راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

عدم درک صحصح از وضعیت فعلی اقتصاد ایران موجب عرضه نسخه های بدلی شده است که به جای درمان بر شدت  وخامت اوضاع منجر خواهند شد.

دولت و مجلس نمی دانند که وارث یک دولت ورشکسته هستند دولت نه تنها قادر به تامین هزینه یک ساله در قالب بودجه نیست بلکه با انبوهی از بذهیهای گذشته هم روبرو هست ( چرا باید لاپوشانی کرد صراحتا باید گفت دولت ورشکسته را دولت سیزدهم تحویل گرفته و هر چه بیشتر دست و پا می زند بیشتر در باطلاق ورشکستگی فرو می رود این واقعیت حقیقی و ملموس فعلی است)

وقتی بودجه و حقوقی برای یک شخص و یا یک اداره تعیین می کنید در وسط سال به اندازه نصف اول سال ارزش دارد مفهومش چی هست ؟

اول اینکه با ریالی روبرو هستیم که ارزشش مرتب سقوط می کند اصلا مشکل ارز نیست اصلا ارزش دلار مطرح نیست اینجا خود ریال مرتب در حال فرو ریزی است.

این سقوط ارزش ریال به خاطر مشکلات انباشته شده است که حل نشده اند و حل هر کدام یک شجاعت و تصمیم گیری سخت جانفرسا و عاقلانه می طلبد؟

اول از همه کسری بودجه سالانه ( تازه احمقانه تر اینکه مجلس مبلغ بودجه را به شدت در کمسیون اقتصادی و تلفیق افزایش داده و به قول رئیس برنامه بودجه دکتر منظور از 300 همت کسری به نزدیک 500 همت  کسری تراز بودجه نسبت به درآمد رسیدیم )

دوم بدهیهای پرداخت نشده دولت سوم ناترازی بانک ها چهارم ناترازی واردات و صادرات ( افزایش 15 میلیاردی کسر تراز پرداختی ارز به صادرات )

چهارم نقدینگی کلان 7000 میلیارد تومانی پنجم اقدامات ناپخته و نابخردانه دولت سیزدهم و دلایل دیگر.

اما وزن این اقدامات ناپخته بسیار بیشتر از چهار فاجعه قبلی هست چرا چون یک دولت معقول و درست کار می تواند چهارتای اولی را درمان کند اما اقدامات نابخردانه دولت تمام اثر چهار فاجعه اول را دوبله یا حتی به توان دو خواهد کرد؟

درست مانند اقدام دولت در اتخاذ سیاست انقباضی برای کنترل تورم که نتیجه ای بسیار ضعیف در تورم داشت اما باعث ورشکستگی بسیاری خواهد شد.

اصلا این اقتباس از اقتصادانان غربی و توصیه های لیبرالی کشور بدبخت کرده دولت روحانی بین سال 1392 تا سال 1397 همین سیاست انقباضی پیش گرفت نتیجه فقر عمومی ناتوانی کامل بخش تولید بهره سنگین بانکی در حالی که قیمت دلار ثابت بود زمینه را برای تهاجم تحریمها آماده کرد.

این تجربه شکست برای دولت حاضر درس عبرت نشد.

اصلا اقتصاد دانان بی تجربه دولت برای درمان چشمشان به سطور کتابهای خارجی و تحصیلی است تا راه درمان پیدا کنند.

نتیجه فاجعه بار خواهد بود آن هم برای اقتصاد کشوری که 12 سال است رکود اقتصادی همراه تورم دارد تحمل می کند؟

همین کشور ترکیه 20 سال پیش تجربه لیر صبح یک قیمت ظهر یک قیمت را پشت سر می گذراند تورگوت اوزال فرمان بدست گرفت بر خلف کتابهای اقتصادی گفت نباید از تورم بترسیم حالا که کار هست شغل هست پول هست شما یک کمی اقلام بالاتر بخرید اشکالی ندارد.

توانست کشور ترکیه را نجات دهد.

اما امروز دولت ایران کاری کرده که نه شغل هست نه پول هست و نه مواد غذایی به اندازه کافی فردا هم نه مالیات خواهد بود و نه بخش خصوصی.

در اقتصاد کلاسیک ( برای درمان کسری بودجه و درآمد زایی دولتی ) دولتها در چنین مواقعی به سمت افزایش قیمتهای انرژی ( نفت گاز بنزین گازوئیل ) حرکت می کنند و راه بعدی افزایش مالیاتها است .

اما هر دو این راه حل ها در ایران با محدودیت و مشکلات امنیتی روبرو هست اولی که نا ممکن و سخت دومی هم ناپخته و زیان آور است.

در غرب مصرف انرژی بیشتر محدود به بخش حصوصی است در عین حال که ساختار حمل و نقل عمومی پیشرفته هست تا جایی که افزایش نرخ بنزین تا دو برابر گاهی موجب تنزل قیمت مترو و اتوبوس هم می شود؟

مالیات هم در یک سیستم جا افتاده اقتصادی از فقرا گرفته نمی شود بندرت افزایش مالیات بر افزایش مواد غذایی عمومی منجر می شود.

بیشتر مالیاتها بر اقلام مصرفی مانند سیگار رستورانهای شیک لباسهای گران قیمت و لکچری وضع می شود.

حتی گران کردن برق آب گاز خانگی با یک جدول حداقل نرخ برای مصارف زیر الگوی مصرف و حداکثر قیمت برای پر مصرف ها منجر خواهد شد.

اما در ایران هیچ حساب و کتابی در کار نیست و راه حل ها منجر به فاجعه بدتر از اصل مشکل خواهند شد.

دولت نمی داند وضعیت چگونه است.

ارزش زیال بطور روزانه در حال سقوط است در این وضعیت ثابت نگه داشتن قیمت ارز به فاجعه ختم خواهد شد درست مانند جمع کردن آب در پشت یک سد خاکی یک روز این سد شکسته خواهد شد با همه عدم تزریق پول به اقتصاد با همه تنزل دادن حقوق ماهیانه کارگران و کارمندان این سد شکسته خواهد .

نمی شود که اول سال با 400 هزار تومان یک کیلو گوشت خرید کرد و در پایان سال برای همان یک کیلو گوشت 700 هزار تومان پرداخت کرد.

وجه کالا از دولت تبعیت نمی کند مگر حقوق کارمند یا کارگر است که دولت فاجعه بار جلوی افزایش آن را بگیرد.

تازه همین عدم پرداخت حقوق مناسب با افزایش تورم آثار جانکاه به دنبال دارد که قابل پیش بینی است.

اما دولت نمی خواهد یا نمی تواند زیر بار آن برود.

با این حساب دولت قادر به جلوگیری از فجایع اقتصادی در پیش نیست لذا فقط وقتی متوجه عظمت شکست خواهد شد که سد شکسته شود و آّب همه چیز را با خود ببرد دلار 200 هزار تومانی پایان ریاست جمهوری آقای رئیسی را بدنبال خواهد داشت .
انوقت شاید حتی خود ایشان برای دوره بعد نتواند کاندید شود ( قطعا" شکست خواهد خورد) 

در واقع شکست دولت سبب خواهد شد تمام اقتصاد ایران به گل بنشیند همه مردم خاکستر نشین شوند 

آنوقت بسیاری از شغل ها از بین خواهد رفت نه تنها دولت که بخش خصوصی هم در بن بست گرفتار خواهد شد خرید و فروش بطور کامل متوقف خواهد شد؟

در واقع دولت ورشکسته و سقوط کرده همه را باخود به قعر چاه خواهد برد همانطور که تاکنون بانکها را با خود به قعر کشیده است.

با یورش مردم برای خروج از کشور روبرو خواهیم شد ( آثاری که از هم اکنون قابل مشاهده است)

اکنون آخر سال است اما بازار در رکود وحشتناکی بسر می برد؟

درک وضعیت بسیار اهمیت دارد در حالکیه نرخ ریال مرتب سقوط می کند ثابت نگه داشتن نرخ ارز خود باعث خروج ارز افزایش واردات افزایش کسری سرمایه تولید و شکست واحدهای تولیدی خواهد شد.

همینطور افزایش شدید تقاضا برای ارز تجربه خواهیم کرد.

در سمت عرضه ارز هم با کاهش ذخیره ارزی و نابود کردن منابع برای پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ روبرو خواهیم بود.

