راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

کلمات کلیدی

اقتصاد بدون نفت هم اکنون

هلندی سرگردان یا کشتی سرگردان

شوک درمانی اقتصاد

نقل و چاپ محتویات این وبلاگ با درج مبدا بلامانع است

طغیان فروپاشی اقتصادی

به کور می گوییم عین علی

آقای روحانی با کلید آمدید با "قفل مطلق" کشور می روید

"مختال فخور"

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

دومینو ورشکستگی زنجیره ای

کوتوله های سیاسی نه "کودکان سیاسی"

( فرهنگ لجبازی احمدی نژادی)

عدالت اقتصادی از اولین درخواست انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه بود

و گرنه همچنان درجا خواهیم زد

الحاق چهار وزارتخانه اقتصاد تجارت صنعت معدن به رهبری

آمریکا وجود دو ژاپن در آسیا تحمل نخواهد کرد

تا همچنان برای خودشان ماهی صید کنند؟

منافع ملی کیلو یی چند است

اندیشکده استراتژیک مطالعات

فاجعه فرو ریزی اقتصادی بوقوع خواهد افتد لطفا بر سر

تقسیم غنایم اینقدر نزاع نفر مایید ( غنیمت تقسیم وزارت خانه ها )

شده

خلاصه انقلاب هیچ اسلام هم قربانی سود جویان داخلی

امروز اعلام عفو عمومی کنیم

امام علی (ع) دشمنان خود را می بخشید دست به مصادره بابت مالیات نزد

تبلیغات کردید "ایران "همچون لیبی تسلیم شد

آن گربه بچه کوچک ( جغرافیای ایران) اکنون پلنگ بزرگی شده

زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد

سیاست فرغون های موتور دار

جان ملت گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

یکی از جهانگردان دوره قاجار که به ایران آمده بود در خاطرات خود می نویسد یکی از عجایب دنیا در این کشور ( ایران ) دیدم؟

اینجا هر کسی که از تحصیل در فرنگ باز می گردد با استقبال و بخت بلندی روبرو می شود می تواند هر شغل و کاری را بدست آورد؟

می تواند وزیر شود نویسنده یا هنرمند یا سیاستمدار پزشک یا استاندار مدیرکل حتی می تواند به دربار راه پیدا کند و القاب بزرگ و سمت های عجیبی بدست آورد مانند "سلطنه " " دوله" "مستوفی" الی غیر ذالک 

در حالیکه در بسیاری مواقع بین تحصیل او و شغل بدست آورده یا منزلت اجتماعی کسب کرده فاصله بسیار زیادی وجود دارد.

اصلا تناسبی نیست ؟ گاهی یک لیسانس معمولی می شود رئیس وزراء یا گیاه شناس می شود رئیس پزشکی قانونی یا مترجم ادبی می شود رئیس مهندسی ارتش یا رئیس بلدیه ( شهردار) 

مانند گماشتن سریداری به سمت وزیری یا وکیلی یا بدتر از همه رئیس قشون یا مالیه یا اطباء یا بلاد اقوام .........

بدتر از همه اینکه چون اینان لیاقت و سواد نداشتند و بیشتر مدارکشان به زبانهای خارجی بود و مردم به زبانهای خارجی تسلط نداشتند در محل کا خود فاجعه درست می کردند افراد بی لیاقت دستمال زن را بر گرده همه سوار می کردند.به مردم ظلم و اجحاف می کردند افراد با هوش به کارهای پست یا اخراج محکوم می کردند...............

در حالیکه این شخص اگر در غرب می ماند حداکثر می شد کارمند کفن و دفن شهرداری باشد ؟

باید اذعان کرد که متاسفانه داستان امروز هم همچنان ادامه دارد؟

اما با یک تغییر کوچک و آن اینکه اشخاص امروز با پول با التماس با پارتی با سهمیه مدارک مورد نیاز با نمرات ناپلئونی در دانشگاههای داخل تهیه می کنند.

