و نیمه دارند ادامه می دهند نه مسافرتی نه دید بازدیدی نه هیچ و ...؟

این تصویر کلی جامعه کارگری کارمندی کشور است.

حالا اگر یک واحد 25 متری بتواند این خانواده هیبریدی نجات دهد یا آن پناه برده به حصار خروان ( یکصد بیست کیلومتری تهران قزوین )

یا مانع از طلاق زوجهای جوان شود آبروی اشخاص حفظ کند ؟

مانع آوارگی روزانه هفت ساعت اشخاص شود ( شوخی نیست ماهانه نزدیک 200 ساعت بین مسیر بودن).

این جامعه 280 نفری یک واحد کوچک از کل ایران است و جدا در صدهای طلاق بی خانمانی آن با کل کشور شباهت عجیبی دارد.

درست مانند همان آمار رسمی مرکز آمار که اعلام کرد طی سال 1400 و 1401 حدود یک میلیون سیصد هزار نفر کارگران واحدهای صنعتی ترک کار کرده اند؟

دقیقا ده در صد شاغلین صنعت کشور؟

بدون پرده پوشی حالا که دولت از ساختن مسکن ناتوان شده تغییر شرایط کوچک کردن واحدها صنعتی کردن واحدهای 25 متری می تواند انقلابی در کشور به پا کند؟

بگذارید آنان که از واقعیات بدور هستند هر چطور می خواهند داد سخن برانند؟

بعضی خود در رفاه کامل زندگی می کنند برخی این 25 متر در شان جامعه ایرانی نمی دانند برخی فقط به دهان دیگران نگاه می کنند؟

بیاید همین 25 متر را هم از مردم دریغ نکنیم.

بله فقرا در ایران بازار ندارند اما نیاز دارند؟

آقا پول نمی خواهد بدهید سرمایه ها هدایت کنید از مقرارت بخل نکنید بسیاری در شهرهای بزرگ صاحب خانه می شوند؟

صاحب قصر نه خانه ملکی نه فقط 25 متر جای اجاره؟

این آپارتمانها یک چهارم آپارتمانهای دیگر پول رهن می خواهند و شاید یک دوم آپارتمانهای بزرگ تر اجاره اما نگرانی بزرگی را از مردم دور خواهند کرد مسکن یک معضل بزرگ شده است 25 متر در این سالهای بدور از تدبیر تعقل یک مرکز سکنا خواهند شد؟

یک آرامش روانی برای جوانهای تازه به عرصه کار یا فعالیت رسیده رقم خواهند زد گسترش فرهنگ 25 متری حقوقهای نازل را امکان پذیر تر خواهند کرد.

ازدواج را سهل تر خواهند کرد خانمهای سرپرست خانوار را از سرگردانی نجات خواهند داد ( متاسفانه بسیاری از فرزندان طلاق با مادرانشان زندگی می کنند نوعا هم بی مسکن )

جوانها را به خانه دار شدن امید وارتر خواهند کرد

با توجه به قیمت ساخت متری 10 میلیون تا 15 میلیون تومان با حقوق کارگری هم خوان تر هستند نزدیک ترند با 25 ماه تا 30 ماه حقوق کامل خرج نکرده قابل ابتیاع هستند. ( نرخ متوسط 2 تا 3 میلیارد )

نان شب اگر نباشد گرسنه می شود تا صبح به سر کرد اما بی خانه نه . ( بی خانه از دغدغه نگرانی شاید تا صبح زنده نماند سکته کند؟)

واقعا وجدان خود را قاضی کنید غیر از اینکه می گوییم نیست؟

بخشش زمین پیش کش خانه قسطی پیش کش حیاط بزرگ پیش کش یک خانه کمی بزرگتر از قبر سیاسی نکنید جناحی نکنید دعوا نکنید آبرو ریزی نکنید ؟

بگذارید در کنار دیوار مسکن 25 متری کمی پایمان را دراز کنیم؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگترین تحریم های که بر علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد و مرتبا ابقاء شد همین فروش هواپیمایی مسافربری و حتی نظامی بود.

استکبار دو خط موازی تحریم تحقیر و تضعیف جمهوری اسلامی ایران در این زمینه در مرکز دستور خود قرار داده بود و هنوز هم دارد در این شیپور از دهانه گشادش می دمد؟

اما دولت مردان ایرانی نوعا در این زمینه مردد و نامطمعن ظاهر شدند؟

این موضوع علل تاریخی دارد سقوط مکرر هواپیماهای ایرانی در طی سالهای بعد از انقلاب یکی از علل این مرددی و عدم تصمیم گیری به شمار می آید.

هواپیماهای سقوط کرده را می توان در دودسته سقوط فنی و سیاسی دسته بندی کرد.

بعضی از هواپیماها واقعا دچار حادثه شدند بعضی هم با دخالت استکبار دچار هکر ها و چالش های مغناطیسی شدند.

اگر چه رسانه های خارجی در زمان وقوع هر یک سعی می کردند تسویه حسابهای داخل حکومت ایران را منشاء آنها قلمداد کنند؟

بطور کلی آمار سقوط هواپیما در ایران در سالهای گذشته بیشتر از نرم جهانی بوده و همین موضوع دستاویز غرب شده تا یک پروژه " عقیم سازی " همینطور " یاس سازی" و حقیر سازی " " خنثی سازی "

ملی و صنعتی ایران را دنبال کنند متاسفانه مدیران نصب شده در سازمان هواپیما سازی ایران ( هسا ) هم در همین دام افتادند.

غرب دو پروژه نا امید سازی در ساخت و یاس در کنار گذاشتن غرب و محصولات خود را در این زمینه پیگیری کرده و می کند.

برای غرب خیلی سنگین تمام خواهد شد اگر ایران هواپیمای ملی مسافری بزرگ و مطمئن تولید کند؟

لذا بسیار تلاش خواهد کرد تا از ریشه این درخت خشک کند.

آنان می دانند که استعداد ایرانی ها قادر است به سادگی با مهندسی معکوس به این صنعت راهبردی دست پیدا کند؟

اما متاسفانه دولت مردان ما به اندازه آنان اطمینان ندارند؟

خلاصه یک گزارش CIA حاکی از نگرانی عمیق پنتاگون از مهندسی معکوس سلاحهای بدست روسیه افتاده در جنگ اوکراین نشان می دهد آنان از مهندسی معکوس ایرانی ها بسیار بیشتر نگران هستند تا مهندسی معکوس روسها؟

درست پس از سقوط مکرر هواپیماهای توپولف 154 در ایران و سقوط هواپیمای 140 آنتونوف در نزدیکی اصفهان نشانه های بارزی از خوشحالی و تحقیر را بروز دادند که طبیعی نبود انگار سقوط های مکرر بدست خودشان انجام گرفته است.