فجایعی که هر روز نا دیده گرفته می شوند یا انکار می شوند؟

اما چاره کار چیست ؟

1- دولت باید بودجه را بر مبنای درآمد تنظیم کند ( افزایش بودجه مجلس را نپذیرد )

2-اتخاذ سیاست مالیاتی همگانی و ناچیز یک درصد ( پایان تمام بخشودکیهای مالیاتی)

3- تغییر سیاستهای پولی از انقباضی عمومی به انبساطی محدود برای وامهای خرد و بخش تولید)

4-تغییرات وسیع در بانک مرکزی و انحلال بانکهای ناتراز 

5-تبدیل نرخ گذاری دلاری مواد کانی و معدنی از دلار به ریال

6- دادن امتیازات وسیع و سریع به بخش خصوصی

7- ایجاد شرکتهای بزرگ سهامی عام برای تولید اتومبیل اتوبوس کامیون هواپیمای داخلی 

8-واگذاری کلان زمین برای تولید در مناطق وسیع جنوب و جنوب شرقی و شمال شرقی و شرق برای شرکت های سهامی بوجود آمده در بالا

9- اعلام سیاستهای کلان تولید در داخل همه چیز ( نهاده های دامی و محصولات صنعتی )

10- ایجاد محدودیت شدید برای واردات کالاهای ساخت خارج بتدریج بگونه ای که بعد از پنج سال واردات صفر روی میز باشد یا در حد بسیار ناچیز

11-ایجاد مسیر ترانزیت کالا از مرز واخان افغانستان تا مرز های شمالی غربی و بنادر ( اصلی ترین پروژه کشور باید باشد)

12- اعلام نرخ آزاد برای بنزین مصرفی بالاتر از 60 لیتر در ماه برای هر ماشین

13-افزایش حقوق کارمندان و کارگران به شکل موثر ( برای افزایش تقاضا در بازار داخلی سیاست تقویت بازار ورشکسته بخش خصوصی)

14-تشکیل بانک توسعه اسلامی برای وام دهی تا 20 میلیون تومان بدون بهره تا وامهای توسعه ای برای ساخت و تولید فقط از طریق صندوق ذخیره ارزی کشور

15-تشکیل یک گروه هفت نفره ( اقتصاد دان ملی ) برای هدایت سیاستهای پولی مالی اقتصادی کلان

16-عدم تعلل در اتخاذ موارد بالا یک لاجرم مرگ و زندگی است برای کشور ( اگر حاکمیت درک کند) به قول آیه9 سوره  قرآنی زمر بین کسانیکه می دانند و کسانیکه نمی دانند برابرند؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

مردم ایران سالهای زیادی برای عدالت و توسعه تلاش و حتی انقلابهای متعددی کردند اما متاسفانه تمام تلاشها به دو عنصر پوپولیسم و عناصر منافق ختم شدند .

انقلاب مشروطیت به دیکتاتوری رضا خان انقلاب اسلامی به دولتهای پوپولیسم داخلی منجر شد تمام 5 دولت اخیر یا بیست سال گذشته نماد کامل پوپولیسم هستند احمدی نژادی که که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره ها شروع کرد و با ازبین بردن کامل سرمایه های مالی انسانی دولتی و حتی مدیریتی کشور را در چنگال ورشکستگی مالی و نیروی انسانی مدیر و بخصوص ورشکستگی در برنامه ریزی  صحنه را ترک کرد و در پایان سفره های مردم حتی از نان خالی کرد ( تحلیل که نباشد تحقیر و شکست نتیجه همه تلاش ها خواهد شد)

دو دولت بعدی با نشان دادن کلید بر سر کار آمد اما با قفل کردن تمام کشور صندلی ریاست جمهوری را ترک کرد و تمام اعمالی که نتیجه آنها شکست کامل کشور بود هم در بعد اقتصادی هم در بعد سیاسی هم در بعد اخلاقی هم در بعد برنامه ریزی و برنامه سازی 

تازه هر دو از ملت طلبکار هم هستند ( نیاز به یک دادگاه بررسی اعمال ریاست جمهورها داریم تا نتایج چهار یا هشت سال اعلام شود حالا تنبیه نه حداقل مخدوم یا مجرم معرفی شود)

دولت سیزدهم هم همان ریل گذاری ها را دنبال دارد می کند تقسیم فقر ( ازدیاد یارانه ها ) تقسیم ظلم به فرودستان ( افزایش مالیات ) سیستم مالیاتی که از خیابان مطهری تهران به بالا کار نمی کند ( مرعوب است ترسان است مدخل قانونی ندارد و بالاتر از همه سیستم فرد تشخیص دارد)

و موتور تورم که نه تنها روشن است بلکه یکه تازی می کند هر شب مردم ایران 0/144 درصد فقیر تر و درمانده تر می شوند تورم سالی 50 درصد یعنی هر 7 روز یک درصد فقر و مالیات بیشتر ( تورم خود مالیات پنهان رانت خواران از آحاد مردم ایران است )

مجلس یازدهم هم عملکرد بغایت پوپولیسمی را روی میز گذاشت که در بیست سال گذشته نظیر ندارد؟

تمام مصوبات مالیاتی توسعه ای فرزند آوری تولیدی نتایج معکوس به بار آوردند؟

انگار 280 احمدی نژاد جمع کردن در یک سالن به نام مجلس شورای اسلامی ایران؟

اصلا نگاهی به نمایندگان ادوار گذشته مجلس نشان از خدمت نمی دهد ( حداقل اکثریت همین هستند ) نمایندگانی که با رای فرو مایگان ملت به مجلس راه یافتند و نماینده کارتل های مالی بانکی خودرویی و ثروتمندان شدند بتدریج؟

نماینده با موتور گازی به مجلس می رود و با بنز آخرین سیستم از مجلس خارج می شود.

جناح های سیاسی هم هر دو به رویه پوپولیسم و خروج از نمایندگی مردم پایبند بوده اند

هیچ یک از مدیران ارشد برای مردم ایران پدری نکردند.

نه تنها پدری نکردند بلکه در سیستم حل شدند و فساد سیستماتیک حلشان کرد ذوب شدند در اکثریت خاموش و به شکل کاملا محسوسی تغییر رویه دادند؟

حالا که از به سرانجام رسیدن کشور و انقلاب نا امید شده اند پس بهتر است ساز کار شخصی را ارتقاء ببخشند لذا دست به جمع آوری مال زدند به شکل بسیار گسترده؟

نمایندگان مردم هستند در دولت و ریاست جمهوری و مجلس اما نوکران ثروتمندان شدند در عمل ؟

تمام درخواستهای خودرو سازان واردکنندگان طلا فروشان صاحبان ثروت در مجلس تصویب شده قانون شده اما درخواست آحاد مردم در هاله ای از تبصره و قوانین متضاد قابل تفسیر معطل مانده یا ابتر باقی می مانند؟

این حرکات باعث شده تا قشر عادی مردم و حتی صاحبان حرف و نخبگان از درست شدن اوضاع نا امید شوند و راه درمان شخصی را پیگیری کنند.

راه های مانند خروج از کشور ثروت اندوزی غارت خروج سرمایه همگی گواهی از نا امیدی از دولت و آینده را گواهی می دهد.

این چرخه فقر بیشتر چرخه پوپولیسم در آینده هموار می کند دولتهای بعدی و حتی فعلی که با وعده بهتر شدن یارانه بهتر شدن اقتصاد قولهای غیر قابل اجرایی می دهند در واقع خیانت کنندگان به کشور هستند از هر قشر و هر صنفی که می خواهند باشند.

چه وعده ای به مردم می دهید از کدام سرمایه ؟

تمام سرمایه های کشور در تراز منفی هستند .

هیچ محلی نیست که نجاست نزده باشید 

تله توسعه نیافتگی که از آن به تله فقر هم یاد می شود یک دام راهبردی است که غرب هم به آن دامن می زند در واقع هر گاه ملت می خواهد از این چرخه عبور کند بلافاصله یک تسهیلاتی را روی میز می گذارند تا دولتمردان گول زده و به جای اول بازگردانند؟

دقیقا بازگشت اوباما به میز مذاکره به همین دلیل بود . تشخیص این بود ایران می تواند از این چرخه باطل فقر پوپولیسم بگریزد؟

اما دولتمردان وقت خوشگذارنی کیش به کار ترجیح دادند اصلا گروه خونی روحانی چنین تلاشی نبود نیست و نخواهد بود.

سر و صدای اکنون هم نه تلاش برای ملت است که تلاش برای ابقا سمت ریاست قبضه تشخیص مصلحت نظام ادامه گذشته است .

اما نحوه گریز از این چرخه بستن کمربندها سفت می طلبد تلاش ریاست جمهوری که با پوپولیسم رایج امکان پذیر نیست مگر تغیر کلان دیگری رخ دهد؟

امید به دولتمردان کنونی سراب است .

دولت رئیسی جز در تقسیم فقر راه حل دیگری ندارد شکست پشت درب خانه او نعره می کشد خودش صدا را نمی شنود ( بادمجان دور قاب چین ها نمی گذارند بشنود )

شکست شتر افسار پاره کرده ای است که رم کرد در حیات خانه دولت جولان می دهد.  

انتظار شکست نیز دشمنان خارجی و داخلی دولت را به وجد آورده کری خوانی آمریکا بی دلیل نیست؟

غرب خود رسوایی عام و خاص شده  در جریان جنگ غزه لباس حقوق بشر از تن درآورده اینک همانند یک گوریل زشت بی لباس و بی چهره در مقابل جمهوری اسلامی ایران عربده کشی می کند و منتظر است مانند لاشخوری که منتظر مرگ مریض رو به موت است .

در این سمت میدان یک مشت پوپول بی تدبیر بی پشتوانه کارشناسی صف آرایی کرده اند؟

من اینقدر که از بی خردی خودی و داخلی نگران هستم از دشمنی و دسیسه های غرب نگران نیستم ؟

برآیند این دو می تواند به فاجعه ختم شود اگر در آرایش داخلی دولت ایران تغییری بوجود نیاید؟

از این دولت و از این مجلس و حتی مجلس بعدی هم کاری ساخته نیست ؟

نیاز به دخالت نیروی موثر و توانا تری هست نیروی رهبری  پاسخگوی مشکلات هست اگر خواست همگانی باشد ؟

مطمئنا" رهبری دخالت نخواهد کرد به دلایل زیادی ؟

اما اگر درخواست مردی روی میز باشد بلاشک ایشان وارد قضییه خواهد شد .