فاجعه نزدیک به 3000 عدد دانشگاه و دانشکده عالی کوچک و بزرگ که بیش از 90 درصد آنها پولی هستند بیشتر از این نخواهد بود؟

حالا آقایان مدارک تهیه کردند شما چرا سرنوشت یک ملت را می دهید دست آقایان؟

بدتر اینکه آقایان خود را مدیر جامعه اسلامی مدیر شیعه مدیر انقلابی مدیر جهادی قلمداد می کنند؟

یک جای در زیارت عاشورا می خوانیم لعنت خدا برکسانیکه ظلم کردند در حق محمد (ص) و آل محمد.

آیا اینان از جمله  ظلم کنندگان به حق محمد (ص ) و آل محمد نیستند بنام آنان مدیریت می کنند

ما بخواهیم نخواهیم تمام حرکات و تصمیمات ما بنام اسلام بنام شیعه و بنام محمد و آل محمد تمام می شود نوشته می شود اما ؟

بیشتر اینان که این مسیر طی می کنند افراد جاه طلبی هستند که با فقر و حقارت بیشتر دست پنجه نرم کرده اند   .

نگاهی به خاطره ذیل چشم ما را باز تر می کند از ترکیب بیسوادی جهل جاه طلبی و فقر ؟ توضیح رخ داد ذیل در خارج کشور اتفاق افتاده .

در مقطع فوق لیسانس استادی داشتم که بسیار با سواد و البته بد اخلاق بود.
یکی از دانشجویان که بسیار کم سواد و دیر فهم و در عین حال جوان و جاه طلب ( به همه میگفت دکتر ! تا خودش را دکتر صدا کنند) بود، با یک نمره می توانست به معدل ١٤ برسد و برود برای پایان نامه.
استاد سالخورده ما به هیچ عنوان زیر بار نمی رفت.
من علیرغم میل باطنی به سراغ این استاد محترم رفتم و گفتم ایشان پسر خوبیست و فقیر است و اینجا اجاره منزل ندارد( دانشگاه در محله گرانی بود).
با همه احترامی که ایشان برای من قائل بود حرفی زدکه بعدها عمق انرا فهمیدم.
ایشان فرمود:
ترکیب بی سوادی و جاه طلبی و فقر
می تواند فاجعه به پا کند
تو از کجا میدانی که این ادم در اینده به پست و مقام مهمی نرسد؟
بگذار تو و من عامل این فاجعه نباشیم ...

حالا جمهوری اسلامی ایران متولی چنین ترکیبی شده است متاسفانه؟

آمار خیلی فاجعه انگیز تر است حدود هشتاد یک هزار نفر دکتر در دولت کار می کنند که نصف آنها در وزارت بهداشت هستند

بقیه در سایر ادارات بیشترین حقوق بیشترین سمت ها را از آن خود کرده اند؟

ولی در بحث کیفیت و تصمیم گیری ضعیف ترین نتیجه ها را روی میز گذاشته اند؟

اینان کمترین کیفیت کمترین سطح اطلاعات به روز و عملیاتی را به نمایش گذاشته اند؟

سطح سواد سطح عملکرد سطح دانش عمومی عملی و تغییر نه تنها بسیار نازل که حتی می شود تعبیر زیر صفر را به کار برد؟

ما اگر هیچ دانشگاهی در کشور نداشتیم مدارک تحصیلی نداشتیم از روی قیافه از روی عملکرد از روی دانش ظاهری اشخاص بر مسندها منصوب کرده بودیم نتیجه خیلی بهتر از این بود؟

چرا جای دور برویم در گذشته نه چندان دور در ایران یک نفر که مدتها در عملگی کارگر ساختمانی و بنایی کار کرده بود به تدریج به او اجازه کار بنایی و معماری می دادند.