مصاحبه یک متخصص اروپایی هم نشان از همین نگرانی دارد.

 

اگر چه هواپیمای توپولف 154 شاهکار نبود اما سقوطهای مکرر آن در ایران نیز بیشتر از سقوط های آن در کشورهای بلوک شرق بود؟

هیچگاه از خود پرسیده ایم چرا اینقدر در این موضوع غرب فشار می آورد ؟

پاسخ روشن است فشار مضاعف بیش از حد لازم نشان می دهد آنان با تحقیر و تکذیب و تخریب ایران و صنعت ایران سعی دارند برتری نژادی صنعتی و تکنولوژی حود را به رخ ما بکشند بار دیگر ما را تسلیم و تطمیع کنند.

این صنعت در دنیا یک حالت اختصاصی و انحصاری پیدا کرده است حتی شرکت بزرگ هواپیما سازی برزیل Embrar امپرائر نتوانست از دسیسه های این انحصار خارج شود در خاتمه به همکاری با شرکت بوئینگ رضایت داد؟

اما چرا این صنعت انحصاری و راهبردی است؟

بوئینگ با فروش سالانه حدود هفتصد میلیارد دلار و ایراباس با فروش هشتصد میلیارد دلار نبض جهانی این صنعت در دست دارند تازه این گردش مالی فقط منجصر به هواپیمای مسافربری است هر دو در صنعت نظامی سرمایه گذاری های کلان و تولیدات زیادی دارند که آمار فروش آنها معمولا سری است؟

بوئینگ در سال2022 تعداد 480 هواپیما و ایرباس با تحویل 661 عدد هواپیما به کار خود ادامه دادند.

هر دو شرکت سعی دارند تا با بازی با قیمت ها و سیاسی کاری بازار بیشتری را بدست آورند و همینطور شرکتهای رقیب وادار به شکست یا قبول همکاری کنند همینکار با امپرائر برزیل هم انجام دادند؟

حتی شرکتهای بزرگ چینی و روسی قادر به رقابت با این دو غول بررگ نظامی سیاسی جاسوسی اقتصادی نیستند؟

شرکت های شرقی بلوک شوروی قبل هم با دسیسه اینان بسته شد؟

اگرچه من اعتقاد دارم روسیه اهمیت استراتژیک این صنعت بخوبی درک نکرد  و در سالهای فروپاشی تمام شرکت های بزرگ هواپیما سازی خود را از دست داد بسیاری از متخصیصن این شرکت ها هم به غرب مهاجرت کردند در صنایع هواپیمایی غربی مشغول به کار شدند ؟

اخیرا شرکت هواپیما سازی سوخو برای بخش مسافری خود دست به تدارکات زیادی زده اما به نظرم خیلی دیر و ضعیف بوده این تلاشها؟

اگرچه در هواپیمای نظامی پیشرفت خوبی داشته اند.

تنها شرکت بزرگ چینی هواپیما سازی  کوماک هم با وجود حمایت کامل دولت چین مجبور شد همکاری با دو شرکت قبول کند تا ظرف چند سال نزدیک به 500 فروند پیش فروش داشته باشد؟

هواپیما سازی بسیار بیشتر از ساخت اتومبیل سود به همراه  انحصار احتکار و شکوفایی صنعتی بدنبال دارد.

این صنعت با بیش از 280 صنعت موازی همکاری و زنجیره تولید ایجاد می کند .

حتی تولید در مقیاس کم هم تجاری و امکان پذیر است نسبت قیمت یک هواپیما به وزن آن از یک ارزش افزوده بسیار بالا حکایت دارد؟

تولید کنندگان هواپیما های کوچک تجاری تفریحی مسافرتی غربی حتی با تولید 20 تا 100 عدد در سال هم از درآمد هنگفت و حقوقهای کلان بهره مند هستند؟

هواپیما سازی آر تی آر ایتالیایی فرانسوی هواپیما سازی گلف استریم هواپیما سازی ساب هواپیما سازی آئرواسپیشیال و هواپیما سازی MRJ میتسوبیشی از این جمله هستند.

حتی می شود شرکت های بسیار کوچک اروپایی و آمریکایی نام برد که هواپیمای چند نفره تولید می کنند و هنوز هم موفق هستند؟

اما الزامات ساخت هواپیما در ایران .

اولین گام جلو آمدن دولت برای فراخوان دادن تمام شرکت ها و اشخاص علاقه مند در این زمینه است اصولا کارهای بزرگ بدون دخالت دولتها شکل نمی گیرد امکان تاسیس ندارند یا بسیار با تاخیر راه می افتند ؟

دولت به عنوان کاتالیزور می تواند این امر جلو راه اندازی کند بعد به تدریچ از دخالت خود کم کرده و در آخر کاملا به بخش خصوصی واگذار کند .

دولت مالزی در سال 1983 با همراهی و مدیریت ماهاتیرمحمد شرکت پروتون اتومبیل سازی تاسیس کرد ظرف دوسال اولین تولید خود با کپی برداری از یک مدل ژاپنی به بازار داد امروز با بزرکترین کمپانی سازی های دنیا رقابت می کند و اکثر سهام آن واگذار شده است و حرفی برای گفتن دارد بعضی از مدلهای تولیدی این شرکت در نوع خود از بهترین های دنیا هستند بخصوص آخرین وانت دوکابین آنها که به ایران هم آمده و ایران خودرو مشغول مونتاژ آن هست.