اینک به نظر می آید فقط این سنگر باقی مانده بقیه یا تسلیم شدند یا استهلاک درونی یافتند مضمحل شدند. 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

یکی از مصیبتهای عظیم ایران و مسئولان ایرانی زندگی در توهم قدرت است توم قدرت سیاسی توهم قدرت مالی توهم قدرت طولانی؟

این مشکل کلید حل نشدن معضلات اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران است؟

یکی از اساسی ترین مشکل دولت حاضر این است که در ابتدا فکر می کرد همین که قدرت را بدست بگیرد مشکلات را به سرعت حل خواهد کرد؟

هنوز آثار این نوع طرز فکر وجود دارد هنوز دولت مستعجل فکر می کند با دستور دادن می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند ؟

اصلا دستور دان به علیل و پا شکسته برای مسابقه دو چه وجه تسمیه ای دارد.

عدم شناخت وسیله نقلیه ای که به شما به ارث رسیده است موجبات چنین تفکراتی شده است .

تفکرات بیست سال پیش در ذهن شما نقش بسته آن روزهای که احمدی نژاد با دو تا کامیون چک پول تا نشده به سفر استانی می رفت هر جا کسی نامه نوشته بود صدایش می کردند آقا مشکل بیکاری یا بیماری شما را نمی توانیم حل کنیم اما می توانیم دو یا چند عدد چک پول تقدیم شما کنیم؟

در یک روز مسافرت به قزوین یکصد هزار نامه جمع آوری شده را با همین ترتیب پاسخ دادند؟

احمدی نژاد به علت فقر اطلاعاتی فکر می کرد پول حلال همه مشکلات است؟

لذا چنان در این باره زیاده روی کرد که تا ابد دولت ایران ویلچر نشین کند و کرد.

اگر دولت حاضر می توانست از همان روز اول عاقلانه بیندیشد و تصمیم بگیرد امروز شاهد این همه فضای تاریک آینده اقتصادی کشور نبودیم؟

اکنون هم خیلی دیر شده اما باز آبسردی به صورت مست کرده اصحاب قدرت می تواند کشور نجات دهد؟

ببینید واقعیت ملموس این است که نفت برای ایران مرد؟

به دلایل زیادی دیگر از نفت بودجه کلان و فروش کلان نخواهیم داشت.

اولین علت آن استگبار جهانی است استکبار تصمیم گرفته دماغ شما را به خاک بمالد ؟

حتی اگر توبه کنید عذر خواهی کنید برگردید به زمان محمدرضا شاه باز هم دست نخواهد کشید.

دومین علتش اینست که غرب دیگر غرب گذشته نیست خود ورشکسته مالی حیثیتی سیاسی و فکری است و درمانده؟

سومین علتش اینست که دنیا دیگر تغییر کرده بازیگران بسیاری با فکر جوانتر و انعطاف پذیر تر کوشا تر به میدان آمده اند که کولی به کسی نمی دهند؟

چهارمین علتش تغییرات تکنولوژی و کم شدن مصرف نفت در اقتصاد جهانی است.

پنجمین علتش تغییرات داخلی در کشور است نسل ما بکلی نگرشش تغییر کرده و مشکلات جاری بیشتر از ناحیه مسئولان می بیند و زمینه مشارکت و همکاری در حد بسیار پایینی است.

اگر همین فقدانها را دولت پذیرا باشد آنوقت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؟

نا گفته نماند نه دولت و نه کادر دولتی قادر به ارائه راه حل نیست راه حل هایش مانند طرحهای در حال اجراء سبب تشدید بحران و تشدید زمینگیری خواهد شد؟

اقای رئیس جمهور تا کی به این کابینه ناتوان تکیه خواهید کرد ؟

وقتی دور بعدی شورشها شروع شود؟

آنوقت دیر است؟

اصلاح طلبان هم چیزی جز نسخه تسلیم در چنته ندارند؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

وقتی از برنامه راهبردی اقتصادی سخن می گوییم دولت تعداد دکترهای شاغل در وزرات اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه را به رخ می کشد؟

مانند احمدی نژاد که می گفت من دکترا دارم و تمام دوستان من هم تحصیل کرده هستیم ؟ اما هر دو اشتباه می کنند 

بگذارید با مثالی موضوع را روشن کنیم وقتی یک ساختمان بزرگ می خواهد ساخته شود الزاما" نیاز به طراح به معمار به نقشه دقیق ابعاد فیزیکی هست.

یک جمع متخصص ساختمان مورد نظر را طراحی می کنند بعد با گروه نقشه کش در میان می گذارند و نقشه اولیه کشیده می شود سپس نقشه را در جمع تخصصی بازنگری می کنند سپس فرمان نقشه اصلی صادر می شود؟

تازه برای اجراء عرف بر اینست که یک معمار سالخورده و قدیمی مدیر اجرایی بر عهده گیرد چرا یک معمار تجربی بیشتر این کار انجام می دهد چون معمار با تجربه و کار کشته این کار باید انجام دهد؟

چون یک معمار با تجربه با مواد و مصالح بنایی بهتر از مهندس عمران آشنایی دارد طی سی یا چهل سال می داند کجای کار چه مصالح و چه سفت کاری بیشتری نیاز دارد ؟

گاهی دیده می شود پی یک طرف ساختمان عمیق تر و بزرگتر از نقشه انجام داده وقتی مورد سوال قرار می گیرد پاسخ منطقی می دهد نقشه کش نمی دانست این سمت ساختمان خاک نرمی دارد باید زیر سازی عمیق تر و بزرکتر از سمت دیگر زمین که سفت تر است داشته باشد.

برای همین بسیاری از کاخهای ریاست جمهوری های دنیا را معماران تجربی ساختند چه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا نداشته باشند.

نمی خواستم در این مورد اسمی را نام ببرم اما الزاما باید مصداق معرفی کنم معمار بزرگ فرانسوی لوکوربوزیه فقط مدرسه هنرهای زیبا را تمام کرده بود از جمله آثار او بنای سازمان ملل متحد است

در ایران هم همین رویه دنبال شد بزرگترین سازندگان کاخها و طاق بستن ها نه فقط تحصیلات دانشگاهی نداشتند بلکه حتی گاهی در تمام عمر شان درس دانشگاهی نخوانده بودند اما دانشگاههای بسیاری ساختند حتی دهها مهندس و دکتر عمران زیر دستشان کار می کردند؟

یک معمار تجربی از خاک بلند شده با خاک عجین شده زیبای ساختمان در کنار استحکام و عمر طولانی می بیند.

از عملگی کار شروع کرده کارگری کرده بنایی کرده سفت کاری کرده در ساختمان غرق شده محو شده تا بینا و صاحب نظر صاحب سبک شده.

بدون این تجربیات حتی اگر بزرکترین دانشگاههای دنیا را هم طی کنید به این عظمت ها نخواهید رسید.

حالا ما با یک سرمایه محدود می خواهیم یک ساختمان بسازیم می دهیم دست یک معمار بزرگ چرا می خواهیم اقتصاد کشور با سرمایه نامحدود برپا کنیم نمی دهیم دست یک کار کشته بازار و صنعت تجربی به تبع اگر سواد منظم هم داشته باشد چه بهتر و گرنه بدون پشتوانه تجربه بقیه نقش بر آب است تجربه گرانبار چهل سال به بالا؟

حالا برگردیم به اقتصاد فقط شما یک نقطه کوچک از ساختمان می کنید یا ترمیم می کنید از کل بنا چیزی نمی دانید نقش یک کارگر صفر ساختمانی را دارید حتی اگر دکتر باشید؟

همه دست اندر کاران دولتی در ایران عمله اقتصادی دولت هستند طراح نیستند اجراء کننده هم نیستند خوب راهبری این خرابه که نشد برنامه راهبردی اقتصادی کشور؟

کشور ایران از دو موضوع اساسی رنج می برد یک فقدان برنامه راهبری اقتصادی دو فقدان مدیریت ( فرماندهی اجرایی آن برنامه )

در ایجاد هر دو هم اختلاف نظر و تشدد آراء وجود دارد حالا در روی قبری داریم سینه می زنیم و دعوا می کنیم که اصلا مرده ای ندارد.

حالا چکار باید کرد؟

مشکل اینجاست که لزوم ایجاد هر دو مقوله بالا برای دولت و حاکمیت الزام پیدا نکرده است.

و این اوج فاجعه است.

چرا چون دولت دلش نمی خواهد یک فرمانده اقتصادی بالای سرش باشد و بگویید اینکار بکن این کار نکن ؟

اولین گام اینجاست که حوزه رسانه و عمومی طلب چنین مطالبی را روی میز بگذارد و بگویید بدون برنامه نه دولتی را می پذیریم و نه نماینده مجلسی را قبول داریم؟

و حتی پیش شرط انتخاب نماینده و دولت در انتخابات داشتن طرح بگذارد

این باید یک درخواست عمومی باشد تا حکومت مجبور شود برنامه محور شود مجبور شود شرایط مردم ایجاد و اجراء کند.

حالا آقای رئیس جمهور برود یک شهری سخنرانی کند داد بزند فریاد بزند و اطلاعاتی که وزیران داده اند دستش بخواند اعلام کند در بهترین وجهش دروغ گفته دستاورد سازی دیگران جلو ملت گذاشته که مبنا ندارد صحت ندارد .

اصلا بدون پایه و اساس است .

چون ساختمانی در کار نیست طراحی نیست معماری نیست یک خرابه است هر نقطه اش یک سازی می زند.

در کل ویران است به سمت ویرانی بیشتر هم میرود .

مبنای کار مشخص نیست لذا تمام دکترهای دانشگاه دیده مشغولند تا اقتصاد کشور ویرانتر و خرابتر کنند؟

باید قبول کرد ما محدودیت ها و محرومیت های زیادی داریم

اما می توانیم با نیروی بزرگ انسانی خود حرفی بزرگ برای گفتن در دنیا داشته باشیم.

جغرافیایی ایران الزاما" ما را در تعیین برنامه اقتصادی در مسیر خاصی قرار می دهد که در آن باید نکات زیر را در نظر گرفت؟

1-با هم کم بارشی باید خودکفایی و امنیت مواد غذایی کشور در صدر برنامه ریزی قرار داد.

2-مناطق خشک و معادن بسیاری در ایران وجود دارد که الزاما باید در مسیر توسعه صنعتی قرار گیرد.

صنعتی که بتواند بدون وابستگی برای ایران قطار هواپیما کامیون کشتی اتوبوس اتومبیل وانت لودر و بلدوزر تولید کند

دولتی که چشمش به خارج است برای تهیه این اقلام فقط باید به زمان شاه باز گردد نوکری آمریکا بکند و گرنه چاره دیگری ندارد شتر سواری که دلا دلا نمی شود.

اکنون برای صد میلیون نفر می خواهید تمام محصولات خانگی و بالا را تهیه کنید سالی حداقل 100 میلیارد دلار ارز نیاز دارید تازه این برای وقتی است که مثل اکنون عقب افتادگی نداشته باشید اکنون تمام عقب افتادگی ها خود پانصد میلیارد دلار نیاز دارد.

این الزامی هست که روی میز است اگر انجامش ندهید هم پیاز را خواهید خورد هم شلاق هم جریمه را پرداخت خواهید کرد.

من 41 سال است در اقتصاد ایران تجربه کار دارم صحبت من پشتوانه چهل ساله دارد .

3-موضوع سلامت و دارو یکی از اساسی ترین صنعت مورد نیاز کشور است

4-ساخت زیر بنایهای و زیر ساخت کشور یک ابر وزراتخانه می طلبد که بدون برنامه اقتصادی بالا هماهنگی در آن غیر ممکن است.

5-خود ساختمان و ابعاد دولت یکی دیگر از طراحی های مدرن اقتصاد ایران است که برنامه اقتصادی باید آن را در نظر داشته باشد

به هر حال توصیه من اینست که برنامه اقتصادی کشور و فرماندهی اقتصاد ایران در ایران باید فراتر دولت قرار داد.

اصلا در ایران دولت ها بسیار بیشتر از حدود خود خرج می کنند بیشتر ولخرجی و ولنگاری دارند خود مختاری و گرایش به عناد در برنامه های منظم دارند. و مشکل دیگر اینکه فرماندهی اقتصاد منهدم شده ایران با بوراکراسی پیش نخواهد رفت بلکه باید به شکل نظامی فرمانده و تیپ لشگر خاص خودش را باید داشته باشد حالا اگر زیر نظر رهبری انقلاب قرار گیرد چه بهتر.

و اگرنه باید یک ساختار مجزا از دولت و دخالت باید داشته باشد.

آنوقت است خواهید دید در عرض یک سال به اندازه 5 سال رشد خواهیم کرد.

آنوقت درک خواهید کرد که آنچه گفتم و نوشتم الزام است ونه انتخاب و گرنه آنچه در پیش است انهدام است و بس؟

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

روزی که انتخابات 1400 ریاست جمهوری برگذار شد خوشحال بودیم که دوره خیانت و کم کاری فرماندهی اجرایی کشور به پایان رسیده و با یک کوشش جمعی شاهد رشد و شکوفایی اقتصادی در کشور باشیم ؟

اما از همان روز نخست رئیس جمهور منتخب نشان از تمکین ایشان به گروه های سهم خواه و توزیع وزراء و مسئولیت ها به اشخاص نه چندان قوی داشت . آرزوها بر باد رفت نتیجه استمرار حاکمیت بی لیاقتی و نادانی بی مسئولیتی  در دولت شدیم.

آقای رئیس جمهور ارزشش را داشت این همه تلاش برای رسیدن به مقام لعن و نفرین مردم بلاشک استمرار فقر و دور باطل فقر نتیجه زمینگیری فکری مطلق دولت و مشاوران دولت است.

نهادینه شدن فقر عمومی و فلاکت گروهی جامعه ریشه در تفکرات دولت و مسئولان دارد؟

اگر همین امروز شما حاکمیت یک استان فقیر کشور به گروهی منتخب دانشجویی اسلامی نخبه واگذار کنید حتی قوانین محلی را هم به عهده خودشان بگذارید که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و تحت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آن استان را مدیریت کنند.

شک نکنید فقط ظرف یکصد روز ورق بر خواهد گشت.

قول می دهم وضع آن استان بسیار بهتر از امروز خواهد شد؟

حتی استان فقیری مانند سیستان و بلوچستان یا ایلام یا هر استان کم برخوردار دیگری واگذار کنید به جوانان مسلمان کشور خود استاندار انتخاب کنند خود مسئولان درجه یک استان نصب کنند خود قوانین داخلی تنظیم کنند شک نکنید وضع بسیار بهتر خواهد شد.

هرچه مشکلات داریم ریشه در فقر اطلاعات فقر دانش فقر شناخت مسئولان است.

حتی فقر دانش قرآنی و متون اسلامی نظیر نهچ البلاغه و روش های اصیل اسلامی در عملکردها موج می زند.

گفتارها نشان از علایق رضا خانی دارد.

جامعه ای ساخته اید فقیر درمانده نا علاج بسته و نا امید؟

ممکن است عطف به ماسبق کنید البته گذشته تاثیر داشته اما تمام شواهد حاکی است شما هم همان مسیر را دارید ادامه می دهید؟

دیری نخواهد گذشت فقر عمومی مردم را به سمت داعش گروه های فرصت طلب و جدایی طلب سوق خواهد داد.

فقر فقط مزرعه رویش آسیب های اجتماعی نیست بلکه محل رویش گروه های تبهکار و جدایی طلب و حتی سارق هم خواهد شد.

مردمی که برای یک وام کوچک ده یا بیست میلیونی به دهها محل مراجعه می کنند اخر هم دست خالی باز می گردند.

چگونه می توانند در مقابل پیشنهاد همکاری برای یک کار ضد قانونی از قبیل حمل مواد مخدر یا شراکت در سرقت یا حتی حمل سلاح برای غرض ورزان  مقاومت کنند.

جامعه فقر زده عامل رویش فقر نا امنی تنش اجتماعی تنش سیاسی  تنش روانی است همانطور که سازمان ملل بارها درگیری های منطقه افریقا و خاورمیانه را ناشی از عدم توسعه اقتصادی و انسانی می داند.

نمونه بارز آن دارفور که مشکلات سیاسی همراه با فقر منطقه عامل بسیاری از جنگهای بیست سال گذشته بوده است اگرچه عوامل نفوذی و دخالت های استکبار آتش تهیه این نا امنی را فراهم کردند.

آقای رئیسی اگر نمی توانید اوضاع اقتصادی کشور درست کنید علاجش دو کلمه است خلاصه "استعفا نامه"  

آیا ارزش ریاست جمهوری به لعن و نفرین ابدی می ارزد .آیا ارزش دارد کشور را در تنش فقر تنش بیکاری و انواع آسیبهای اجتماعی قرار دهید؟

خوب می دانم شما عامل این مشکلات نبودید.

اما راه حل این مشکلات هم نیستید؟

شما حداکثر یک سخنران زبده اسلامی انقلابی هستید شما الگوی عمل و کار درست نیستید؟

تیم شما از شناخت عوامل اصلی مشکلات عاجز است حتی دستور دادنهای متعدد شما بی فایده و حتی تمسخر آفرین است.

بهتر است حرفی را که سال 1404 برای انتخابات بعدی خواهید زد هم اکنون بزنید از شما پذیرفته نخواهد بود نگذاشتند ؟ نشد؟ امکانات نداشتیم؟

دشمنی ها نگذاشت؟ توطئه چینی ها نگذاشت؟

شما بیشترین همکاری مجلس و قوای سه گانه را دریافت کردید.

اما دریغ از رفع مشکلات اساسی کشور .

صادقانه بیاید جلو و بگویید با این شرایط نمی توانم نمی شود نمی گذارند نداریم نمی توانیم خلاصه اکنون کار را تمام کنید ؟

وقت کشور وقت مردم هدر ندهید ؟

جان مال و آبروی مردم ایران در خطر است آیا شما مرد این مبارزه هستید دو سال پنج ماه کافی است کار شما نتوانسته کار ساز شود.

ناحقی نباید کرد خیلی جاها هم خوب عمل کردید اما توان شما همین است؟

تلاش بیشتر را بگذارید برای دیگران شاید نیروی بهتر تواناتر و کار آمدتر دیگری آمد و وضع بهتر شد؟

این میدان برای شما نا مناسب است؟ بقول حاج قاسم سلیمانی مرد این میدان ما هستیم برای شما

اما شما مرد این میدان برای ما نیستید؟

گرگ ها و شغال ها اقتصاد ایران قبضه کرده اند و زور شما بدانها نمی رسد.

لب کلام بیشتر از این کشور در منجلاب فساد دیگران قرار ندهید پای خود را از معرکه بیرون بکشید هم برای دنیای شما و هم برای آخرت بهتر است؟

حسن نیت تنها کافی نیست ؟

رها شدن بیشتر کشور در فقر و فلاکت اصلا برای ایران برای اسلام برای شیعه خوب نیست؟

این بودجه ای که شما روی میز گذاشتید یعنی فقر بیشتر فلاکت بیشتر زمینگیری بیشتر؟

چاره همانست که گفتم دو کلمه " استعفا نامه "

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

سیاست اشتباه انقباضی مالی و فشار مالیاتی دولت سیزدهم دارد به نوعی موجبات ضرب و شتم جریان اقتصاد کشور و شاید هم موجبات قتل آن را دارد فراهم می کند.

هر چقدر در این مورد هشدار دادیم مفید واقع نشد متاسفانه سیاستگذاران اقتصادی همچنان بر سیاست خود اصرار می کنند؟

ادامه این سیاست به فرو ریزی اقتصاد ایران منجر خواهد شد. 

چون اقتصاد ایران یک اقتصاد تولیدی و مولد نیست اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری وابسته به کالای خارجی که از مجرای  واردات و قاچاق تغذیه کرده و بهره گیری می کند حتی واحدهای تولیدی هم از همین وابستگی واردات و مونتاژ بهره می برند.

اصلا سیستم اقتصادی ایران یک سیستم بزرگ دولتی نامولد مصرف کننده به اضافه یک بخش خصوصی ضعیف و در بحران تشکیل شده و نود شش درصد بنگاهها کوچک در این بخش خصوصی هستند حالا سرکوب اقتصادی یعنی انهدام این 96 درصد اقتصاد ایران متاسفانه همین 96 درصد کوچک آسیب پذیری ایران به شدت افزایش می دهد موضوع مهمی که در نظر سیاستگذار اقتصادی نیست.

اصلا انهدام این 96 درصد یعنی از بین رفتن 96 درصد اقتصاد چون بنگاههای بزرگ فقط 4 درصد پوشش می دهند بخصوص در بحث اشتغال در بحث گستردگی و پوشش شهرهای دور دست ایران ( جغرافیای گسترده و پوشش فقر اقتصادی )

لذا اهمیت این نقاط ضعف در تصمیم گیری اقتصادی نا دیده گرفته شده است 

الان دعوای اقتصادی دنیا سر مولد بودن و نبودن است ( آمریکا و اروپا تلاش می کنند) کارخانه های هجرت کرده به چین بازگردانند؟ 

اکنون دعوای اصلی بین آمریکا و چین همین موضوع اقتصاد مولد بودن چین است در حالیکه اقتصاد آمریکا یک اقتصاد تجاری مالی و مبادله ای است به همین خاطر هم اقتصاد آمریکا بسیار شکننده و آسیب پذیر تر است اگرچه اقتصاد مولد چین به سرمایه مالی خارجی بخصوص آمریکایی وابسته است اما هر دو در مقابل وابستگی مالی اقتصادی کنونی خود دست به سازش زدنند 

اگر چه چین ترجیح داد بیشتر دو باره مانند بیست سال گذشته چراغ خاموش حرکت کند و این رمز سخنان رئیس جمهور چین در مسافرت به آمریکا بود که ابراز دوستی وکوچکی کرده  و درخواست ادامه همکاری دو کشور مطرح کرد  

متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری دلالی و وابسته به ارز و واردات می باشد و تمام 23 میلیون شاغل در آن مستقیم و غیر مستقیم از همین طریق ارتزاق می کنند موضوعی که بچه سیاستگذاران اقتصادی دولت سیزدهم از درک آن عاجز هستند چرا گفتم بچه سیاستگذار مقصود از بچه سن و سال نیست اینان مشتی فارغ التحصیل دانشگاهی هستند که مستقیم از دانشگاه به سمت ها الصاق شده اند فاقد تجربه کاری و اقتصادی مستمر هستند یک مسئله بسیار مهم در این قضییه همین تجربه کاری گرانبار هست که هیچکدام ندارند حتی جناب فرزین رئیس بانک مرکزی مدتی در سیستم بانکی کار کرده که بی فایده است مقصود از تجربه کاری بازار است.

نگاه کنید به وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در اروپا آمریکا فرانسه همگی پیر پاتیل هستند همگی بسیار با تجربه و بسیار سابقه متنوع کاری دارند

اصلا وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی آمریکا در بعضی زمانها قادر به ایستادن هم نبودند اما همچنان دوباره بر مشاغل خود ابقاء می شدند؟

حالا یک مشت تحصیل کرده دانشگاه امام صادق مقدرات یک کشور به عهده گرفتند که کاری اشتباه بود آنان به شما سمت دادند شما چرا پذیرفتید

شما چرا دارید بدون دیدن جلو در این هوای تیره و تاریک اقتصادی گاز می دهید با سرعت دویست کیلومتر دارید می روید به سمت دره.

این اقتصاد تجاری قاچاقی مونتاژی نفتی اگر منهدم شود ایران را نابود خواهد کرد.

بله نفت خارج شده اگرچه دولت نمی پذیرد که نفت مرد از دور اقتصاد ایران خارج شده منتظر بازگشت مانده؟

بله کشور مریض است اقتصاد باید بر مبنای تولید داخل و خدمات غیر وابسته شکل بگیرد اما واقعیت چیز دیگری است.

حالا این وسط این بچه سیاستگذران اقتصادی تمام همتشان شده اینکه تورم کنترل کردیم؟

مثل این می ماند پزشکی بیاید بگوید آقا فشار خون این مریض درست کردم خوب پرستار کنار او بگوید بیمار نبض ندارد 

این نشد که درمان؟

این شد کشتن مریض ؟ این سیستم درمان تورم همان کشتن مریض است.

تمام اقتصاد کشور بر مبنای همین سیستم ناقص وابسته تجاری مالی می چرخد سیستم بانکی هم با نزول در همین وضعیت دارد کار می کند.

حالا سرکوب مالی یعنی تخلیه بانک ها از سرمایه لازم برای اعطاء‌ وامهای خرد و متوسط و بستن مجاری مالی اقتصادی  و تمام مجاری تغذیه مردم می تواند به انفجار فقر ختم شود که اکنون هم شده است تمام 23 میلیون کارگر و کارمند با حقوق به شدت تضعیف شده تحقیر شده روبرو هستند که کفاف زندگی سالم را نمی دهد.

ادامه وضعیت باعث خواهد شد بازار بیش از بیش در رکود فرو رود نتیجه بازار کار نکرده 

واحدهای ضعیف را به ورشکستگی و عدم فعالیت  و اخراج کارکنان خواهد کشاند.

بقیه که می توانند ادامه دهند منتظر فرصت خواهند شد تا جبران خسران کنند لذا به محض اینکه فرصتی فراهم شود با یک همکاری نانوشته یک تورم 50 درصدی را روی میز خواهند گذاشت اگر در سه ماه آخر سال این فرصت و بهانه بدست نیاید بعد از سال و تعطیلات عید این هدف محقق خواهد شد.

لذا بعد از عید دولت نه با ده درصد یا بیست درصد تورم روبرو نخواهد شد بلکه دو یا سه برابر معمول افزایش روی میز  روبرو خواهد بود.

سرکوب مالیاتی هم افزایش مکرر مالیات ها و بالا بردن ضریب های مالیاتی است که خود به فاجعه ختم می شود همین ارزش افزده 1/5 درصد بوده که مجلس هر کجا ردیف مالیاتی کسری داشته به ارزش افزوده اضافه کرده اینک به ده درصد رسیده یعنی هر تولید کننده ایرانی هزینه تولیدش ده درصد بیشتر از تولید کننده خارجی است

قرار بود این ارزش افزوده از مصرف کننده نهایی دریافت شود اما دولت دستش به خرمای بالای نخیل نمی رسید گفت همینجا روی زمین از ریشه نخیل می گیریم حالا هم هر افزایش مالیاتی افزایش مبلغ توافقی پایه های مالیاتی است 

دولت دستش به فراریان نمی رسد افزایش پرداختی پروندههای موجود را روی میز می گذارد.

نتیجه این می شود که یک مغازه کوچک صبح به صبح که کرکره مغازه را بالا می برد همان اول وقت صد تا دویست هزار تومان بدهی مالیاتی آن روز را باید پرداخت کند دیشب دولت به دخلش دستبرد زده است صاحب مغازه هم چاره ای ندارد مالیات پرداختی را روی جنس یا خدمات می کشد و خود همین موجبات افزایش تورم شده و خواهد شد.

اصلا جامعه تحریم زده رکوده زده بی لیاقتی زده فلاکت زده سیاست انقباضی زده چگونه فشارهای گوناگون را پشت سر بگذراند.

سال آینده مالیات دریافتی به سختی قابل افزایش است چون سال 1402 یک رکود عمیق تجاری مالی را شاهد بودیم

در واقع دولت دارد شاخی را می برد که خود روی آن نشسته است 

پس به بچه سیاست گذاران دولت سیزدهم باید گفت صبح تورم نجومی بسیار نزدیک است باد رکود می کارید طوفان تورم درو خواهید کرد فقط 120 روز دیگر به شما نشان خواهم داد که چه کار بسیار اشتباهی را دارید انجام می دهید؟

بزودی تبعات این اشتباهات یقه دولت خواهد گرفت . 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

اگرچه رای نیاوردن کلیات بودجه سال 1403 در مجلس بیشتر معطوف به انتظارات نمایندگان از جنبه سهم خواهی محلی و استانی بوده است و این خود تاییدی هست بر مقدار کم بودجه مقدار کم افزایش حقوقها و افزایش تصاعدی مالیاتها ؟

در هر حال نمایندگان هر سال یک لابی گری محلی و استانی دارند برای اختصاص بیشتر بودجه برای منطقه انتخابی خود اما امسال با یک بودجه فقیرانه و مشکل داری روبرو شدند که امکان هر گونه تخصیصی را از آنان سلب کرده بود.

لذا یک اکثریتی در رای گیری شاهد بودیم برای رد کردن بودجه 1403.

اگرچه اینکه دولت نسبت به سالهای گذشته عاقل تر شده و بودجه بلند پروازنه را روی میز مجلس نگذاشته است باید تشکر کرد.

 آنچه از این بودجه برداشت می شود اینست که دولت اقرار کرده درآمدهای نفتی غیر قابل افزایش است و درآمدهای مالیاتی هم نامطمئن و ناپایدار 

به نظر می آید.

فروش اوراق مالی هم قادر نیست حتی هزینه اوراق فروخته شده سال 1400 جبران کند این اعتراف دکتر منظور رئیس برنامه بودجه است که در مناظره تلویزیونی بعد از اخبار ساعت 9 شبکه خبر اعلام شد.

تازه افزایش مالیات سال 1403 هم قابل اتکا نیست چون با توجه به اینکه اینک 9 ماه از سال گذشته هنوز بازار کار در رکود سنگینی بسر می برد و سیاست انقباضی مالی و بانکی که دولت دارد اجراء می کند 

کسب و کار را بشدت صدمه زده و دارد تعداد ورشکستگی ها را افزایش می دهد.

ورشکستگی تنها معطوف به زندان حراج اموال نیست کلیه کسانیکه کار را تعطیل می کنند یا گوشه گیری کرده و از ریختن اجناس جدید خودداری می کنند در واقع دارند نوعی ورشکستگی آرام تجربه می کنند.

افزایش شدید هزینه ها عدم گردش مالی وافزایش مکرر مالیاتی شرایط سختی را بر کسب کارها و تولیدی ها حاکم کرده است لذا هر گونه افزایش شدید مالیاتی می تواند حتی به شورش یا تحریم پرداخت مالیات منجر شود.

نوک حمله دشمن برای افزایش تورم روی مواد غذایی متمرکز شده متاسفانه دولت هیچ برنامه ای برای مقابله با این تورم کشنده نداشته و ندارد تازه اقدامات نابخردنه و ناشیانه دولت به افزایش تورم در این زمینه هم کمک می کند.

تازه بودجه عرضه شده به مجلس خود با کسری تراز پرداختی نهادی مواجه است و بانی تورم 50 درصدی سال آتی خواهد شد.

هم منابع درآمدی مشکوک و نامطمئن هستند هم هزینه ها افزایشی و بی ثبات هستند.

لذا دولت برای خود یک افزایش 39 درصدی در درآمد سال آینده منظور کرده اما افزایش حقوق 20 درصدی را در نظر گرفته است یعنی نصف تورم افزایش حقوق خود دستبرد به قدرت خرید کارکنان دولت محسوب می شود.

اگرچه دولت از یک مدیریت ضعیف و درمانده و بی تجربگی کارشناسی رنج می برد هیچ مدیر اقتصادی استراتژیک در راس راهبردهای دولت وجود ندارد لذا هر روز اعضاء کابینه یک ساز ناهمگونی را می نوازند.

لذا این عوامل استمرار شکست های اقتصادی را بدنبال دارد استمرار گفتمان متضاد و حتی ناهمگون بدنبال دارد

نگاهی به سخنان دکتر رئیسی در مجلس برای تقدیم لایحه بودجه 1403 خو گواهی از سخنان غیر همگن ناپخته و بی فایده است.

اصلا شخص رئیس جمهور که در باغ نیست این حرفها را کارشناسان مربوطه جلوی او گذاشته اند و او هم با اعتقاد کامل به راست گویی و صداقت آنان بر زبان جاری می کند؟

در حالی که درست نیستند تبلیغات توخالی متضاد و مغایر احکام الهی هستند؟

جملات بودجه منطبق بر برنامه هفتم توسعه است  متضمن رشد اقتصادی 8 درصدی هست توجه ویژه به رفع ناترازی ها در حوزه بانکی انرژی دارد

هیچ پایه جدید مالیاتی اضافه نشده است این سخنان مانند شعارهای تبلیغاتی هستند که در زمان انتخابات مطرح شدند و همگی به تحقق نرسیدند.

این بودجه اولین آثارش ورشکستگی بیشتر بخش خصوصی و بانکی کشور است دومین آثارش تورم بالای 50 درصد است سومین اثرش افزایش فقر عمومی بخصوص برای طبقه حقوق بگیر خواهد بود

جهارمین اثرش افزایش شدید اختلاس ها خواهد بود ( هرگاه در بازار کسب کار رکود عمیق حاکم می شود و کسبه از در آوردن هزینه ها عاجز می شوند اختلاس بالا کشیدن اموال دیگران به شدت افزایش پیدا می کند در واقع هرگاه راه درست کار مسدود می شود راه های غیر عادی زیادمی شوند. راه شرعی که بسته شد راه غیر شرعی خودنمایی می کند.)

پنجمین اثرش حکم فرمایی هرج مرج و بی دولتی و رشوه خواهی های کلان و خرد خواهد شد در یک کلام بی دولتی نهادینه شده.

ششمین اثرش بی اعتمادی کامل به دولت را رقم خواهد زد.

هفتمین اثرش درماندگی کامل دولت عدم فرمانپذیری کارکنان و تمرد عمومی را شامل خواهد شد.

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

چند روز پیش دکتر مقصود فراستخواه سخن از بحران مرجعیت علمی در کشور یاد کردند و متذکر شدند تعدد مراکز و مخدوش بودن مرجعیت علمی باعث فاجعه شده است.

مفهوم این گزارش اینست که نامراجع بی کیفیت و کم کیفیت با ایجاد چند صدایی و ایجاد مراکز فرعی با عث مخدوش شدن بیشتر شده اند.

این برای کشوری مانند ایران که دارد از مشکلات متعددی رنج می برد یک فاجعه تمام عیار است.

متاسفانه این وضعیت در اقتصاد بیشتر از سایر علوم دارد کشتار می کند؟

در عین فشار غرب برای خرد کردن اقتصاد ایران و فشار سرمایه داری وابسته داخلی خارجی برای سود جویی بیشتر عدم وجود مرجعیت علمی اقتصادی در ایران فاجعه ای مضاعفتر و سنگین تر را موجب شده است.

از یک سمت خود خواهی و نمایش دروغین علم و آگاهی اقتصادی در حاکمیت خود خسران بیشتری را در اقتصاد موجب شده؟

این موضوع سابقه بس تاریخی دارد در زمان رضا شاه همین مشکل وجود داشت که رضا شاه با قلدری حرف خویش را به کرسی اجراء می گذاشت.

در زمان محمد رضا پهلوی به شکل حادتری بخود گرفت به گونه ای محمد رضا با مزخرفات خواندان تصمیمات اقتصاددانان برای توسعه تصمیم خود را ابلاغ می کرد و فاجعه همان شد که می دانید. ( دکتر کاتوزیان اقدامات راه آهن سراسری به جای غرب به شرق از شمال به جنوب کشیده شد و هیچ اثر اقتصادی تا سالها نداشت فاجعه 150 میلیون دلاری مالیات بر قند و شکر تا سالها رنج بر اقشار ضعیف مستولی کند با دستور صریح رضا خان انجام شد )

بعد از انقلاب این بحران وجود داشت تا شروع جنگ عراق و ایران فقط در این برهه زمانی بود که دولت با تمکین در مقابل شخصیت عالی نسب توانست نتایج حیرت انگیزی را کسب کند.

متاسفانه در تمام سالهای بعد از جنگ که مصادف بود با بازگشت درس خوانده های غربی لیبرالی این مرجعیت بیش از بیش مخدوش شد جناح غربی سمت ها را قبضه کردند و شروع به دیکته کردن اهداف بانک توسعه جهانی و صندوق بین المللی پول در دولت وقت نمودند .

نتیجه فاجعه افزایش شدید ارز در سال 1373 که منجر به شورش اسلام شهر شد که تا قلب تهران ادامه یافت.

در سالهای بعد کماکان حضور غرب گرایان در مسندهای وزرات اقتصاد رئیس بانک مرکزی و شورای سیاستگذاری ریاست جمهوری برای کشور فاجعه های متعددی را رقم زد .

جناحهای سیاسی خود یکی از عوامل این مخدوش شدن مرجعیت علمی اقتصادی کشور بوده و هستند متاسفانه صرف اینکه یک اقتصاد دان وابسته به یک جناح بر دیگران تسلط پیدا کند کافی است تا نظرات او بخشنامه های دولتی را مرتبا تغییر دهند.

این نگاه جناحی در اقتصاد خود یکی از عوامل عقب افتادگی مکرر و افزایش تورم به حساب می آید؟

هر جناح برای خودش برنامه خلق الساعه درست و ابلاغ می کند و بعضی از بخشنامه ها تا سالها بعد از برکناری جناح عامل محل عمل ادارات قرار می گیرد؟

در فقدان برنامه جامع از طرف مرجعیت علمی و اقتصادی کشور برنامه های چهارم پنجم ششم توسعه نیمه کاره ابتر بدون پشتوانه تصویب و حتی اجرایی نشده اند تا جایی که گزارش دیوان محاسبات اعلام کرده حداکثر تا 33 درصد اجرایی شده اند یا اصلا اجراء نشده اند.

خود عالم پنداری و نبود بازخواست بعد از حکومت یک ملغمه مخدوشی ساخته که در دنیا نظیر ندارد.

احمدی نژاد صرحتا می گفت برنامه چهارم قبول ندارم لذا هیچ گاه هم عمل نکرد یا روحانی به بهانه تحریم ها از عملکرد به برنامه خودداری می کرد.

در اجرای سیاستهای نظام هم همین بهم ریختگی دیده می شود لذا سند چشم انداز بیست ساله کشور یعنی سال 1404 از هم اکنون با فاجعه عدم دستیابی و عدم اجراء به مرز منفی هم اعتلاء یافته است؟

 از نظر برنامه بیست ساله چشم انداز ما باید کشور اول منطقه از نظر علمی اقتصادی فناوری با هویت اسلامی انقلابی می شدیم؟

اما فاصله بین آنچه امروز هستیم و آن روزی که این برنامه ابلاغ شد خود فاصله از زمین است تا آسمان؟

همه این فجایع ناشی از مخدوش بودن مرجعیت اقتصادی علمی و اجرایی کشور است؟

کدام مقام و کدام شخصیت مرجعیت اقتصادی به شما داده که چنین ویرانگری می کنید مسئول این فجایع اقتصادی چه کسی است و حتی چه جناحی است .

این سوالات همواره بی پاسخ بوده اند. بر مجلس فرض است که با تصویب قوانینی نظارت بر این تصمیمات ویرانگر را بیشتر کند.

اصلا مشخص نیست مرجع اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است یا دانشگاه شریف یا دانشگاه علامه یا دانشگاه امام صادق؟

اصلا دانشگاه محل مناسبی برای پیدا کردن مرجعیت علمی اجرایی اقتصادی هست ؟

با توجه به اینکه اساتید نوعا نظری درس خوانده اند تا کار عملی و بیشتر تحصیل کرده در نظرات غربی آمریکایی هستند تا نظرات اسلامی ایرانی؟

اتکا کشور باید بر کدام باید باشد .

سوابق تاریخی می تواند در یافتن جواب و پیدا کردن مرجع مورد اطمینان اقتصادی کمک بزرگی بکند. 

پس از انقلاب یک حالت انقلابی در کشور بوجود آمد و مراکز غربی و وابستگان آنان در کشور از مرجعیت علمی و حکومتی حاکمیتی خلع شدند.

شروع جنگ تحمیلی عامل ایجاد وحدت در بین مراکز تصیم گیری و اتکا به تجربیات اقتصادی و علمی آقای عالی نسب باعث شد تا یک رشد عالی و همه جانبه اقتصادی انسانی حمایتی همه جانبه در کشور پیگیری شود ؟

نتیجه کار همراه با تکیه بر توان ملی اقتصادی داخلی و تشکیل ده هزار تعاونی تولید بسیار شگفت انگیز بود؟

بطوریکه نشریه اکونومیست گزارش داد برنامه های توسعه اقتصادی انسانی عمرانی ( جهاد سازندگی ) موجبات ترقی عظیم امید به زندگی افزایش جمعیت از 34 میلیون به 55 میلیون ظرف 1355 تا اواخر سال 1368 امید به زندگی از 55 سال به 74 سال افزایش یافته همه این موفقیت ها ی  ایران در حالی است که جای کارشناسان غربی خالی است.

طرح افزایش سواد آموزی ده میلیون نفری افزایش سریع سرانه درآمدی و اشتغالی کشور به رقم حیرت انگیزی برسد.

همه این عوامل موجبات ترس استکبار جهانی بود لذا سعی کردند بگونه ای عوامل خویش را در کشور جایگزین مرجعیت ملی اسلامی امثال عالی نسب کنند.

لذا داستان آنگونه پیش رفت که دکتر فرشاد مومنی می گوید عدم حضور عالی نسب در کابینه هاشمی رفسنجانی به خاطر حضور غربگرایان و رانت خواهان داخلی رقم خورد؟

اینچنین شد که مرجعیت علمی اجرایی اقتصاد بدست بیگانگان افتاد و تا کنون هم هنوز سر و سامان نگرفته است.

بی شک فجایع سال 1370 تا 1402 فقط با حضور غربگریان و غرب باوران در اقتصاد رقم خورده است .

بی سوادی مدیران اقتصادی که بیشتر نشان از مدارک تقلبی تحصیلات شبانه همراه با کار یا آموزش های علمی کاربردی رزومه سازی دارد بقدری حاد شده است که اظهارات ناپخته آنان خنده و تمسخر دانش آموزان برانگیخته است.

اگرچه در این سالها یک جسته گریخته اعتراضات علمی توسط بعضی اساتید انجام شده اما هیچگاه اثر گذار و قطعی نبوده.

دولتها بیشتر از طریق سانسور مطبوعات ( ممانعت از انتشار کتاب تدریس ) و اشخاص  ممانعت از حضور مطلعین در مقامات یا مجلس ( رد کردن صلاحیت اخلاقی یا تحصیلی ) رقم خورده است در واقع باید گفت پاکسازی حاکمیت از متخصصین منقدان تجربی علمی اقتصاد دانان سابقه 30 ساله دارد.

از سمت دیگر انتشار مجموعه روزنامه های اقتصادی متنوع که یک خط سیاسی اقتصادی غربی را دنبال می کنند با وجود اقتصادی نبودن انتشار آنها و ضرر های چند صد میلیاردی سالانه خود یکی از عوامل ممانعت از اقتصاد سالم در کشور است پشت پرده این نشریات برای مردم مشخص نیست اما راه حالهای غربی آنان همه جا آغشته است بخصوص نجاست پراکنی نیمه علمی قدیمی صندوق پول و بانک جهانی؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا 

هنوز کشور نتوانسته حاکمیت اقتصادی خویش را بدست آورد.

عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی کردند.

یک زمینه سازی های انحرافی رسانه ها

دو اثر گذاری منفی جناحهای سیاسی

سه اثر گذاری رئیس جمهور های بدون سواد اقتصادی

چهار بیسوادی مطلق وزراء و معاونین ( بیسوادی اقتصادی )

پنجم بیراه رفتن روساء بانک مرکزی در فقدان نظارت

ششم خیانت خواص به نفع جناحی شخصی و حتی غربی

هفتم دخالت های مکرر در تصمیمات و روندهای اقتصادی ملی ( توسط نمایندگان مجلس و سایر دولتیان )

هشتم غیبت حادثه ساز و بحران ساز حوزه علمیه در اقتصاد

نهم فقدان باور به اصالت اول بودن اقتصاد ( اولویت اول )

دهم قوانین فله ای و ناکارا متضاد .( 28000 هزار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی )

اصلی ترین علت بحران به علت فقدان یازدهم و آخرین مرجع رجوع 

و یازدهم فقدان یک استاد مسلم و جامع شاخص ملی در سطح کشوری ( فقدان مرجعیت اعلم علمی و عملی )

با همه این مشکلات هنوز هم اعتقاد دارم اگر حاکمیت به عنوان تنها راه به مرجعیت یک شخص یا یک جمع پنج تا 7 نفره تمکین کند بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهند شد.

مشکل اینجاست که منافع عده زیادی در حکومت حکم می کند که کشور سامان نگیرد ( تعارض منافع مسئولان )

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

میگویند وقتی مجلس اول مشروطه خواست به اقتصاد ایران سروسامان بدهد چند کارشناس خارجی از جمله مورگان شوستر استخدام کرد تا به وضع خراب اقتصاد ایران سامانی بدهد .

الحق که کار او بسیار منظم و تحسین بر انگیز بود توانست به بودجه و حقوق قشون سفرا نظم انظباط کاملی بدهد دست خوانین محلی از وصول مالیات کوتاه کند 8 ماه کار او سبب پرشدن خزانه و نظم انظباط عجیبی در دولت وقت شد.

تا جایی که قشون روس و انگلیس نسبت به اخراج او اولتیماتم دادند اگر چه مجلس نپذیرفت اما انحلال مجلس شرایط اخراج او را فراهم کرد.

دقیقا بعد از هشت ماه نامبرده از ایران خارج شد.

بعدها او کتابی بنام اختناق ایران که شرح خاطرات این هشت ماه بود به نگارش در اورد که از مهمترین اسناد شرایط تاریخی آن دوران به حساب می آید؟

خلاصه این کتاب در دو جمله اینست:

فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده‌است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مسئله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ‌یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده.

نکته تاریخی و استمراری این دو جمله اینست کشور سر و سامان نمیگیرد مگر به سر وسامان مالی ؟

اینک پس از 120 سال درست سر نقطه صفر هستیم؟ دقیقا سال اخراج مورگان از ایران 1912 میلادی بوده است 1290 هجری.

اما برداشت دوم اینکه روس و انگلیس نظم یافتن مالی خود را در این سال به شدت مخالف منافع خود می دانستند ؟

و عجیب اینجاست که هنوز هم کشورهای بیگانه سر وسامان یافتن اقتصاد ایران به شدت مخالف منافع ملی خود می دانند؟

در اینجا هم به نقطه صفر بازگشتیم خوب در دوره قاجار و پهلوی بیگانگان هم حضور سیاسی و هم حضور نظامی در ایران داشتند.

شاید دخالت آنان توجیح پذیر بود اما بعد از انقلاب چرا هنوز داستان به همان منوال است؟

بعد از انقلاب یک قشر غرب زده زمام امور اداری سیاسی کشور به مانند گذشته در دست گرفتند که اگر خائن نبودند حداقل اعتقادی به استقلال اقتصادی نداشتند و ندارند.