به تدریج اجازه داشت زمین سنگ فرش کند بعد آهسته آهسته می توانست آجر چین و دیوار بچیند بعد می توانست اتاق و سقف بزند در گام آخر می شد بنا کامل وقتی از بیست تا سی سال سابقه پیدا می کرد می توانست معمار باشد؟

این سیستم تجربی عملی بندرت بنا و یا معمار تقلبی تحویل می داد یا اصلا نداشت یا حداکثر کمی مبالغه در آن دیده می شد که فاجعه بار نبود .

اما امروز این مدارک تحصیلی مجوز رانندگی شده اند برای رانندگی و سایل نقلیه ای که گاه یک ملت مسافر آن هستند ؟

خوب اگر این ماشین منحرف یا تصادف کند ( که هر دو اتفاق افتاده ) تلفات چقدر سنگین خواهد بود ؟

اگر کارشناسی این راننده با جان انسانها بازی کند نتیجه چه می شود.

اصلا بگذارید اعتراف کنم چرا امروز دوباره این مطلب پیش کشیدم من اعتقاد دارم فاجعه مدیران بیسواد از فاجعه جنگ تحمیلی و حتی از جنگ اقتصادی ما با استکبار و تحریم بیشتر ضرر زیان و فاجعه آفریده است؟

ریزش ساختمان ده طبقه متروپل آبادان علت و پایه نوشتن این مطلب است؟

عکس های چاپ شده در مطبوعات نشان می دهد سقفهای طبقات فاقد استحکام فاقد میلگرد کافی فاقد آرماتور بندی مهندسی بوده و بدتر از همه اتصال به ستونها نداشته اند ستونها سالم فلزی که سقفها از روی بدنه ستونها لیز خورده به پایین ریخته اند؟

چه کسی چنین اسکلتی برای چنین ساختمان سنگینی نقشه داده چه کسی تصویب کرده چه کسی اجراء کرده ستونهای آهنی سقف های تیرچه بلوک فاقد استحکام فاقد میلیگرد باعث ریزش و فاجعه حداقل صد نفر تلفات و زخمی و هزاران میلیارد تومان خسارت شده آن هم بنای نوساز

پایان کار سال 1398 است؟

نگاهی به به جواز نگاهی به نظارت ها نشان از امضاء تعداد زیادی مهندس دارد ( امضاء زیر مجوز قتل اعدام ) 

بدتر از همه تلفیق دو یا سه نوع ساختمان سازی با هم تلفیق اسکلت بتونی با تیرچه بلوک و اسکلت فلزی سقف وافل  و عرشه فولادی اما بدون فولاد نام برد 

اگر در قضییه ریزش ساختمان پلاسکو با یک ساختمان 60 ساله روبرو بودیم امروز با یک ساختمان نوساز روبرو هستیم که بدون آتش سوزی فرو ریخته؟

زبانم لال اگر یک روز جمهوری اسلامی ایران مثل این ساختمان فرو بریزد چه کنیم ؟

چه کسانی مقصر بدانیم حقوقهای کلانی که داده ایم مجوزهای ( بی اساسی ) که صادر کردیم مدیرانی که برای ساخت و اداره کشور منصوب کردیم همه و همه در این جنایت شریک هستند؟

اما می شود دوباره این ساختمان فرو ریخته و خسارات آن را به جای خود باز گرداند؟

فیلم سینمایی نیست که عقب گرد کنیم اصلا تمام عوامل و مسئولان اعدام کنیم ذره ای از خسارات و تلفات را نمی توان جبران کرد؟

از همه بدتر آبروی سازمانهای مهندسی ناظری حکومتی شهرداری فرمانداری بکلی رفته نابود شده است؟

حالا این خسارتها در فرو ریزی احتمالی جمهوری شیعی اسلامی ایران چقدر خواهد بود؟

قابل محاسبه هم نیست؟

این همه جنایت و ظلم در اداره کشور به عهده چه کسی است؟

اصلا این تلفیق سیستم اقتصادی ضد تراست بلوک شرق و سیستم غربی آزادی قیمتها و لیبرالی مطلق هم مانند همین ساختمان متروپل آبادان بی فایده بی استحکام بی سازش بی ریشه و من درآوری نا سازگار قوانین مزاحم مجوزهای بیخودی بخشنامه های مغایر هم مدیران مخالف هم 