شروع کار هواپیما سازی  می تواند با کپی کاری از یک مدل بزرگ و تجاری شروع شود حتی من پیشنهاد می کنم با بوئینگ 747 یا ایرباس 340 شروع شود هر کجا مشکل خورد دولت چک سفید امضاء وسط بگذارد که کمک خواهد کرد حتی وامهای بسیار کلان بدون بهره را روی میز بگذارد حتی 5000 میلیارد تومان و بیشتر؟

این نکته شروع از بزرگتر و بهتر غفلتی بود که در هواپیمای نظامی هم مرتکب شدیم بجای کپی برداری از F-14  از مدل کوچک شروع کردیم؟

ممکن است کسی مرا سرزنش کند که اطلاعات نداشتی بیراه رفتی ؟

خیر می دانم سوخت رسانی F-14 بصورت خطی و سوزنی بود این تکنولوژی در ایران احصاء نشده بود 

اشکالی نداشت اف 14 ایرانی سوخت رسانی معمولی داشت آسمان به زمین نمی آمد این همه انرژی و سرمایه که برای اف 5 گذاشته بودیم برای اف 14 گذاشته بودیم اکنون یک برگ برنده بزرکتری در اختیار داشتیم؟

اگر چه تا همین جا هم باید ممنون همت و فداکاریی پرسنل تولید کننده کوثر باشیم این هواپیما در غربت و با کمترین امکانات ساخته شد و دولت بعنوان حامی توانا در کنار این عزیزان ظاهر نشد با فقر کمبود بودجه چنین شاهکاری خود عظمتی غیر قابل انکار است.

اگر دولت با چک سفید امضاء در این جهاد خودکفایی شرکت کرده بود ( دولت یازدهم و دوازدهم ) اکنون چند صد هواپیمای جنگی پیشرفته ایرانی داشتیم و این روسیه بود از ما تقاضای F-14 ایرانی می کرد نه ما برای دوجین هواپیما متقاضی باشیم؟ ( نگویید دولت بودجه نداشت دولت روحانی فقط در یک سال بابت مسافرت تفریحی به کیش 500 میلیارد تومان از بودجه بیت المال حیف میل کرد فقط یک صورتحساب ؟ ) خوشبختانه چنین اسراف و تبذیری در دولت سیزدهم دیده نمی شود.

در زمان دولت هاشمی رفسنجانی شرکت فوکر که ورشکسته شد تصیمیم به فروش شرکت داشتند ایران می توانست این شرکت بخرد اما دولت وقت که در پایان هشت سال خود بود توجهی نکرد و فرصت عظیمی از دست رفت یک شرکت آماده با قیمت نازل ؟

حالا چرا این صنعت استراتژیک است بخصوص برای ما اگر ما بخواهیم در دنیا حرفی برای قدرت نمایی بزنیم نیاز است که بتوانیم به سرعت در هر کجایی جهان حضور داشته باشیم ( به همین جهت هواپیمایی را برای شروع باید انتخاب کنیم که بسیار دور برد باشد و بتواند سوخت زیادی با خود حمل کند تا تمام توطئه ها را خنثی کند)

اگر اعتقاد داریم که ایران یکی از چند قطب قدرت در دنیای آینده است ( ما آینده ایم رئیس جمهور در سازمان ملل متحد ) یک ضلع این قدرت همین صنعت ساخت هواپیمای بزرگ و اقتصادی است.

نکته ناگفته اینست که اینکار باید با شرکتهای دانش بنیان شروع شود و سهامی عام باشد خداقل 500 شرکت و شخص در آن دخیل باشند؟

به شخص واگذار نشود من قول می دهم زیر سه سال اولین نمونه قابل پرواز داشته باشیم.

باید در این زمینه آینده نگری داشت ما اکنون 500 هواپیمای مسافربری بزرگ کمبود داریم ظرف 20 سال آینده به 2000 هواپیما نیاز داریم از نوع تجاری و باری هزینه 2500 هواپیما برای ایران نزدیک به 900 میلیارد دلار تمام خواهد شد؟

اصلا پرداخت و تهیه چنین هزینه ای امکان پذیر نیست اما ساخت ایران میسر است.

اصلا شرکت بوئینگ که در سال 1916 تاسیس شد اولش هواپیمای تخته ای تولید کرد بعد هم فقط 900 پا می توانست ارتفاع بگیرد و برای حمل محصولات پستی ساخته شده بود که موفق هم نبود بعد هم اولین هواپیمای تجاری 100 نفره خود را بعد از 21 سال در سال 1937 به بازار داد تازه تا پس از جنگ جهانی دوم بود به سود کلان دست یافت و هواپییمای دور پرواز بی 17 فروش خوبی داشت.

اما فروش جهانی با 737 و 727 آغاز شد.

خوب ما حالا می توانیم این راه طولانی میانبر بزنیم فقط حمایت شدید بخصوص حمایت معنوی و اطلاعاتی دولت می طلبد ؟

دشمن در حملات مکرر به یکی از صنایع مستقر در اصفهان ( بخصوص اسرائیل ) نشان داد که چقدر به این صنعت حساس است؟

 لذا سعی تمام خواهد کرد این تلاش به شکست بکشاند.

باید باور کنیم بسیاری از سدها شکسته شده ما سد ساخت موتور هواپیما را با اوج پشت سر گذاشتیم 

ما سد ساخت بدنه هواپیما را با ساخت کوثر طی کرده ایم

ما ساخت رادار را پشت سر گذاشته ایم حتی رادار چشم مرکب تولید می کنیم.

چه عیبی دارد سر ریز تجربیات نظامی را در ساخت هواپیمایی تجاری داشته باشیم.

این صنعت می تواند بتدریچ تا 100 هزار نفر در کشور بکار گیرد و حداقل آورده مالی نزدیک به یکصد میلیارد دلار در سال برای کشور داشته باشد؟

نکته نگفته اینجاست که دولت با چند کارمند حقوق بگیر که از ساعت یازده آستینش را بالا می زند یعنی می خواهم بروم وضو بگیرم و تا ساعت 4 بعد ازظهر که از اداره می خواهد خارج شود هیچ کار دیگری نمی کند حتی آستینش را پائین نمی زند و فقط تزویر و نمایش چیزی که ندارد ( ایمان )

هرگز نمی تواند یک هواپیمای پنجاه نفره هم بسازد تا چه رسد به هواپیمای 500 نفره ؟

اما هر مدل ساخته شده باید مدت سه سال به عنوان کارگو ( باربری ) خدمت کند تا بتواند جواز حمل مسافر بدست بیاورد تا ایمنی آن کاملا تضمین شده باشد.

اصلا هدف ما از تولید هواپیما دست یابی به تکنولوژی قدیمی 20 تا 30 سال قبل این صنعت است حالا باید از یک هدف شدنی و قدیمی تر شروع کرد من قول می دهم ما بقیه را را کمتر از هفت سال طی خواهیم کرد ما قادر خواهیم شد ظرف چند سال به تکنولوژی روز دست یابیم

فراموش نکنید ایرانیان هجرت کرده و مشغول در این صنعت برگ های بسیار برنده ای هستند که ایران می تواند روی میز بگذارد؟

چه عیبی دارد دولت به چند متخصص کلیدی این صنعت ( اعم از ایرانی یا خارجی ) پیشنهاد چند ده میلیون پاداش و حتی خانه و بازنشستگی تضمین شده مکفی بدهد؟ ( این کار در دنیای صنعتی امروز بسیار معمول و پذیرفتنی است نگاه کنید که شرکت ورشکسته نیسان چگونه از فروپاشی حتمی گریخت)

ممکن است در ابتدا لازم باشد دولت وقت و هزینه هم برای اینکار بدهد اما در سالهای آتی از این صنعت بهره های عظیمی را خواهد برد ؟

اولین سود دولت عدم پرداخت 1000 میلیارد دلار هزینه خرید و نگهداری 2500 هواپیما ظرف بیست سال آتی خواهد بود.

دومین برد دولت دست دراز او در 17 ساعت برای هر نقطه در روی کره زمین خواهد بود

سومین برد دولت نرخ کمتر حمل مسافر و بار در کشور خواهد بود.

اکنون حمل هر کیلو کالا از چین به ایران از 4 تا 6 دلار است؟

در حالیکه هر کیلو بار تا آمریکا از 3 تا یک دلار بستگی به وزن و زمان حمل هزینه دارد.

چهارمین برد دولت فروش هواپیما و ارتقاء شدید دیپلماسی اقتصادی خواهد بود ؟ ( همین چهار تا برای شروع کافی است بقیه فعلا فاکتور می گیریم)

یکبار دیگر به مسئولین ضعیف مردد و نا امید هواپیما سازی گوشزد باید کرد اگر کاری نمی توانید بکنید بهتر زخم زبان نزنید و سکوت پیشه کنید استعفا پیش کش؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

ایران از دیر باز یک کشور کشاورزی و دامی بوده است حتی طبق متون تاریخی کشور انبار غله کشورهای همجوار هم بوده است؟

طبق تحقیقات دانشگاه توبینگن همراه محققان ایرانی مشخص شد کشت گندم در فلات ایران و کوههای زاگرس نشان داد که 12000 سال پیش کشت گندم و کشاورزی در ایران نظام مند بوده و تمدنهای ایلام حکومت ماد هخامنشایان سلوکیان اشکانیان و ساسانیان پایه اصلی اجتماعی اقتصادی کشور را بر اساس کشاورزی قرار داده بودند.

و حتی صادرات گندم پنبه در راس تجارت بازرگانان ایران قرار داشته است.( 1 )

در سالهای اخیر درست پس از شروع کرونا و جنگ روسیه و اوکراین اهمیت خودکفایی در تولید مواد غذایی و کشاورزی بار دیگر در راس اهداف بسیاری از کشورهای دنیا قرار گرفت ؟

جنگ اوکراین نشان داد کشورهای غربی بخصوص آمریکا هیچ اصولی را در صورت لزوم رعایت نخواهند کرد و برای غلبه و از دست ندان هژمونی خود حاضرند هر کشور هر حکومتی را فدا کنند.

کمبود و گرانی مواد غذایی ظرف 4 سال اخیر بیش از یک میلیون تلفات فقط در افریقا بجا گذاشته است اخباری که غرب به راحتی از کنار آن گذر کرد و حتی موضوع را پوشش خبری هم نداد همانطور که راهپیمایی عظیم اربعین سانسور کرد.

در چهار سال گذشته گرانی مواد غذایی بیش از چهارده کشور در معرض سقوط اقتصادی قرار داده است و باعث رنج فراوان انسانی اجتماعی و ناامنی گسترده در کشورهای فقیر شده است.

طبق گواهی آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، در اواسط ماه مارس درباره عواقب جهانی جنگ هشدار داد. او گفت که "طوفان گرسنگی" در حال وقوع است. با توجه به اهمیت فراوان اوکراین به عنوان صادرکننده مواد غذایی، این تهاجم "همچنین حمله ای به آسیب پذیرترین مردم و کشورهای جهان" خواهد بود.

این گواهی بالاترین مقام سازمان ملل بود برای اعتراف به اینکه مواد غذایی یک سلاح شده اند همانند مسلسل می کشند آسیب می زنند 

حتی کودتا سقوط جنگ حاصل سیاسی شدن مواد غذایی است.

نمی فروشند به قیمت گزاف مگر به بهای "تمکین سیاسی و تسلیم" به همین خاطر 

حتی احتمال سقوط حکومتهای ضعیف تر در تهیه مواد غذایی وجود دارد سقوطی همراه با ورشکستگی شورش و غارت ؟

حکومتهای صدمه دیده مانند ماداگاسکار . تونس . لیبی.مصر لبنان . اتیوپی . سومالی . سودان . کنیا. و بسیاری دیگر که هنوز از تبعات شروع جنگ اوکراین و روسیه رها نشده اند؟

ایران هم یکی از کشورهای هدف برای جنگ "جهانی غذایی " بود که با اقدام به موقع دولت رئیسی توانست از این دام خطرناک عبور کند.

مشکلاتی که بخاطر مسائل امنیتی افشاء نشد و پوشیده مانده اگر چه کوتاهی دولت اسبق هم آسیب پذیری ایران به شدت افزایش داده بود.

بهر حال جا دارد از آن تلاش صمیمانه تشکر کنم اگر به دولت اشکال وارد می کنیم دلیل نمی شود خوبی های و عملکردها ی عالی را تمجید نکنیم

دولت روحانی با اعلام قیمت بسیار پائین گندم برای سال1399و  1400 زمینه عدم خرید و عدم کشت را فراهم کرده بود تا جایی که کل خرید گندم به نصف کاهش پیدا کرده بود.

در همان تاریخ من طی چند مقاله در راهبرد 525 تا 529 به تفصیل در این مورد نوشتم اگرچه بسیار مورد توجه قرار گرفت حتی رسانه های خارجی هم مطلب منعکس کردند اما در داخل فقط سایت الف یک قسمت منتشر کرد که بلافاصله با درخواست دولتی ها از سایت حذف شد؟

اگر چه من اعتراضی به این عمل نداشتم و ندارم کالبد شکافی من از  مشکلات نه برای کوبیدن و سرپیچی کردن و گردنکشی است.

بلکه برای نشان دادن راه و حل کردن موضوع است  .

درست مانند یک چاقوی جراحی بدن می شکافم تا به زخم برسم بعد ابعاد موضوع را بررسی و شیوه ای برای درمان تشریح می کنم خواه مقبول افتد خواه مبغوض گردد هرجی نیست این هم بگذرد .

هفت سال است مسلسل وار می نویسیم به گواهی تاریخ انتشار هر یک اگر مورد توجه کامل قرار گرفته بود  بسیاری از معضلات کشور به راحتی حل شده بود اگر چه یکی دو مورد هم اشتباه داشته ام اما 98 درصد درست بوده به موقع بوده مناسب بوده؟

اما امروز می خواهیم بررسی کنیم با همه مشکلات کشور اعم از بی پولی دولت خشک سالی نبود سرمایه و وام بانکی آیا خودکفایی کامل کشاورزی در ایران وجود دارد؟ یا نه.

امروز دولت نزدیک به 25 میلیارد دلار مستقیما" برای واردات مواد غذایی و نهاده های دامی ارز پرداخت می کند و در پایان مبلغ بسیار ناچیزی از این مبلغ به صورت ریالی دریافت می کند تقریبا یک پنجم مبلغ دلاری؟

تازه هر سال این مبلغ افزایش هم پیدا می کند ظرف پنج سال آینده این مبلغ به 50 میلیارد دلار خواهد رسید .

افزایش جمعیت کشور به 100 میلیون نفر افزایش فقر افزایش مهاجرت به شهر ها نان خوران دولت را به شدت هزینه بر خواهد کرد.

همانطور که در بنزین گاز و سوخت به ناترازی رسیدیم به زودی در این موضوع هم به ناترازی خواهیم رسید؟

مبلغ تخصیص داده شده به واردات مواد غذایی دو رویکرد تخریبی دارد یک تولید کشاورزی داخلی را بی صرفه خواهد کرد اختصاص دلار 28500 تومانی به نان و مواد نهاده های دامی کشاورز از تولید منصرف خواهد کرد کشاورز باید کار خود را با مواد تکمیلی کشاورزی نظیر کود ماشین آلات کشاورزی زمان و سرمایه دلار 50 هزار تومانی به کار ببندد و در آخر وجه دلار کمتر به عنوان حاصل کار با تاخیر جند ماهه دریافت کند.

در حالیکه کشت سایر محصولات غیر استراتژیک با دلار 50 هزار تومانی ( تازه اگر نرخ دلار ثابت بماند ) می تواند بفروشد.

تازه آن کشت هم در مقابل افزایش نرخها و زندگی شهری چنگی به دل نخواهد زد.

در هر حال تمام شواهد حاکی از اینست که دولت در چند سال آینده از ادامه اینکار ناتوان خواهد شد.

اما سوال اساسی اینجاست که با شبه افکنی مدیران مشکوک آیا ایران قادر است در عین خشک سالی و کمبود اعتبار به خودکفایی کامل کشاورزی دست پیدا کند حتی نهاده های دامی را داخل تولید کند یا خیر؟

پاسخ اینجاست با مطالعه تمام پارامترهای دخیل در قضیه ایران می تواند خودکفایی کامل در تولیدات کشاورزی پیدا کند حتی می تواند مقدار متنابعی را هم صادر کند.

چگونه امروز تکنولوژی کشاورزی بسیار رشد کرده اینک هلند با نیم لیتر آب یک کیلو گوجه فرنگی تولید می کند در حالیکه در کشورهای مشابه حتی در گلخانه با چهار لیتر آب یک کیلو گوجه فرنگی تولید می کنند.

امروز هلند با 2500 هکتار گلخانه برابر یکصد میلیارد دلار صادرات مواد کشاورزی دارد.

بعد از آمریکا دومین صادر کننده مواد غذایی دنیا است .

ببینید مساحت شهر تهران 370 هکتار است یک هفتم زیر کشت هلند؟

یک گلخانه معمولی ده برابر یک زمین کشاورزی در سال تولید دارد یک هکتار گندم در سال پنج تن محصول می دهد اما یک هکتار گندم در سال چهار بار کشت هر بار تا 15 تن محصول می دهد.

حالا اگر گلخانه های ایران یک پنجم جهانی هم محصول بدهند کشت گلخانه ای در ایران می تواند تولیدات کشاورزی به دو برابر افزایش دهد طبق گزارش خبرگزاری فارس کل گلخانه های ایران از 23000 هکتار در سال 1401 به 27000 هکتار در سال 1402 افزایش یافته است.

این در حالی است که کل گلخانه های کشور هلند از 2500 هکتار بیشتر نیست؟

ایران اینک با همین خشکسالی موجود می تواند محصولات کشاورزی خود را از 120 میلیون تن به دو برابر ظرف چهار سال افزایش دهد؟

اشتباه نکنید این افزایش نه نیاز به سرمایه گذاری دولت دارد نه نیاز به کار غیر ممکن دارد بلکه دو مشکل اساسی دارد یک واردات مواد غذایی ذینفعانی دارد که به هیچ وجه حاضر نیستند این امتیاز وارداتی از دست بدهند و مرتب لابی گری می کنند ؟

آن اقای که نصف مبلغ 25 میلیارد دلار شخصا بابت واردات نهاده های دامی دارد دریافت می کند کجا حاضر است این تجارت بسیار سود آور رها کند؟

دوم اینکه اقایان وابسته مرتب در گوش دولت ایه یاس می خوانند آب نداریم امکان خودکفایی وجود ندارد قیمت تمام شده گندم جو ذرت در ایران بالاتر از خارج در می آید الا غیر ذالک؟

متاسفانه مجلس هم در میان کارنامه موفقی نداشته همیشه مایل به واردات بوده ؟ پیدا کنید توزیع کننده رانت؟

ببینید ما داریم 25 میلیارد دلار به خارج می دهیم با آن موادی می خریم که کشاورزی داخلی با آن سرکوب می کنیم؟

شما همین مبلغ 25 میلیارد دلار با نرخ آزاد در داخل خرید کنید همان گندم ذرت کنجاله سویا را ببینید از زمین آسمان گندم ذرت سویا خواهد روید یا نه شما گندم سال گذشته به نرخ تنی 550 دلاز خرید کردید به نرخ هر کیلو نیم دلار یا به نرخ آزاد ارز در ایران کیلیویی 25 هزار تومان تازه هر کیلو پنج سنت هم هزینه حمل با کشتی دادید و از بندر تا سیلو هم هر کیلو حداقل هزار تومان هزینه کامیون دادید.

پنج سنت می شود 2500 تومان با 1000 تومان داخلی می شود کیلوی 3500 تومان با 25000 تومان هر کیلو می شود 28500 بیست هشت هزار پانصد تومان تازه این وجه بدون تاخیر کشتی دموراژ و وجوه بیمه تخلیه و بار گیری است هزینه هر کیلو گندم کف نانوایی برای دولت 40 هزار تومان تمام می شود؟

تازه این کمترین مبلغ تمام شده است چرا ؟ چون کسر وزن در حمل وجود دارد هم تبخیر رطوبت هم ریزش هم آفات زدگی هم دزدی ؟

خوب این چهل هزار تومان با کیلوی ده هزار تومان تخفیف به دولت کیلوی 30 هزار تومان در گندم و جو 23 هزار تومان در ذرت و سویا خرید کنید در داخل من قول می دهم تمام ایران برای کشت گندم مردم گلخانه بزنند.

اصلا ارز هم هزینه نکنید نگهدارید برای واردات ضروری فقط ریال پرداخت کنید.

آن وقت دیگر تولید روی چرخ توانایی و گسترش قرار خواهد گرفت ؟

کم کم می شود کل تولید پخت نان و سیلو کردن به تدریج به عهده مردم و بخش خصوصی گذاشت.

اگرچه این میدان و گردش کار تا ابد باید با نظارت تشویق و هدایت دولت همراه باشد فقط دولت باید بزرگی تشویق تقسیم کار و هدایت سرمایه ها را داشته باشد.

یک مشکل اساسی در بخش کشاورزی وجود دارد و آن نقص در آموزش روشهای صحیح است اصلا جهاد کشاورزی مفقود شده آموزش است؟

یک آموزش های وجود دارد اما در کشور بزرگ ایران مانند با قاشق چای آب دادن به فلات بزرگ ایران است.

وجود یک کانال تلویزیونی کشاورزی همراه با سایت اختصاصی آموزش موبایلی مفقوده ایران است امید است مورد دقت نظر و عملی شدن قرار گیرد؟  

چه عیبی دارد ما در تلویزیون نحوه کامل گلخانه سازی کشت و کشاورزی در ابعاد کشوری آموزش دهیم قابل توجه صدا سیمای کشور و آقای جبلی.

 

1-دکتر مسعودی فر ( در مقاله: سرآغاز کشاورزی نظامند در ایران )

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

سالها است که چالش های بزرگی حیات ایران و انقلاب اسلامی را تهدید می کنند. چالشهای که هر یک به تنهای قادرند یک تمدن زمینگیر کنند.

مانند بحران آب و بحران اقتصادی اما از درمان قطعی و حتی مقطعی در بسیاری از موارد خبری نیست .

هر چه در مدیریت کشور می گذرد ناشی از گفتار درمانی بی برنامگی بطالت ندانم کاری تکرار شعارهای دیگران بدون عمل و نوعی سردرگمی حکایت دارد.

اگرچه آقای رئیسی بسیار دارد تلاش می کند اما ساختار ناقص اداری نبود فرماندهان لایق آگاه باعث شده که بسیاری از چالش های چهل گانه ارتقاء یافته  از مقامهای آخر به مقامهای اول تا دهم تغییر مکان بدهند.

با نگاهی به به راهبرد 127 که در سال 1397 نگارش یافته درمی یابیم چالش آب از رده های آخر به صدر جدول و چالش صندوقهای بازنشستگی و بحران بانکی از میانه های جدول به چالشهای پنجم و ششم ارتقاء یافته اند 

متاسفانه درمان ناقص هم سبب شده بعضی از جالش ها که بطور نسبی حل شده یا کم اثر شده اند مانند تحریم یا مجوز های کسب کار بعلت عدم درمان باقی چالش ها هیچ توفیقی حاصل نشود بطور مثال عدم حل بحران بانکی باعث شده تا عملا تمام مجوزهای صادر شده حدود پانصد هزار بی فایده باشند و احتمالا در تشدید سایر شرایط بی نتیجه و شکست خورده شوند؟ 

در بعضی موارد درمان اشتباهی باعث تشدید و تسریع مشکلات کلان دیگر شده ایم مانند افزایش غیر علمی و منطقی مالیات برای جبران کسر بودجه که باعث تشدید خروج سرمایه و تشدید خروج سرمایه از تولید و کسب کار به سپرده بانکی یا زیر زمین اقتصادی شده است.

ادامه روند این چالش ها با مشکلات عارضی آتی می توانند بسیار خطر آفرین باشند؟

مشکلات کسری بودجه در صورت بروز حوادث طبیعی مانند سیل خوزستان یا زلزله کردستان بسیار تشدید خواهد شد و اثرات بسیار ناگواری روی بقیه چالش ها خواهد گذاشت.

حتی جنگ در کشورهای همسایه حتی سوریه یا لبنان یا ارمنستان و یمن هم می تواند مشکلات داخلی را به شدت تشدید کند.

سوال اساسی اینجاست برنامه جمهوری اسلامی ایران برای حل این چالش ها چیست؟

فرض کنیم اصلا رئیس جمهور برنامه ای برای کشور ندارد؟

آیا یک سیستم به این بزرگی نباید برنامه دیگری داشته باشد مانند غربی ها که از پلان C    , B صحبت می کنند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیش بینی شده در ماده 110 قانون و بند ده که مشکلاتی که از طریق عادی قابل حل نیستند رهبری دخالت کرده و از بالا مشکل حل کند.

من یکبار در زمان دولت روحانی این راه حل پیشنهاد دادم که با مخالفت شدید مواجه شد؟

اساسا" این مشکلات غیر از اجماع دولت و رهبری مجلس قابل حل نیستند.

عقب انداختن حل و مدیریت این مشکلات هزینه های سنگینی بر دوش ملت خواهد گذاشت ( همانطور که گذاشته است )

اما عدم درمان این چالش ها به قیمت نابودی نظام تمام خواهد شد.

گریزی از این جمله و گزاره بالا نیست دقیقا مانند بیماری که درمان نشود مرگ بیمار را رقم خواهد زد.

حضرت علی (ع) با پیش‌بینی آیندهٔ نابسامان جامعه اسلامی، راه‌حل نهایی حل مشکلات را 

در گرو رجوع به اهلش می کند.

:همهٔ این‌ها را از اهلش طلب کنید. آنان‌‌اند که نظر دادن و حکم کردنشان نشان‌دهندهٔ دانش آنان است.

از نظر دولت رئیسی اهلش همان اشخاصی است که بر مسند وزارت و مدیریت ابقاء شده اند؟

اما اینان فصل الخطاب کار نیستند در عمل ظرف دو سال کارنامه بعضی به شدت ضعیف و غیر قابل دفاع هستند؟

بار دیگر این چالش های چهل گانه را با تغییرات جدید یاد آور می شوم و در خاتمه پیشنهاد های برای درمان.

1-بحران فقدان مدیریت اقتصادی جامع ( در راس همه مشکلات نبود فرماندهی قرار دارد بحران تصمیم گیری و ندانم کاری )

2- بحران آب ( بحران تله ورشکستگی آبی )

3-بحران کسری بودجه

4-بحران تورم و رکود هم زمان عدم ثبات اقتصادی

5 بحران آموزش و پرورش و تربیت نیروی کار بی اطلاع نامرتبط کم سواد ( ام مصائب مشکلات کشور )

6-فقر گسترده و گسترش مسکنت

7-نبود برنامه جامع اقتصادی ( هم برنامه هفتم و هم برنامه های بیست و پنجاه ساله )

8-بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی 

9-بحران قوانین غیر لازم پیچیده و گسترده که زمینه فساد فراهم کرده اند

10-بحران سیاستگذاری مالی بانکی ( با ادامه  اشتباهات بانک مرکزی )

11-بحران بانکی ( در واقع هیچ بانک در معنای واقعی نداریم در کشور  به مرحله بدون بانک رسیده ایم )

12-بحران بدهی های دولت و نهادها و شرکتهای دولتی

13-نظام نا کارآمد گمرگی و فساد گسترده 

14-تحریم داخلی و خارجی گسترده

15-بحران قاچاق و اقتصاد زیر زمینی

16-بحران فرار سرمایه ها ( خروج سرمایه ها )

17- بحران فرار مغزها ( خروج نخبگان )

18-نظام اداری و بروکراسی باز دارنده نا کار آمد 

19-بحران اقتصاد دولتی و خصولتی با مشخصه فساد و سود جویی تمام نشدنی

20-فقدان سرمایه اجتماعی اعتماد عمومی و افزایش نا امیدی نسبت به آینده

21-افزایش شدید حاشیه نشینی از چهار میلیون به بیست میلیون و بیشتر

22-بحران تامین کالاهای اساسی و نهاده های دامی

23-بحران هزینه کرد قسمت اعظم بودجه در شرکتهای دولتی غیر پاسخگو ( حیف میل گسترده سیستماتیک غیر لازم )

24-بحران نظام مالیاتی

25-فساد گسترده بخصوص در بخش دولتی و بانکی

26-بحران ناترازی سوخت ( گاز بنزین گازوئیل )

27-بحران بیکاری و ناپایداری مشاغل 

28- بحران محیط زیست ( فرسایش شدید خاک و ریز گردها )

29-بحران مسکن و بد مسکنی

30-بحران عدم سرمایه گذاری ( پیشی فرسایش به سرمایه گذاری)

31-بحران پیری جمعیت ( خطر بسته شدن پنجره جمعیتی )

32-بحران نظام تامین اجتماعی 

33- توزیع ناعادلانه مجوزها وامها یارانه ها ( تبعیض گسترده )

34-خالی شدن سکنه شرق و جنوب شرقی کشور ( تشدید سرزمین سوخته )

35-افزایش شدید نا امنی بخصوص در استانهای دور از مرکز

37-عدم کفایت حقوق و دستمزد نسبت به هزینه های زندگی

38-بحران تغذیه ( عدم کفایت مواد غذایی مصرف شده برای یک زندگی سالم فرو ریزی مصرف شیر گوشت مواد پروتینی ) این بحران سبب می شود در اینده با سونامی پوکی استخوان و کار افتادگی پیش از موقع روبرو شویم.

39-بحران بیکاری در روستا ها و غیر اقتصادی بودن سکونت در مناطق دور افتاده و پیشی گرفتن تورم روستا از شهر .

40-بحران مهاجرت گسترده به شهرهای بزرگ و تهران بعلت مشکلات اقتصادی ( تجمیع بیش از 30 میلیون نفر در استان کرج و تهران )

موارد دیگری هم وجود دارد که از درج آنها خودداری کردم.

در نوشتن اولویتها اشتباهاتی  ممکن است وجود داشته باشد لذا عذر خواهی مرا بپذیرید  یا حتی موارد جا افتاده هم وجود دارد .

اما در هر حال این آینه ای از مشکلات عظیم کشور است که در پیش رو داریم؟

این چالش ها در صورت عدم درمان هزینه های چند برابری را روی دست ملت خواهد گذاشت.

عظمت بعضی از این مشکلات بیش از توان و حتی تصور بعضی از دولتمردان است چه رسد به حل آنها؟

پس چه باید کرد؟

راه اول  اینست که دولت به عظمت مشکلات اقرار کند ( طبق تمام متون اسلامی قرآن و احادیث اقرار قبل از هر گونه راه حلی ذکر شده است )

مشکل اینجاست که دولت یا اقرار ندارد یا اهمیت رفع چالش ها را نادیده می گیرد .

اگر دولت قبول کند نیمی از مشکل حل شده .بعد از قبول بلافاصله یک فرماندهی جمعی برای حل مشکلات تشکیل شود که اراده حل بحرانها را داشته باشد.

در غیر اینصورت:

من کماکان خواستار دخالت رهبری برای حل مشکلات می باشم.

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

یکی از مشکلات دولت جمهوری اسلامی ایران عدم برنامه ریزی بیرونی و داخلی است برای آینده چند ساله تا بیست و پنجاه سال آینده؟

مشکلات داخلی آنقدر دولت را بخود مشغول کرده که قادر به دیدن اطراف خود نیست . متاسفانه فشار سیاسی و تبلیغاتی جناح اصلاح طلب هم توان زیادی از دولت بخود مشغول و مصروف داشته است.

یکی از امتیازات منحصر به فرد ایران واقع شدن در چهار راه ارتباطی سه قاره بزرگ و چهار تمدن چینی روسی اروپایی افریقایی است.

در واقع ایران از دیرباز در این مسیر تمدنهای جهانی قرار و ارتباط داشته است اصلی ترین راه مسیر تجارتی ابریشم از ایران گذر می کرده.

هجوم رسانه ای برای مصادره راه ابریشم را افسانه بدانید اگر به تاریخ جین باستان و روم هم نگاه کنید همه اسناد تاریخی همین مسیر را قید کرده اند.

امروز هم همه تلاشها برای مصادره تاریخی این مسیر است؟

اما ایران قادر است طی یک مذاکرات رسمی با طالبان این مسیر زنده کند اهمیت این مسیر تاریخی بقدری روشن و مقرون به صرفه زمانی و مکانی است که هر مسیر دیگری را از رونق خواهد انداخت ؟

به شرطی که ایران این مسیر را عملیاتی و آماده کند.

ما می توانیم طالبان را متقاعد کنیم که منافع هر دو کشور ایجاب می کند روی این مسیر توافق و آن را اجرایی کنیم .

در واقع غیر از ایران هیچ کشور دیگری قادر به ساختن این راه ریلی اتوبانی و ترانزیتی نیست. ( در آینده می توان خط لوله گاز و نفت را هم در قالب همین کریدور اجرایی کرد.)

اولا این مسیر باید از طریق استان بدخشان افغانستان و دالان واخان عبور کند که یک مرز 91 کیلومتری با چین دارد و یک مسیر کوهستانی است و حدود 4000 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. ( جالب است بدنید بدخشان نامی است که سلسله ساسانیان بر آن استان گذاشته اند نه استان بدخشان که تمام استانهای افغانستان ریشه ساسانی دارند.)

توانایی ساخت چنین بزرگ راهی از دست معدود کشورهای در دنیا ساخته است که یکی از آنها ایران می باشد.

این مسیر 2500 کیلومتری تا مرز ایران در صورت راه اندازی می تواند هر کالای در غرب ایران ظرف 4 تا پنج روز تحویل طرف غربی یا عربی اروسیایی بدهد.

این کوتاهترین زمان ممکن در بین کریدورهای رقیب است.

این مسیر قادر است پیشرفت و توسعه اقتصادی استانهای افغانی و ایرانی بین راهی را رقم بزند .

در صورت اجرایی شدن آب پاکی را روی دست بایدن که کریدور هند خلیچ فارس را مطرح کرد بریزد.

این مسیر دارای مزایای بسیار عجیب اقتصادی سیاسی صلحی نظامی خواهد بود که من از شمارش آن عاجز هستم.

اول اینکه آماده شدن مسیر کشورهای غربی ایران متقاعد خواهد کرد که با دولت مرکزی ایران همکاری کنند هم ترکیه هم روسیه هم عراق کویت اولین متقاضیان مسیر غربی خواهند بود.

دوم اینکه هر گونه پیشرفت اقتصادی در افغانستان این کشور از تند روی و عدم خروج از رویه صلح آمیز تضمین خواهد کرد.

به کشاورزی و صنعت و گردشگری افغانستان کمک بزرگی خواهد کرد .

سوم اینکه به ابادی استانهای شرقی ایران منجر خواهد شد.

چهارم اینکه هند را به بازی خواهد کشاند .

پنجم اینکه همکاری چین بدنبال خواهد داشت و اگر چین مزایای این مسیر نسبت به مسیر های مشبه لمس کند احتمال سرمایه گذاری و پرداخت وام ساخت بزرگ راه هم وجود دارد.

ششم اینکه حمل یک کانتینر از چین تا قلب اروپا فقط ظرف هفت روز امکان پذیر خواهد بود.

کدام کشور اروپایی حاضر است حمل دو ماهه با کشتی و یا حمل ترکبیی را بپذیرد؟

هفتم اینکه ناوگان حمل نقل ایران یک ممر دائم کار و درآمد مکفی را بدست خواهد آورد.

هشتم ایجاد این کریدور مسیر صادرات ایران به کشورهای دیگر را بسیار تسهیل خواهد کرد.

هم ارسال کالا و مواد اولیه به چین هم فروش و ارسال کالا به اروپا اروسیا افریقا.

نهم فضای رقابتی و حمل آسان موجب فرو ریختن قیمتها در داخل کشور خواهد شد بخصوص زمان بسیار کم حمل کالا از چین؟

دهم اینکه شرکتهای پیمانکاری ایرانی از طریق این بزرگ راه قادر به اشتغالزایی و توسعه پایدار خواهند شد.

اینک طالبان بسیار محتاج به رسمیت شناخته شدن هستند لذا موقعیت خوبی برای قرار داد بستن با طالبان است.

در واقع چنین قراردادی به طالبان مشروعیت و رسمیت خواهد بخشید اگر چه ایران مجبور نیست اکنون رسما ایران حکومت طالبان به رسمیت بشناسد

وضعیت ایجاب می کند ایران امتیازات زیادی را در این قرار داد طلب کند از جمله از هر طرف راه ترانزیت تا 30 کیلومتر امنیت بوسیله ایران تامین شود 

زمان قرار داد طولانی باشد 

پیشنهاد من اینست در قرار داد اجرای این بزرگ راه عرضه سوخت به قیمت بین المللی در این مسیر و ایجاد بازارچه های ایرانی چه برای خرید و چه برای فروش همینطور استراحتگاه و درمانگاه اورژانس تعمیرگاه مسیر توسط نیروهای ایرانی پیش بینی شود.

حداقل هر 300 تا 400 کیلومتر یک شهرک خدماتی بازارچه ای کامل  ایرانی مستقر شود. 

توضیح اینکه هیچ افغانی بدون اجازه طرف ایرانی مجاز به باز کردن فروشگاه یا خدمات نباشد مگر اینکه از مقامات این را ترانزیتی ایران جواز گرفته باشد.

حداقل مدت قرار داد 30 ساله باشد.

و پس از شروع کار بزرگ راه مقداری از منافع حاصل از تردد ( به شکل عوارض اتوبانی ) به طرف افغانی پرداخت شود به نسبت 30 درصد.

سرمایه مورد نیاز چنین بزرگ راهی بالغ بر 10 میلیارد دلار خواهد شد که طرف ایرانی متعهد به تهیه و اجرای طرح باشد.

نا گفته نباشد که :

وجود چنین راه اقتصادی خود باعث خلق امنیت جمعی کشور ایران و همسایگان خواهد شد. 

  • حسین تاج احمدی