در بطن موضوع بی لیاقتی بی سوادی بی رقیبی زمینه تاخت تاز اینان هموار کرد؟

تا جایکه یکی از رهبران اصلاح طلب (‌ ق) بعد از دو سال از برکناری دولت منصوبش می گوید من در این مملکت قدرت دارم نفوذ دارم ثروت دارم؟

این موضع چه احساسی را زنده می کند.

رهبر و رئیس جمهور کشور هم جناح او نیستند اما گویی  تسلط آقای دکتر رئیسی مانع تحقق اهداف پلید استکبار و غرب نیست.

در بهترین حالت مفهومش اینست که تسلط آنان بر سمت ها و قوانین به اندازه ای هست که می توانند برای ایران تصمیم بگیرند.

تا همچنان ایران ضعیف اقتصادی وابسته نفت و مقروض همیشه گی باقی بماند؟

آیا این موضوع غیر از اینست که ما تسلط بر برنامه ریزی و اقتصاد خویش نداریم.

غیر از اینست که دولت تدارکات چی دیگران است بر اقتصاد تسلط ندارد بر برنامه ریزی تسلط ندارد.

در بهترین حالت عده ای بیسواد بی خاصیت بی عمل بر مسندهای اقتصادی گمارده که نقش بازی کن بازی دیگران هستند؟

سوال بزرگ اینجاست چرا دولت دکتر رئیسی نمی تواند اقتصاد کنترل کند تورم کنترل کند زندگی اقتصادی مردم تسهیل کند؟

پاسخ این سوال بسیار روشن است ایشان خود در این بازی بزرگ نقشی ندارند ( به دیگران واگذار کرده اند)

اما غفلت ایشان و رئیس جمهورهای قبلی زمینه امتداد خاکستر نشینی اقتصاد ایران را فراهم کرده است.

دقت کنید به جملات ذیل : قال امام علی علیه السلام (ع)

یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم، ص 342)

دولتها سقوط نمی کنند مگر به واسطه این چهار غفلت؟
1ـ ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3ـ به کار گماردن آدم‌های پست
 4ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

باید اذعان کرد که هر چهار غفلت به شکل افراطی در دولت دکتر رئیسی دیده می شود .

اصلی ترین مسئله کشور اقتصاد است اما فراموش شده ؟

دولت برای نصف گردو بار سفر می بندد 1000 کیلومتر دورتر اما غافل از یک توجه اساسی و حضور در تصمیم گیری های اقتصادی کشور.

ما 200 سال پیش دانش اقتصادی لازم برای برنامه ریزی کلان اقتصادی نداشتیم اما امروز داریم از آن استفاده نمی شود.

همین برنامه هفتم توسعه نشان کامل ناپختگی عجله زدگی و نا کاملی است؟

اگر امروز برای نجات ملی اقتصاد کشور برنامه نریزیم و عمل نکنیم باید گفت فاتحه همه چیز خوانده است.

شکست های پی در پی تیم اقتصادی دولت سیزدهم می دانید چه نتایج غم باری بدنبال خواهد داشت ؟

نگاهی به گذشته کردیم دیدیم چقدر غم انگیز و فرصت سوزانه بوده است بهتر نگاهی هم به آینده نزدیک و دور بیندازیم تا آینده راه هم رصد کرده باشیم

در کوتاه مدت شکست اقتصادی دولت انتخابات مجلس را دگرگون خواهد کرد و جناح مخالف سمت های نمایندگی را یکی پس از دیگری کسب خواهند کرد. اگرچه به اصلاح آنان هم امیدی نیست حداکثر تلاش آنان اینست با غرب ساخت و باختی بکنند نفتی بفروشند لقمه نانی به نسیه به ملت بدهند.

در آنسوی دیگر پرده انتخابات ریاست جمهوری را هم جناح مخالف یا حتی غرب پرستان فتح خواهند کرد و یک دوگانگی رهبری ریاست جمهوری 8 سال دیگر باید تحمل کرد و اینجاست که باید گفت خدا حافظ آقای دکتر ابراهیم رئیسی؟

8 سال دیگر تزویر و نمایش بر صحنه کشور ظاهر شود و ایران بماند ضعف اقتصادی عقب ماندگی تاریخی فقر شورش بدبختی؟

واقعا غیر از آنچه نوشتم شدنی هست؟

بله هست به شرطی که آقای رئیس جمهور قبا و عبا را به زمین بگذارد و وارد گود شود؟

همه مسئولان اقتصادی را برکنار و یک برنامه توسعه گشاورزی صنعتی ملی را پیگذاری و دنبال کند.

دیگر وقتی باقی نیست آقای رئیس جمهور تبعات شکست شما بسیار سنگین تر از این تصمیمات است؟

اصلا فرض کنیم برگشتیم به صد سال قبل سال 1300 از صفر برنامه بگذارید از خلق بخش خصوصی واقعی شروع کنید ؟

اعتبار بزرگترین قدرت دولت است بگذارید روی میز فقط برای توسعه و حمایت از تولید کامل اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما همینطور تولیدات کشاورزی و صنعتی اگر بخواهم یک تصویر از آینده روی میز شما بگذارم 

این خواهد شد بیست میلیون نفر شاغل بیشتر سازنده انواع اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما تولید ناخالص ملی 2000 میلیارد دلاری 

تولیدات کشاورزی 200 میلیون تنی سالانه ؟

این گوشه ای از آینده است اگر بجنبید و گرنه نیازهای امروز کشور و قلت درآمد دولت مردم را فلاکت زده و بدبخت خواهد کرد؟

شما تصویری از اکنون هم ندارید چه رسد به آینده این داستان تلخی است.

هم اکنون کشور به 4500 همت میلیارد تومان وجه نقد نیاز دارد برای اتمام پروژه های عمرانی؟

برای سال آینده نیاز به یکصد هزار کامیون  و یکصد هزار اتوبوس 50 هزار ماشین آلات عمرانی یک میلیون اتومبیل سواری 1000 عدد قطار مترو و راه آهن 100 عدد هواپیمای مسافر بری بزرگ داریم مجموع این نیازها خود به 200 میلیارد دلار در آمد نفتی دارد که امکان تهیه آن نیست؟

لذا اگر امروز دست به این تغییر نزنید باید گفت خدا حافظ  ریاست جمهوری خدا حافظ مجلس اصول گرایی خدا حافظ ..........؟

 

 

  • حسین تاج احمدی
  • ۰
  • ۰

آیا رابطه مستقیمی بین شدت بمباران غزه و اقتصاد خراب ایران وجود دارد متاسفانه پاسخ آری هست ؟

هر چقدر اقتصاد ایران خرابتر و زمینگیر تر باشد غزه شدید تر و هولناک تر بمباران خواهد شد.

چون برداشت مستقیم آمریکا و اسرائیل اینست که خراب بودن وضع اقتصاد ایران مانع بزرگی برای دخالت ایران در جنگ غزه می باشد.

موضوعی که تحلیل گران شبکه بی بی سی و الجزیره در آن متفق قول هستند.

متاسفانه باید اذعان کرد جنگ نیاز شدیدی به منابع مالی دارد بخصوص اینکه محل در گیری بسیار دورتر از مرز ایران قرار دارد.

حتی دشمن در محاسبات خود به این موضوع اشاره هم می کند.

درخواست مکرر گنگره از بایدن برای توقیف منابع آزاد شده ایران در قطر یکی از ابزار های فشار بر تهران است؟

بطور کلی جنگها برای کشورهای درگیر حفره های از هدر رفت عظیم منابع مالی هستند .

از سمت دیگر نیز قدرت مالی خود یکی از ابزار جلوگیری از جنگ به شمار می آیند.

دقیقا جمله معروف امیر کبیر که گفته بود کشوری که 6 کرور ( میلیون ) مالیات می گیرد(ایران ) با کشوری که 600 کرور مالیات ( روسیه ) می گیرد جنگ نمی کند؟

اگر امروز ایران قدرت مالی ابتدای حکومت احمدی نژاد داشت هرگز غزه بمباران نمی شد و اینگونه مردم به خاک و خون کشیده نمی شدند؟

اسرائیل دقیقا می داند در چه شرایطی می تواند بی حیایی کند کشتار کند.

قدرت اقتصادی تضعیف شده ایران محصول حماقت یک مشت سمت پرست یا خائن است که هنوز بر مصادر اقتصادی ایران حکم فرمایی می کنند.

بر خلاف مدارکشان نه سواد دارند نه تجربه دارند و نه قادرند وضع را بهبود ببخشند .

اگر امروز اقتصاد ایران توانا جاری و زایش داشت کشور اینقدر ضعیف و دست بسته نبود .

چه کسانی در خرابی اقتصاد ایران و امتداد خرابیها نقش داشتند و هنوز هم دارند؟

اینان دستشان به خون مردم غزه آلوده است اینان در جرایم رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند.

به نظر موضوع ساده می آید طرف خواسته یک مدتی ریاستش ادامه داشته باشد ؟

اما نمی داند که چه جرم عظیمی را باعث شده است.

هنوز هم اقتصاد کشور در سراشیبی تخریب و تضعیف دارد سیر می کند.

در حالیکه به سادگی می توان جلو اینکار را گرفت و اقتصاد کشور در مسیر توانایی هدایت کرد.

 

  • حسین تاج احمدی