درک های گوشه ای کور کورانه لمسی حوزه ای متفاوت با هم چه بر سر کشور می آورند فقط خدا می داند؟

رئیس جمهور که خود را مهمان چهار ساله و رفتنی می داند باقی هم خود را مسئول جزء و کوچک می دانند؟

وقتی مشکل اتفاق می افتد همه بی تقصیرند دیگران مقصر؟

تمام پایه های جمهوری اسلامی اکنون متکی به مدیریت و تصمیمات این مدیران بی سواد بی تجربه بی پشتوانه علمی و عملی است؟

شاید زیر ده درصد کفایت علمی و عملی تقوایی داشته باشند ؟

زیر دو درصد کفایت شرعی .

نتیجه می شود تصمیمات خسارت بار غیر علمی غیر عملی غیر شرعی چرخ دو باره اختراع کردن و زیر سوال رفتن همه و حتی خون های ریخته شده

بد نیست نگاهی به داشتن سواد از نظر یونسکو هم بیندازیم

اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب می شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.

دومین تعریف

اضافه شدن یاد داشتن رایانه و یک زبان خارجی

در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و یاد داشتن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب می شوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.

سومین تعریف

اضافه شدن 12 نوع سواد

سازمان ملل در دهه دوم قرن 21، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارت هایی اعلام شد که داشتن این توانایی ها و مهارت ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می شود، حدود 5 درصد با سواد است. این مهارت ها عبارت اند از :

1- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.

2- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.

3- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش های پس انداز و توازن دخل و خرج.

4- سواد رسانه ای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.

5- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.

6- سواد رایانه ای: دانستن مهارت های راهبری رایانه.

7- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری ها.

8- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.

9- سواد بوم شناختی: دانستن راه های حفاظت از محیط زیست.

10-سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه های مختلف و ایجاد استدلال های منطقی بدون تعصب و پیش فرض.

11- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.

12- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.

از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارت ها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارت ها تغییر رویه می داد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارت های فوق نکرده است.

جدید ترین تعریف

علم با عمل معنا می شود

با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است یعنی شخصی با سواد تلقی می شود که بتواند با استفاده از خوانده ها و آموخته های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارت ها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه می توان گفت این فرد انسانی با سواد است.

 خوب با این حساب وضعیت ایران روشن است منهای وزارت بهداشت ( که من از اظهار نظر در مورد پزشکی معاف کنید آنجا خودم را بیسواد بیسواد می دانم ) تکلیف بقیه روشن شد .

کمتر از  یک درصد کارکنان دولت چنین توانایی دارند هم عالم باشند هم عامل هم مرتب پیگیر سطح اطلاعات خود را بکنند بروز زسانی جهانی ؟

تازه اصلا این یک درصد گفته شده هم معلوم نیست نقشی در مدیریتها و تصمیم گیری ها داشته باشند.

واقعا وقتی معیار و سنگ توزین و مقیاس کاغذی غیر معتبر باشد چگونه می شود اشخاص شناخت اهمیت اعتبار علمی عملیشان را تشخیص و با هم مقایسه کرد؟

این سوالی جدی است سرنوشت خود را دست چه کسانی سپرده ایم؟

اصلا یک پیشنهادی دارم همه مدارک و درجات دانشگاهی تحصیلی شغلی بریزید توی کوزه 

یک امتحان کتبی علمی عملی مانند آزمون از کارکنان دولت بگیرید دو باره اینان رتبه بندی سازمان بندی کنید خواهید دید چقدر دکترهای که یک صفحه مطلب فارسی بدون غلط املایی نمی توانند بنویسند؟

اینجا است که عمق فاجعه مشخص می شود؟

ستونهای جمهوری اسلامی ایران بر دوش متزلزلانی است که نوشتن فارسی نمی دانند؟ 

  • ۰۱/۰۳/۰۳
  • حسین تاج احمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی